eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
6.3هزار دنبال‌کننده
41.9هزار عکس
12هزار ویدیو
345 فایل
عکسنوشته‌شهدا @AXNEVESHTESHOHADA عکسنوشته‌‌ فرهنگ و حجاب @AXNEVESHTEHEJAB 💡پاسخگویی به شبهات @n_bande @hg1413 @sjd_k1401 📨 ارتباط با ما @KavoshGar12
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6039784540090664361.apk
5.3M
🌷اپلیکیشن بخش بندی شده بیانیه «گام دوم انقلاب» ✅ اگه بیانیه مهم #رهبر_انقلاب رو نخوندید با این اپلیکیشن میتونید این بیانیه رو به صورت بخش بندی شده بخونید. «گام دوم انقلاب» را در «کافه بازار»ببینید: http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.gam2.enghelab&ref=share 🌺طراحی : کاربر #وحید_جعفری #باتشکر از این بزرگوار #نشر_واجب #گام_دوم_انقلاب 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
حال وهوای حرم امام رضا (ع) به سر داری زودتر 🏃🏃 دست به کار شو وپاسخ سؤالات رو بده🍃🌺🍃🌺
✊ قدرت الهی، عامل حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال بود رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان با تأکید بر اینکه در منابع دینی ما نحوه مواجهه با پیروزی‌ها و رویدادهای مثبت بیان شده است فرمودند: قرآن می‌گوید در مواجهه با پیروزی‌ها دچار غرور نشوید و با تسبیح و استغفار، آن پیروزی را مربوط به خدا بدانید و نه مربوط به خودتان. امام بزرگوار در مواجهه با پیروزی‌ها، آن را نتیجه لطف و عنایت خداوند متعال می‌دانستند همانگونه که گفتند «خرمشهر را خدا آزاد کرد». آیا هیچ عامل انسانی می تواند ادعا کند که این حضور متراکم و قوی کار او بوده است؟ قطعاً عامل ۲۲بهمن امسال جز دست قدرت الهی نبود. 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
24.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 گزیده‌ای از بیانات امروز رهبرانقلاب در 👈 القای تصویر نادرست از حضور و موقعیت ایران در منطقه کمک به نقشه دشمن است 👈 در شناخت دشمن خود یعنی آمریکا دچار اشتباه نخواهیم شد 👈 لزوم مرزبندی با دشمن برای مصونیت از تهاجم نرم 👈 نباید موافقان و مخالفان یک کنوانسیون یا موضوع بین‌المللی یکدیگر را به همراهی با دشمن متهم کنند 👈 لزوم بسیج حداکثری همه نیروها در مقابل تهاجم حداکثری دشمنان ایران 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🔶 رهبر معظم انقلاب با اشاره به سخنان آمریکایی‌ها درباره اعمال شدیدترین تحریمها علیه ملت ایران فرمودند: آمریکا و صهیونیستها امروز همه امکانات و توانایی‌های خود را بر ضد ملت ایران بسیج کرده‌اند و غربی‌ها و اروپایی‌ها نیز به نوعی در حاشیه آنها با ایران دشمنی می‌کنند. آنها در مقابل ایران دست به تهاجم حداکثری زده اند اما اگر ما به بسیج حداکثری امکانات و توانایی‌های خود اقدام کنیم، به فضل الهی سنگین ترین شکست تاریخ آمریکا را نصیب این کشور خواهیم کرد. ۹۷/۱۲/۲۳ 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🌹 رهبر معظم انقلاب: 🔸نظام اسلامی توقع نداشت که سلطه گران جهانی در مقابل حرکت ملت ایران ساکت بمانند البته ما باید کاری کنیم که دشمنان حتی به فکر تحریم و اقدام نظامی و دیگر اقدامات نیفتند اما اگر هم افتادند باید کاری کنیم که سرکوب و دچار شکست شوند. 🔸در مواجهه‌ی با حوادث نباید دچار ترس و دلهره شد. اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون‌؛ این [آیه] در سوره‌ی یونس است؛ در سوره‌ی بقره [هم] شاید چهار پنج جا(آیات ۶۲، ۱۱۲، ‌۲۶۲، ‌۲۷۴، ‌۲۷۷) «لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لاهُم یَحزَنون» در مورد مؤمنین آمده. خب این به خاطر ایمان است، به خاطر ارتباط با خدا است، به خاطر قبول ولایت الهی است؛ خوف و مانند آن نباید باشد. امام (رضوان الله علیه) واقعاً نمیترسید. 🔸دچار نومیدی هم نباید بشویم: لا تَایئَسوا مِن رَوحِ اللهِ اِنَّه لا یَایئَسُ مِن رَوحِ اللهِ اِلَّا القَومُ الکّْفِرون(از رحمت خدا نومید مباشید، زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت خدا نومید نمی شود.سوره یوسف آیه ۷۸) ما امیدواریم که بتوانیم بینی این قدرتهای مستکبر را به خاک بمالیم.میتوانیم این کار را [بکنیم]، امیدواریم؛ [اگر] تلاش کنیم، همّت کنیم، بخواهیم، به خدا توکّل کنیم، از خدا بخواهیم، میشود. 🔸دچار شتاب‌زدگی و بهانه‌گیری هم نباید بشویم. یکی از عیوب کار، این بی‌صبری و شتاب‌زدگی است؛ مرتّب آدم پا به زمین بزند که چرا نشد؟ خب هر چیزی قَدَری(تقدیری) دارد، هر چیزی اَجَل و اَمَدی(پایان و سرآمدی) دارد، همه چیز باسرعت انجام نمیگیرد. 🔸 اساس کار، ذکر الهی(یاد خدا) است.خدای متعال به موسیٰ و هارون در آن موقعیّت حسّاس که دو نفر آدم تنها دارند میروند به طرف یک قدرت جبّار قهّار مسلّطی مثل فرعون با آن همه امکانات، فرمود: وَلا تَنِیا فی ذِکرِی(سوره طه آیه ۴۲: از یاد من غافل نشوید). بارها فرمود: لا تَخافا اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَاَرى(سوره طه آیه۴۶: نترسید! من با شما هستم [همه چیز را ] می شنوم و می بینم.) 🔸امیدواریم ان‌ شاء‌ الله خدای متعال به ما و شما توفیق ذکر و توفیق توجّه به خدای متعال را عنایت کند و وعده‌ی خودش را در حقّ این ملّت، در حقّ این امّت ان ‌شاء ‌الله بزودی تحقّق ببخشد. 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هدایت شده از حمید رسایی ✔️
⭕️روحانی در سفر گیلان: معتقدیم دنیای امروز، دنیای تحول و پیشرفت است و روز به روز به سمت توسعه گام بر می‌دارد و فضای مجازی ،موجب عقب ماندن ما از دنیای امروز می‌شود! (۱۳۹۷/۱۲/۱۶) 🔆امام خامنه ای در دیدار با خبرگان: یک دوگانه‌ دیگر این است که حرکتی که در مقابل دشمن می‌خواهیم انجام بدهیم، ✅ با حزم و تدبیر باشد، ❌ یا با سهل‌اندیشی و سهل‌انگاری باشد. مثلاً فرض کنید در بیانات آقایان راجع به فضای مجازی و مسائل مانند اینها؛ خب نوع برخورد با این قضیّه دو جور ممکن است: ✅ می‌تواند به صورت مدبّرانه عمل کردن [باشد] یک جور هم نه، ❌ می تواند به صورت سهل‌اندیشانه. [البتّه] سهل‌انگاری یک حرف است، سهل‌اندیشی یک حرف دیگر است؛ سهل‌اندیشی یعنی انسان پیچیدگی کار را نبیند، آن پیچ های کار و مشکلات کار را انسان توجّه نکند؛ این سهل‌اندیشی است. سهل‌انگاری هم این است که انسان نگاه کند، بی‌تفاوت از مقابل خطر عبور کند. هم می‌توان این جوری عمل کرد، هم می‌توان با تدبیر، با دقّت، با ملاحظه‌ جوانب وارد میدان شد. (۱۳۹۷/۱۲/۲۳) 🔺کانال حمید رسایی🔻 @rasaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«صوفی» وزیر تعاون دولت اصلاحات: 🔹جهانگیری اخیرا استعفا داد، اما رهبر انقلاب مصلحت ندیدند. 🔹محبوبیت روحانی به زیر ۱۰ درصد آمده است. 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
🔹 #او_را ...۷۹ احساس میکردم به اندازه ی یک کوه سنگین شدم! چندین ساعت بی هدف تو خیابونا پرسه میزدم
🔹 ... ۸۰ صبح، زودتر از ساعتی که دیروز راه افتاده بودم، از خونه دراومدم. یه ماشین رو برای چند ساعت کرایه کردم و راه افتادم به سمت همون جایی که دیروز قایم شده بودم! اتفاقات روز قبل تکرار شد و با دنده عقب از خیابون خارج شد! برای احتیاط عینک آفتابیم رو زدم و شالمو کشیدم جلو و دنبالش راه افتادم! واقعا شانس آوردم که تو چراغ قرمز و ترافیک و پیچ و خم و... گمش نکردم! بعد حدود نیم ساعت کنار خیابون نگه داشت. با فاصله ازش پارک کردم تا ببینم چیکار میکنه. همشون از ماشین پیاده شدن، بجز اون،بقیه همون لباسای زشت دیروز تنشون بود! از صندوق عقب یه کیسه برداشت و با هم رفتن سمت ساختمون نیمه کاره ای که چندتا کارگر جلوش مشغول کار بودن. به همه دست دادن و رفتن تو!! بعد چنددقیقه اون هم با یه دست لباس زشت مثل لباس بقیه از ساختمون خارج شد و یه کیسه گذاشت تو ماشین و برگشت !! با چشم و دهن باز داشتم نگاه میکردم! یعنی اون کارگر ساختمون بود!!!!؟؟؟😧 یعنی چی!؟ ناامیدانه نفسمو دادم بیرون... انتظار داشتم از جاهای عجیب و غریب سر دربیارم! و حالا....!😒 اما سعی کردم به خودم امید بدم! بالاخره قبل یا بعد از اینجا یه جاهایی میرفت دیگه! من باید میفهمیدم اون با این وضعش، این آرامش رو از کجا میاره! باید میفهمیدم کیه و چیکار میکنه! تا اینجا میدونستم یه آخوند خوش تیپه، که خودش و ماشینش و خونش پر از آرامشن! به وقتش دعوا میکنه، فقط زمینو نگاه میکنه، خونش پر از عطر و انگشتر و کتابه، و کارگر یه ساختمونه!! هرچند همه چی تا اینجا جدید و عجیب بود برام، ولی این همه ی اون چیزی نبود که من دنبالش بودم! تا عصر همونجا کشیک میدادم. کم کم داشت پیداشون میشد. یه بار دیگه اومد کیسه رو برد و با لباس های تمیز خودش برگشت. سوار ماشین شدن و برگشتن محلشون. همونجا سر خیابون ماشینو نگه داشتم،تصمیم گرفتم یکی دو ساعتی صبر کنم،اگر پیداش نشد بعد برم خونه. قبل تاریکی هوا ماشینش از سر خیابون پیچید. روشن کردم و رفتم دنبالش. خیابونا آشنا بودن برام!! ماشین رو که نگه داشت،فهمیدم اینجا کجاست! پیاده شد و رفت تو همون مسجدی که دفعه ی پیش رفته بود! صدای اذان تو خیابون پیچید و چندنفری از لابه لای جمعیت خودشونو به مسجد رسوندن! بارها برای این آدما احساس تأسف کرده بودم اما حالا تقریبا میشد گفت که نظری ندارم! بیشتر برام جالب بود که چجوری به چیزی که ندیدن اعتقاد دارن! شاید اینا هم مثل اون،خدا رو دیده بودن!! این دفعه اومدنش طول کشید! چندنفر از مسجد اومدن بیرون، معلوم بود که تموم شده! اما از اون خبری نبود! ماشینو بردم جلو و رو به روی مسجد نگه داشتم. خواستم داخلو نگاه کنم که یهو دیدم با سه نفر داره میاد بیرون! دو تا مرد میانسال و یکیشون هم کمی جوون تر از اون ها بود. سریع رومو برگردوندم تا منو نبینه! صداشون نزدیک و نزدیکتر میشد! تا اینکه دقیقا کنار ماشین ایستادن!! نفسمو حبس کردم و شالمو جلوتر کشیدم و به طرف خیابون نگاه کردم! یکی از مردها گفت " حاج آقا! انصافا تعارف میکنی؟؟ " صدای خنده ی "اون" اومد و یکی دیگشون که بنظرم اون جوون تره بود، گفت " شما برای ما ثابت شده ای آقاسجاد، ولی این دفعه دیگه نمیتونی ما رو بپیچونی! " باز خندید و صدای خودش اومد "چه پیچوندنی داداش؟تو که میدونی...." اون یکی پرید وسط حرفش "آخه حاج آقا اینجوری که نمیشه! شما از وقتی پیشنماز این مسجد شدی یه قرون هم نگرفتی!" باز صداش اومد "آقای غفاری آخه این چه حرفیه برادر من! مگه من قبلا برای شما توضیح ندادم؟؟ من نذر کردم برای این کار هیچ پولی نگیرم! بعدم امام زمان،فداشون بشم، جلو جلو با ما این پولا رو تسویه کردن! ما چندساله داریم از سفره آقا میخوریم که همین کارا رو انجام بدیم دیگه! اگرم پولی برای من گذاشتید کنار، بدین به نیازمندای محل!والسلام! دیگه چه حرفی میمونه؟؟" اونی که اول از همه صحبت کرده بود ادامه داد "هیچی حاجی جون!دمت گرم! چی بگم!" باهم خداحافظی کردن و رفتن. داشتم فکر میکردم که یعنی چی! مگه آخوندا از همین کارا پول در نمیارن!!؟ دنبالش رفتم، وقتی دیدم داره میره سمت خونه ،منم از همونجا برگشتم سمت خونمون! "محدثه افشاری"