eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی
83 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
یامهدی جان ❤️ 🔶🔸فقط گفتی به ما پرواز ، پرواز! 🔷🔹 دَرِ زندان غیبت کی شود باز ؟ 🔶🔸 بدون تو چگونه پرگشاییم؟ 🔷🔹 برای هر عمل هستی سر آغاز سلام صبح تون مهدوی 💫💫💫💫💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ای جان آرام گرفته و اطمینان یافته! (۲۷) ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾ به سوی پروردگارت در حالی که از او خشنودی و او هم از تو خشنود است، باز گرد. (۲۸) فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿٢٩﴾ پس در میان بندگانم درآی (۲۹) وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿٣٠﴾ و در بهشتم وارد شو. (۳۰) 🍀🍀آرامش با قرآن قرآن مسیری بسوی نور🍀🍀 ☘☘🌴☘☘🌴☘☘
💫🌟💫🌟💫 ﷽ گفت می‌دونی چرا هرجا می‌خوان از امام زمان حرف بزنن، گل نرگـس می‌ذارن؟ بخاطر اینکه اسـم مادرشون بوده؟! نه..! چون گل نرگس، زمستـون در میاد.. وقتی که خاک به نظر مـُرده میاد، درخت‌ها بی برگ شدن، سرما دنیا رو گرفته، و دیگه کمتر کسـی امید داره به بهار! اون وقته که گل نرگس در میاد! بنظرم یکی از قشنگ‌ترین آرایه‌ها و شبکه‌ی معنایی برای تعریف "منجـی" بود برا سلامتی و فرج آقامون امروز جمعه هر چی میتونی خالصانه دعا و صلوات بفرستین 🌺🌺🌺 💫🌟💫🌟💫
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایتی از عالم برزخ 💢سه بار محضر (ع) شرفیاب شدم. استاد شیخ حسین انصاریان 🌱🌱🌱🌱🌱🌱
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈• میثم تمار از یاران نزدیک امیرالمومنین بود. میثم گاهی مناجات‌های آن حضرت را در نخلستان‌های کوفه از نزدیک مشاهده کرده است. ‌ 🔺میثم در این باره می‌گوید: «شبی از شب‌ها مولای من امیرالمؤمنین علی(علیه‌السّلام) با من به بیرون از کوفه آمد و در مسجدی که آن جا بود، چهار رکعت نماز گزارد، بعد از سلام نماز و گفتن تسبیح عرضه داشت: [خدایا! چگونه تو را بخوانم با آن که نافرمانی تو را کرده‌ام، و چگونه تو را نخوانم بعد از آن که تو را شناخته و محبت تو در دلم جای گرفته است. دستی را به طرف تو دراز کردم که از گناه پر است و چشمی که امیدوار تو است.. .و دعایی طولانی کرد.] سپس صدا را آهسته نمود و سر بر خاک نهاده، سجده کرد و یک صد مرتبه گفت: العفو، العفو،... آن گاه برخاست و بیرون رفت، من به دنبال حضرت به صحرا رفتم، حضرت خطی برایم کشید و فرمود: ‌ مبادا از این خط بگذری! آن گاه خودش تنها رفت، شب تاریکی بود با خودم گفتم: تو مولای خود را رها کردی با آن که او دشمنان بسیار دارد، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر او چه عذری خواهی داشت، به خدا که دنبالش خواهم رفت و مراقب او خواهم بود، گرچه از فرمان او سرپیچی کنم. به همین جهت، دنبال حضرت حرکت کردم، مقداری که آمدم دیدم حضرت سر را تا نصف بدن درون چاهی فرو برده و با چاه سخن می‌گوید و چاه نیز با حضرت سخن می‌گوید، که ناگاه حضرت متوجه من شده و فرمود: کیستی؟ ‌ گفتم: میثم. ‌ فرمود: آیا نگفتم از آن خط عبور نکنی؟ ‌ عرض کردم: ‌ای مولای من! از دشمنان بر شما ترسیدم دلم آرام نگرفت فرمود: آیا از حرف‌های من چیزی شنیدی؟ عرض کردم: نه، فرمود: ‌ای میثم! در سینه عقده‌هایی است که وقتی سینه‌ام از آن تنگ می‌شود با دست زمین را گود می‌کنم و اسرار خود را برای آن بازگو می‌کنم... ‌📃منتهی‌الآمال - جلد 1 - صفحه 444 •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
12.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍داستان حضرت علی و غریبه ی گرسنه ⚡️ منابع این روایت : کافی ، ج 8 ، ص 266 ، ح 31 ؛ آیه 9 سوره حشر است .8 ) وسائل الشیعه ، ج 16 ، ص 460 ، ح 1 .9 ) همان ، ص 461 ، ح 3 •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🌹 💓 🌷 گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنیم 🌺 تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنیم 🌷 گل نرگس نکند مهر ز ما برداری 🌺 داغ دیدار رخت را به دلمان بگذاری 🌹 💐 وقتی بسان خورشید، از گوشه ای برآیی روشن شود جهانی، وقتی که تو بیایی 💐 🌺🌷🌹 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎
💫🌟💫🌟💫 🌸🍃﷽🍃🌸 ✋قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ علیهماالسلام: وَجَدْتُ‏ عِلْمَ‏ النَّاسِ کُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ. امام کاظم علیه السلام می فرمایند: دانش مردمان را در چهار چیز یافتم: اول، پروردگار خود را بشناسى، دوم ، اینکه بدانى که با تو چه خوبیها کرده است (و به تو چه نعمتها داده است، از نعمت هستى گرفته تا دیگر نعمتها)، سوم، اینکه بدانى از تو چه خواسته است، و چهارم، آنکه بدانى چه چیز تو را از دین بیرون مى‏برد، و گمراه مى‏کند. [بحار الأنوار ، ج‏۷۵، ص: ۳۲۸ در کتاب کافی ج ۱ص۵۰ ، از امام صادق علیه السلام نقل شده است] طبق این فرمایش ، دانشِ سودمند براى مردمان، و دانشى که فراگیرى آن بر همه مردمان لازم است و براى عموم مفید، ۴ چیز است. ۱٫ خداشناسی ۲٫ معرفت نفس یا خودشناسی ۳٫وظیفه شناسی ۴٫ دشمن شناسی 💫🌟💫🌟💫
✨﷽✨ 🔴شیطان به شاد بودن مؤمن حسادت می‌کند قرآن می‌فرماید:«إِنَّمَا النَّجْوى‏ مِنَ الشَّیْطانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا چنان نجوایى صرفا از [القائات] شیطان است تا كسانى را كه ایمان آورده‏ اند، دلتنگ گرداند». شیطان به شاد بودن مؤمن حسادت می‌کند و غصه می‌خورد و با حملات خودش می‌خواهد مؤمن را در چنبره غم و غصه و اضطراب بیاندازد. استادی داشتیم خیلی مرد نورانی و باصفایی بود. وقتی در کلاس کسی می‌گفت: استاد، مثلاً شاید چند روز دیگر اینطوری بشود یا مثلاً دو روز دیگر فلان اتفاق بیفتد، استاد می‌گفت: عزیزم شما کارت را بکن. شاید اتفاق دیگری افتاد . اگر کسی اینطوری باشد، دیگر غصه نمی‌خورد. کسی که ماهیت جنینی خودش را در رحم دنیا باور کند، متوجه می شود که وقت ندارد، پس غصه نمی‌خورد. جنین نمی‌تواند لحظه‌ای در رحم مادر بیکار باشد، معنای بیکاری یک جنین در رحم، یعنی نقص عضو، یعنی بیماری‌های خطرناک و عذاب و جهنم و بدبختی. اصلاً ما وقت نداریم متوقف شویم. باید بدویم و آماده شویم. بخواهی بایستی و به عقب برگردی، حماقت است. چون کسی که امیدوار است و می‌دود، به خودش امیدوار نیست، بلکه به امیدوار است. این یک نگاه درست است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✨﷽✨ ✅«لَئِن شَکَرتُم لأزیدَنَّکم» گاهی از اتاقم بیرون می آیم! میبینم خانه ساکت و همه خواب اند! میروم سمت سماور و چای میریزم! برمیگردم و خانه را نگاه میکنم! پرده و پنجره و زوایای خانه را! گاهی می آیم و بچه ها که خواب هستند را از روی محبّت میبینم! حالتی شیرین از حسّ سپاس مندی وجودم را میگیرد. گویا وجودم میخواهد بگوید: «الحمدُ للّه»! گاهی رو به قبله میشوم و سجده شکر میکنم: «شکراً شکراً شکراً یا حنّانُ یا منّانُ ...» اینبار که باز این حالت دست داد به دلم افتاد آدمی عجیب مستعدّ آن است که یا نعمت را نبیند و کفران کند و یا ببیند و پیوند عاطفی تعلّقی با آن پیدا کند! هر دو بد است! میدانی چرا گفته شد شکر نعمت را به جای آورید؟! میدانی چرا گفته شد خدا را در این حالات سپاس بگویید؟! برای آن بود که هم به وادی ظلمانی کفران نیافتید و هم اسیر اینها نشوید! تا خدا را در آنها ببینید و او را ببینید و او را! میدانی اگر اینگونه شاکر نباشی آخرش چه میشود؟! تک تک اینها سرانجام دیر یا زود از تو گرفته خواهد شد! روزی از همین خانه و خاطراتش که به آن تعلق خاطر پیدا کرده ای تو را خواهند برد! طوری نباش که آن لحظه های جدایی حتمی لحظه های قطع شدن نعمتها شود. نعمتها برایت نقمت شود. بگویی ای کاش اصلا نبودند! اگر آنها را از خدا ببینی در آن حالات با همین حالت سپاسمندی راحت به خدا میسپاری و به سوی خدا پر میکشی! و آنجاست که عمق تاثیر شکر در ازدیاد نعمتها را خواهی دید! نعمتهای با وفایی که نه تنها مانعت نشدند بلکه حالا به بدرقه ات هم آمده و با خاطرات خوششان به تو در سیرت سرعت میبخشند! ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
♨️از فرزندمان مهدی بخواه... 🔹مرحوم حضرت آیت‌الله العظمی میلانی می‌فرمودند: دو برادر تبریزی که سیّد بودند و یکی از آنها روحانی و دیگری بازاری بود، هر دو مُستطیع شده و امکان تشرّف به مکّه و زیارت خانۀ خدا برایشان فراهم گردید. برادر کاسب و بازاری به برادر روحانی خود پیشنهاد داد و گفت: به خواستِ خداوند، باید امسال به زیارت خانۀ خدا برویم و حج بگزاریم! 🔹برادر روحانی در پاسخ گفت: من امسال آمادگی و فرصت ندارم، از سوی دیگر مُحرّم نزدیک است و به مجالس متعدّدی دعوت شده‌ام، شما امسال خود به تنهایی برو، من ان‌شاءالله سال دیگر مشرّف خواهم شد. 🔹برادر بازاری هر چه اصرار کرد، سودی نبخشید. به ناچار خود به تنهایی عازم زیارت شد و اعمال و مناسکش را انجام داد و بازگشت. 🔹امّا از برادر روحانی بشنوید، او متأسّفانه پس از چند ماه به دلیل حادثه‌ای از دنیا رفت و فریضۀ حج به گردن او ماند. برادر بازاری از این پیشامد و از سستی و اهمال برادر خود خیلی ناراحت و نگران بود و همواره در این اندیشه بود که آیا او به واسطۀ برخی از کارهای نیکش مورد بخشایش قرار گرفته یا اینکه اکنون در برزخ گرفتار است؟! 🔹تا اینکه شبی برادر متوفّای خود را در خواب دید که در باغی زیبا، وضعیّتی دلخواه و فضایی دلگشا زندگی می‌کند و پیش از آنکه از او چیزی بپرسد، برادر روحانی گفت: نگران من نباش، من از نجات‌یافتگانم! 🔹برادرِ بازاری می‌پرسد: چگونه نجات یافتی و مورد لطف واقع شدی؟! و او پاسخ می‌دهد: پس از مرگ، مرا به پای حساب بُرده و به جُرم ترکِ فریضۀ حج در مکانی مُتعفّن و تاریک زندانی کردند. در آن فضایِ وحشتناک، زیر فشار عذاب‌های دردآوری بودم تا اینکه دستِ توسّل به دامان مادرم، حضرت زهرا سلام الله علیها ، زدم و ناامیدانه عرضه داشتم: مادر جان! درست است که من فریضۀ حج را ـ غیر عمدی ـ ترک کرده‌ام، امّا عمری از حسین عزیزت سخن گفته‌ام. شما از خدا بخواه که مرا ببخشاید و از این گرفتاری نجات دهد! 🔹این توسّل، کارساز افتاد و پس از آن بود که درِ زندان گشوده شد و گفتند: آماده شو! مادرت، حضرت زهرا سلام الله علیها تو را خواسته است! مرا نزد مادرم بردند و آن حضرت، از امیرمؤمنان صلوات الله علیه درخواست کرد که مرا ببخشاید و نجاتم را از خدا بخواهد. 🔹امیرمؤمنان سلام الله علیه در پاسخ فرمودند:‌ «دختر گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله ! این شخص بارها روی منبر به مردم می‌گفت: در روایت آمده: اگر کسی فریضۀ حج را در صورت امکان و توان، ترک کند، هنگام مرگ به او گفته می‌شود: یهودی یا نصرانی بمیر! و اینک خودش این فریضه را ترک کرده است، من چه کنم؟!» مادرم فرمود: «او به من توسّل جسته، راهی برای نجات او بیابید!» 🔹در این هنگام امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «تنها یک راه به نظر می‌رسد و آن اینکه از فرزندمان مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بخواه که امسال به نیابتِ او حج کند!» مادرم از فرزند عزیزش، حضرت مهدی صلوات الله علیه خواست و آن بزرگوار پذیرفت و من نجات یافتم و اکنون در این باغ زیبا که می‌بینی، هستم! 📚 کرامات الصّالحین، محمّد شریف رازی، ص 257 ـ 258. 🌺🍃━┓    ┗━━🌺🍃
چشم گردون در عزای موسی بن جعفر گریست دیده خورشید بر آن ماه خوش منظر گریست او که خود مظلوم و در بند ستمگر بود اسیر بر غریبی شهید کربلا یک سر گریست 🖤 دل‌ها در فراق امام غریبی سوگوار اسـت کـه سالها تحت اذيت و تعقیب و شکنجه بود، امامی کـه مدت‌ها زیر نظر بودو در تبعید و زندان‌هاي‌ تک سلولی و سیاهچال‌هاي‌ بغداد در غل و زنجیر بـه سر می برد. خدایا بحق امام کاظم «ع» توفیق کظم غیظ در لحظات سخت امتحان را بـه همه ی ما عطا بفرما. آمین. ◾️ # شب شهادت هفتمین مقتدای مومنان، باب الحوائج، حضرت «ع» را بر رهروان شکیبای قافله ایمان تسلیت عرض می‌نمائیم.😔 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 🏴🏴🏴🏴🏴