eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی
83 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🌺🍃سمرة پسر جندب درخت خرمايي در باغ مردي از انصار داشت. او گاهي به درخت خود سر مي زد، بدون اجازه و اعلام اين كار را انجام مي داد. و ضمنا چشم چراني هم مي كرد! روزي مرد انصار گفت: ✨سمره! تو مرتب، ناگهاني وارد منزل مي شوي كه خوشايند ما نيست هرگاه قصد ورود داشتيد، اجازه بگيريد و بدون اعلام وارد نشويد. 🍂سمره حرف او را نپذيرفت و گفت: راه از آن من است و حق دارم وارد شوم! 🔆ناچار مرد به رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم كرد و گفت: 👈اين مرد بدون اطلاع داخل مي شود و خانواده ام از : چراني محفوظ نيستند بفرماييد بدون اعلام وارد نشود. 🌼حضرت دستور داد سمره را آوردند و به او فرمود: فلاني از تو شكايت دارد و مي گويد: تو بدون اطلاع از خانه او عبور مي كني و قهرا خانواده او نمي توانند به خوبي خود را از حفظ كنند. بعد از اين اجازه بگير و بدون اطلاع وارد نشو! سمره فرمايش پيغمبر را نيز قبول نكرد. 🌸پيامبر فرمود: - پس درخت را بفروش! سمره حاضر نشد. حضرت قيمت را به چند برابر بالا برد، باز هم راضي نشد. همين طور قيمت را بالا مي برد سمره حاضر نمي شد!! تا اين كه فرمود: اگر از اين درخت دست برداري درختي به تو داده مي شود. 🍃سمره باز هم تسليم نشد و اصرار داشت كه نه از درخت خودم دست بر مي دارم و نه حاضرم هنگام ورود به باغ اجازه بگيرم. در اين وقت پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: تو آدم زيان رسان و هستي و در دين اسلام نه زيان ديدن مورد قبول است و نه زيان رساندن. سپس رو كرد به مرد انصاري فرمود: برو درخت خرما را بكن و جلوي سمره بينداز! آنان رفتند و اين كار را كردند در اين موقع، حضرت به سمره فرمود: - حالا برو درختت را، هر كجا خواستي بكار. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 🌷آسان گیری بر مردم و مهلت دادن به مقروض قال 🌟الإمام باقر عليه السلام: 💎يُبْعَثُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ قَوْمٌ تَحْتَ ظِلِّ اَلْعَرْشِ وَ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ رِيَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَى كَرَاسِيَّ مِنْ نُورٍ قَالَ فَتَشَرَّفَ لَهُمُ اَلْخَلاَئِقُ فَيَقُولُونَ هَؤُلاَءِ اَلْأَنْبِيَاءُ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ أَنْ لَيْسَ هَؤُلاَءِ بِأَنْبِيَاءَ قَالَ فَيَقُولُونَ هَؤُلاَءِ شُهَدَاءُ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ لَيْسَ هَؤُلاَءِ بِشُهَدَاءَ وَ لَكِنْ هَؤُلاَءِ قَوْمٌ كَانُوا يُيَسِّرُونَ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ وَ يُنْظِرُونَ اَلْمُعْسِرَ حَتَّى يُيَسَّرَ. 💎در روز رستاخيز گروهي در زير سايه‌عرش برانگيخته شوند در حالي كه رخسارشان و جامه هايشان از نور است و بر تخت هايي از نور نشسته اند و آفريدگان بر آنان نظر افكنند و گويند: اينان پيامبرانند. پس نداگري از زير عرش ندا سر دهد كه اينان پيامبر نيستند. آفريدگان ديگر بار گويند: اينان شهيدان هستند. پس نداگري ديگر بار ندا برآورد كه اينان شهيد نيستند و لكن اينان گروهي هستند كه بر مومنان آسان مي گرفتند و به بدهكار تنگدست، مهلت مي دادند تا فراخ دست گردد 📚ثواب الاعمال ، ج ۲ ص ۱۴۵ 🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
| نشانه‌های جمع شدن بساط شرارت‌ها 🔹یک وجه از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم اصفهان، ناظر به آینده اغتشاشات بود که با تحلیلی منطقی و عقلانی فرمودند: «این حوادث و جنایت‌ها و تخریب‌ها مشکلاتی برای مردم و کسبه درست می‌کند اما افراد در صحنه و پشت صحنه این شرارت‌ها، بسیار حقیرتر از آن هستند که بتوانند به نظام آسیب بزنند». 🔸با این نگاه استوار و محکم نتیجه همان است که رهبر انقلاب اسلامی تأکید فرمودند: «بساط شرارت بدون شک جمع خواهد شد و ملت ایران با نیروی بیشتر و روحیه تازه‌تر حرکت در میدان پیشرفت کشور را ادامه خواهد داد.» 🔹اگر مروری بر این حوادث فتنه‌گون و اغتشاشات خشن و تروریسم کور بیاندازیم، هم عمق طراحی‌ها و تلاش‌های خباثت‌آلود دشمن عنود انقلاب اسلامی را می‌بینیم و هم استیصال و روند نزولی آشوب‌طلبان در کف خیابان را در می‌یابیم؛ چرا که راهبرد اولیه دشمنان انقلاب مهار ایران اسلامی از طریق مانع‌سازی برای پیشرفت کشور و روند قدرت‌یابی آن در عرصه‌های گوناگون بود تا هم با دستان برتر در مذاکره حاضر شوند و هم مسئولان و ملت ایران را دچار اشتباه در محاسبه نمایند. 🔸این مأموریت به عهده رسانه‌ها گذاشته شده بود تا وضعیت را چنان سیاه و بن‌بست القاء و اغواگری نمایند که هیچ راهی برای مردم نماند جزء اینکه خودشان به کف خیابان بیایند و پایان نظام اسلامی را رقم بزنند. 🔹اجرای کار برنامه‌ریزی و مرحله‌بندی شد و تاکتیک‌ها و شگردهای بی‌شمار همچون جنگ شناختی‌ـ رسانه‌ای، پمپاژ حجم باورنکردنی از دروغ، فریب و اغواگری، اهتمام به گردهمایی مردم ایران با اسم رمز اعتراض به وضعیت اقتصادی و نابرابری‌های اجتماعی در فاز اول در دستور کار قرار گرفت، اما آن طور که در نقشه راه طراحی شده از قبل بود موفقیت چشم‌گیری به دست نیاوردند. 🔸فعال‌سازی مرحله دوم در دستور کار عمله‌جات میدانی قرار گرفت؛ این مرحله خون گذاشتن روی دست نظام از طریق انتقام گرفتن از مردمی که به زعم آنها با وجود داشتن اعتراض به میدان‌داری اجیرشده‌های استعمار به کف خیابان نیامدند. 🔹این روند به لحاظ زمانی و گستره جغرافیایی طولانی شد و فراگیری در شهرهای زیادی داشت اما با وجود تحمیل هزینه‌های فراوان جانی و مالی به مردم و کشور طرفی نبستند بلکه مردم را بیشتر عصبانی کردند. این روند نزولی و قهقرایی اغتشاشات در کنار مطالبه جدی برای پایان مماشات و آغاز برخورد قاطع قضایی و امنیتی با معاندان و تحریک‌کنندگان نشانه‌هایی از نزدیک شدن به پایان شرارت‌هاست. ✍🏻فتح‌الله پریشان
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ببین عزیزم یه روستایی توی این مملکت هست به نام آره. همونی که به احترام شهداش اسم سایت هسته‌ای رو گذاشتن فردو. این روستا کمتر از ١٠٠٠ نفر جمعیت داشت زمان جنگ ١١٠ تا شهید تقدیم اسلام و انقلاب کرد توی هشت سال دوران دفاع مقدس حتی یک جشن عروسی هم برگزار نشد با اینکه ازدواج بود چون بیش از تعداد ماه‌های جنگ، شهید داشت بیشتر از تعداد کوچه‌هاش جوون پر پر شده تقدیم این مملکت کردند. اونقدر که الان وقتی وارد این روستا میشی کوچه شهید نداره. «کوچه شهیدان» داره. فقط یک مادر در این روستا ١۵ مرتبه اومدن در خونه ش رو زدن و گفتن مادر شهید داری. ١۵ شهید مَحرم تصور کن یک روستا ٨ سال جشن عروسی توش برگزار نشده ادا در نیاوردن مثل بعضیا که استوری مکنن ما عزاداریم و شب در حال قر دادن و مشروب خوردن فیلمشون میاد بیرون! اینا رو دارم میگم که یاد بگیرید اگر میخواید انقلاب کنید یه مقدار غیرت داشته باشید با بی‌غیرتی نمی‌تونید جلوی باغیرتا بایستید اینجا مملکت باغیرتاس وقتی لباس زیر یه زن ایرانی رو دست میگیری شک نکن اگر خیلی خوش شانس باشی به زودی تنها لباسی که تنت خواهد بود کفنه. شوکولات پیچت میکنیم و میفرستیمت خوراک مور و ملخ بشی بی‌غیرت یه خرده به این اعداد نگاه کن ٣٠٠ هزار. یعنی ٣٠٠٠٠٠ انسان یعنی ٣٠٠ تا هزارتا یعنی ٣هزارتا صدتا یعنی سی هزارتا ده تا یعنی شصت هزار خونواده پنج نفره آره حتی تصورشم نمیتونی بکنی یعنی چی این ٣٠٠ هزار مرد و زن باغیرت ایرانی که شهید شدند در مقابلشون همه دنیا بود دقت کن همه ی دنیا نه چهارتا بچه قرتی که دلشون به چهارتا لایک خوشه ایران مثل صخره میمونه هر چی محکمتر لگد بزنی بهش فقط پات بیشتر درد میگیره ایران مثل کمان میمونه هر چی هلش بدی عقب بره تیرش کشنده تر پرتاب میشه سمت خودت ایران مثل اقیانوسه کنار ساحلش میتونی لات بازی دربیاری اما اگر اومدی وسطش یا باید بیای توی کشتی مردم یا غرق بشی کوسه هم باشی توی این اقیانوس هیچی ایران مثل پرچمه هرچی بیشتر طوفان کنی باشکوه تر میرقصه ایران مثل کوهه هرچی از قله‌ش دورتر بشی پایین میری ایران یعنی خاکی که آب و باد و آتیش روی خاکش سجده میکنند یعنی نور یعنی غرور یعنی زن یعنی آزادی یعنی مرد یعنی آبادی یعنی میهن یعنی شادی و هیچکدوم از این یعنی‌ها معنی پیدا نمیکرد اگر مردم یک تصمیم تاریخی نمی‌گرفتند اگر مردم غیرت نمی‌کردند اگر مردم اراده نمی‌کردند اگر مردم یا علی نمی‌گفتند و اگر مردم جمهوری اسلامی رو انتخاب نمی‌کردند و اگر آن را با صدها هزار جان پاک بیمه نمی‌کردند و یادت نره همه‌ی ایران فردوئه! و همه‌ی فردوئی‌ها باغیرتند... و همه‌ی باغیرت‌ها هر جایی باشن و بشنون: سر زد از افق مهر خاوران بدون هیچ شک و تردیدی بدون هیچ تاملی بدون هیچ سستی و درنگی روی پاهاشون می‌ایستند دستشون رو میذارن رو سینه‌شون و رو میخونن یاعلی 🇮🇷حسین‌عباسی‌فر🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
✨﷽✨ ✍بزرگ‌زاده نجیبی با دوست خود در خیابان می‌رفتند که سائلی به سمت بزرگ‌زاده دست نیاز دراز کرد. بزرگ‌زاده نجیب، دست در لباس خود کرد و سکه‌ای به او داد. دوستش از او پرسید: «مگر صدقه بدترین حلال نیست؟!» ‼گفت آری! گفت: «پس چرا بدترین حلال را می‌بخشی؟» بزرگ زاده گفت: صدقه بدترین حلال برای گیرندۀ آن است، چون با دست دراز کردن به سوی خلق، غیرت خدا را خدشه‌دار می‌کند زمانی که بنده، خدای بزرگ را نمی‌بیند و نزد بنده دیگر خود را خوار می‌کند. 🔥و نیز بدترین حرام برای کسی است که دست سائلی که دست خداست و به سوی او دراز شده است و دست خدا را اگر بخواهد با ندادن آن خالی ردّ می‌کند. 🍀نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «هرگز دست سائلی را خالی رها نکنید حتی با یک سُم گوسفندی که سوخته است.» 💧کلام به اینجا که رسید بزرگ‌زاده نجیب گریست. گفت: می‌دانی چرا نزد خداوند دست خالی ردّ کردن سائل‌اش سنگین است؟! چون بر بندگانش غیرت دارد. او می‌بنید کسی را که او را نمی‌بیند، هوای‌اش را دارد، کسی را که هوایِ او را ندارد. 🔍می‌گوید: سائل‌ام مرا ندید و از من نخواست، پس دست به سوی تو دراز کرد ولی من او را می‌بینم؛ دستش خالی‌اش هرگز ردّ نکن که دچار عذاب من می‌شوی!!! او هوایِ مرا ندارد، ولی من هوای بنده‌ام را که حتی مرا نمی‌بیند دارم‌. من نمی‌خواهم آبروی کسی را ببری که با دست دراز کردن سمت تو آبروی مرا می‌برد. ✴و چه زیبا امیرالمؤمنین مولای متقیان حضرت علی علیه السَّلام فرمودند: کسی که دستِ نیاز به سوی تو دراز کرده است آبروی خود را می‌برد؛ پس مراقب باش با خالی ردّ کردن دست او، تو آبروی خود مبری!!! و باز فرمودند: صدقه قبل از آن که به دست سائل برسد، خداوند آن را از کفِ دست بنده بخشنده‌اش خودش می‌گیرد. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
🌺 حکیمی بزرگ و اندیشمند، مرد فقیر خوش سیمایی را دید که بر روی سنگی حک می‌کند: «این نیز بگذرد»؛ چهره آن مرد که صورتی نورانی داشت در ذهن و خاطر حکیم ماند. چند سال بعد حکیم، مرد ثروتمندی را دید که عده‌ای برای او مشغول کار هستند و خود، به سنگی تکیه داده که روی آن نوشته بود این نیز بگذرد؛ ناگهان به ذهنش آمد که این مرد همان مرد فقیر است؛ جویای احوال شد و فهمید که به خاطر پایداری و صدق در حرفه خود، کار او‌ رونق گرفته و ثروتمند شده و عده بسیاری در کنار او به کار مشغول شده‌اند. از مرد خداحافظی کرد و رفت. چند سال بعد به همانجا بازگشت اما هیچکس آنجا نبود؛ از دور سنگ قبری زیبا خودنمایی می‌کرد که روی آن نوشته شده بود: «این نیز بگذرد». از اهالی آنجا جویای احوال آن مرد شد و فهمید که او پس از عمری خیر رسانی برای اهالی شهر بر اثر بیماری درگذشته است. حکیم ناراحت شد و به همراهان خود گفت، حکیم واقعی این مرد بود که در عمل نشان داد که انسان مسافر است، خوشا به حال کسی که در این دنیا همانند یک مسافر زندگی کند. هم موسم بهــار طرب خیـز بگــذرد هم فصــل ناملایم پاییــز بگــــذرد گر نا ملایمی به تــو کـرد از قضــا خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد. 🌹
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🌺داستان کوتاه از پیامبر اسلام 🌸🍃مردي از انصار قصد مسافرت داشت. به همسرش گفت: تا من ازمسافرت بر نگشته ام تو نبايد از خانه بيرون بروي. پس از مسافرت شوهر، زن شنيد پدرش بيمار است. ✨كسي را نزد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرستاد و پيغام داد كه شوهرم مسافرت رفته و به من گفته است تا برنگشته، از منزل خارج نشوم. اكنون شنيده ام پدرم سخت بيمار است، اجازه فرماييد من به عيادتش بروم. 🌺پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: در خانه ات بنشين و از شوهرت اطاعت كن! چند روزي گذشت. زن شنيد كه مرض پدرش شدت يافته. بار دوم خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله پيغامي فرستاد كه يا رسول الله! اجازه مي فرماييد به پدر بروم؟ 🍂حضرت فرمود: - نه! در خانه ات بنشين و از شوهرت اطاعت نما! 🌼پس از مدتي شنيد پدرش كرد. بار سوم كسي را فرستاد و پيغام داد كه پدرم از دنيا رفته، اجازه فرماييد بروم در مراسم عزاداريش شركت كنم، برايش نماز بخوانم؟ پيامبر صلي الله عليه و آله اين دفعه هم اجازه نداد و فرمود: 🔆- در ات بنشين و از همسرت اطاعت كن! پدرش را دفن كردند. پس از آن پيغمبر صلي الله عليه و آله كسي را به سوي آن زن فرستاد و فرمود: به او بگوييد به خاطر تو از ، خداوند تو و پدرت را . 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
✨﷽✨ 🌼انسانها در برزخ به چه کاری مشغولند؟ ✍در جهان برزخ زمینه‌ای برای تكامل عملی نیست، تا انسان با انجام كاری واجب یا مستحب به كمال برتر عملی برسد، ولی راه تكامل علمی باز است؛ نظیر آنچه در خواب برای روح معلوم می‌شود و برای آگاهی به آنْ حركت فراگیری از قبیل كوششهای بدنی در زمان بیداری راه ندارد و بسیاری از علوم و معارف دین در آن جا برای انسانها روشن و مشهود خواهد شد و چون عدد درجات بهشت به عدد آیات نورانی قرآن كریم است، برای امضاء و نشانه‌گذاری درجات شیعیان، ابتدا از تعلیم قرآن بهره‌مند خواهند شد و سپس با فرمان «اقرأ وارق» می‌خوانند و در درجات بهشت صعود می‌كنند.اگر از شیعیان ما، كسی قرآن را به خوبی فرا نگرفته باشد (چون به حقیقت آن ایمان دارد) در جهان برزخ، قرآن به او تعلیم داده می‌شود تا خدای سبحان با معرفت قرآن بر درجات او بیفزاید؛ زیرا درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است؛ به قاری گفته می‌شود: بخوان و بالا برو. او نیز می‌خواند و بالا می‌رود.درواقع پرتو عنایت‌ها و لطف‌های خدای متعال بر مؤمنان می‌تابد و هر کسی در این دنیا توشه پربارتری داشته باشد، در آن عالم هم رشد بیشتر دارد و با سرعتی متناسب با رشد در این عالم، به ساحت و بارگاه قدس الهی نزدیک‌تر می‌شود. به نسبت همین تقرب به درگاه الهی هم از نعمت‌های بیشتر و بهتری بهره‌مند می‌شود. تا هستیم توشه جمع کنیم که در آخرت حسرت نخوریم که چرا اعمال خوبمان کم است .بفکر توبه ی واقعی باشیم اعمالمان را برای خدا خالص کنیم ساعتها به سرعت میگدرد وحسابرسی ما نزدیک است وما از ان غافلیم .روزی چندصفحه از قران را با معنی بخوانیم وعمل کنیم . تمام سعادت دنیا وآخرت در قرآن است 📚(بحار، ج 89، ص 348). [2] . جامع أحادیث الشیعه، ج 15، ص 15 [3]. تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 !! 🌷اواخر سال تحصیلی با جمعی از دوستان به طرف گیلان غرب و سر پل ذهاب رفتیم. آموزش‌هایی که دیده بودیم بیشتر سلاح‌شناسی بود و نحوه حرکت در مناطق جنگی یا عملیات پدافند.اما به‌خاطر شوق و ذوق مبارزه و دفاع بعضی چیزها را خودمان کشف می کردیم. منطقه ما بیشتر پدافندی بود و باید پای تپه‌ای که به طرف عراقی‌ها بود شیاری درست می‌کردیم برای عملیات بعدی. 🌷کارمان را شب‌ها انجام می‌دادیم که دیده نشویم. شب‌هایی خوفناک که مقابلمان عراقی‌ها بودند و زیر پایمان رتیل و عقرب اما عشق و علاقه بود که در همان شب‌ها ما را به سمت آن تپه‌ها می‌کشاند. بعد از نماز مغرب سینه‌خیز می‌رفتیم راس الخط و با تیشه‌های کوچک شیار می‌کندیم. شاید عجیب باشد اما آن موقع در آن جبهه‌ها با آن خلوصِ بچه‌ها معجزه‌هایی رخ می‌داد باور نکردنی. 🌷شبی که هنگام زدن تیشه یکی از حلقه‌های نارنجکی که عراقی‌ها انداخته بودند داخل شیار کنده شد و با این‌که باید نارنجک منفجر می‌شد اما هیچ اتفاقی نیفتاد و من به لطف خدا زنده ماندم.... حدود ۲۰ روز بعد هم که نصف شب با ۸ نفر دیگر برای شناسایی رفتیم  سمت عراقی‌ها هنگام نماز صبح در یک کانال عمیق نماز می‌خواندیم که یک‌دفعه.... 🌷....که یک‌دفعه توپ ۱۰۶ عراقی را بالای سرمان دیدیم. داشتند به طرف ایرانی‌ها توپ پرتاب می‌کردند و سنگ‌ریزه بود که می‌ریخت روی سرمان. ما درست کف رودخانه‌ای صخره‌ای بودیم که عراقی‌ها بالای آن داشتند توپ می‌زدند اما ما را ندیدند و با کمک خدا بدون هیچ مشکلی وظیفه‌مان را انجام دادیم. راوی: رزمنده دلاور دکتر علیرضا اسماعیلی که اینک استاد دانشگاه است و وقتی جبهه رفته ۱۶ سال بیشتر نداشته، مثل تمام رزمنده‌های نوجوان شناسنامه‌اش را دست‌کاری کرده و با همان سن کم عملیات شناسایی انجام می‌داده. 🥀🕊 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 🥀🕊
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 📚 داستان کوتاه گویند که ... در زمان کریمخان زند مرد سیه چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی میکرد که در میان مردم به سیاه خان شهرت داشت وقتی که کریمخان میخواست بازار وکیل شیراز را بسازد او جزئ یکی از بهترین کارگران آن دوران بود در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به طبقات فوقانی وجود نداشت بنابرین استادان معماری به کارگران تنومند و قوی و با استقامت نیاز داشتند تا مصالح را به دوش بکشند و بالا ببرند وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید سیاه خان تنها کسی بود که میتوانست آجر را به ارتفاع ده متری پرت کند و استاد معمار و ور دستانش آجرها را در هوا می قاپیدند و سقف را تکمیل میکردند روزی کریمخان برای بازدید از پیشرفت کار سری به بازار زد و متوجه شد که از هر ده آجری که سیاه خان به بالا پرت میکند شش یا هفت آجر به دست معمار نمی رسید و می افتد و می شکند کریمخان از سیاه پرسید چه شده نکنه نون نخوردی؟؟!! قبلا حتی یک آجر هم به هدر نمی رفت و همه به بالا میرسید! سیاه خان ساکت ماند و چیزی نگفت اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی بیخ گوش کریمخان گفت قربان تمام زور و قدرت سیاه خان و دلگرمی او زنش بود چند روزست که زن سیاه خان قهر کرده و به خانه ی پدرش رفته سیاه خان هم دست و دل کار کردن ندارد اگر چاره ای نیاندیشید کار ساخت بازار یک سال عقب می افتد او تنها کسی است که میتواند آجر را تا ارتفاع ده متری پرت کند کریمخان فورا به خانه پدر زن او رفت و زنش را به خانه آورد بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به خانه رسید با دیدن همسرش از شدت خوشحالی مثل بچه ها شروع به گریه کرد کریمخان مقدار پول به آنها داد و گفت امروز که گذشت اما فردا میخواهم همان سیاه خان همیشگی باشی این را گفت و زن و شوهر را تنها گذاشت فردا کریمخان مجددا به بازار رفت و دید سیاه خان طوری آجر را به بالا پرت میکند که از سر معمار هم رد میشود بعد رو به همراهان کرد و گفت ببینید عشق چه قدرتی دارد آنکه آجرها را پرت میکرد عشق بود نه سیاه خان آدم برای هرچیزی باید انگیزه داشته باشه. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌺 💠آیت الله جوادی آملی: ✨یک وقت یادم هست مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی آملی فرمودند: ممکن است یک مسافرتی بروم و چند روزی درس تعطیل شود به ایشان عرض شد: چرا؟ فرمودند: آقای بدیع الزمان فروزانفر آمده ما را برای تدریس در دانشکده معقول و منقول دعوت کرده است. 🔆شاید نظر سوئی نداشت ولی رفتن روحانیون مخصوصا روحانیون عظيم الشأن، معروف و بزرگوار به دستگاه رژیم گذشته، به سود آن ژریم طغیانگر بود و به زبان اسلام و مسلمانان ، چون تقویت آن نظام را در برداشت 🌷مرحوم آقای آملی فرمودند: که من گفتم مقدور نیست سنم زیاد است آنها گفتند: ما دانشجویان را به منزل شما می فرستیم شما هفته ای یک یا دو ساعت یا بیشتر تدریس کنید ، ما دیدیم آن بهانه و آن عذر اثر نکرد متوسل شدیم به اهل بیت علیهم السلام و از طریق آنها به ذات اقدس إله 🌼برای این منظور چهارده هزار صلوات نذر کردیم هدیه به پیشگاه تابناک چهارده معصوم علیهم السلام ، اگر این چهارده هزار صلوات اثر کرد و از این شرّ نجات پیدا کردیم که بسیار خوب، این درس ادامه پیدا می کند و اگر امتحان الهی بر این شد که باز آنها فشار بیاورند، من ناچارم که مسافرت بکنم و درسم تعطیل بشود 💫به لطف الهی توانستیم از پذیرش این درخواست رژیم طاغوت سر باز زنیم و از آن نجات یابیم. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
☘☘☘☘☘☘☘ بچه که بودم هرروز مادربزرگ از ما می پرسید : امروز چندم برجه؟! بچه ها می خندیدن و جواب مادربزرگ میدادن فلان روز فلان ماه فلان سال مادربزرگ می خندید و می گفت: ننه من تاریخ تو روغن پیاز روی گاز گم کردم اونوقت بچه ها با کنجکاوی ته ماهیتابه روغن پیاز می گشتن و گیج میشدن وقتی مادربزرگ دم به ساعت ،ساعت رو می پرسید قبل از هر حرفی می گفت ننه ساعتو تو لباس چرکا گم کردم ساعت چنده؟! سالها بعد وقتی می گفت امروز چندشنبه است؟ بچه ها می دونستن که مادربزرگ چندمین روز هفته رو تو ترشی سیر و مربای گل محمدیش گم کرده حالا که بزرگ شدیم و مادربزرگ گم کردیم می فهمیم که یه آدم ممکنه روزو ماه و سال و ساعت و تاریخ و زمان رو جاهای مختلفی جابذاره حتی لحظه ای برسه که خودش گم کنه لابه لای رنجی که برای رفاه همه می کشه زحمتی که به خاطر آسایش بقیه متحمل میشه و بار سنگینی که به خاطر آرامش بقیه خانواده به دوش میکشه ☘☘☘☘☘☘☘