از آیت الله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی(ره) نقل شده: بعد از مرگِ آیت الله حائری، شبی او را در خواب دیدم.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است!
پرسیدم: آقای حائری اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، شروع کرد به تعریف کردن..
ایشان گفتند: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم، همین که بدنِ مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت؛ دُرُست مثل این که لباسی را از تنت درآوری.
کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم! این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم از پایینِ پاهایم، صداهایی وحشتناک میآید!
به زیر پاهایم نگاهی انداختم، از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود!
بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین!
دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند و تمام وجودشان از آتش بود!
آتشی که زبانه میکِشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم.
انگار داشتند باهم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند.
ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع به لرزیدن کرد.. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمیآمد! تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد.
بدجوری احساس بیکسی و غربت کردم!
گفتم خدایا به فریادم برس، خدایا نجاتم بده، در این جا جز تو کسی را ندارم..
همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم، متوجه صدایی از پشت سرم شدم..
صدایی دلنواز، آرامشبخش و روحافزا و زیباتر از هر موسیقیِ دلنشین✨
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهایِ دور دست به سوی من میآمد.
هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد، آن دو نفرِ آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند.. تا این که بالاخره ناپدید گشتند.
نفس راحتی کِشیدم و نگاهِ دیگری به بالای سرم انداختم.
آقایی را دیدم از جنس نور
ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود
نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکر کنم
اما خودِ آقا که گلِ لبخند بر لبانِ زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید:
آقای حائری، ترسیدی؟
من هم به حرف آمدم و گفتم: بله آقا ترسیدم.
اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید، حتما زَهره تَرک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند.
راستی، نفرمودید شما چه کسی هستید؟
آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند، فرمودند: من علی بن موسی الرضا(علیه السلام) هستم.
آقای حائری!
شما ۷۰ مرتبه به زیارت من آمدید؛ من هم ۷۰ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد. این اولین مرتبهاش بود؛ ۶۹ بار دیگر هم خواهم آمد.💛🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 ۵خاصیت فوق العاده در صدقه دادن!!!
🔰#استاد_فرحزاد
20.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حق_الناس
شهیدی که درخواست رفع حق الناس را داشت!..
🔹شهید هم باشی حق الناس گردنت باشه باز پات گیره!..
خانم بدحجاب جلوی یکی از علما رو
گرفت و از ایشون سوال کرد :
اگه یک تار موی من بیرون باشد،
دنیا به آخر میرسه؟!
چرا اینقده شماها گیر می دین؟
عالم جواب داد :
اگــر یــک تــار مــو در غذایــی خــوب و خوشــمزه باشــد، آیــا دنیــا بــه آخــر
میرسه؟ قطعا خیـر.
ایـن تـار مـو حتـی مـزه و طعـم غـذا رو
هـم تغییـر نمیده، امـا بسـیاری از افراد
طبیعتـا در چنیـن حالتـی دچـار دلزدگـی
شـده و اون غـذای خـوب و خوشـمزه از
چشمشون میافته.
حالا بذار یه داستان قشنگ تاریخی
هم برات بگم...
عالم گفت :
روزی یکــی از یــاران امــام صادق
( علیه السلام ) خدمــت ایشــان رســید
و گفــت در یــک کــوزه روغــن یــک مــوش
افتــاده، آیــا میشود آن روغــن را خــورد؟
امــام صــادق (علیهالسلام) فرمودنــد:
نمیتوانی آن را بخـوری.
مـرد گفـت آقـا یـک مـوش کوچکتـر از آن
اسـت کـه باعـث شـود غـذای خـود را کنـار
بگـذارم و از خیـر روغنهای گـران قیمـت
بگـذرم!
امـام صــادق (علیهالسلام) فرمودنـد:
آن چیـزی کـه در نظـر تـو کوچـک اسـت،
مـوش نیسـت.
ایـن دیـن اسـت کـه در نظـر تـو کوچـک اسـت.
حالا خانم بزرگوار :
وقتـی از ایـن زاویـه بـه ماجـرا نـگاه کنید
متوجـه میشیم کـه یـک تـار مـو شـاید بـه خـودیک خـود اهمیتـی نداشـته باشـه امـا
وقتـی بـه ایـن توجـه کنیـم کـه حتـی
نمایـش یـک تـار مـو هـم، سـرپیچی از
فرمـان پـروردگار جهانیـان اسـت،
با این نگاه، بیرون امدن یـک تـار مـو
جلوی نامحـرم هـم مهـم میشود.
شب جمعه ست هوایت نکنم می میرم ارباب جانم..❤️
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین🌹
خدایا ما غیر از حسین تو هیچی دیگه نمیخایم..
نه در این دنیا نه تو اون دنیا 🍃
#لبیک_یا_حسین ✋
#ارباب_جانم🌺
9.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 آرزوی قشنگ رقیه
اشک میزبانان و مهمانان محفل با شنیدن آرزوهای رقیه برای یک لحظه هم بند نمیاد
11.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 شفای چشمم را نمیخواهم
مناجات شیرین رقیه با خدا قلب میزبانان محفل رو به درد آورد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه..
ساعت 1.20..
فرودگاه بغداد..
نامردی زدنت.. 💔
🔴فوری
🔸خبر مشهد لرزید
🔹زلزله نسبتا شدید مشهد را لرزاند.
🔹شدت این زمین لرزه همچنان نامعلوم است.