eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی
83 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨✨(رویای صادقه )عنایت امام حسین (علیه السلام) به کفشدار روضه که مرحوم شده بود ┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
⭕️امام صادق عليه السلام: 📩اگر به كسى خوبى كردى، آن را با منّت گذاشتن زياد و به رُخ كشيدن تباه مساز، بلكه با خوبىِ بهترى ادامه اش بده؛ زيرا اين كار براى اخلاق تو زيبنده تر است و پاداش آخرتت را واجبتر مى گرداند. 📚بحارالأنوار، جلد78، صفحه283 ┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄ 🔆دعا در تحت قبه حسين عشفاى زن فرانسوى در كتاب معجزات و كرامات نقل شده كه عالم جليل و زاهدى بى بديل جناب آقاى حاج سيّد عزيزاللّه فرمودند: من در زمانى كه در نجف اشرف مشرف بودم براى زيارت حضرت سيّد الشهداء علیه السلام در عيد فطر به كربلا رفتم و در مدرسه صدر ميهمان يكى از دوستان بودم و بيشتر اوقاتم را در حرم مطهر امام حسين علیه السلام ميگذرانيدم ، يك روز كه به مدرسه وارد شدم ديدم جمعى از رفقا دورهم جمعند و ميخواهند به نجف اشرف برگردند ضمنا از من سؤال كردند كه شما چه وقت به نجف برميگردى ؟ گفتم شما برويد من ميخواهم از همين جا به زيارت خانه خدا بروم گفتند چطور؟ گفتم زير قبه حضرت سيد الشهداء علیه السلام دعا كردم كه پياده رو به محبوب بروم و ايام حج را در حرم خدا باشم . همراهان و دوستان بالاتفاق مرا سرزنش كردند و گفتند مثل اينكه در اثر كثرت عبادت و رياضت دماغت خشك شده و ديوانه شده اى توچگونه ميخواهى با اين ضعف مزاج و كسالت پياده در بيابانها سفر كنى و تو در همان منزل اول به دست عربهاى باديه نشين ميافتى و تو را از بين مى برند. من از سرزنش و گفتار آنها فوق العاده متاءثر شدم و قلبم شكست با اشك ريزان از اطاق بيرون آمدم و يكسره به حرم مطهّر حضرت سيد الشهداء علیه السلام رفتم و زيارت مختصرى كردم و به طرف بالاى سر مبارك رفتم و گوشه اى نشستم و به دعا و توسل و گريه وناله مشغول شدم ناگهان ديدم دست يداللّهى حضرت بقية اللّه روحى فداه بر شانه من خورد و فرمود آيا ميل دارى بامن پياده به خانه خدا مشرف شوى عرض كردم : بله آقا، فرمود پس ‍ قدرى نان خشك كه براى يك هفته تو كافى باشد و احرام خود را بردار و در روز و ساعت فلان همين جا حاضر باش و زيارت وداع را بخوان تا با يكديگر از همين مكان مقدس به طرف مقصود حركت كنيم عرض كردم چشم اطاعت ميكنم . آن حضرت از من جدا شد و من از حرم بيرون آمدم ومقدارى به همان اندازه اى كه مولا فرموده بودند نان خشك تهيّه كردم ولباس احرامم را برداشتم و به حرم مطهر مشرف شدم و در همان مكان معيّن مشغول زيارت وداع بودم كه آن حضرت را ملاقات كردم و در خدمتش از حرم بيرون آمديم و از صحن و شهر خارج شديم ساعتى راه پيموديم نه آنحضرت بامن صحبت ميكرد و نه من ميتوانستم با او حرف بزنم و مصّدع اوقات او بشوم و خيلى باهم عادى بوديم تا در همان بيابان به محلّى كه مقدارى آب بود رسيديم آن حضرت خطّى به طرف قبله كشيدند و فرمودند اين قبله است تو اينجا بمان نمازت را بخوان و استراحت كن من عصرى ميآيم تا باهم به طرف مكه برويم من قبول كردم آن حضرت تشريف بردند حدود عصر بود كه تشريف آوردند و فرمودند برخيز تا برويم ، من حركت كردم و خورجين نان را برداشتم و مقدارى راه رفتيم غروب آفتاب به جائى رسيديم كه قدرى آب در محلّى جمع شده بود آن حضرت به من فرمودند: شب را در اينجا باش و خطّى به طرف قبله كشيدند و فرمودند اين قبله و من فردا صبح مى آيم تا باز هم بطرف مكّه برويم . بالاخره ، تا يك هفته به همين نحو گذشت صبح روز هفتم آبى در بيابان پيداشد به من فرمودند در اين آب غسل كن و لباس احرام بپوش و هر كارى كه من ميكنم توهم انجام بده و بامن لبيك ها را بگو كه اينجا ميقات است من آنچه حضرت فرمودند و عمل كردند انجام دادم و بعد مختصرى راه رفتيم به نزديك كوهى رسيديم صداهائى بگوشم رسيد عرض كردم : اين صداها چيست ؟ فرمودند: از كوه بالا برو در آنجا شهرى مى بينى داخل آن شهر شو آن حضرت اين را فرمودند و از من جدا شدند من از كوه بالا رفتم و به طرف آن شهر سرازير شدم از كسى پرسيدم اينجا كجاست ؟ گفت اين شهر مكّه است و آن هم خانه خداست يك مرتبه به خود آمدم و خود را ملامت ميكردم كه چراهفت روز خدمت آن حضرت بودم ولى استفاده اى نكردم و با اين موضوع به اين پراهميتى خيلى عادى برخورد نمودم به هرحال ماه شوال و ذيقعده و چند روز از ماه ذيحجّه را در مكّه بودم بعد از آن رفقائى كه باوسيله حركت كرده بودند پيدا شدند من در اين مدت مشغول عبادت و زيارت و طواف بودم و باجمعى آشنا شده بودم وقتى آشنايان و دوستان مرا ديدند تعجب كردند و قضيه من در بين آنهايى كه مرا مى شناختند معروف شد و اين از همان دعايى بود كه تحت قبه حرم سيد الشهداء اباعبداللّه الحسين علیه السلام كردم و دعايم را بتوسط حضرت سيد الشهداء علیه السلام مستجاب كردند. 📚ملاقات با امام زمان عج ، جلد 2، ص 229. ┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ماجرای توبه یکی از لات های معروف تهران با روضه های شهید کافی سخنران شهید کافی ┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
🔸خواص عاشورایی: جَون بن حَوى بن قتادة 💠جَون غلامى سياه پوست بود. اميرالمؤمنين عليه السلام او را خريدارى نمود، و به ابوذر هديه كرد. وى تا هنگام تبعيد ابوذر و نيز در تبعيدگاه (ربذه) در كنار او بود. پس از وفات ابوذر در سال 32 هجرى جون به مدينه برگشت و در خدمت اميرالمؤمنين و حسنين عليهم السلام و سرانجام در خدمت امام سجاد عليه السلام بود. 🔺او همراه امام حسين عليه السلام از مدينه به كربلا آمد و در زمره ياران آن حضرت قرار گرفت. روز عاشورا خواست تا به ميدان برود؛ ولى امام ع از وى خواست كه از اين كار ، منصرف شود. امّا جَون ، ضمن پافشارى براى رفتن به ميدان ، به امام ع گفت : 🔻بويى بد، تبارى پست و رنگى سياه دارم پس بهشت را از من دريغ مَدار تا بويم خوش و تبارم نيكو و رويم سپيد شود ! نه! به خدا سوگند ، از شما جدا نمى شوم تا اين كه خون سياهم با خون شما ، در آميزد . سپس به ميدان آمد و به صف دشمن حمله‌ور شد. ♦️جون فداکارانه جنگيد تا به خيل شهيدان پيوست. امام عليه السلام ، بر بالین او اين چنين دعا كرد : خداوندا ! صورت او را نورانى و بويش را خوش گردان و او را با نيكان، محشور كن ... از امام سجاد عليه السلام ، روايت شده كه وقتی مردم براى دفن شهدا آمدند ، از جنازه او بوى مُشك، استشمام مى شد. ┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
✅ چه کسی پیروز شد؟ ✍ وجود مبارک در طلیعه دروازه شام در جواب آن شخص که گفت چه کسی پیروز شد، فرمود: ما پیروز شدیم و برگشتیم. فرمود: اگر بخواهید بفهمید در جریان چه کسی پیروز شد، (اذا اردت ان تعلم من غلب و دخل وقت الصّلاه فاذّن ثمّ اقم)*. اوّلاً نماز می خوانید، نماز را ما زنده کردیم، اذان و اقامه را ما زنده کردیم؛ موقع نماز اذان و اقامه بگو ببین اسم چه کسی را می بری! ما رفتیم این اسم را زنده کردیم و برگشتیم و ما پیروز هستیم. لذا فرمود: خدا را شکر می کنیم، به ما خیلی خوش گذشت؛ آن روز، دین رفته بود!! 📚 بحار الانوار / جلد ۴۵ / صفحه ۱۷۷ ┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥حق فرزند برگردنت این است که را در حضور او تکریم کنی... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄ 🔆 ✍ در دنیا دنبال چیزی باش که در آخرت به‌دردت بخورد 🔸مرد زاهدی کنار چشمه‌ای نشست تا آبی بنوشد وخستگی در کند. درون چشمه سنگ زیبایی دید. آن را برداشت و در خورجینش گذاشت و به راهش ادامه داد. 🔹در راه به مسافری برخورد که از شدت گرسنگی به حالت ضعف افتاده بود. 🔸کنار او نشست و از داخل خورجینش نان بیرون آورد و به او داد. 🔹مرد گرسنه هنگام خوردن نان چشمش به سنگ گرانبهای درون خورجین افتاد. 🔸نگاهی به زاهد کرد و گفت: آیا آن سنگ را به من می‌دهی؟ 🔹زاهد بی‌درنگ سنگ را درآورد و به او داد. 🔸مسافر از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجید. او می‌دانست این سنگ آن‌قدر قیمتی است که با فروش آن می‌تواند تا آخر عمر در رفاه زندگی کند. بنابراین سنگ را برداشت و با عجله به طرف شهر حرکت کرد. 🔹چند روز بعد همان مسافر نزد زاهد آمد و گفت: من خیلی فکر کردم، تو با اینکه می‌دانستی این سنگ چقدر ارزش دارد، خیلی راحت آن را به من هدیه کردی. 🔸بعد دست در جیبش برد و سنگ را درآورد و گفت: من این سنگ را به تو برمی‌گردانم، در عوض چیز گرانبهاتری از تو می‌خواهم. 🔹به من یاد بده چگونه می‌توانم مثل تو باشم و به‌راحتی از دنیا و متعلقاتش بگذرم. ┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
┄┄┅✿❀🥀🖤🥀❀✿┅┄┄ 💠چرا میگوییم: *بأبی انت و اُمی یا حسین*💠 💮یک موقع من به ذهنم می آمد که چرا دائما می گوییم «بِأَبِي أَنْتَ‏ وَ أُمِّي‏»؟ این چه حرفی است؟! خوب از کیسه خودت خرج کن! چرا میگویی پدرم و مادرم به فدای تو؟! اهل و عیالم به فدای تو؟! بعد یک آقایی، یک داستانی را نقل کرد و متوجه شدم اصلا مسئله چی است. نقل میکرد که شخصی هر روز زیارت عاشورا میخواند و در زیارتش عرضه می داشت: «بِأَبِي أَنْتَ‏ وَ أُمِّي». یک روز که این زیارت را نخواند، پدر و مادرش در خواب آمدند و از او گلایه کردند که امروز چرا برای ما دعا نکردی؟ ✅این دعاست؛ بهترین دعا برای پدر و مادر این است که فدای امام حسین بشوند. ما اگر فدای امام حسین نشویم فدای دنیا می شویم. اگر کسی با امام حسین همراه نشود، فدای دستگاه شیطان خواهد شد. آنهایی که خودشان را به امام حسین رساندند بهشتی شدند. جاودانه شدند. این بهترین دعاست. در زیارت جامعه کبیره  از معصومین (ع) چنین میخواهیم «بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی» یک کاری بکن پدر و مادر من، اهل و عیال من، مالم و همه هستی ام را فدای تو کنم. .  🌟جبهه سید الشهدا  تماما نفع است و هیچ ضرری در آن نیست! جبهه دشمن هم تماما ضرر است. مگر اصحاب عاشورا  ضرر کردند؟ بله، غنایم طرف دشمن بود؛ به حسب ظاهر فتوحات و پیروزی ها آن طرف بود، ولی واقعا کدام ضرر کردند؟ 👈 جبهه حق همیشه همینطور بوده! الان هم سختی و عسر هست، ولی «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» خدای متعال در در دل همین سختیها، برای مومنین گشایش می کند. آنهایی که از وسط این سختی رد نمی شوند، برای همیشه در عسر می مانند؛ اما آنهایی که با حضرت راه می روند، از وسط این سختی به یُسر میرسند. 📚(استاد سید مهدی میرباقری . شب ۴ محرم) ┄┄┅✿❀🥀🖤🥀❀✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄ 🔆ورود دوازده فرشته به محضر پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) سيد بن طاووس گويد: راويان حديث گويند: هنگامى كه يكسال از عمر مبارك امام حسين (علیه السلام ) گذشت ، دوازده فرشته به صورتهاى گوناگون به محضر رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) آمدند، يكى به صورت شير، دومى به صورت گاو، سومى به صورت اژدها و چهارمى به صورت انسان و هشت فرشته ديگر به صورت ديگر كه با چهره هاى برافروخته و چشماى گريان و بالهاى گسترده بودند و عرض كردند: اى محمد (صل الله علیه وآله و سلم ) به فرزندت حسين (ع ) پسر فاطمه آن خواهد آمد كه از ناحيه قابيل (يكى از فرزندان آدم ) به هابيل رسيد، و مانند پاداش هابيل به حسين (علیه السلام ) داده خواهد شد، و برعهده قاتل او همان بار گناهى است كه بر قاتل هابيل هست . و در همه آسمانها فرشته مقرّبى نبود، مگر اينكه به محضر حسين (علیه السلام ) رسيده و همه پس از عرض سلام ، مراتب تسليت خود را عرض كرده و از پاداش عظيمى كه به آنحضرت داده مى شود، خبر دادند، و خاك قبرش را به رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) نشان مى دادند، و آن بزرگوار عرض مى كرد: خداوندا خوار كن كسى را كه حسين (علیه السلام ) را خوار كند و بكش آن را كه حسين (علیه السلام ) را بكشد و قاتلش را به آرزويش نرسان . 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄ «أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» ✍استادی می فرمود : 💕این آیه معنایش این نیست که با ذکر خدا دل آرام می گیرد ✍ این جمله یعنی خدا می گوید: 💕جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من آرام نگیری...!! ✍ تفاوت ظریفی است! اگر بیقراری؛ اگر دلتنگی؛ اگر دلگیری؛ 💕گیر کار آنجاست که هزار یاد، جز یاد او، در دلت جولان می‌دهد... ┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄