🍃🌹در اواخر سال ۱۳۶۵ بعد از اینکه دوست صمیمیاش ناصر نبهانی به جبهه رفت، در دورههای آموزشی قبل از اعزام به مدت یک ماه در بهبهان شرکت کرد. بعد از پایان دوره به گردان امیرالمومنین (علیه السلام) پیوست و در عملیات نصر ۸ و والفجر ۱۰ به عنوان نیروی خط شکن شرکت کرد. در عملیات والفجر ۱۰ که در کردستان عراق در منطقه عملیاتی حلبچه بود #شیمیایی و از ناحیه #پا مجروح میشود بعد از پایان جنگ و گذراندن دوران نقاحت در سال ۱۳۶۸ ازدواج کرد و بعد در سپاه پاسداران استخدام شد و به گردان جعفرطیار (علیه السلام) از تیپ یکم حضرت حجت(عج) پیوست. دورههای زرهی و تخصصی در تعمیرات تانک را در شیراز گذراند، به علت عوارض شیمیایی و جانبازی از ناحیه پا و کمر و داشتن روحیه فرهنگی به اصرار مسئولان در قسمت #فرهنگی تیپ فعالیت خود را ادامه داد و برای برگزاری یادوارههای شهدای والامقام فعالیت میکرد.
💠 از زبان همسر شهید ⬇️
🍃🌹وفتی با سوریه رفتنش مخالفت کردم هیچ گاه حاج کریم را اینطور ندیده بودم، گفت از تو بعید است که این حرف را بزنی می دانی که اگر به حرم اهل بیت (علیه السلام) تعدی و تعرض شود چه می شود؟! آن موقع میتوانیم اسم خودمان را شیعه بگذاریم؟! ۲۶سال در تمام اهداف و کارها همراهش بودم، در همه کارها به من تاکید میکرد که کارهای خداوند و اسلام نباید روی زمین بماند به همین خاطر با رفتنش تعجب نکردم.
💠از زبان مجید اصل غوابش فرزند شهید ⬇️
🍃🌹اگر کار بدی از ما سرمی زد همان لحظه عکس العمل نشان نمیداد بلکه بعد از آن اتفاق از عواقب آن کار برایمان توضیح میداد که این کار زشتی است. این عکس العمل پدر بار مثبت، تربیت صحیح را به ما یاد داد چون به شخصیت فرزند خیلی اهمیت می داد و حریم خصوصی فرزند را همیشه رعایت میکرد.
🍃🌹اگر میخواست وارد اتاق ما شود اول در می زد و تا اجازه نمیدادیم وارد نمیشد من از این کار پدرم اشکال میگرفتم ولی میگفت که نباید از حریم خصوصی فرزند سوء استفاده کنیم.
💠 از زبان برادر شهید ⬇️
🍃🌹در کار نقاشی با آبرنگ، رنگ روغن، نقاشی سیاه قلم و نقاشی با رنگ پلاستیکی تبحر داشت بیشتر کار و هنر خود را در یادواره های شهدا خرج می کرد. کریم علاقه خاصی به ماکت سازی و مجسمه سازی داشت و در یادواره شهدا بیشتر عملیاتهای دفاع مقدس را با ماکت سازی برای بازدیدکنندگان به تصویر می کشید. یادم هست که یک ماکت قرآنی با رحل را برای جشن تکلیف یک مدرسه درست کرد که من خودم تا الان مانند آن را ندیده بودم. تفریحش با کارهای هنری بود، وقتی که نوجوانان در مسجد دور او حلقه می زدند با قلمهای رنگی برایشان نقاشی می کشید و از این راه به آن ها فرهنگ جبهه و جنگ را نشان میداد و فرهنگ شهادت را در ذهن آنها ترسیم میکرد.
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید مدافع حرم سردار #ستار_اورنگ
🍃 ولادت: ۱۳۴۱
🍂 شهادت: ۹۴/۱۱/۹
🕊 محل شهادت: سوریه، #نبل_و_الزهرا
🍁 نحوه شهادت: توسط تک تیرانداز تیری از پشت سر به ستون فقرات شهید برخورد می کند که از قفسه سینه شهید بیرون میزند.
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹شهید سالها به عنوان مربی و فرمانده آموزشی در پادگان آموزشی تیپ ۴۸ فتح و به عنوان فرمانده ای لایق در ردههای مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول خدمت بود و در آموزشهای تخصصی و هدف گیری یک رزمندهای فوق العاده بود.
🍃🌹در زمان جنگ جانشین فرماندهی معاونت آموزش تیپ مستقل ۴۸ فتح و آخرین مسئولیتش فرماندهی تیپ سوم دانشگاه امام حسین(علیه السلام) بود و به عنوان فرمانده نمونه از دست مقام عظمای ولایت جایزه گرفته بود.
🍃🌹در #تیراندازی مهارتی عجیب داشت و هنگام بروز مشکلات، صبور، خوش اخلاق و مهربان بود. همیشه لبخندی بر لب داشت. هیچ گاه رفتاری تند و ناراحت کننده ای از ایشان مشاهده نشد. جالب اینجاست که لبخند شهید در تمامی لحظات از قبیل استراحت، مشکلات، آرامش یا حتی در زمان آموزش های سخت و طاقت فرسایی که پیش از نبردها می دادند، از چهره اش محو نمی شد. همیشه چهره ی خندان و آرامی داشت که باعث می شد طرف مقابل نیز آن آرامش و متانت را حس کرده و به خوب و خوشایندی دست پیدا کند.
🍃🌹یکی از خصلت های شهید این بود که لحن و زبانی صریح و قاطع داشت و ایشان بسیار آرام، لطیف، مهربان و دریای از لطف، صبر و استقامت بودند.
🍃🌹سردار عظیمی فر ⬇️
شهید اورنگ علاوه بر اینکه بر بیشتر سلاح های سازمانی و غیر سازمانی اشراف اطلاعاتی کاملی داشتند،یکی از چابک ترین نیروهای دوران جنگ بود به گونه ای که به #ستار_چابک ملقب شده بود.
🍃🌹پیمان اورنگ فرزند شهید ⬇️
معمولا در مناسبتهای مختلف لباس پدر را برتن دارد و یک پاسدار محسوب می شود میگوید: به پدرم قول دادم که تا قوای جسمانی در بدن دارم لباس و پوتین وی را بیرون نخواهم آورد و تا جان دربدن دارم راهش را ادامه خواهم داد.
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید مدافع حرم #محمدتقی_اربابی
🍃 ولادت: ۶۱/۵/۷
🍂 شهادت: ۹۴/۱۱/۲۳
🕊 محل شهادت: سوریه، #نبل_و_الزهرا
🍁 نحوه شهادت:
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹پدر در منزل حضور نداشت اما بهمحض ورود به منزل و دیدن چهرههای اندوهگین اعضای خانواده از آنان پرسید مگر چه خبر شده؟ اگر محمدتقی زخمی شده باشد نه از مجروحیتش ترسی دارم و نه از شهید شدنش چون یقین داشتم و میدانستم که محمدتقی شهید میشود.
حاج حسین اربابی سپس دستهای خود را رو به آسمان دراز کرد و بارها کلمات الحمدالله و سبحانالله را تکرار کرد. پدر شهید محمدتقی اربابی از جانبازان دوران دفاع مقدس است که دست چپ خود را از ناحیه مچ از دست داده است.
🍃🌹به گفته مادرش، از هشت سالگی روزه میگرفت و نماز میخواند. اهل مسجد و بسیجی بود.
✨ از زبان همسر شهید ⬇️
🍃🌹در #دو_و_میدانی همیشه نفر اول بود و فوتسال هم میرفت. استعداد بالایی داشت در هر کاری که وارد میشد انگار در آن کار مسلط بود. معتقد بود باید علم روز را یاد گرفت. خیلی فعال بود. خانه را خودش سیمکشی کرد. البته مداحی هم میکرد. در طول هفته قرائت ادعیه را منظم داشت. گاهی با او همراه میشدم و گاهی هم فرصت دست نمیداد. پنج شنبهها و دوشنبهها زیارت عاشورا میخواند و سهشنبهها آخر شب در تاریکی دعای توسل را زمزمه میکرد. دعای کمیل و ندبهاش هم به راه بود.
🍃🌹نظم خاصی داشت. مادرش هم همیشه میگوید بچه بسیار منظمی بود. من این نظمی که در زندگی دارم را از ایشان یاد گرفتهام. ماموریت که میرفت ما میرفتیم «درق» و وقتی که برمیگشت قبل از این که ما برگردیم همه لباسها را میشست اتو میکرد و میگفت: شما همین که دوری ما را تحمل میکنید کافیاست دیگر زحمت این کارها با شما نباشد.
🍃🌹به بحث #صلهرحم خیلی اهمیت میداد و هفتهای یک بار حتی برای 10دقیقه به منزل اقوام سر میزدیم. میگفتم زنگ بزن. میگفت: نه، شاید بخواهند جایی بروند و از راه بمانند و یا تدارک پذیرایی ببینند. میرویم اگر بودند یک چایی میخوریم و اگر نبودند برمیگردیم. خیلی سادهزیست بود. مرتبترین لباسها را میپوشید و برای من هم میخرید. به تولد هم خیلی اهمیت میداد. حتی در حد یک شاخه گل. با اینکه حقوق مان زیاد نبود اما برکت داشت. به بچهها هم خیلی علاقه داشت. برای آنها شعر میخواند، شعر میسرود. در نگاه اول که کسی او را میدیدفکر میکرد آدم خیلی جدی است اما شوخطبع و با اخلاق بود. خیلی مهربان و اهل خانواده بود. واقعا کنار من بود.
وقتی که میخواست برود٬ از زیر قرآن که رد شد گریهام گرفت. گفتم میروی و برنمی گردی. میگفت واقعا؟ برای من دعا کن تا شهادت نصیبم بشود. قول میدهم تو را شفاعت کنم. گفتم خودت میروی جای خوب را میگیری. خندید و گفت: نه٬ واقعا من کمکت میکنم.واقعا هم محافظت میکند. کوچکترین اشتباهی که بخواهم انجام بدهم٬ احساس میکنم من را میبیند و خجالت میکشم. وقتی سوار ماشین شد٬ گفت: به دنبالم آب نریختی. گفتم: من اعتقادی به آب ریختن ندارم. با اتوبوس که رفتید پشت سرت آب میگیرم. گفت حالا نریختی اگر در دلت نماند! و واقعا در دلم ماند.
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید مدافع وطن #عزیزالله_بهمنی
🍃 ولادت: ۷۳/۸/۱
🍂 شهادت: ۹۸/۲/۲۵
🕊 محل شهادت: کلانتری ۲۲ مجاهد اهواز
🍁 نحوه شهادت:
در درگیری با اشرار گروهک تروریستی داعش به همراه همکارش علی بخش حسنوند به شهادت رسیدند
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 استواردوم عزیزالله بهمنی در اول آبان 73 در باغملک استان خوزستان در خانوادهای پرجمعیت متولد شد. هشت برادر و دو خواهر داشت که وی فرزند پنجم خانواده بود.
🌹🍃 پدرش فردی کشاورز و بسیار زحمتکش و مادرش در خانه به تعلیم و تربیت فرزندان مشغول بود.
🌹🍃وی دوران کودکی خود را با درس خواندن، عضویت در بسیج و هلال احمر و کار کردن در مزرعه پدری گذراند
🌹🍃پس از اخذ دیپلم در مهرماه 93 به استخدام نیروی انتظامی در آمد و جهت خدمت به کلانتری 22 مجاهد اهواز منتقل شد.
🌹🍃 او در تیرماه 95 با دختر دایی خود ازدواج کرد و حاصل این ازدواج فرزند دختری یکساله بهنام نیایش شد.
🌹🍃 شاید شوخیهای شهادتگونه در صحبتهایش او را تا معراج بالا برد. همسرش میگوید: در جمعی بودیم که همسرم بهشوخی گفت: «اگر من شهید شوم، اولین شهید شهرمان هستم».
🌹🍃 سرانجام در بیست و پنجم اردیبهشت امسال گروهی از اشرار وابسته به گروهک تروریستی داعش با حمله به کلانتری 22 مجاهد اهواز, او و ستواندوم علیبخش حسنوند را به شهادت رساندند.
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید کر و لالی که هر روز با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه و الشریف) صحبت میکرد #عبدالمطلب_اکبری
🍃 ولادت: ۴۳/۳/۳
🍂 شهادت: ۶۶/۱/۱۹
🕊 محل شهادت: #شلمچه، عملیات کربلای ۸
🍁 نحوه شهادت:
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA