eitaa logo
به امید خدای مهربان🌴🇮🇷🌷
46 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
5.1هزار ویدیو
141 فایل
🌴🇮🇷با توکل بخدای بخشنده مهربان + توسل به مقربان الهی(کتاب الله و عترتی)🇮🇷🌷 یا علی(ع) گفتیم و عشق آغاز شد،ان شاءالله......
مشاهده در ایتا
دانلود
پرواز کرج ـ نجف اشرف برقرار شد مسیر پرواز هوایی مسافربری کرج ـ نجف اشرف و بالعکس در فرودگاه بین‌المللی پیام برقرار شد. @shkhabari
19.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😊 🎥 این چقدر عالی خانم هایی که کشف کرده‌اند را امر به معروف و نهی از منکر میکند 👌 درود خدا بر حاج آقا سنجری عزیز 🌹 پ.ن : دیدید وقتی یک امام جمعه یک حرف اشتباهی زد ، رسانه چقدر بهش ضریب داد و همه جا پخش شد ..‌. حالا آیا ما قدرتش رو داریم این سخنان زیبا رو به گوش همه برسونیم ؟ ( ای کاش قدرتش رو داشتیم )
حضرت زینب سلام الله علیها:  الا من مات على حب آل محمد مات شهیدا» آگاه باشید هر کسى که ‏بر دوستى آل محمد بمیرد، شهید است. اثبات الهداة، ج۲ 🧕@banovanebeheshti
⚫️ : زنانی که تا آخر پای ولی خود ماندند. 🧕🏻 رویحه، همسر هانی بن عروه مرادی: رویحه با ورود مسلم بن عقیل به کوفه، در منزل خود از او پذیرایی نمود. با شهادت مسلم بن عقیل و همسرش هانی بن عروه به اتفاق فرزندش یحیی در کوفه مخفی شد. با اطلاع از ورود امام حسین «علیه السلام» به کربلا، نزد حضرت شتافتند و یحیی در رکاب امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید. ❌ پدر این زن عمر بن حجاج در کربلا در لشکر عمر سعد بود و به موکلین آب فرات تأکید می کرد نگذارند سپاه حسین «علیه السلام» به آب دسترسی پیدا کنند؛ اما این زن شجاع در محبت اهل بیت «علیهم السلام» همانند شوهرش هانی بود. 🧕@banovanebeheshti
🕋بسم الله الرحمن الرحیم 🇮🇷 یکشنبه 1 مرداد 🌸 سلام صبح بخیر 🌹 برای شادی ارواح مطهر شهدای گرانقدری که در اطاعت از امام زمان و ولی خود ، سن و سال نشناختند و شهادت را برگزیدند ، صلوات 🌼 انشاالله سلامت باشید 🌲و عزاداری ایام پیش رو 🌼 مورد قبول الهی قرارگیرد
🔳 سلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🍀بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🔘 صبح روز یکشنبه ، اول مرداد و پنجم محرم به خیر 📿 ذکر روز یکشنبه صد مرتبه: 💐 یاذالجلال والاکرام💐 ◼️🌷◼️🌷◼️🌷◼️ تو که اینگونه روی خاک ز هم واشده ای وای بر من که دچار غم عظما شده ای دیشب از طعم خوش مرگ و عسل میگفتی ظهر امروز در این معرکه معنا شده ای بی زره رفتی و از هر طرفی سنگ زدند که چنین سرخترین لاله ی صحرا شده ای هر کسی از تن صد پاره ی تو سهمی برد در کریمی خودت، وارث بابا شده ای سُمِ مَرکب همه جای بدنت را له کرد بی سبب نیست اگر درهم شنـها شده ای استخوان قفس سینه ی تو خرد شده تازه حالا نوه ی حضرت زهرا شده ای بردنت تا دم خیمه چقدر سخت شده باورم نیست چرا هم قدّ سقا شده ای نوكر نوشت: نهال اهل حرم طعمه تبر شده است تنت چقدر سزاوار بال و پر شده است دوباره داغ دلم تازه شد که می بینم تن تو از تن بابات زخم تر شده است صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
بسم الله الرحمن الرحیم 🔻امروز جامعه ی شیعه دارد با مورد واقع میشود 🔹امروز حکومت و رسانه در اختیارماست. مهم ایناست که چگونه از این امکانات استفاده کنیم برخی میگوینداگر ما در زمان اهلبیت بودیم چنین و چنان میکردیم؛ اما در عمل و هنگام امتحانات مانند کوفیان عمل میکنند هیچ چیزمانند تشکیل مایه نیست.حکومت است که کار را سخت میکند. 🔹جمهوری اسلامی، قبل از است تا معلوم شودِما در آزمون از نائب امام زمان خود چه میکنیم. 🇮🇷ایران کشوری عادی مانند سایر کشورها نیست. شهدای ما به خاطر امام زمان و زمینه سازی ظهور خون داده اند.در واقع مردم ایران باقیام خود،آمادگی خود برای آزمونهای قبل از ظهور و داشتن امام را اعلام کردند جنگ و تحریم اقتصادی نیزامتحاناتی هستند که 👈عده ای در مواجه با آنها ریزش میکنند قبل از ظهورصورت میگیره مسئولینی که این شرایط را درک نمیکنندو در شرایط تحریم از بیت المال شیعه خانه ی امام زمان دزدی میکنندبا دشمنان اهل البیت محشور خواهند شد. هرچند نماز بخوانند و در عزاداری اباعبدالله شرکت کنند؛زیراعمل آنها، عمل دشمنان خداست و با عمل خود آبروی شیعه را میبرند 🔹️ ما اقرار میکنیم جمهوری اسلامی قرار نیست جای امام زمان و پر کند ما داریم پس میدیم در قالب ..
هدایت شده از حسین رضا عباسی
✍حضرت‌آقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و... ✍سرانجام مرحمت بالازاده روز21 اسفند 1363 در جزیره مجنون در عملیات بدر، با فاصله بسیار کمی از شهادت مرادش یعنی شهید مهدی باکری، بال در بال ملائک گشود و میهمان سفره حضرت قاسم (ع) شد. منبع به نقل از پدر شهید.خبرگزاری تسنیم علیه السلام ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩 کانال روضه و مرثیه 👇 🌴🌴روضه های جانسوز اساتید 👇 ╭┅─────────┅╮ ▶️   @rovzeha      ◀️ ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از حسین رضا عباسی
اینم تمثال شهید مرحمت بالازاده
هدایت شده از حسین رضا عباسی
🦋گریز به روضه ✍خاطره ای از شهید مرحمت بالازاده 📌آقای خامنه‌ای بگویید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند 🔖در یکی از روزهای سال 1362، زمانی که حضرت آیت الله خامنه‌ای، رییس جمهور وقت، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری، واقع در خیابان پاستور خارج می‌شدند، در مسیر حرکتش تا خودرو، متوجه سر و صدایی شدند که از‌‌ همان نزدیکی شنیده می‌شد. 💠صدا از طرف محافظ‌ها بود که چندتای‌شان دور کسی حلقه زده بودند و چیز‌هایی می‌گفتند, صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد می‌زد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنه‌ای! من باید شما را ببینم» ✍حضرت‌آقا از پاسداری که نزدیکش بود پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟» پاسدار گفت: «نمی‌دانم حاج آقا! موندم چطور تا اینجا تونسته بیاد جلو» پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود، وقتی دید آقا خودشان به سمت سر و صدا به راه افتاده‌اند، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: «حاج آقا شما وایستید، من میرم ببینم چه خبره» بعد هم با اشاره به دو همراهش، آن‌ها را نزدیک حضرت‌آقا مستقر کرده و خودش به طرف شلوغی می‌رود. 📌کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگردد, و می‌گوید: «حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره, بچه‌ها می‌گن با عز و التماس خودشو رسونده تا اینجا, گفته فقط می‌خوام قیافه آقای خامنه‌ای رو ببینم، حالا می‌گه می‌خوام باهاش حرف هم بزنم». حضرت‌آقا می‌فرمایند: «بذار بیاد حرفش رو بزنه وقت هست». 🦋لحظاتی بعد پسرکی 12-13 ساله از میان حلقه محافظان بیرون آمده و همراه با سرتیم محافظان، خودش را به حضرت‌آقا می‌رساند, صورت سرخ و سرما زده‌اش خیس اشک بود, در میانه راه حضرت‌آقا دست چپش را دراز کرده و با صدای بلند می‌فرمایند: «سلام بابا جان! خوش آمدی» 🔖شهید بالازاده با صدایی که از بغض و هیجان می‌لرزیده به لهجهٔ غلیظ آذری می‌گوید: «سلام آقا جان! حالتان خوب است؟» حضرت آقا دست سرد و خشکه زدهٔ پسرک را در دست گرفته و می‌فرمایند: «سلام پسرم! حالت چطوره؟» پسر به جای جواب تنها سر تکان می‌دهد. 🔖حضرت‌آقا از مکث طولانی پسرک می‌فهمند زبانش قفل شده, سرتیم محافظان می‌گوید: «اینم آقای خامنه‌ای! بگو دیگر حرفت را» ناگهان حضرت‌آقا با زبان آذری سلیسی می‌فرمایند: «شما اسمت چیه پسرم؟» شهید بالازاده که با شنیدن گویش مادری‌اش انگار جان گرفته بود، با هیجان و به ترکی می‌گوید: «آقاجان! من مرحمت هستم از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم.» حضرت‌آقا دست شهید بالازاده را‌‌ رها کرده و دست روی شانه او گذاشته و می‌فرمایند: ‌«افتخار دادی پسرم صفا آوردی چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچهٔ کجای اردبیل هستی؟» شهید بالازاده که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود می‌گوید: «انگوت کندی آقا جان!» حضرت‌آقا می‌پرسند: «از چای گرمی؟» شهید بالازاده انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد زود می‌گوید: «بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم». 🔖حضرت‌آقا می‎فرمایند: «خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه.» شهید بالازاده می‌گوید: «آقا جان! من از ادربیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.» حضرت‌آقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و می‌فرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟» شهید بالازاده می‌گوید: آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند! حضرت‌آقا می‌فرمایند:چرا پسرم؟ 🦋شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده می‌گوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم هر چه التماسش می‌کنم, می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم, اگر رفتن 13 ساله‌ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می‌خوانند؟» و شانه‌های شهید بالازاده آشکارا می‌لرزد. حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و می‌فرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمی‌گوید، فقط گریه می‌کند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می‌رسد. 💠حضرت‌آقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش می‌گیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و می‌فرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید»