هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
معرفت دختر به پدر
معلم مدرسهای با اینکه ﺯﯾﺒﺎ بود ﻭ ﺍﺧﻼﻕ خوبی داشت، هنوز ازدواج نکرده بود.
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﺪند ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
«ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺟﻤﺎﻝ ﻭ ﺍﺧﻼﻗﯽ خوبی ﻫﺴﺘﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﯼ؟»
معلم گفت:
«ﯾﮏ ﺯﻧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﺵ او ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ بار ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بياورد ﺁﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ خواهد ﮔﺬﺍﺷﺖ ﯾﺎ به هر ﻧﺤﻮﯼ شده ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯد.
ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ به دنیا آورد.
ﭘﺪﺭﺵ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ را ﻫﺮ ﺷﺐ كنار میدان شهر ﺭﻫﺎ میکرد. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ میآمد، ﻣﯽﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ طفل ﺭﺍ نبرده ﺍﺳﺖ. ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺮای ﺁﻥ ﻃﻔﻞ دعا میکرد ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ میسپرد. ﺧﻼﺻﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ بازگرداند.
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بیاورد ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ خداوند ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ فرزند هفتم ﭘﺴﺮ باشد ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﻟﺪ ﭘﺴﺮ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺰﺭﮔﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺴﺮﯼ به دنیا ﺁﻭﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﻣﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﻨﺞ ﺑﺎﺭ ﭘﺴﺮ به دنيا آورد ﺍﻣﺎ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ فوت كردند.
ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ میخواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻧﺪ.»
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ:
«میدانید آن ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﺵ میخواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ که ﺑﻮﺩ؟ آن دختر ﻣﻨﻢ! ﻭ ﻣﻦ ﺑﺪﯾﻦ دلیل ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﭘﺪﺭﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻫﺴﺖ ﻭ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺮ ﻭ ﺧﺸﮏ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ. ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺧﺪمت میکنم. آن ﭘﻨﺞ ﭘﺴﺮ، ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻢ، ﻓﻘﻂ ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ خبرش را میگیرند. ﭘﺪﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﯾﻪ میکند ﻭ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﻩ.»
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،
باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای …
"پس نیکی را بکار،
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی….
برای هر کسی... "
.تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!
که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند …
اثر زیبا باقی می ماند.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://chat.whatsapp.com/JrU54TNanEZJXb6e9z9bfB
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🌹🌿جعبه شیرینی را جلوش گرفتم یکی برداشت و گفت « میتونم یکی دیگه بردارم،گفتم البته سید جون این چه حرفیه؟ برداشت ولی هیچ کدوم را نخورد، کار همیشگی اش بود، میگفت میبرم « با خانم و بچه هام میخورم»
🌹🌿میگفت اینکه آدم شیرینی های زندگیشو با زن و بچه اش تقسیم کنه، خیلی توی زندگی خانوادگی تأثیر میذاره!
📚سید مرتضی آوینی،کتاب دانشجویی،صفحه ۱۹
#شهید_آوینی
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
🔴 امام علی علیه السلام :
كاهن همردیف ساحر است و ساحر همردیف كافر و كافر در آتش است
🔸امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و سپاهیانش، سوار بر اسبها، آهنگ حركت به سوی نهروان داشتند.
🔹 ناگهان یكی از سران اصحاب رسید و مردی را همراه خود آورد و گفت: «یا امیرالمؤمنین این مرد "ستارهشناس" است و مطلبی دارد، میخواهد به عرض شما برساند».
🔸ستارهشناس گفت: «یا امیرالمؤمنین در این ساعت حركت نكنید، اندكی تأمل كنید، بگذارید حداقل دو یا سه ساعت از روز بگذرد، آنگاه حركت كنید».
امام فرمودند: «چرا؟»
🔹ستارهشناس پاسخ داد: چون اوضاع كواكب دلالت میكند كه هر كه در این ساعت حركت كند از دشمن شكست خواهد خورد و زیان سختی بر او و یارانش وارد خواهد شد ولی اگر در آن ساعتی كه من میگویم حركت كنید، ظفر خواهید یافت و به مقصود خواهید رسید».
🔸امام فرمودند: این اسب من آبستن است، آیا میتوانی بگویی كرهاش نر است یا ماده؟
🔹ستارهشناس پاسخ داد: اگر بنشینم حساب كنم میتوانم.
🔸حضرت فرمودند: دروغ میگویی، نمیتوانی. قرآن میگوید هیچكس جز خدا از نهان آگاه نیست. آن خداست كه میداند چه در رحم آفریده است.
🔹محمد رسول خدا، چنین ادعایی كه تو میكنی نكرد. آیا تو ادعا داری كه بر همه جریانهای عالم آگاهی و میفهمی در چه ساعت خیر و در چه ساعت شر میرسد. پس اگر كسی به تو با این علم كامل و اطلاع جامع اعتماد كند به خدا نیازی ندارد.
🔸بعد به مردم خطاب فرمود: «مبادا دنبال این چیزها بروید، اینها منجر به كهانت و ادعای غیبگویی میشود. كاهن همردیف ساحر است و ساحر همردیف كافر و كافر در آتش است».
🔹آنگاه رو به آسمان كردند و چند جمله دعا مبنی بر توكل و اعتماد به خدای متعال خواند.
🔸سپس رو به ستارهشناس فرمود: «ما مخصوصا خلاف حرف تو عمل میکنیم و بدون درنگ همین الآن حركت میكنیم».
🔹فورا فرمان حركت دادند و به طرف دشمن پیش رفتند. در كمتر جهادی به قدر آن جهاد، پیروزی و موفقیت نصیب امام علی علیه السلام شده بود
📚 داستان راستان، شهید مطهری، جلد اول
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://chat.whatsapp.com/JrU54TNanEZJXb6e9z9bfB
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🔴 نکته ای ناگفته درباره برجام
✍️ #محمد_اسدپور
🔹 نکته ای که به عنوان نقطه ضعف برجام باید یاد کرد که مدافعانسینه چاک برجام نمیخواهند درباره اون گفته بشه و افشاگری بشه و در شروط نه گانه رهبری در برجام هم مشاهده میشود این هست که این توافق یک سند رسمی تصویب شده در قوانین داخلی کشورهای طرف مذاکره نبود فقط و فقط دولت ایران آن را به مجلس ارائه کرد و مجلس لاریجانی با حقه و شگردهای خاص سیاسی اون رو تصویب کرد..
🔸 برجام یعنی برنامه جامع اقدام مشترک که بیشتر به تفاهم نامه شبیه اسمش.. البته از نظر غربی ها برای اونها تفاهم نامه (غیر الزام آور) ولی برای ایرانیها قانون واجب الاجراست.
✅ حتی ترامپ در جواب منتقدین برجام برای اینکه چرا آمریکا به تعهداتش در برجام عمل نمیکنه و حتی خارج شد نکته ظریفی رو اشاره کرد ، گفت: برجام سندی نیست که طبق قانون اساسی کشور در کنگره تصویب شده باشه و دولت ملزم به اجرای آن باشه این یک قرارداد بین دولت قبل و دولت ایران بود.
💢 تاکید رهبری انقلاب در یکی از شروط برجام در زمینه تعهد حقوقی گرفتن از رییس جمهور آمریکا و اروپایی ها ناظر به همین حفره حقوقی وحشتناک در برجام بود
*═══✼🍃🌹🍃✼══*
*لشکر__ سایبری سربازان ولایت*
واتساپ
🥇
https://chat.whatsapp.com/IA2cbzvIcF847az6KjpAGW
🥈
https://chat.whatsapp.com/FwSDuqzraZp7BhdOXWTqPW
*ایتا*
https://eitaa.com/joinchat/4119855201Cdbad40b388
*🌐BOLBOLE*
*🇮🇷🥈فرهنگی اجتماعی مالک اشتر*
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔳 خاطره استاد قرائتی از اولین آشنایی با سردار سلیمانی
◽️همه رئیس جمهورها با هم بمیرند یک چنین تشییع جنازهای میشود؟
یک چنین تشییع جنازهای نمیشود.
عزت دست خداست.
این تشییع جنازه چه چیزی درونش بود؟
پول بود، زور بود.
◽️ من خودم سلیمانی را نمیشناختم.
سالها کار کرد و به احدی نگفت.
ایشان بالاترین درجه را داشت، خواص او را نمیشناختند.
من یک وقت دفتر آقا رفتم، کاری داشتم با آقای حجازی، آقای سردار سلیمانی را هم نمیشناختم، آنجا نشسته بود.
به آقای حجازی گفتم: یک حرف خصوصی دارم، ایشان کیست که اینجا نشسته است؟
گفت: نمیشناسی؟
گفتم: نه، گفت: سردار سلیمانی است.
گفتم: عه، اسمش را شنیده ام.
◽️چند سال پیش چند نفر سردار سلیمانی را میشناختند؟
سه سال پیش چند نفر حججی را میشناختند؟
خدا خواسته باشد درست کند، یک شبه همه چیز عوض میشود.
یک شبه بنی صدر سقوط میکند و یک شبه بهشتی بالا میرود.
از دوازده بهمن تا ۲۲ بهمن این ده روز چه حوادثی رخ داد.
هیچ مرجع تقلیدی به اندازه امام خمینی عکسش چاپ نشد. شاه گفت: امام خمینی نه، خدا گفت: آره.
زلیخا همه درها را بست که هیچکس نفهمد همه فهمیدند.
با خدا ور نروید.
اگر خودت را پاک کنی خدا مینویسد و خودت را بنویسی خدا پاک میکند.
خیلی مهم است.
💠 قرآن میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»
رمز محبوب شدن ایمان و عمل صالح است.
پس هرکس ایمانش بیشتر و عمل صالحش بیشتر محبوبیتش بیشتر است.
این تشییع جنازه میگویند: هرچه وُّدش پررنگ باشد، معلوم می شود «آمنوا و عملوا الصالحات» اش پررنگ بوده است.
#حاج_قاسم_سلیمانی
*═══✼🍃🌹🍃✼══*
*لشکر__ سایبری سربازان ولایت*
واتساپ
🥇
https://chat.whatsapp.com/IA2cbzvIcF847az6KjpAGW
🥈
https://chat.whatsapp.com/FwSDuqzraZp7BhdOXWTqPW
*ایتا*
https://eitaa.com/joinchat/4119855201Cdbad40b388
*🌐BOLBOLE*
*🇮🇷🥈فرهنگی اجتماعی مالک اشتر*
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
#داستانهای_کلیله_و_دمنه
#ماهیخوار_و_خرچنگ
💎آوردهاند که مرغ ماهيخواري بر لب آبي خانه داشت و هميشه به اندازهي نياز خود، از آب ماهي ميگرفت.
روزگار او بد نبود تا اينکه پيري و ناتواني به او روي آورد و از شکار باز ماند.
به کنجي نشست و با خود گفت، دريغا از زندگي که به تندي باد گذشت و از آن چيزي مگر تجربه برايم نماند و امروز همين تجربه شايد مرا بهکار آيد.
پس بايد امروز به جاي زور و چالاکي، کار خود را با نيرنگ پيش برم.!
ماهيخوار با چهرهاي اندوهگين بر لب آب نشست.
ناگهان خرچنگي او را ديد و به نزدش آمد.
خرچنگ از اودليل اندوهش را پرسيد و ماهيخوار گفت: «چگونه اندوهگين نباشم هنگامي که من هر روز چندين ماهي از اين آب ميگرفتم و ميخوردم و هم من سير ميشدم و هم ماهيها پايان نداشتند؛ اما امروز با چشم خود ديدم که دو ماهيگير از اينجا مي گذشتند و با يکديگر ميگفتند؛ ”در اين آبگير ماهي بسياري زندگي ميکند، بايد روزي با تورهايمان به سراغ آنها بيايم!“ يکي از آنها گفت که؛ ”ما هنوز ماهيهاي فلان آبگير را نگرفتهايم، هنگامي که کار آنجا پايان يافت، به اين آبگير ميآييم.“
بنابراين اگر چنين شود، من بايد کمکم در انديشهي مرگ باشم.»
خرچنگ از نزد ماهيخوار رفت و هر آنچه را شنيده بود به ديگر ماهيان آبگير گفت.!
ماهيها همگي به نزد مرغ آمدند تا با همانديشي او راه چارهاي براي آن کار بيابند زيرا سود آبگير، افزون بر ماهيها به مرغ نيز ميرسيد.!
يکي از ماهيها به مرغ گفت؛ «تو خوب ميداني که اگر ما نباشم از گرسنگي خواهي مرد.
اکنون براي اينکار چارهاي بينديش؟»
ماهيخوار گفت: «ايستادگي در برابر چنين شکارچياني بيهوده است، اما من در اين نزديکي آبگيري ميشناسم که آب آن چنان پاک است که ميتوان ريگهاي ته آن را شمرد و تخم ماهي را از آسمان در آن ديد؛ اگر بتوانيد به آنجا برويد در آسايش خواهيد افتاد.»
ماهيها گفتند که راه خوبي است، اما بدون ياري و راهنمايي تو چگونه ميتوانيم به آنجا برويم؟
مرغ گفت که من در کمک به شما کوتاهي نخواهم کرد، اما نياز به زمان دارد؛ از سويي شکارچيان نيز هر دم از راه خواهند رسيد و فرصت ما رو به پايان است.!
ماهيها بسيار گريه و زاري و التماس کردند، تا اينکه ماهيخوار پذيرفت تا هر روز چند ماهي با خود به آن آبگير ببرد و ماهيها هم اين کار را پذيرفتند.!
بنابراين، ماهيخوار هر روز چند ماهي را با خود ميبرد و در جايي مينشست و آنها را ميخورد و استخوانهايشان را در همانجا ميانداخت.!
از سويي ماهيها براي آنکه به آبگير گفته شده بروند، با يکديگر به رقابت ميپرداختند و از هم پيشي ميگرفتند.!
ماهيخوار با چشم عبرت بر ناداني آنها مينگريست و با زبان سرزنش با خود ميگفت: «هر کس گول گريه و زاري دشمن را خورده پاداشي بهتر از اين نخواهد داشت.!
روزهاي بسياري بر اين روال گذشت تا اينکه خرچنگ نيز خواهان رفتن به آبگير تازه شد.!
پس ماهيخوار او را بر پشت خود سوار کرد و به پرواز در آمد.!
خرچنگ ناگهان از آن بالا استخوانهاي ماهيهايي که مرغ خورده بود را ديد و دريافت که داستان چيست.!
او براي آن که به دست ماهيخوار کشته نشود، گردن مرغ را به چنگال گرفت و او را خفه کرد و به آبگير برگشت و داستان را براي ماهيهاي ديگر بازگو کرد.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://chat.whatsapp.com/JrU54TNanEZJXb6e9z9bfB
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🔅امیرالمؤمنین #امام_علی (علیه السلام):
✍️ اَقْبَحُ الصِّدقِ ثَناءُ الرَجُلِ عَلى نَفْسِهِ؛
🔴 زشتترين راستگويى، تعريف انسان از خودش مىباشد.
📚 عیون الحکم والمواعظ، صفحه ۱۱۸
❣رهبر معظم انقلاب:
♻️ملت ايران با اتحاد خود، با حضور خود، با آگاهى خود اين گام بلند را برداشت و تمدنى جديد، حركتى جديد، جريانى نو در انديشهى سياسى دنيا به وجود آورد.
۱۳۸۸/۰۲/۲۸
#دهه_فجر
#انقلاب_اسلامی
*═══✼🍃🌹🍃✼══*
*لشکر__ سایبری سربازان ولایت*
واتساپ
🥇
https://chat.whatsapp.com/IA2cbzvIcF847az6KjpAGW
🥈
https://chat.whatsapp.com/FwSDuqzraZp7BhdOXWTqPW
*ایتا*
https://eitaa.com/joinchat/4119855201Cdbad40b388
*🌐BOLBOLE*
*🇮🇷🥈فرهنگی اجتماعی مالک اشتر*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اردشیر زاهدی؛ وزیر خارجه و داماد محمدرضا شاه:
"اگر عیب نداشتیم که انقلاب نمی شد!"
حتما ببینید.
*═══✼🍃🌹🍃✼══*
*لشکر__ سایبری سربازان ولایت*
واتساپ
🥇
https://chat.whatsapp.com/IA2cbzvIcF847az6KjpAGW
🥈
https://chat.whatsapp.com/FwSDuqzraZp7BhdOXWTqPW
*ایتا*
https://eitaa.com/joinchat/4119855201Cdbad40b388
*🌐BOLBOLE*
*🇮🇷🥈فرهنگی اجتماعی مالک اشتر*
🔴سر سفره ای که شراب هست ننشینید!
⚡️هارون پسر جهم نقل مي كند:
هنگامي كه حضرت صادق عليه السلام در (حيره) منصور دوانيقي را ملاقات نمود، من در خدمت ايشان بودم.
💥یكي از سران سپاه منصور پسر خود را ختنه كرده بود.
♨️عده زيادي از اعيان و اشراف را براي وليمه دعوت كرد.
🌼امام صادق عليه السلام نيز از جمله دعوت شدگان بودند.
❄️ سفره آماده شد و مهمانان بر سر سفره نشستند و مشغول غذا شدند. در اين ميان، يكي از مهمانان آب خواست.
⛔️ به جاي آب، جامي از شراب به دستش دادند. جام كه به دست او داده شد...
🔆 فورا امام صادق عليه السلام نيمه كاره از سر سفره حركت كرد و از مجلس بيرون رفت.
⛔️هر چه خواستند امام را دوباره برگردانند، برنگشت.
🌺فرمود:
از رحمت الهي بدور و ملعون🔥 است آن كس كه بر كنار سفره اي بنشيند كه در آن شراب باشد.
🔅🔅🔅🔅🔅💠💠🔅🔅🔅🔅🔅
📗بحارالانوار، ج 47، ص 39
*═══✼🍃🌹🍃✼══*
*لشکر__ سایبری سربازان ولایت*
واتساپ
🥇
https://chat.whatsapp.com/IA2cbzvIcF847az6KjpAGW
🥈
https://chat.whatsapp.com/FwSDuqzraZp7BhdOXWTqPW
*ایتا*
https://eitaa.com/joinchat/4119855201Cdbad40b388
*🌐BOLBOLE*
*🇮🇷🥈فرهنگی اجتماعی مالک اشتر*
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🦄الاغی که اسیر شد.*
یک رزمنده ، نقل نموده که ؛ در یک منطقه کوهستانی صعب العبور مستقر بودیم که برای جابجایی مهمات و غذا ، به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.
از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.
یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد.
چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.
اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود وارد یگان شد.
*الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود.*
*بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت ، اما بعضی ها که اشتباهی رفتن داخل جبهه دشمن ، و هیچ دست آوردی هم ندارند ، و هنوز هم نفهمیدن که به کی خدمت می کنن !*
*═══✼🍃🌹🍃✼══*
*لشکر__ سایبری سربازان ولایت*
واتساپ
🥇
https://chat.whatsapp.com/IA2cbzvIcF847az6KjpAGW
🥈
https://chat.whatsapp.com/FwSDuqzraZp7BhdOXWTqPW
*ایتا*
https://eitaa.com/joinchat/4119855201Cdbad40b388
*🌐BOLBOLE*
*🇮🇷🥈فرهنگی اجتماعی مالک اشتر*