وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ
و در اموال آنها حقّی برای سائل و محروم بود!
الذاريات/19
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
:دوچیز قضای حتمی را برمیگرداند دعای پدر و مادر و صدقه... برآنیم انشاءالله با یاری شما خوبان مقارن میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر برای زنان و مادران نیازمند هدایایی یا کمکهایی انجام شود بزرگواران هر مبلغی هر مقداری کمک کنید خدا خیر تان بدهد
ش کارت به نام محمد خسروی/بانک ملت
۶۱۰۴۳۳۸۹۰۵۶۹۲۱۸۸
ش کارت دوم /بانک ملی
6037997546372302
https://eitaa.com/Ostadkhosravi
❤️پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :❤️
[روز قيامت] هر كسى در سايه صدقه خود است تا آنگاه كه ميان مردم داورى شود .
( كنز العمّال : ۱۶۰۶۸ )
https://eitaa.com/Ostadkhosravi
♦️دانشمندان اروپایی: سال ۲۰۲۴ گرمترین سال تاریخ خواهد بود
🔹دانشمندان اتحادیه اروپا امروز دوشنبه اعلام کردند: سال ۲۰۲۴ گرمترین سال جهان از زمان شروع ثبت رکوردها خواهد بود به طوریکه دمای فوق العاده بالای امسال حداقل تا چند ماه اول سال ۲۰۲۵ هم ادامه داشته باشد.
🔹کوپرنیک (C3S) وابسته به اتحادیه اروپا در گزارش خود هشدار داد: مطمئناً سال ۲۰۲۴ گرمترین سال ثبت شده در تاریخ و اولین سالی است که میانگین دمای جهانی از ۱.۵ درجه سانتیگراد (۲.۷ درجه فارنهایت) فراتر از دوره ماقبل صنعتی رفته است.
🔹پیش از این گرمترین سال جهان ۲۰۲۳ بود./ رصد
#گرم_ترین_سال
ایدهآلیسم معتقد است که جهان به شکلی که ما آن را تجربه میکنیم، در حقیقت توسط ساختارهای شناختی درون ذهن خود ما شکل میگیرد. بر این اساس، میان «جهانِ تجربهشده توسط من» و «جهان بیرونی در ذات خودش» تمایزی وجود خواهد داشت.
در فلسفهٔ کانت، به این دو مفهوم بهترتیب «پدیدار» (Phenomenon) و «ذات» (Noumenon) گفته میشود. از دیدگاه ایدهآلیستی، امر ایدهآل (یعنی آن چیزی که ما از جهان درک میکنیم) همان «پدیدار» است و امر واقعی (یعنی آن چیزی که جهان واقعا به خودی خودش هست) همان «ذات».
شوپنهاور میگوید: «هیچ چیزی به اندازهٔ ایدهآلیسم بهطور مداوم و پیوسته دچار سوءتفاهم نمیشود، چرا که تصور میکنند این دیدگاه وجود واقعی جهان بیرونی را انکار میکند.» اما حقیقت این است که ایدهآلیسم به خود جهان تجربی نمیپردازد، بلکه به نحوهٔ تأثیرگذاری ذهن ما بر آن میپردازد.
به بیان دیگر، ایدهآلیسم نه به مطالعهٔ خود جهان، بلکه به مطالعۀ شرایط ذهنیای که تجربهٔ ما از جهان را ممکن میسازند، میپردازد. این دیدگاه به یک معنا وجود جهان واقعی را انکار نمیکند، بلکه آن را بهعنوان یک «واقعیت ذهنی یا ایدهآل» که در ذهن سوژه ظاهر میشود، بازتعریف میکند
جهان همچون «تصور» و «رویا»
آرتور شوپنهاور در اثر برجسته خود، «جهان به مثابه اراده و تصور»، اینگونه آغاز میکند: «جهان تصور من است» (شوپنهاور، 1818). از نظر او جهان به دو صورت توسط سوژه (ذهن آگاه) شکل میگیرد. اولا هر شیء در جهان که ما آن را به عنوان موضوعی برای «شناسایی» بدانیم، تنها در رابطه با یک «شناسنده» میتواند وجود داشته باشد. او توضیح میدهد که: «هر آنچه برای "دانش" وجود دارد، و به همین ترتیب کل این جهان، تنها «موضوعی برای شناسایی یک شناسنده» است؛ یعنی ادراکی برای یک ادراککننده؛ یا به عبارت دیگر یک تصور».
شوپنهاور در واقع به یک حقیقت ساده اشاره میکند: دانش بدون یک "داننده" نمیتواند وجود داشته باشد. اما این حقیقت در تجربهٔ روزمره معمولاً نادیده گرفته میشود و ما بهسادگی ادراکها و دانستههایمان را بدون توجه به نقشی که خودمان در شکلدادن به آنها داریم، به عنوان ادراکاتی مستقیم از «خود جهان» میپذیریم.
شوپنهاور توضیح میدهد که شیوۀ فهم جهان توسط ما، در واقع توسط ساختارهای "پیشینی" ذهن ما شکل میگیرد. این ایده از کانت الهام گرفته شده که در اثرش با عنوان "نقد عقل محض"، نشان داد تجربهٔ ما از جهان بهوسیلهٔ ساختارهای شناخت ما تعیین میشود. این ساختارها اطلاعاتی که از حواس دریافت میکنیم را سازماندهی میکنند. کانت عقیده داشت که ویژگیهای جهانِ تجربهشده، از جمله زمان، مکان و علیت، در واقع نتیجهٔ ویژگیهای ذهن ما هستند، نه بازتاب واقعیت بیرونی و ناشناختۀ جهان.
در نتیجه، شوپنهاور معتقد است که جهان شبیه به یک رؤیاست که در آگاهی ما شکل میگیرد و ویژگیهایش توسط آن تعیین میشود. او میگوید ساختارهای شناختی ما که در زمان خواب، جهانی کاملاً عینی و محسوس خلق میکنند، به همان اندازه در بازنمایی جهان در زمان بیداری نیز تأثیر دارند.
با اینکه جهان خواب و بیداری از نظر مادی متفاوتاند، هر دو به یک شیوه شکل میگیرند. شوپنهاور از فلسفۀ شرقی «ودانتا» بهعنوان نخستین مکتبی یاد میکند که به این حقیقت پی برده است که جهان «هیچ جوهری مستقل از ادراک ذهنی ندارد» و «وجود و قابلیت ادراک مفاهیمی قابل تبادل هستند».
در حالی که کانت معتقد بود که نمیتوان ماهیت «نومن» یا همان «خودِ جهان مستقل از ذهن» را حتی تصور کرد، شوپنهاور تلاش کرد تا آن را بشناسد. شوپنهاور بر این عقیده بود که ما با «دروننگری» عمیق و کنار گذاشتن عواملی که ساختارهای شناختیمان بر ادراک ما تحمیل میکنند، میتوانیم به ذات جهان پی ببریم. برای مثال، از آنجا که میدانیم ادراک ما از اشیاء، زمان، مکان و علیت از ذهن ما سرچشمه میگیرد، میتوانیم نتیجه بگیریم که جهان «در ذات خود» فاقد این ویژگیها است.
شوپنهاور پا را فراتر گذاشته و استدلال میکند که «شیء در ذات خود» چیزی جز اراده نیست. بهزعم او، اراده عبارت است از نیرویی کور، بیتفاوت، غیرمنطقی و ناخودآگاه که زیربنای کل کائنات است و آن را به حرکت درمیآورد.
@ALTAFHIM
از دیدگاه او، جهان فراتر از ادراک ما نمیتواند شامل اشیای متعدد باشد؛ زیرا وجود اشیای متفاوت تنها به ساختار ادراک ما بستگی دارد. بهجای آن، فقط یک موجود یعنی «اراده» وجود دارد که خود را در تنوع و گوناگونی اشیای جهان پدیداری که تجربه میکنیم، نمایان میسازد.
این دیدگاهی بود که پایۀ بدبینی فلسفی شوپنهاور نسبت به ماهیت زندگی و جهان را شکل داده بود. از آنجایی که در بنیاد جهان چیزی جز یک ارادۀ کور و بیمنطق وجود ندارد، بنابراین زندگی با تمام جلوههای جذابش از نظر شوپنهاور همچون سرابی فریبآلود به نظر میآید که چیزی جز رنج و ملال دائمی را برای انسان به ارمغان نمیآورد.
به این معنا میتوان گفت که جهان در واقع نه یک «رویا» بلکه یک «کابوس» دائمی است که آدمی در بیداری آن را تماشا میکند؛ کابوسی که شوپنهاور فکر میکرد تنها دو راه برای فاصله گرفتن از آن وجود دارد: هنر و پرهیزگاری
@ALTAFHIM
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑سه شخصیت تاثیرگذار در تاریخ بشر به روایت هوش مصنوعی
@ALTAFHIM