eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی
82 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻 -کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می فرمود.🌱 -آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر می گفت هر آنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.🌱 -هر که عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.🌱 -هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.🌱 -هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.🌱 -هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.🌱 -هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد.🌱 -از شر مردم‌برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.🌱 -هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت.🌱 -بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.🌱 📚منابع: 《 منتهی الآمال 》محدث قمی و 《 مکارم الاخلاق 》طبرسی *═══✼🍃🌹🍃✼══* *لشکر__ سایبری سربازان ولایت* واتساپ 🥇 https://chat.whatsapp.com/IA2cbzvIcF847az6KjpAGW 🥈 https://chat.whatsapp.com/FwSDuqzraZp7BhdOXWTqPW *ایتا* https://eitaa.com/joinchat/4119855201Cdbad40b388 *🌐BOLBOLE* *🇮🇷🥈فرهنگی اجتماعی مالک اشتر*
۱۰ اسفند ۱۳۹۹
توجه❗️توجه❗️توجه❗️ 🔴 وعده های انتخاباتی اصلاح طلبان اصلاح طلب ها چون میدونن جوونای الان به خاطر جوونیشون بیشتر به دنبال عشق و حالن و به خاطر گرونی‌ها سن ازدواج هم رفته بالا و نیاز‌های جنسیشون رو مجبورن سرکوب کنن، با وعده هایی مثل آزادی حجاب و رقص و ورود زنان به ورزشگاه خیلی راحت رای اکثریت جوون ها رو به سمت خودشون میکشن قضیه آخر همین صدا کردن همسر به اسم کوچیکه که مثل بمب تو فضای مجازی صدا میکنه ولی قضیه گرونی و قیمت دلار زیاد بهش پرداخته نمیشه چون اصلاح طلب ها خوب فهمیدن جوونا بیشتر به دنبال چیا هستن *═══✼🍃🌹🍃✼══* *لشکر__ سایبری سربازان ولایت* واتساپ 🥇 https://chat.whatsapp.com/IA2cbzvIcF847az6KjpAGW 🥈 https://chat.whatsapp.com/FwSDuqzraZp7BhdOXWTqPW *ایتا* https://eitaa.com/joinchat/4119855201Cdbad40b388 *🌐BOLBOLE* *🇮🇷🥈فرهنگی اجتماعی مالک اشتر*
۱۰ اسفند ۱۳۹۹
قاضی درستکار بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم در زمان مهدی عباسی، (عاتبه بن یزید) قاضی بغداد بود. روزی هنگام ظهر عاتبه همراه با دفتر دیوان قضاوت بر مهدی وارد شد و از او خواست که دفتر را از او بگیرد و استعفای او را بپذیرد. پرسید: سبب استعفا چیست؟ قاضی گفت: دو نفر برای حل مشکلی نزد من امدند و هر کدام دلیل و شاهدی اوردند که محتاج به تامل و اندیشه بود. انها را رد کردم تا شاید بروند اشتی کنند و نزاع بر طرف شود. یکی از انان متوجه شده بود که من به رطب علاقه دارم؛ لذا مقداری رطب عالی تهیه و به خادم هم پول قابل توجهی داده بود که ان را به من برساند. تا چشمم به رطب افتاد، به خادم گفتم: به صاحبش برگردان! امروز دوباره ان دو نفر برای قضاوت امدند. دیدم در نظر من صاحب رطب مقدم و محبت من به او بیشتر است. این است داستان من که هنوز هدیه را قبول نکرده، ان گونه تمایل به صاحب رطب دارم. بعد از قبول هدیه چه خواهد شد؟ من می ترسم فریب هدیه ها را بخورم و نتیجه اش فساد در میان مردم باشد؛ لذا مرا معاف دار!) مجله  مبلغان  مهر و آبان 1385، شماره 83  🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺 *═══✼🍃🌹🍃✼══* *لشکر__ سایبری سربازان ولایت* واتساپ 🥇 https://chat.whatsapp.com/IA2cbzvIcF847az6KjpAGW 🥈 https://chat.whatsapp.com/FwSDuqzraZp7BhdOXWTqPW *ایتا* https://eitaa.com/joinchat/4119855201Cdbad40b388 *🌐BOLBOLE* *🇮🇷🥈فرهنگی اجتماعی مالک اشتر*
۱۰ اسفند ۱۳۹۹
محبت چقدر است؟ از اهالی خراسان بود. راهی طولانی را پیموده بود و رنج فراوانی کشیده بود تا به مقصد برسد؛ چرا که با پای پیاده آمده بود. کفش هایش از بین رفته و پایش ترک خورده و پاشنه آن شکاف زیادى برداشته بود. وقتی وارد مدینه شد، مستقیم به خدمت امام باقر (علیه السلام) شرفیاب شد. وقتی حضرت را دید، خدا را شکر کرد که بالاخره به مقصود خویش رسید. امام باقر (علیه السلام) تا پای مجروح او را دید، فرمود: این چیست؟ مرد گفت: ای پسر رسول خدا براثر طی نمودن مسافت بسیار است. به خدا سوگند، مرا از دیار خویش، جز دوستى شما اهل بیت، بدین جا نیاورد. امام باقر (علیه السلام) در جواب مرد خراسانی فرمود: "مژده باد بر تو که به خدا سوگند، با ما محشور مى‏شوى." آن مرد با تعجب گفت: اى پسر رسول خدا، با شما؟ حضرت فرمود: آرى ! هیچ بنده‏اى ما (اهل بیت) را دوست نمى ‏دارد، جز آن که خداوند، او را با ما محشور خواهد کرد. مگر دین، چیزى جز محبت است؟ خداوند عزوجل مى‏ فرماید: «بگو: اگر خدا را دوست مى‏دارید، از من (پیامیر) پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد.» 📖 دعائم الاسلام، ج1، ص71
۱۰ اسفند ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢دیدار خصوصی مسیح علینژاد با ♦️مسیح علینژاد در این دیدار برای خاتمی آواز میخواند و خاتمی برای او کف میزند *═══✼🍃🌹🍃✼══* *لشکر__ سایبری سربازان ولایت* واتساپ 🥇 https://chat.whatsapp.com/IA2cbzvIcF847az6KjpAGW 🥈 https://chat.whatsapp.com/FwSDuqzraZp7BhdOXWTqPW *ایتا* https://eitaa.com/joinchat/4119855201Cdbad40b388 *🌐BOLBOLE* *🇮🇷🥈فرهنگی اجتماعی مالک اشتر*
۱۰ اسفند ۱۳۹۹
داستان کوتاه "پیرمردی" با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد. او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود، هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست. "پسر و عروس" از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به "تنهایی" آنجا غذا بخورد، بعد از این که یک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد، هروقت هم خانواده او را "سرزنش" میکردند پدر بزرگ فقط "اشک" میریخت و هیچ نمیگفت. یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب "بازی" میکرد، پدر روبه او کرد و گفت: پسرم داری چی درست میکنی؟ پسر با "شیرین زبانی" گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست میکنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید...! یادمان بماند که: "زمین گرد است..." 〰〰〰〰🔴〰〰〰〰
۱۰ اسفند ۱۳۹۹
✨﷽✨ 🔴 علت اصلی ناراحتی و حسرت مردگان! 🍃 ملّا محسن فیض کاشانی، آن عارف بالله، در عالم رؤیا یا مکاشفه، مرحوم شیخ طوسی را می­‌بیند و عرضه می­‌دارد که آقا! آن­جا چه خبر است؟ ✅ مرحوم شیخ طوسی می­‌فرماید: آن­جا چه خبر است؟ این­جا که خبری نیست، خبرها آن­جاست! 💠ملّا محسن فیض کاشانی تعجّب می­‌کند و می­‌گوید، عرض کردم: آقا! خبر آن‌ طرف است، این‌ طرف که خبری نیست! ✅شیخ طوسی می­‌گوید: هر چه این‌ طرف هست از آن­جا آمده است. 💥فقط به تو بگویم: ای محسن! بدان، هر چه هست در دنیاست و من امروز مغموم هستم و افسوس می­‌خورم که می­‌توانستم کار بیشتری انجام بدهم و انجام ندادم... 🔴تعبیر عجیبی دارد، می­‌فرماید: اگر می­‌دانستید که این­جا، فقط یک ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلی الله علیه و آله) چقدر ارزش دارد، 🌺 آن‌ وقت می­‌فهمیدید، چرا در ماه مبارک رمضان، اوّ‌لین دعا، این است: «اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور». 🌷خدایا بر اهل قبور،سرور و شادمانی عطا بفرما... حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://chat.whatsapp.com/JrU54TNanEZJXb6e9z9bfB https://eitaa.com/darolsadeghiyon
۱۰ اسفند ۱۳۹۹
✅ احترام امام خمینی(ره) به همسرشان همسر امام در این باره می گوید: 🌺 امام "همیشه احترام مرا داشتند". هیچ وقت با تندی صحبت نمی کردند. اگر لباس و حتی چای می خواستند، می گفتند: ممکن است بگویید فلان لباس را بیاورند؟ گاهی اوقات هم خودشان چای می ریختند. ✅ در اوج عصبانیت، هرگز بی احترامی و اسائه ادب نمی کردند. ✅ همیشه در اتاق، جای بهتر را به من تعارف می کردند. ✅ تا من نمی آمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمی کردند. ❤️ به بچه ها هم می گفتند صبر کنید تا خانم بیاید. ✅ حاضر نبودند که من در خانه کار بکنم. ✅ امام در مسائل خصوصی زندگی من دخالت نمی کردند. 🔷 اوایل زندگی مان، یادم نیست هفته اول یا ماه اول به من گفتند: من کاری به کار تو ندارم. به هر صورت که میل داری لباس بخر و بپوش، اما آن چه از تو می خواهم این است که واجبات را انجام بدهی و محرمات را ترک بکنی، یعنی گناه نکنی. ❤️
۱۰ اسفند ۱۳۹۹
✍نمک خوردن و نمکدان شکستن او دزدی ماهر بود و با چند نفر از دوستانش باند سرقت تشکیل داده بودند . روزی باهم نشسته بودند و گپ می زدند . در حین صحبتهاشان گفتند : چرا ما همیشه با فقرا و آدمهایی معمولی سر و کار داریم و قوت لا یموت آنها را از چنگشان بیرون می آوریم ، بیاید این بار خود را به خزانه سلطان بزنیم که تا آخر عمر برایمان بس باشد . البته دسترسی به خزانه سلطان هم کار آسانی نبود . آنها تمامی راهها و احتمالات ممکن را بررسی کردند ، این کار مدتی فکر و ذکر آنها را مشغول کرده بود ، تا سرانجام بهترین راه ممکن را پیدا کردند و خود را به خزانه رسانیدند . خزانه مملو از پول و جواهرات قیمتی و . . . بود . آنها تا می توانستند از انواع و اقسام طلا جات و عتیقه جات در کوله بار خود گذاشتند تا ببرند . در این هنگام چشم سر کرده باند به شی ء درخشنده و سفیدی افتاد ، گمان کرد گوهر شب چراغ است ، نزدیکش رفت آن را برداشت و برای امتحان به سر زبان زد ، معلوم شد نمک است ، بسیار ناراحت و عصبانی شد و از شدت خشم و غضب دستش را بر پیشانی زد بطوری که رفقایش متوجه او شدند و خیال کردند اتفاقی پیش آمد یا نگهبانان خزانه با خبر شدند . خیلی زود خودشان را به او رسانیدند و گفتند : چه شد ؟ چه حادثه ای اتفاق افتاد ؟ او که آثار خشم و ناراحتی در چهره اش پیدا بود گفت : افسوس که تمام زحمتهای چندین روزه ما به هدر رفت و ما نمک گیر سلطان شدیم ، من ندانسته نمکش را چشیدم ، دیگر نمی شود مال و دارایی پادشاه را برد ، از مردانگی و مروت به دور است که ما نمک کسی را بخوریم و نمکدان او را هم بشکنیم و . . . آنها در آن دل سکوت سهمگین شب ، بدون این که کسی بویی ببرد دست خالی به خانه هاشان باز گشتند . صبح که شد و چشم نگهبانان به درهای باز خزانه افتاد تازه متوجه شدند که شب خبرهایی بوده است ، سراسیمه خود را به جواهرات سلطنتی رسانیدند ، دیدند سر جایشان نیستند ، اما در آنجا بسته هایی به چشم می خورد ، آنها را که باز کردند دیدند جواهرات در میان بسته ها می باشد ، بررسی دقیق که کردند دیدند که دزد خزانه را نبرده است و گرنه الآن خدا می داند سلطان با ما چه می کرد و . . . بالآخره خبر به سلطان رسید و خود او آمد و از نزدیک صحنه را مشاهده کرد ، آنقدر این کار برایش عجیب و شگفت آور بود که انگشتش را به دندان گرفته و با خود می گفت : عجب ! این چگونه دزدی است ؟ برای دزدی آمده و با آنکه می توانسته همه چیز را ببرد ولی چیزی نبرده است ؟ آخر مگر می شود ؟ چرا ؟ . . . ولی هر جور که شده باید ریشه یابی کنم و ته و توی قضیه را در آورم . در همان روز اعلام کرد : هر کس شب گذشته به خزانه آمده در امان است او می تواند نزد من بیاید ، من بسیار مایلم از نزدیک او را ببینم و بشناسم . این اعلامیه سلطان به گوش سرکرده دزدها رسید ، دوستانش را جمع کرد و به آنها گفت : سلطان به ما امان داده است ، برویم پیش او تا ببینیم چه می گوید . آنها نزد سلطان آمده و خود را معرفی کردند ، سلطان که باور نمی کرد دوباره با تعجب پرسید : این کار تو بوده ؟ گفت : آری . سلطان پرسید : چرا آمدی دزدی و با این که می توانستی همه چیز را ببری ولی چیزی را نبردی ؟ گفت : چون نمک شما را چشیدم و نمک گیر شدم و بعد جریان را مفصل برای سلطان گفت . سلطان به قدری عاشق و شیفته کرم و بزرگواری او شد که گفت : حیف است جای انسان نمک شناسی مثل تو ، جای دیگری باشد ، تو باید در دستگاه حکومت من کار مهمی را بر عهده بگیری ، و حکم خزانه داری را برای او صادر کرد . آری او یعقوب لیث بود و چند سالی حکمرانی کرد و سلسله صفاریان را تاءسیس نمود . حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://chat.whatsapp.com/F4uysRoeHwsDzPMvfKAxFH https://eitaa.com/darolsadeghiyon
۱۱ اسفند ۱۳۹۹
🔆 امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «ما عُمِّرَ مَجلسٌ بِالغیبَةِ اِلاّ خرِّبَ بِالدّینِ.» هر مجلس و محفلی كه در آن كردن گرم و پُررونق باشد به همان نسبت دین و ایمان افرادِ آن محفل تباه و از دست رفته است. 📚‌ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۵۹
۱۱ اسفند ۱۳۹۹
توجه به امام زمان عج یعنی چی؟!☺️ یعنی همین چیزای کوچیک! البته همین چیزای کوچیکی که بعدا بزرگتر میشه☺️ توجه به امام زمان عج یعنی شما در طول روز 🌿حواستون به بودنش باشه☺️ 🌿برای سلامتیش دعا کنید 🌿برای سلامتیش صدقه بدید 🌿برای فرجش دعا کنید 🌿کارهاتونو بهش عرضه کنید 🌿بهش بگید دوستت دارم💚 🌿ثوابی از کارای خوبتون رو بهش تقدیم کنید 🌿بخاطرش عصبی نشید 🌿بخاطرش مهربون باشید 🌿بخاطرش درس بخونید 🌿علمتونو بالاتر ببرید 🌿امرب معروف کنید 🌿نهی از منکر کنید 🌿قران بخونید 🌿مامان باباتونو دوست بدارید😊 🌿تنبلی نکنید چون سرباز تنبل بدرد نمیخوره 🌿ظاهرتون امام زمان پسند باشه 🌿اخلاقتون تو خونه مهربانانه باشه ✧═════•❁❀❁•═════✧ *═══✼🍃🌹🍃✼══* *لشکر__ سایبری سربازان ولایت* واتساپ 🥇 https://chat.whatsapp.com/IA2cbzvIcF847az6KjpAGW 🥈 https://chat.whatsapp.com/FwSDuqzraZp7BhdOXWTqPW *ایتا* https://eitaa.com/joinchat/4119855201Cdbad40b388 *🌐BOLBOLE* *🇮🇷🥈فرهنگی اجتماعی مالک اشتر*
۱۱ اسفند ۱۳۹۹
🇮🇷🍁 🍁 ✅ 💠 حساب توییتر انقلاب: 🔺جمهوری اسلامی به تعهدات برجامی عمل کرده است / دولت محترم ما را ترک نکرد بلکه برخی تعهدات را کم کرد 🔹جمهوری اسلامی، بمدت طولانی و بر اساس آموزه های اسلامی، به همه تعهدات برجامی عمل کرده است... بعد از نقض عهد آنها، ایران بر اساس تعالیم قرآن، مقابله به مثل کرد. 🔺البته دولت محترم ما برجام را ترک نکرد بلکه تدریجا برخی تعهدات را کم کرد. این قابل برگشت است. اگر طرفهای دیگر به وظایفشان عمل کنند، ایران نیز در تصمیم خود تجدید نظر خواهد کرد. 🔸🌺🔹 🍁 🇮🇷🍁
۱۱ اسفند ۱۳۹۹