حضرت برا اینکه این زنا نکنه یه شلوار چرمی می کنه پاش کمرشم قفل می کنه یه روز یه غلام حبشی به نام نفیل میاد این زنه رو میبینه

به هر حال خوشش میاد زنه هم خوشش میاد می گن چه کنیم شلوار چرمیه قفل داره صهاک رو آویزون می کنه به درخت این کم کم بدنش زخم و اینا میشه میفته پایین

میفته پایین و بله... بعد نه ماه خطاب به دنیا میاد حضرت عبدالمطلب هر دو تا رو هم مرد هم زن رو داغ میکنه چند تا شتر هم می ده به صهاک از مکه بیرونش می کنه

این خطاب بزرگ میشه و به بلوغ میرسه یه روز نگاه به مادرش می کنه خوشش میاد و بله...

بعد نه ماه یه دختری به دنیا میاد صهاک دختره میپیچه تو یه پارچه میبره یه جا میندازه

هشام بن مغیره این بچه رو میبینه میبره تو خونش بزرگش میکنه

یه روز خطاب میره پیش هشام دختره رو میبینه و خواستگاری می کنه و بله... نتیجه؟عمر بن خطاب

منبع:

البدایه والنهایه ابن کثیر جلد دو صفحه ۲۳۷
جلد ۳۱ بحارالانوار صفحه ۱۰۰

خلاصه اون زمان فضا سوسکی بوده باتشکر از داداشم ممد‌ واسه تکمیل اطلاعات برگرفته از کانال ارسطو در روبیکا

همین آدم بعد قتل حضرت فاطمه می‌خواسته قبر حضرت زهرا رو‌بشکافه و جسدو بکشه بیرون و روش نماز بخونه که امام علی عصبی میشه میگه اگه دست به قبر‌‌بزنین زمینو‌ از خونتون سیر‌‌ میکنم

‌ فصل جدید «زندگی‌پس‌از زندگی» ماه‌مبارک‌رمضان هر روز ساعت ۱۷:۳۰ از شبکه چهار سیما