🔴بلایی که بر سر سربازان آتش به اختیار جبهه فرهنگی انقلاب می آورند
✍جبرائیلی
⚡️عشق است آقا جواد...
#جواد_موگویی را پیش از آنکه ببینم، بارها و بارها و بارها تعریف کارهایش را شنیده بودم. مستندهای تاریخی و کتابهای بی نظیرش را.
امسال در نمایشگاه کتاب خودش را هم ملاقات کردم. دو جلد از کتابهایش را بزرگوارانه هدیهام کرد.
آخرین نخست وزیر(زندگی و زمانه آخرین نخست وزیر)، کابوس در بیداری(روایتی از حج خونین سال ۶۶)، اسرار آیت(زندگینامه شهید حسن آیت)، مستند پرونده ناتمام(انفجار دفتر نخست وزیری) بخشی از کارهای باارزش اوست.
چند شب پیش در یک میهمانی باز هم ذکر خیرش شد. یکی از دوستان مطلع اما خبری درباره جواد داد که قلبم تیر کشید و هنوز سنگینی خبر را در سینهام احساس میکنم. گفت جواد پیک موتوری است. زندگی خود را از این محل میگذراند. بعد شنیدم جواد با دو فرزند حتی بیمه هم ندارد.
حرفهای زیادی درباره این فاجعه و فجایع مشابه دیگر برای نگفتن دارم. اما نمی توانم این حقیقت تلخ را نگویم که بچههای پابهکار انقلابی هزینه جنگ با لیبرالها را در جبهه خودی میپردازند، آنها را میزنند، از اینها میخورند...
میخواهند هزینه انقلابی بودن را آنقدر بالا ببرند که دیگر کسی جرات کار انقلابی نداشته باشد.
اما حضرات بزرگوار! اگر قرار بود بار انقلاب با کاروان حفاظت و تشریفات شما به مقصد برسد، وضع ما این نبود. یقین بدانید این برخوردها و بیمهری های شما جوادها را از میدان به در نخواهد کرد. جوادها آنقدر در مبانی خود محکم و استوارند که از این مسیر برنخواهند گشت. بار انقلاب را همین موتور جواد موگویی به مقصد خواهد رساند.
http://yon.ir/jiASP
@Atash_be_ekhtiar14
سال ۶۹ بوشِ پدر از دکوئیار دبیرکل سازمان ملل خواست پیغامی به هاشمی رفسنجانی برساند:
«بوش گفت نگران گروگانهاست. گفت میتواند امتیازهایی به ایران بدهد»
آن روزها ۸ گروگان آمریکایی در دستان گروههای لبنانی بود. گرهی که بدست ایران باز میشد.
دومینکو پیکو، دستیار ویژه دکوئیار برای مذاکره با هاشمی به تهران آمد. ظریف میگوید: «میخواستیم این ملاقات پنهان بماند، پس تصمیم گرفتیم مترجم حضور نداشته باشد. رییسجمهور گفت اگر آمریکا از ما انتظار همکاری دارد، باید سیاستهای خصمانهاش را در قبال ایران عوض کند.»
هاشمی شرط همکاری را متجاوز اعلام کردن عراق در جنگ تحمیلی توسط سازمان ملل و آزادی پولهای بلوکه شده ایران توسط آمریکا اعلام کرد.
دکوئیار و بوش هر دو شرط را پذیرفتند.
هاشمی امید به رابطه مجدد با آمریکا داشت. به فاصله چند ماه همه گروگانها آزاد شدند. حالا هاشمی در انتظار حسننیت آمریکاییهاست. پیکو میگوید: «ایرانیها شروع کردند به تماس گرفتن با من و میگفتند: چهخبر؟ چهخبر؟ ما اینجا در موقعیت بدی هستیم، میگویند رییسجمهور به آمریکاییها کمک کرده، پس تشکرنامهتان کجاست؟!»
بهانه آمریکاییها برای بدعهدی، حمایت ایران از تروریسم بود. کنت.ام. پولاک رییس سیا در خاطراتش نوشت:
«توقعات ایران تا به آن حد افزایش یافته بود که انتظار داشت آمریکا تحریم اقتصادیاش را علیه ایران لغو و در ازای آزاد کردن گروگانها داراییهای باقیمانده ایران را آزاد کند. این موضوع بسیار خوشبینانه و منعکس کننده ناآگاهی ایران نسبت به سیاستهای آمریکا بود... مقامات آمریکایی گفتند که دلیلی برای جایزه دادن به ایران نداشتند. یکی از مقامات به من گفت «به یک خلافکار برای متوقف کردن قانونشکنی جایزه نمیدهند و حداکثربه او ارفاق میشود»
پروژه هاشمی برای رابطه با آمریکا شکست تلخی خورد. او میگوید: «ما خیلی زحت کشیدیم تا توانستیم گروگانگیرها را قانع کنیم...ولی به محض اینکه قضیه تمام شد آمریکا بجای اینکه به آن وعدههایی که داده بود عمل کند طلبکار هم شد.»
در طول ۴دهه انقلاب پروژه برقراری رابطه با آمریکا بارها با بدعهدی طرف آمریکایی شکست خورده؛ قرارداد الجزایر(۵۹) ماجرای مک فارلین(۶۵)، آزادی گروگانهای آمریکایی(۶۹) و قرارداد سعدآباد(۸۲) و برجام(۹۴) نمونههایی از شکستهای این پروژه است.
لمس تجربه تلخ تاریخی توسط یک نسل، میتواند نسل دیگر را از تکرار آن مصون کند، به شرط آن که این تجربه روایت و تبیین شود.
اصلاحطلبان همواره با هیاهوی جناحی و ضعف اصولگرایان در بیان ماجرا، مانع روایت حقیقی این تجربهها شدهاند. و همین باعث تکرار این تجربهها شده.
در انتخابات ۱۴۰۰ بازهم برگ برنده اصلاحطلبان پروژه رابطه با آمریکا خواهد بود. کاش تشکلهای دانشجویی و انقلابی به جای رفتارهای نمایشی همچون بیانیهنویسی، تجمع و تحصن به میان مردم رفته و این تجربهها را تبیین تا آرای انتخاباتی مردم تغییر کند.
#جواد_موگویی
@Atash_be_ekhtiar14