eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی
83 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ حاج میرزا خلیل تهرانی که از اطبای مشهور و دانشمندان عالی قدر شیعه است در زمان سید صاحب ریاض در کربلا به مداوای بیماران اشتغال داشت. او می‌گوید: هنگامی که ساکن کربلا بودم مادرم در تهران زندگی می‌کرد، شبی او را در خواب دیدم به من گفت: پسر جان من از دنیا رفته ام، جنازه‌ام را پیش تو می‌آورند. کسی دماغم را شکست. چیزی نگذشت که نامه ی یکی از دوستانم به دستم رسید، در آن نامه نوشته بود: مادرت از دنیا رفت، جنازه اش را با جنازه‌های دیگر فرستادیم. وقتی جنازه‌ها وارد شد مراجعه کردم، گفتند: ما خیال می‌کردیم شما ساکن نجف هستید جنازه ی مادرت را در رباط ذی الکفل گذاشتیم. پیوسته موضوع شکستن دماغ در نظرم بود. بالاخره جنازه ی مادرم را تحویل گرفتم، همین که کفن را باز کردم دیدم دماغش شکسته است، علتش را پرسیدم، گفتند: این جنازه بالای جنازه‌های دیگر بود اسب‌ها میان رباط در هم آویختند و به جنازه‌ها برخورد کردند و این جنازه از بالا به زیر افتاد، دیگر ما اطلاعی نداریم. پیکر مادرم را به ساحت مقدس حضرت ابوالفضل (ع) آوردم، آن جا عرض کردم: یا ابالفضل! مادرم نماز و روزه را خوب نمی توانست انجام دهد، اکنون به شما پناه آورده ام، به فریادش برس، من با شما عهد میبندم پنجاه سال نماز و روزه برایش بخرم، پس از آن مادرم را دفن کردم. مدتی گذشت، شبی در خواب دیدم ازدحام و داد و فریاد زیادی بر پا است، خارج شدم دیدم مادرم را به درختی بسته اند و او را با شلاق می‌زنند، گفتم: چه کرده که او را می‌زنید؟ گفتند: حضرت ابوالفضل به ما دستور داده او را بزنیم تا مبلغی را که تعهد کرده بپردازد. داخل منزل شدم و مبلغی را که می‌خواستند آوردم، مادرم را رها کردند. او را به منزل آورده، به خدمتش مشغول شدم، وقتی از خواب بیدار شدم، حساب کردم مبلغی که در خواب از من گرفته بودند کاملا مطابق بود با پنجاه سال نماز و روزه، آن مبلغ را برداشتم نزد سید صاحب ریاض آوردم و تقاضا کردم از طرف مادرم پنجاه سال نماز و روزه بگیرند. 📙پند تاریخ۳۰/۲ ؛ به نقل از: دار السلام ۲/ ۲۴۵. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
🥀🥀🥀🥀🥀 🌷 🌷 ....🌷 🌷شیرین‌ترین خاطره‌ام، جانبازی‌ام بود در سال ١٣٧٠. می‌خواهم هدیه‌ای باشد برای روز قیامتم. توی گروه تفحص بودم. می‌رفتیم برای پیدا کردن شهدای زمان جنگ. چون با مناطق آشنا بودم ١٣۵۰ شهید را با دست خودم درآوردم. یک روز رفتیم به قله ١٤۵۰، منطقه‌ای مالِ والفجر چهار. آن‌جا حدود چهل شهید پیدا کردیم. براى تفحص، جای شهدا را از آزاده‌ها می‌گرفتیم که بعد از جنگ کویت آزاد شده بودند. آن‌ها می‌دانستند کجا شهید افتاده است. گفتند آن‌جا یک سنگر منهدم شده و شهید هست. 🌷با یکی از دوستان رفتیم که تمام نقاط عملیاتی را می‌شناخت. والفجر چهار، والفجر ده و نه. بیت‌المقدس پنج و ماووت. همه عملیات‌ها و نقاط‌شان را خوب می‌شناخت. قبل از انقلاب هم عراق بود و خاک عراق را خوب می‌شناخت. باهم رفتیم و چهل شهید پیدا کردیم. ....آن شب خواب دیدم دو نفر قله سنگی را نشانم دادند و گفتند شهدا را که برده‌اید ما دو نفر جا مانده‌ایم. ما را هم ببرید. بیدار شدم. صبح با بچه‌ها رفتیم آن موقعیت را پیدا کردیم. آن کوه سنگی را پیدا کردیم و زیر سنگ ها پوتینی بیرون بود و دو شهید را آنجا پیدا کردیم.ص 🌷هر روز شهید پیدا می‌کردیم تا این‌که پایم رفت روی مین. شهدای ما جایی جا مانده بودند که عراق آن‌جا را از ما گرفته بود. و ما دیگر نمی‌توانستیم حین جنگ بچه‌ها را از آن‌جا خارج کنیم. بعضی ارتفاعات ده بار دست به دست می‌شد. بچه‌هایی که شهید می‌شدند، عراقی‌ها خاک می‌ریختند رویشان و.... : ماموستا عبدالکریم فتاحى 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🌱🌱🌱🌱🌱 🔆تازه مسلمان دو همسايه كه يكى مسلمان و ديگرى نصرانى بود، گاهى با هم راجع به اسلام سخن مى گفتند. مسلمان كه مرد عابد و متدينى بود آن قدر از اسلام توصيف وتعريف كردكه همسايه نصرانيش به اسلام متمايل شد و قبول اسلام كرد. شب فرا رسيد، هنگام سحر بود كه نصرانى تازه مسلمان ديد در خانه اش را مى كوبند، متحير و نگران پرسيد: كيستى ؟ از پشت در صدا بلند شد: من فلان شخصم و خودش را معرفى كرد، همان همسايه مسلمانش بود كه به دست او به اسلام تشرف حاصل كرده بود. در اين وقت شب چكار دارى ؟ زود وضو بگير و جامه ات را بپوش كه برويم مسجد براى نماز! تازه مسلمان براى اولين بار در عمر خويش وضو گرفت و به دنبال رفيق مسلمانش روانه مسجد شد. هنوز تا طلوع صبح خيلى باقى بود. موقع نافله شب بود، آن قدر نماز خواندند تا سپيده دميد و موقع نماز صبح رسيد. نماز صبح را خواندند و مشغول دعا و تعقيب بودند كه هوا كاملاً روشن شد. تازه مسلمان حركت كرد كه برود به منزلش ، رفيقش گفت : كجا مى روى ؟ مى خواهم برگردم به خانه ام ، فريضه صبح را كه خوانديم ديگر كارى نداريم . مدت كمى صبر كن و تعقيب نماز را بخوان تا خورشيد طلوع كند. بسيار خوب . تازه مسلمان نشست و آن قدر ذكر خدا كرد تا خورشيد دميد. برخاست كه برود، رفيق مسلمانش قرآنى به او داد و گفت : فعلاً مشغول تلاوت قرآن باش ‍ تا خورشيد بالا بيايد و من توصيه مى كنم كه امروز نيت روزه كن ، نمى دانى روزه چقدر ثواب و فضيلت دارد؟ كم كم نزديك ظهر شد. گفت : صبر كن چيزى به ظهر نمانده ، نماز ظهر را در مسجد بخوان . نماز ظهر خوانده شد. به او گفت : صبر كن طولى نمى كشد كه وقت فضيلت نماز عصر مى رسد، آن را هم در وقت فضيلتش بخوانيم ! بعد از خواندن نماز عصر گفت : چيزى از روز نمانده . او را نگاه داشت تا وقت نماز مغرب رسيد. تازه مسلمان بعد از نماز مغرب حركت كرد كه برود افطار كند. رفيق مسلمانش گفت : يك نماز بيشتر باقى نمانده و آن عشا است . صبر كن تا در حدود يك ساعت از شب گذشته ، وقت نماز عشا (وقت فضيلت ) رسيد و نماز عشاء هم خوانده شد. تازه مسلمان حركت كرد و رفت . شب دوم هنگام سحر بود كه باز صداى در را شنيد كه مى كوبند، پرسيد: كيست ؟ من فلان شخص همسايه ات هستم ، زود وضو بگير و جامه ات را بپوش كه به اتفاق هم به مسجد برويم . من همان ديشب كه از مجسد برگشتم ، از اين دين استعفا كردم . برو يك آدم بيكارترى از من پيدا كن كه كارى نداشته باشد و وقت خود را بتواند در مسجد بگذراند. من آدمى فقير و عيالمندم ، بايد به دنبال كار و كسب روزى بروم . امام صادق بعد از اينكه اين حكايت را براى اصحاب و ياران خود نقل كرد، فرمود: به اين ترتيب ، آن مرد عابد سختگير، بيچاره اى را كه وارد اسلام كرده بود خودش از اسلام بيرون كرد. بنابراين ، شما هميشه متوجه اين حقيقت باشيد كه بر مردم تنگ نگيريد، اندازه و طاقت و توانائى مردم را در نظر بگيريد تا مى توانيد كارى كنيد كه مردم متمايل به دين شوند و فرارى نشوند، آيا نمى دانيد كه روش سياست اموى بر سختگيرى و عنف و شدت است ، ولى راه و روش ما بر نرمى و مدارا و حسن معاشرت و به دست آوردن دلهاست . 📚وسائل ج 2، ص 494 (باب استحباب الرفق على المؤمنين ) حديث 3 و 9 🌱🌱🌱🌱🌱🌱
یا صاحب الزمان درقید غمم ، خاطرِ آزاد کجایی؟ تنگ است دلم، قوّت فریاد کجایی؟ کو هم نفسی..؟! تا نفسی، شاد برآرم؟ ای آن که نرفتی دمی از یاد کجایی؟ امام خوب زمانم هر کجا هستی با هزاران عشق سلام❤️
🔹آیت الله مصباح یزدی رحم‍ةالله علیه: 🔹وقتی چیز کمی از دنیا از دست انسان می‌رود ، ناراحت می‌شود اما این همه نعمت‌های اخروی از دستمان می‌رود و ناراحت نمی‌شویم! 🔹وقتی یک می‌فرستیم درختی در بهشت برای ما سبز می‌شود 🔹این ما فقط چند ثانیه طول کشد؛ اما درختی که آن‌جا سبز می‌شود، دیگر خشک نمی‌شود 🔹ما در این‌جا با صرف کردن چند ثانيه، نتیجه‌ای ابدی می‌گیریم 🔹هیچ وقت برای این‌که نعمت‌ آخرت از دست ما رفته، غصه خورده‌ایم؟! انگار نه انگار 🔹تا حالا چند تا صلوات 🔹از دست داده ایم! 💫💫💫💫💫
💠سه دعای مستجاب 💠 🌟امام صادق عليه السلام: 💎سه دعاست كه از درگاه خداوند متعال رد نمى شود: دعاى پدر براى فرزندش، هر گاه كه به او نيكى كند، و نفرينش در حقّ او، آن گاه كه از او نافرمانى نمايد؛ نفرين ستم ديده در حقّ كسى كه به او ستم كرده است، و دعايش براى كسى كه انتقام او را از ستمگرى گرفته است؛ و دعاى مرد مؤمن براى برادر مؤمنش كه به خاطر ما به او كمك [مالى] كرده است و نفرينش درباره وى، هر گاه بتواند به او كمك [مالى ]كند و برادرش به آن كمك نياز شديد داشته باشد و وى كمكش نكند 📚 بحارالأنوار، ج۷۴، ص۳۶۹ 🍁🍁🍁🍁🍁
وجـدان تنها دوست واقعی انسان... وجـدانت را دوست بشمار به حرفش گوش کن و یک روز ... اگر میان عقل و وجدانت ماندی وجـدانت را انتخاب کـن چون عقلت از توانایی هایت محافظت میکند ولی وجدانت از انسانیتت... 🌱🌱🌱🌱🌱
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 برای ورود به ماه رجب مهم و حساس پیش‌رو آماده شویم! | 🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 پیامبر در جواب، حالتون چطوره؟ چی میگفتن؟ ما چی میگیم؟!😂 ✍️بهترین الگو زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهلبیت علیهم السلام او هستند ☘☘☘☘☘
❣ السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ... سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛ سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد. 📚صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله، ص 631. 🟢
🌱🌱🌱🌱🌱🌱 امام خمينى و اهمّيت نماز از قول فرزند امام نقل شده است : روز اولى كه شاه رفت ، ما در نوفل لوشاتو بوديم . نزديك به سيصد الى چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختى گذاشتند و امام روى آن ايستادند.تمام دوربينها كار مى كرد. قرار بود هر چند نفر خبرنگار يك سؤ ال بكنند. دو سه سؤ ال از امام شد كه صداى اذان ظهر شنيده شد. بلافاصله امام محل را ترك كردند و فرمودند: وقت فضيلت نماز ظهر مى گذرد. تمام حاضرين از اين كه امام صحنه را ترك كردند، متعجّب شدند. كسى از امام خواهش كرد چند دقيقه اى صبر كنيد تا حداقل چهار پنج سؤ ال ديگر بشود. امام با عصبانيّت فرمودند: به هيچ وجه نمى شود. و رفتند.  سيماى فرزانگان ، ص 159. 🌱🌱🌱🌱🌱
▪️▪️▪️▪️▪️ 🌹29 جمادی الثانی رحلت شهادت گونه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها ▪️شناختنامه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها ▪️نام : زینب صغری ▪️کُنیه: ام کلثوم ▪️جدّ مادری: پیامبرصلی الله علیه وآله ▪️جدّ پدری: حضرةابوطالب علیه السّلام ▪️جدّه مادری: حضرت خدیجه سلام الله علیها ▪️جدّه پدری: فاطمه بنت اسد سلام الله علیها ▪️پدر: حضرت علی علیه السّلام ▪️مادر: حضرت زهراسلام الله علیها ▪️برادران: امام حسن،امام حسین،حضرت محسن علیهم السّلام ▪️خواهر: حضرةزینب سلام الله علیها ▪️همسر: عون ابن جعفرابن ابیطالب ▪️ولادة: 18شعبانِ سال هفتم هجری ▪️شهادة: 29جمادى الثانيه سال61هجری ▪️فرزند: دخترى به نام نَبتة ▪️مدفن: سوریه قبرستان باب الصغیر ▪️القاب: مظلومة وحیدة الفصیحة البلیغة الشجاعة عقیلةخدرالرساله،رضیعةثدى الولاية،محبوبةالمصطفى،زاهدة،فاضلة،عاقلة،كاملة،عاملة،عابدة،محدّثه،شقیقةالحسن،شريكةالحسين سيدالشهداء،نائبةالزهراء،الباکیه،امینةالله،الراضیةبالقدروالقضاء،وليةالله اخت المصائب ▪️تعبیر معصوم نسبت به ایشان: از امام حسن و امام حسین علیهماالسّلام نقل شده است در مورد خواهرشان ام کلثوم سلام الله علیها تعبیر می کردند به (سیدةُ نساءِ المسلمین ) 📚الذریعةالطاهرة ص162ح216 ▪️لحظه واپسین مادرش حضرت زهرا : آنگاه ام کلثوم را به سینه چسبانید و فرمود: اِذا بَلَغها فَلَها فِی المنزل ثُمّ الله لها چون ام کلثوم به سنّ بلوغ رسید،آنچه در خانه است از آنِ اوست،پس از آن نیز خدا پناه اوست. 📚بحارالانوارج82ص27 ▪️در آستانهءشهادةمولا: در شب نوزدهم ماه رمضان،امیرالمومنین در خانه حضرت ام کلثوم افطار کردند و تا صبح نخوابیدندوخبرشهادتشان را به دخترشان فرمودند. 📚 مناقب آل ابیطالب ج3ص356 ▪️خطبه های نورانی: چندین خطبه از حضرتش در تاریخ مانده است: 1-خطبه ای در روز ورود به کوفه: یااهل الکوفه!سواَةًلکم،مالکم خذلتُم حُسیناً و قَتَلتموه ... 2-خطبه ای به اهل کوفه وقتی نان میدادند: یا اهل کوفه!حَجَر فی راس مَن تَصَدّقَ عَلَینا ... 3-خطبه ای در مجلس ابن زیادملعون: وقتی ابن زیاد صدا زد:کدامین از شما ام کلثوم است؟حضرتش فرمود: ماتُریدُ مِنّی یا عَدّو الله ... 4-خطبه ای در ورود به شام : وقتی هنگام ورود شمر به امام حسین علیه السّلام جسارت می کرد،حضرت ام کلثوم سلام الله علیها فرمودند: کَذِبتَ یا لَعینُ!اِبنُ اللّعینِ! ... 5-خطبه ای در کاخ یزیدملعون: وقتی خواهر یزید رو به اُسراء کرد وگفت:کدامین از شما ام کلثوم است؟ حضرتش فرمود: ها اَنَا،وَیلَکِ،اِبنةُ الاِمامِ الزّکی ... ▪️شعرهای عاشورایی: حضرت ام کلثوم سلام الله علیها نخستین مرثیه سرایِ امام حسین علیه السّلام بودند و از ایشان دَه مرثیه برای شهدایِ کربلا سُروده شده که معروفترین آن، مرثیه ایست که به هنگام ورود به مدینه سرودند: مَدینَةَ جَدّنا لاتَقبَلینا فَبِالحَسَراتِ وَالاَحزانِ جِئنا ... حاجت روا🕊 التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️