هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسمالله الرحمن الرحیم 🌹
« ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا»
(باز) از اسباب مهمّی (که در اختیار داشت) استفاده کرد...
🌹بسمالله الرحمن الرحیم 🌹
«حَتَّىَ إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا»
(و همچنان به راه خود ادامه داد) تا به میان دو کوه رسید؛ و در کنار آن دو (کوه) قومی را یافت که هیچ سخنی را نمیفهمیدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود)!
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۹۲_۹۳)
🌻تفسیر
بعد از این ماجرا باز از اسباب مهمى که در اختیار داشت بهره گرفت (ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً).
همچنان راه خود ادامه داد تا به میان دو کوه رسید و در آنجا گروهى غیر از آن دو گروه سابق یافت که هیچ سخنى را نمى فهمیدند (حَتّى إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لایَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً).
اشاره به این که او به یک منطقه کوهستانى رسید و در آنجا جمعیتى (غیر از دو جمعیتى که در شرق و غرب یافته بود) مشاهده کرد که از نظر تمدن در سطح بسیار پائینى بودند; چرا که یکى از روشنترین نشانههاى تمدن انسانى، همان سخن گفتن او است.
بعضى نیز این احتمال را داده اند که منظور از جمله لایَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً این نیست که آنها به زبانهاى معروف آشنا نبودند، بلکه آنها محتواى سخن را درک نمى کردند، یعنى از نظر فکرى بسیار عقب مانده بودند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیات ۹۲ و ۹۳ سوره مبارکه کهف)