eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
6.3هزار دنبال‌کننده
41.9هزار عکس
12هزار ویدیو
345 فایل
عکسنوشته‌شهدا @AXNEVESHTESHOHADA عکسنوشته‌‌ فرهنگ و حجاب @AXNEVESHTEHEJAB 💡پاسخگویی به شبهات @n_bande @hg1413 @sjd_k1401 📨 ارتباط با ما @KavoshGar12
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رفتار توهین‌آمیز تماشاگران تیم ملی بحرین هنگام سرود تیم ملی کشورمون اون دسته از سلبریتی‌هایی که میگفتن فوتبال سیاسی نیست بیان این حرکت رو توجیه کنند! 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
4_5850302600309638913.mp3
10.59M
🎙 مداحی حاج میثم مطیعی به مناسبت اربعین حسینی 🏴 کربلا کربلا ما داریم میاییم... 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_چهل‌وهفتم با کمک فاطمہ غذا رو گذ
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ ساعت بہ سرعت میگذشت با گذر زماݧ و نزدیک شدݧ بہ ساعت ۸🕗طاقتم کمتر و کمتر میشد تو دلم آشوب بود و قلبم بہ تپش افتاده بود💓 ساعت ۷ و ربع بود علے پاییـݧ پیش مامانش بود تو آیینہ خودم و نگاه کردم .زیر چشمام گود افتاده بود و رنگ روم پریده بود لباسهام و عوض کردم و یکم بہ خودم رسیدم🍃 ساعت ۷ونیم🕣 شد علے وارد اتاق شد بہ ساعت نگاهے کرد و بیخیال رو تخت🛏 نشست میدونستم منتظر بود کہ مـݧ بهش بگم پاشو حاضر شو دیره. بغضم گرفتہ بود اما حالا وقتش نبود . چیزے رو کہ میخواست بشنوه رو گفتم: إ چرا نشستے😳 دیره پاشو... لبخندے از روے رضایت زد و بلند شد 😊 لباسهاشو دادم دستش و گفتم: بپوش دکمہ‌هاے پیرهنشو دونہ دونہ و آروم میبستم و علے هم با نگاهش دستهام و دنبال میکرد😶 دلم نمیخواست بہ دکمہ‌ے آخر برسم ولے رسیدم . علے آخریشو خودت ببند از حالم خبر داشت و چیزے نپرسید😔 موهاش و شونہ کردم و ریشهاش و مرتب، شیشہ‌ے عطرشو برداشتم و رو لباس و گردنش زدم و بعد گذاشتم تو کیفم میخواستم وقتے نیست بوش کنم 🍃 مثل پسر بچہ‌هاے کوچولو وایساده بود و چیزے نمیگفت : فقط با لبخند نگاهم میکردم🙂 از کمد چفیہ‌ے مشکے و برداشتم و دور گردنش انداختم. نگاهموݧ بهم گره خورد😐دیگہ طاقت نیوردن بغضم ترکید و اشکهام سرازیر شد😭 بغلم کرد و دوباره سرم رو گذاشت رو سینش گریم شدت گرفت😭😭 نباید دم رفتݧ ایݧ کارو میکرد اوݧ کہ میدونست چقد دوسش دارم میدونست آغوشش تمام دنیامہ ،داشت پشیمونم میکرد😔 قطره اے اشک رو گونم افتاد اما اشک خودم نبود😢 سرمو بلند کردم علے هم داشت اشک میریخت خودم رو ازش جدا کردم و اشکهاشو با دستم پاک کردم . مرد مگہ گریہ میـکنہ علے😯 لبخند تلخے زد و سرش و تکوݧ داد. ماماݧ اینا پاییݧ بودݧ . روسرے آبے رو کہ علے خیلے دوست داشت و برداشتم و انداختم رو سرم. اومد کنارم ، خودش روسریم و بست و گونم و بوسید 😘 لپام سرخ شد😍 و سرمو انداختم پاییـݧ دستم و گرفت و باهم رو تخت نشستم سرمو گذاشتم رو پاش علے ؟؟ جاݧ علے؟؟؟ مواظب خودت باش چشم خانوم قول بده ،بگو بہ جوݧ اسماء بہ جوݧ اسماء . خوشحالم کہ همسرم، همنفسم ، مرد مـݧ براے دفاع از حرم خانوم داره میره 😊 منم خوشحالم کہ همسرم، همنفسم، خانومم داره راهیم میکنہ کہ برم 😍 علے رفتے زیارت🍃 منو یادت نره‌هااا مگہ میشہ تو رو یادم بره؟؟؟اصلا اوݧ دنیا هم... حرفشو قطع کردم. سرمو از رو پاش بلند کردم و با بغض گفتم: برمیگردے دیگہ❓ چیزے نگفت و سرشو انداخت پاییـݧ. اشکام سرازیر شد😭، دستشو فشار دادم و سوالمو دوباره تکرار کردم. سرمو گرفت، پیشونیم و بوسید و آروم گفت ان‌شا‌ءاللہ... اشکام رو پاک کرد و گفت: فقط یادت باشہ خانم. ... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام زمان علیه السلام : من ختم کننده راه اوصیا هستم و به وسیله من خدا بلاها را از اهل بیت و شیعیانم دفع می نماید . #سلام_امام_مهربانم 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
ختم صلوات امروز به نیت : #سردارشهید_مهدی_رحیم_زاده 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA #اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
    🌷🍃 سردار شهید مهدی رحیم زاده در سال 1343 در نجف آباد بدنیا آمد و در همان جا به تحصیل پرداخت برای اولین بار در عملیات طریق المقدس شركت كرد و از ناحیة كمر مجروح گردید . پس از بهبود مجدداً به صف دلاوران پیوست و مسئوول امور مالی لشكر زرهی 8 نجف اشرف گردید و در عملیات والفجر 4 نیز با این سمت وارد صحنه شد . بعد از عملیات بدر مسئوولیت تبلیغات را پذیرفت و چون به اهمیت كار تبلیغاتی واقف بود بی وقفه تلاش می كرد . سردار مهدی رحیم زاده در عملیات والفجر 8 از ناحیه پا مجروح شد و این جراحت منجر به قطع عصب پای او از زانو گردید ولی این مسائل كوچكتر از آن بود كه خللی در اراده فولادین مهدی ایجاد كند. 🌷🍃 مجروحیت پا ، رحیم زاده را شش ماه از صحنه پیكار دور نگاه داشته ولی به محض اینكه توانست راه برود ولوبه سختی و با عصا ، به جبهه بازگشت و علاوه بر سمتهای قبلی به عنوان مدیریت داخلی لشكر نیز منصوب گشت . وی با اشتیاق و تلاش خستگی ناپذیر شبانه روز در لشكر فعالیت می كرد و برای برنامه های آینده طرح ریزی می نمود. 🌷🍃 از دیگر مشخصات بارز او اطاعت از اوامر ولایت فقیه و به تبع آن فرماندهی بود كه از او یك انسان كامل ساخته بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا