🌹🍃 از زبان همسر محترم شهید ⬇️
🌷 پژمان اولین شرطش برای ازدواج تابع بودن در امر #ولایت_فقیه و آرزویش شهادت بود و اینکه هر زمان هر نقطه از جهان جنگی به اسم شیعه باشد و رهبرم اذن جنگ بدهد تحت هر شرایطی برای جنگ شرکت میکنم. هدف زندگیام قرب الهی هست و تنها برای رضای خدا قدم برمیدارم و میخواهم بانوی خانهام آنقدر زهرایی باشد که برای رسیدن به هدفم من را همراهی کند.
🌷 پژمان دستش در کار خیر بود. بعضی از کارهای خیری که انجام میداد را من بعد از شهادتش فهمیدم، یعنی اصلاً در موردش با من صحبت نمیکرد. اهل ریا نبود. ویژگی دیگر پژمان، شجاعت مثال زدنیاش بود که به گفته دوستان و همرزمانش، همین شجاعت و دلیری پژمان بود که او را به درجه رفیع شهادت رساند.
🌷 همه ویژگی های پژمان منحصر به فرد بود. در هر شرایطی صداقت داشت. دوم اینکه #رضایت_خداوند در همه کارهایش را در نظر داشت. همیشه میگفت: «اگر خدا راضی باشد، بنده خدا هم راضی است، ولی اگر در کاری رضایت خداوند نباشد، کاری برای هیچ بندهای انجام نمیدهم...» به همین دلیل «رضایت خداوند در همه امور زندگی» را الگو و شرط زندگیمان قرار دادیم.
🌷 رسته اصلی پژمان #تک_تیرانداز بود، اما بعد ازشهادت پژمان متوجه شدم، که در سوریه هم، بین دوستانش به آچار فرانسه معروف بوده است. دوستانش میگفتند: از پست که برمیگشت میگفت: خُب، بگید چکارهست من انجام بدهم. میگفتیم: بابا پست بودی خستهای برو استراحت کن. میگفت: نه، وقت برای استراحت زیاده، فعلاً وقت کار است. هر روز مشکلات فنی قرارگاه را درست میکرد و کار بچهها را راه میانداخت، شب دستانش را بههم میزد و با خوشحالی میگفت: خوب خدا را شکر امروز مفید بودم.
🌷زمانی من فهمیدم که پژمان جهت رفتن به سوریه اسمش را نوشته که به کلاسهای آمادگی جسمانی و آموزشی که برایشان گذاشته شده بود، میرفت. من و خانوادهاش هرچه برای نرفتناش تلاش کردیم، به حرف کسی گوش نمیداد. راستش من اولش راضی نبودم. روزی که برای بدرقهاش رفته بودم به من گفت: «هرطوری شده دلت را راضی کن، چون من باید بروم...»
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷 رزمنده شهید، سرهنگ دوم، اولین شهید مدافع حرم استان گلستان و عضو تیپ ۶۰ زرهی عمار یاسر گنبد شهید مدافع حرم #غلامعلی_تولی
🌻 ولادت: ۱۳۴۷
🍂 شهادت: ۱۳۹۲/۲/۲۷
🕊محل شهادت : سوریه
🍁نحوه شهادت : در یکی از شناسایی شهید تولی به کمین گروه های تکفیری برخورد می کنند و متوجه حضور گروه های تکفیری می شوند اما آنها تصور می کردند که نیروهای خودی هستند.تولی در مسیر برگشت و بر اثر تیر بار توسط نیروهای داعشی به شهادت رسید، چون نیروهای داعش در آن منطقه تعدادشان بیشتر بود پیکر شهید تولی در آن مکان باقی ماند. همرزمانش در فاصله دور متوجه شدند که پیکر شهید تولی را نیروهای داعشی از ماشین پیاده کردند و با خود بردند و ماشین را به آتش کشیدند.
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 از زبان همسر محترم شهید ⬇️
🌷 شهید تولی در قلب من زنده است .
🌷 شهید همیشه می گفتند : باید به مسلمانان کمک کرد حال چه داخل کشور و چه خارج از کشور باشد .
🌷 بحث #ناموس در میان بود و شهید برای حفاظت از حریم بی بی زینب و ناموس برای مقابله با دشمنان رفتند .
🌷 همسرم بعد از ازدواجمان مکرر به جبهه میرفتند و گاهی سه ماه از ایشان خبری نداشتم . وقتی برای مرخصی میآمد جبران همه نبودنهایش را میکرد . هرگز من را با اسم صدا نمیزد . همیشه اسم من عزیز بود و من هم با همین اسم صدایش میکردم . #مهربانی، بهترین و شیرینترین هدیهای بود که به من میداد. شیرینترین لحظات عمرم را در کنار شهید گذراندم .
🌷 وقتی شهید تصمیم به رفتن گرفت من خیلی ناراحتی میکردم . ایشان سعی میکرد دل من را به دست بیاورد تا رضایت دهم . حتی به من گفته بود دعا کن رفتم شهید شوم! این من را بیشتر اذیت میکرد . تا یک هفته به من بیشتر از قبل توجه داشت . دیدم نمیتوانم جلوی رفتنش را بگیرم بالاخره رضایت دادم.
🌹🍃 پسر شهید تولی :
شهید تولی آرزو داشت پیکرش بازنگردد .
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید مدافع حرم، #رضا_خرمی
🌺ولادت: ۵۳/۸/۲۹
🍂شهادت: ۹۵/۳/۱۴
🕊محل شهادت: سوریه، #حلب
🍁 نحوه شهادت: توسط عامل انتحاری جبهه النصره
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🔰سلام دوستان من شهید رضاخرمی هستم من و حاج مرتضي مسيب زاده
چهارده خرداد امسال با هم دیگه به آرزوی دیرینمون رسیدیم و دوتایی باهم همسفر بهشت شدیم😊
🌹🍃 سال ۵۳ بود به عنوان سومین فرزند و تنها پسر خانواده به دنیا اومدم.
با توجه به اینکه دوره نوجوونی من با فضای جبهه و دفاع مقدس همراه بود و اکثر اوقات با مادرم در تشییع شهدای دفاع مقدس شرڪت میکردیم از همون موقع آرزوم شده بود ڪه منم باید راه این شهدا رو ادامه بدم و از خودم شجاعت نشون بدم برای عقیده و وطنم .
🌹🍃 بخاطر همین وقتی ۲۰سالم شد ڪه جذب سپاه شدم. تو سپاه وقتی توانایی های منو دیدن و ازمون آزمون موتور سواری گرفتن، من اولین نفری بودم ڪه قبول شدم. من از همون ڪودڪی موتور سواری میکردم و یه موتور سوار حرفه ای بودم این شد ڪه به عنوان محافظ حاج قاسم سلیمانی انتخابم ڪردن و اینطوری شد ڪه چهار ساله بیشتر اوقاتم ڪنار #سردار_دلها بودم.
🌹🍃 اما وقتی فتنه تو سوریه شروع و شد یکی یکی خبر شهادت دوستام رو میشنیدم . دیگه دلم طاقت نمیاورد و دلم میخواست منم برم و برای چیزی ڪه از ڪودڪی آرزو شو داشتم یعنی ادای دین برای اسلام، اهلبیت و ڪشورم خودمو فدا ڪنم. اما حاج قاسم رضایت نمیداد من از گروهش جدا شم تا اینکه گفتم حاجی منم دیگه طاقت ندارم میخوام برم تو دل معرڪه،میخوام اگه قسمتم باشه روزی شهادتم رو از بی بی زینب(سلام الله علیها) بگیرم. حاج قاسم هم گفت به شرطی ڪه همسرت رضایت بده اجازه میدم بری.
وقتی با همسرم در میون گذاشتم اونم علیرغم میلش نتونست بگه نه نرو ، چون ایشون هم میدونست پای دفاع ازحرم حضرت زینب درمیونه ، به همین خاطر ایشون هم رضایت داد به رفتنم. من هم غسل شهادت ڪردم و راهی شدم.
موقع اومدن دختر مهربونم رضوان هم ڪلی باهام شوخی میکرد ڪه بابا شهید نمیشی مطمئنم . منم به شوخی بهش گفتم : میرم شهید میشم و میبینی ڪه عکسمو میزنن سر اتوبان همت اونوقت باورت میشه دخترم ولی قول بده درساتو خوب بخونی ڪه من آرزوی دڪتر شدنتو دارم .
خیلی سخت بود از دخترم، پسرم و همسرم دل بکنم اما چه میشد ڪرد من راهمو انتخاب ڪرده بودم و باید از عزیزانم دل میکندم.
🌹🍃 تو آخرین اعزامم به سوریه دیگه از تیم حاج قاسم جدا شدم و تو حلب مستقر شدم حسابی سر ڪیف بودیم و با هم دیگه بگو بخند داشتیم انگار میدونستیم ڪه قراره تا چند ساعت دیگه به آرزومون برسیم و مزد این همه نوڪری و مجاهدت بگیریم.
چهارده خرداد 1395 بود ڪه خورشید داشت به آرومی از شهر حلب غروب میکرد ڪه یه عامل انتحاری ڪه از ملعونین جبهة النصره با یه نفر پر از مواد منفجره خودشو به ساختمون محل استقرار ما زد ، من و حاج مرتضي مسيب زاده همون جا به شهادت رسیدیم و شهد شیرین شهادت رو از دست آقا و مولامون حضرت سید الشهدا(علیه السلام) نوشیدیم .
🌹🍃 شهید قدرت عبدیان هم تقریبا یک ساعت بعد تو انفجار دوم اون لعنتی ها به شهادت رسید.
نمیتونم براتون بگم ڪه لحظه شهادت چه لحظه نابی بود اما امیدوارم ڪه مرگ همه تون با شهادت رقم بخوره و خیلی چیزا ڪه تو این دنیا شنیده بودیم رو به چشم ببینید.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷 شهید مدافع حرم #مرتضی_ترابی_کمالی
🌻 ولادت: ۱۳۳۷/۷/۶
🍂 شهادت: ۱۳۹۴/۱۱/۱۳
🕊محل شهادت : سوریه، #نبل_و_الزهرا
🍁نحوه شهادت : توسط تک تیرانداز داعش از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و آسمانی میشود.
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 از همان کودکی حتی قبل از اینکه به سن تکلیف برسد نماز و روزه اش ترک نمی شد و پدر و مادرش از داشتن چنین پسری همیشه خوشحال بودن و به او افتخار میکردند . ایشان بسیار به پدر و مادر خود رسیدگی میکردند و به شدت به آنها احترام میگذاشت .
🌹🍃 در جبهه های غرب و جنوب کشور مشغول جنگ با دشمنان بود . در مرزهای مریوان، بانه، نوسود خدمت میکرد . در جنوب هم در شهرهای شلمچه، آبادان در خط مقدم جبهه بود . بارها مورد اصابت گلوله و ترکش خمپاره قرار گرفته بود و از ناحیه گوش چپ کتف، بازو و پشتش زخمی شده بود حتی هنگامی که به او مرخصی می دادند که برای بهتر شدن جراحتش به خانه برگردد می گفت دوستان من دارن یکی یکی پر میکشن من نمیتوانم آنها را تنها بگذارم و برای استراحت به خانه بروم. روی این مسائل بسیار متعصب و حساس بود .
🌹🍃 ایشان بسیار مرد خوش اخلاق و مهربانی بود بسیار خوش تعریف بود و همه دوست داشتند همیشه کنار این عزیز باشن و ایشان از خاطراتش تعریف کند بسیار به سادات و افراد مسن احترام می گذاشت تا جایی که اگر افرادی از این قبیل بیمار می شد برایشان دارو و غذا تهیه می کرد به آنها رسیدگی می کرد و جویای احوالشان می شد . افراد مسنی که زمین گیر شده بودند از دوستان و آشنایان به انها سر می زد زخم بسترشان را عوض میکرد و به نظافت و استحمام آنها رسیدگی می کرد .
🌹🍃 در جوانی اسب سواری و دوچرخه سواری و کوه نوردی از فعالیت های ورزشی ایشان بود در میانسالی هم به ورزش پیاده روی و کوهنوردی و شنا علاقه داشت و جز تفریحاتش بود
.
🌹🍃 تیشان پاسدار نمونه ای بود بسیار با نظم و در کارش بسیار دقیق بود بارها مربی کلاس های عقیدتی و سیاسی بود و همینطور مربی کلاس های نظامی وتخریب .
🌹🍃 ایشان وقتی در سپاه استخدام شد تا زمانی که بازنشسته بشود بیشتر در ماموریت بود و درگیری با اشرار و قاچاقچیان اما با این حال بخاطر علاقه ای که به خانواده اش داشت هر جا که بود باید با ما تماس می گرفت و جویای حال تک تک مان می شد.
#ختم_صلوات امروز به نیت :
🌷 شهیده #زینب_کمایی
🍃ولادت: 1347
🍂شهادت: 1361/1/1
🕊 نحوه شهادت: هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد و با خفه کردن او با #چادرش او را به شهادت رساندند.
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
#سهم_هر_بزرگوار_5صلوات
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA