وای امروز کلا سرپا بودم الانم باید بشینم سر لپتاپ دیگه جونی نمونده برام 🥲💔
دقیقا وقتی عوض شدی ، یجوری آدمو با گذشتهت قضاوتت میکنن که انگار خودشون امام معصومن .
خداحافظ؛
تیر برق های پر از سیم،
دهین ابوعلی،
آهنگ ماشین های گاز،
صندلی و مبل های خسته کنار مشایه،
نوای تزورونی و کنار قدم های جابر،
گوشی های داغ کرده،
مای بارد،
خادم کوچولوهای طریق،
صدای مرکز مفقودین،
موکب های دوستداشتنی،
کوله پشتی جای بالشت،
آب های لیوانی،
فنجان و قهوه های عربی،
مه پاش های خنک کننده،
خداحافظ تا اربعینِ بعدی؛
از الان لحظه شماری میکنم برای سال بعد و بودن تو این مسیر،
ما رو یادت نره…
همه میان بیمارستان با گریه و زاری من و حوراعم از وقتی اومدیم به ترک دیوارم خندمون میگیره 😂🤏🏼