مامان نشست رو صندلی وسمیه هی شونه های مامانو مالش می داد سمیه:مادر جون درست میشه اینقدر جوش نخورید خانم شریفی : پاشو پسرم مثه اینکه اینجا قسمتت نیست بلند شو بلند شو😠 آقا مسعود:مامان زشته شایدالان برقا💥 بیاد خانم شریفی: من که میرم شما هم خودتون می دونید بااین خواستگاریتون😠 بابا:حاج خانم بفرمائید بنشینید اتفاقه برا همه خونه ها وهمه جا پیش میاد خانم شریفی :بعله همه جا پیش میاد نه که اول خواستگاری😠 مامان از آشپزخونه اومد بیرون مامان:ماکه از قصد برقا رو خامووش نکردیم شمعا رو روشن کردم خونه هم تاحدی روشن شد بفرمائید پذیرائی شید خانم شریفی:نع حاج خانم خواستگاری که اولش اینجوری باشه وای به حال زندگیشون
مامان :هرجورراحتین آقای شریفی :سعید ان شاءالله باز فرصت مناسبتر خدافظ آقا مسعود:حاج آقا بابت امشب پوزش میطلبم بابا:نه پسرم شماچه را خانم شریفی :مسعودبیادیگه سمیه:زینب خانواده داماد رفتن ناراحت نباش زینب:ه ه😂 به این میگن یه خواستگاری جذاب وپر حاشیه سمیه:وای وای وای ترشیدی دختر میخندی😊 مامان وبابا موبایل📱 روشن وارد اتاقم شدند مامان منو گرفت تو بغلشو گفت :نگران نباش دخترم به بابات میگم یه جلسه دیگه فردا بذاره دوباره بیان برقا اومد 💥 سمیه :مادر جون به چهره این نگرانی میخوره بابا :حتما حکمتی تو کاره 🤔 مهدی:آره حتما همینجوره خانم آماده شو بریم علی آقا به من زنگ☎ زدن گفتن: میخوان برن خونه مادرشون اگه مراسمتون طول میکشه بچه ها رو هم ببریم سمیه :چشم الان حاضر میشم مادر جون کاری با ما ندارین مامان :نه دخترم خیلی امشب زحمت کشیدی ایشالله تو خوشیتون جبران کنم سمیه :ای بابا وظیفست 😊 سمیه ومهدی رفتن بابا:زینب یه چایییی ☕قند پهلو ولبریز ولبسوز بیار بخوریم منم که تو دلم قند میشکستم سینی چایی رو بردم بابا چایی رو برداشتو تلویزیون رو روشن کرد برنامه خندوانه😂 بود مامان :نگاه نگاه انگار نه انگار امشب خواستگاری بهم خورده عین خیالش نیست بابا:درست میشه درست میشه خواستگار که قطع نیست یکی یه دونه ی من ناز داره به همین راحتی که شوهرش نمی دم مامان با غیض قندو گذاشت گوشه لپشو چایی رو خورد زینب :بابای خوبو خوشگلم!عااااااشقتم ❤ مامان :پدرو دختر دست به یکی کردین که منو ضجر بدین ؟ بابا یه نگاهی 👀به مامان ویه نگاهی👀 به من کرد یکدفعه هر سه تامون مثل یه بمب منفجر شدیم وتا چن دقیقه می خندیدیم😂😂😂
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید مدافع حرم #محمد_اینانلو
🌻 ولادت: ۶۷/۱/۱۸
🍂 شهادت: ۹۴/۱۰/۲۱
🕊 محل شهادت: خان طومان
✨پیکر مطهر به وطن بازنگشته😔
🍁 نحوه شهادت: به پایش تیر اصابت میکند و مجروح میشود. همرزمانش ایشان را داخل ماشین میگذارند تا به عقب بیاورند اما موشک کورنت اسرائیلی به ماشینشان اصابت میکند و ایشان به شهادت میرسد.
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
🇮🇷 @AXNEVESTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
ختم صلوات امروز به نیت : 🌷شهید مدافع حرم #محمد_اینانلو 🌻 ولادت: ۶۷/۱/۱۸ 🍂 شهادت: ۹۴/۱۰/۲۱ 🕊 محل شها
🍃🌹از زبان همسر محترمه شهید ⬇️
🌷فوق العاده مهربان و رئوف بودند قلبشون به بزرگی دریا بود،در تمام این 5 سال زندگی مشترک به ندرت عصبانیتشون رو دیدم .
🌷احترام به پدر و مادر و حتی پدر بزرگ و مادر بزرگ براشون خیلی مهم بود تا جایی ڪه من خیلی مواقع غبطه میخوردم به رفتارشون.
🌷به امور دینی مخصوصا #نماز_اول_وقت خیلی اهمیت می دادند .
🌷 #مال_حلال برایشان فوق العاده مهم بود حتی اجازه نمی دادند مال شبه دار وارد زندگيمان شود .
🌷فوق العاده دست و دلباز و مهربان بودند گاهی وسايلی ڪه خیلی دوست داشتند رو اگه ڪسی ازشون درخواست میکرد جواب رد نمی شنید .
🌷 #توسل_به_ائمه_و_امامان رو تو زندگی خیلی داشتند، هر جایی به مشکل می خوردند توسل میکردند به ائمه .
🌷در ڪارهای منزل خیلی ڪمک حالم بودند مخصوصا وقتی مهمان برایمان میامد خیالم راحت بود چون آقا محمد تمام لحظات ڪمک دستم بود .روزهایی ڪه از سر ڪار برميگشتند حتی وقتی خیلی خسته بودند با چهره بشاش وارد خونه میشدند امکان نداشت بعد از رسیدن به خونه با حلما بازی نکنند گاهی اوقات من تعجب میکردم ڪه این همه انرژی رو از ڪجا میارن.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#هواشناسی
⛈با تقویت سامانه بارشی، بارشهای رگباری همراه با رعد و برق و وزش باد شدید در استانهای بوشهر، فارس، جنوب کهگیلویه و بویراحمد، هرمزگان، کرمان، سیستان و بلوچستان، یزد، شرق اصفهان، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، خراسان شمالی، شرق سمنان، گلستان و شرق مازندران پیشبینی میشود.
🌦آسمان تهران نیمه ابری در برخی ساعات افزایش ابر و بارش پراکنده و در بعد از ظهر وزش باد شدید پیشبینی میشود.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI