🍂🍂🍂🍂🍂🍂
✍ #داستان_نفرین
🌸آقا امیرالمومنین (ع):
✍🏻روزی رسول خدا(ص) سراغ مردی از اصحاب را گرفت و پرسید: فلانی در چه حال است؟
✍🏻گفتند: مدتی است رنجور و بیچاره شده، و چونان مرغ بال و پر شکسته زار و پریش گشته (و زندگانی به سختی میگذراند).
✍🏻حضرت (به حال او ترحم کرد و) برخاست و به قصد عیادت او روانه منزل وی شد.
✍🏻مرد بیمار و گرفتار واقعاً رنجور و مبتلا گشته بود و پیامبر خدا(ص) به فراست دریافت که بیماری و ابتلای او مستند به یک امر عادی نیست این بود که از وی پرسید:آیا در حق خود نفرین کرده ای؟
✍🏻بیمار فکری کرد و گفت: بله، همین طور است، من در مقام دعا گفته بودم:پروردگارا اگر بناست، در جهان آخرت، مرا به خاطر ارتکاب گناهانم کیفر دهی،از تو میخواهم که در کیفر من تعجیل فرمایی و آن را در همین جهان قرار دهی....
✍🏻رسول خدا(ص) فرمود: ای مرد! چرا در حق خود چنین دعایی کردی؟!
مگر چه میشد،از پروردگار (کریم) هم سعادت دنیا و هم سعادت و نیکبختی سرای دیگر را خواستار میشدی و در نیایش خود این آیه را میخواندی:
✨ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار
✨پروردگارا! ما را از نعمتهای دنیا و آخرت، بهره مند گردان و از شکنجه دوزخ نگاهدار. (سوره بقره 201:2)
✍🏻مرد مبتلا دعا را خواند و صحیح و سالم گشت و با سلامتی بازیافته همراه ما از منزل خارج شد.
📚احتجاج، ص 223؛ بحار، ج 17، ص 293
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🌷🔆 #پندانه
ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ "ﻣﻐﺰ"ﻧﺪﺍﺭﺩ ...
ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ "ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ" ﺑﺎﺷﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ "ﻣﻐﺰ" ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ "ﻭﺍﮐﻨﺶ" نشان ﻧﺪﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ....
بهترین جواب بدگویی:سکوت
بهترین جواب خشم :صبر
بهترین جواب درد:تحمل
بهترین جواب تنهایی:تلاش
بهترین جواب سختی:توکل
بهترین جواب خوبی:تشکر
بهترین جواب زندگی:قناعت
بهترین جواب شکست:امیدواری..
برای جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل میشوی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#داستان_آموزنده
🔆تربیت نفس قابل
🌱اولین استاد عرفان و سلوک شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی، حاج محمدصادق تخته فولادی (م 1292) بود او در اوایل جوانی به کار رنگرزی اشتغال و چند شاگرد داشت و در بعضی عصرها با شاگردان برای تفریح از شهر اصفهان خارج میشدند.
🌱روزی هنگام بازگشت به شهر در قبرستان تخته فولاد، چشمش به پیرمردی میافتد که در تفکر بود. حاجی به شاگردانش میگوید: «تا غروب وقت زیادی است، برویم با این پیر شوخی کنیم.» به پیرمرد نزدیک میشود و سلام میکند. پیر سر برداشته و جواب سلام میدهد و سر به زانو میگذارد؛ حاجی میگوید: «اسم شما چیست و از کجا آمدهاید و چهکاره هستید؟» پیر جوابی نمیدهد. حاجی با ته عصایی که در دست داشتند، به شانه پیرمرد میزند و میگوید: «انسانی یا دیوار، چرا جواب نمیدهی؟»
🌱به شاگردان میگوید: «برگردیم به شهر، ایستادن در اینجا نتیجهای ندارد.» چند قدمی که برمیدارد، پیر سر برمیدارد و میفرماید: «عجب جوانی هستی! حیف از جوانی تو!» و دیگر حرف نمیزند.
🌱حاجی منقلب میشود و کلید دکان را به شاگردان میدهد که بروند و خودش در خدمت پیر میماند. تا سه شبانهروز پیر سخنی نمیگوید، جز اینکه هرچند ساعت یکبار میفرماید: «اینجا چهکار داری برخیز به دنبال کار خود برو.»
🌱بعد از سه شبانهروز میفرماید: «شغل شما چیست؟» حاجی میگوید: «رنگرزی.»
🌱میفرماید: «پس روزها به کسب خود مشغول باش و شبها اینجا بیا.» حاجی هم به گفته این پیر فرزانه بنام بابا رستم بختیاری عمل میکند. پس از یک سال بابا رستم میفرماید: «دیگر رفتن شما به دکان رنگرزی ضروری نیست؛ همینجا بمانید.» و حاجی در تکیه مادر شازده قبرستان تخته فولاد در خدمت استاد میماند.
🌱پس از یک سال استاد برای امتحان نفس حاجی، در روز عید قربان میفرماید: «امروز در شهر به منزل فلان شخص (که حاجی میانه خوبی با او نداشت) مراجعه کنید و جگر گوسفندی را که قربانی کردهاند بگیرید. بعد در میان عام مردم، هیزم جمع کنید و با جگر گوسفند اینجا بیایید.»
🌱حاجی چون با آن شخص خوب نبود، جگر گوسفندی از بازار میخرد و هیزم را از جای خلوت جمعآوری میکند و با خود به نزد استاد میآورد. چون خدمت استاد میرسد، بابا رستم با تشدّد میفرماید: «هنوز اسیر هوا و هوس خود هستی، جگر را خریدی و هیزم را از محل خلوت جمع نمودی!»
🌱سال دیگر، حاجی وقتی برای کاری به شهری میرود، در راه مقداری کشمش میخرد و میخورد. پس از مراجعت، مرحوم بابا با آن دید باطنی با تغیّر میفرماید: «هنوز هم گرفتار هوای نفس هستی!»
🌱حاجی ناراحت میشود و تصمیم میگیرد چند ساعتی از استاد دور شود تا ناراحتی او فرو نشیند.
🌱بهمحض راه افتادن میبیند که از اطراف بر او سنگ، باریدن گرفت که ناگاه بابا رستم با صدای بلند میفرماید: «دو سال زحمت تو را کشیدم، کجا میروی؟» حاجی میگوید: «برگشتم و دیدم بهظاهر خشم بود ولی در باطن رحمت و محبت بود.»
🌱خلاصه چند سال حاجی نزد بابا رستم به سلوک و ریاضت میپردازد و بعد از بابا رستم در مقام او مینشیند.
📚نشان از بینشانها، ج 1، ص 35
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☂اونایی که خیلی نماز قضا دارن و نمی دونن چکار کنن این کلیپ رو ببینن
📌روشی ساده برای ادای نمازهای قضا شده#نشر_دهید
التماس دعا
✨✨✨✨✨✨
الحمدلله برخی سلبریتیها در مورد یک خبر منتظر ماندند تا ابعادش مشخص شود و بعد اظهار نظر کردند.
کدام خبر؟
خبر شهادت یک مرد در دفاع از ناموس.
منتظر چه بودند؟
منتظر اینکه آیا این مَرد جزو مردمان بسیجی هست یا خیر!
حال که مشخص شد جزو بسیجیان نبوده، مرد بودنش را اعلام کردند!
⚠️به استدلال این جماعت، اگر بسیجی بود، نیازی به پیام تسلیت آنها نداشت
بسیجی نبودن حمیدرضا الداغی پیام خیلی خوبی برای جماعت زن، زندگی، آزادی داشت که بدانند مردم عادی جامعه ما باغیرتند و ناموس برایشان خط قرمز است و این فقط مختص متدینین جامعه نیست و خیلی راه طولانی در پیش دارند تا حیا و غیرت را از مردم جامعه دور کنند.
حسیندارابی
#ثامن
9.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥جرعهای از زلال قرآن
📖سوره مبارکه طه، ۱۳۱
💠 وَ لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ۚ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقَىٰ
💠 و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادّی، که به گروههایی از آنان دادهایم، میفکن! اینها شکوفههای زندگی دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است!
✨✨✨✨✨✨✨
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍دوستی نقل میکرد، پدر بسیار بهانهگیر و بدخلق و بددهن و بداخلاقی داشتم. روزی در خانۀ من میهمان بود که خانواده همسرم هم بودند. همسرم برای او چای آورد و او شروع به ایراد گرفتن کرد که چرا چایی کم رنگی آورده است؟ ناراحت شد. قهر کرد و بعد از کلی فحش و ناسزا خواست که برود.
دستش را بوسیدم و التماس کردم ببخشد، اما پدرم پیش همه سیلی محکمی بر گوشم زد و گفت: تو پسر من نیستی و... با این شرایط نتوانستم مانع رفتنش شوم. پدر زنم که از این اتفاق زیاد هم ناراحت نبود، به من گفت: واقعا تحمل زیادی داری، با این پدر بداخلاق و بددهن چگونه میسازی؟! اجازه ندادم حرفش را ادامه دهد.
گفتم: اشک چشم شور است و نمک هم شور؛ اما اشک چشم چون از خود چشم تراوش میکند، هرگز چشم را نمیسوزاند! فحش و ناسزا و سیلی پدرم که من شیرۀ جان او هستم هرگز مرا نسوزاند، اما این کلام تو مانند شوری نمک بود که از بیرون در چشم من ریختی!!! شرمنده شد و تا پایان میهمانی سکوت کرد.
آری، ما هرگز نباید اجازه دهیم دیگران بین ما و والدین و خواهر و برادرانمان رخنه و شکاف ایجاد کنند؛ و باید هوشیار باشیم هرگز در بین دو سنگ آسیاب که روی هم میچرخند، انگشت فرو نکنیم.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🍃🍃🍃🍃🍃
🔆جواب بیادبی معاویه
🍂مردی بنام شریک بن اعور که بزرگ قوم خود بود، در زمان معاویه زندگی میکرد. او شکل بدی داشت و اسمش هم شریک و خوب نبود و اسم پدرش هم اعور یعنی چشم معیوب بود.
🍂دریکی از روزهایی که معاویه خلیفه بود، شریک به نزد وی رفت. معاویه با بیادبی به این مردی که بزرگ قوم خودش بود، گفت: «نام تو شریک است و برای خدا شریکی نیست. پسر اعوری! سالم از اعور بهتر است. صورت بدگلی داری و خوشگل بهتر از بدگل است. پس چرا قبیلهات تو را به آقایی خود برگزیدهاند؟»
🍂شریک در مقابل این حرف معاویه گفت: «به خدا قسم! تو معاویه هستی و معاویه سگی است که عوعو میکند، تو عوعو کردی، نامت را معاویه گذاردند. تو فرزند حرب (نام جد معاویه) هستی و سِلم و صلح بهتر از حرب (جنگ) است. تو فرزند صخری (نام جد دیگر معاویه) و زمین هموار از سنگلاخ بهتر است؛ بااینهمه چگونه به خلافت رسیدهای؟!»
معاویه که جواب حرفهای بیادبانه خود را میشنید، گفت: «ای شریک! قسم میدهم از مجلس من خارج شو.»
✨👈امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: «اگر آداب همراه انسان نباشد، همانند چارپایی بیمصرف را میماند.»
📚ارشاد القلوب، ج 1، ص 160
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
✳️ نصیری و کوری و حجاب زوری!
👤 دکتر تقی دژاکام
مرداد ماه سال ۱۳۶۹ بود. آنروز ناصر بهرامی راد یکی از دوستانی که تازه به سرویس اندیشههای روزنامه آمده بود مطلب خوبی درباره مادام کوری شیمیدانی که تحقیقات مؤثری درباره رادیواکتیو داشت نوشته بود. مطلب خوبی بود و گفتم آن را به خانم قدوسی تایپیست گروه بدهد تا برای چاپ در صفحه آماده کنیم. مطلب را به دوست خوب و هنرمندم علی رضایی هم که آنموقع طراح جوان و صاحب سبک و امروز مجسمهساز خوبی است دادم که برای آن طرح بکشد. فردای آنروز وقتی کار تمام شد و صفحه را برای امضا پیش آقای نصیری مدیرمسئول وقت روزنامه کیهان بردم، خوب به صفحه نگاه کرد و گفت: مطلب خوبی است اما طرح را عوض کن. فکر کردم در جزئیات طرح مشکلی وجود دارد یا تصویر ماری کوری خوب از آب درنیامده است، اما وقتی گفت چرا مادام کوری را بدون حجاب کشیده است هم خندهام گرفت و هم تعجب کردم! آخر مادام کوری مسیحی لهستانی که یکصدوخردهای سال پیش زندگی میکرده چرا باید سرش روسری میکردیم؟ آنهم در طرح و نه در تصویر؟! آنهم در شرایطی که شبکههای مختلف تلویزیونی در فیلم و سریال و مستند و... زنان خارجی را با همان حالت بدون حجاب نشان میدهند!
گفتم آقای نصیری! مادام کوری را با حجاب کنیم مردم میخندند. راستش را بخواهید خجالت هم میکشیدم که او را آنهم در قالب طرح باحجاب کنیم. اما آقای نصیری کوتاهبیا نبود. به سرویس برگشتم و ماجرا را به دوست طراحمان گفتم. رضایی که اتفاقاً دامغانی هم بود و فکر کنم به همین دلیل آشنایی با آقای نصیریِ دامغانی به کیهان راه یافته بود، بیشتر از من تعجب کرد و البته ناراحت شد. هر چه به او گفتم که مادام کوری را با حجاب بکشد قبول نکرد و گفت این کار توهین به من و به خوانندگان روزنامه است. گفتم: صفحه گیر طرح توئه. گفت: یک کاریاش میکنم. و شروع کرد طرحی دمدستی از وسایل آزمایشگاهی شیمی کشید و داد و کلاً خانم مادام کوری را از طرح حذف کرد. طرح را به آقای نصیری نشان دادم. فهمید که اینجور طرح کشیدن نوعی اعتراض است اما چیزی نگفت و صفحه را امضا کرد.
***
اینروزها خیلی کسان از مواضع اخیر مدیرمسئول سابق کیهان تعجب میکنند، اما تعجب من با توجه به نمونههایی چون ماجرای ذکرشده، خیلی بیشتر از آنهاست. آقای مهدی نصیری حق استادی بر گردن من دارد و اگر درخواست او نبود قطعاً سرنوشت من به روزنامهنگاری پیوند نمیخورد، اما واقعاً فاصله امروز او با آنچه در کیهان اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد اعمال میکرد، کم و قابل چشمپوشی نیست. در این نوشته هم قصد من نقد و ارزیابی همه جوانب و اطراف و موضوعات متضاد سیاسی و فرهنگی در نصیریِ سال ۷۰ و نصیری سال صفر به بعد نیست، اما مواضع باورنکردنی، پرحاشیه و مصرانه او در همنوایی کامل با کسانی که در داخل و خارج کشور در سرنای حذف قانون شرعی حجاب در ایران اسلامی میدمند، مرا به حیرت فروبرده است.
دعا کنیم که هیچکدام ما مصداق آن حکمت پرمغز امیرالمؤمنین«علیهالسلام» نباشیم و نشویم که فرمود:
- لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً. جاهل را همواره در این دو حالت میبینی: یا افراط یا تفریط.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
دختری میگفت:
من همکلاسی بابک بودم📚"
خیلیییی تو نخـش بودیم هممون🤭'
اما انقد باوقار بود🙂' که همه دخترا میـگفتـند:
این نوری' انقد سروسنگینه🙄'
حتما خودش دوس دختر داره و عاشقشه 😏!
بعد من گفتم:
میرم ازش میپرسم تاتکلیفمون روشن
بشه...😬"
رفتم رودررو پرسیدم گفتم :
بابـک نوری شمایی دیـگه...؟!
بابک گفت: " بـفرماییـد "
گفتم:
"چرا انقد خودتو میگیری؟!
چرا محل نمیدی به دخترا؟!
بـابـک' یه نگاه پر از تعجبو
شرمگین بهم کرد😳'
و سریع رفت... و واینستاد اصلا🙂!
بعد ها که شهید شد🥀
همون دخترا و من فهمیدیم (:
بابک عاشق کی بوده 🌱
که به دخترا و من محل نمیداد🚶🏿♀...
عاشق عمه زینب 🌱
و شهادت و والاتر یعنی خداا♥️✨
خودت رو مفـت نفـروش رفـیق
#شهیدبابکنورےهریس
#مدافعحرم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
⭕️ آمریکا گفت اسد باید بره
کشورهای منطقه گفتن باید بره
اسرائیل گفت باید بره
امام سید علی خامنهای گفت اسد باید بمونه
وقتشه اساتید علوم سیاسی در ایران به جای تدریس کتب تئورسینهای غربی در دانشگاه، #دیپلماسی_علوی حضرت سید علی خامنهای رو تدریس کنند
فقط زودتر کتب و جزوات رو آماده کنید که غربیها له له میزنن برای ترجمه و تدریسش
🆔
✍ براندازا بعد از چند روز از غار در اومدند و میگن #شهید_حمید_رضا_الداغی را مصادره نکنید ، ایشون واس ماس !
باشه قبول اما چند نکته !
🔻1-اگه کارش درست بوده ،چرا این چند روز را سکوت کردید و حتی خبر شهادتش را توی شبکه هاتون بایکوت کردید و حرفی نزدید ؟
🔻2-اگر کارش مورد تاییدتونه و مطابق با مرام و مسلک شماست ، چرا تا حالا دفاع از #ناموس را تبلیغ نکردید ؟
🔻3-چرا تو روزهای اغتشاشات، همفکرانتون چادر از سر ناموس ایرانی کشیدند؟ چرا یک نفرتون ازش دفاع نکردید ؟ چرا حداقل تو رسانه ها و صفحاتتون این کار را که با عمل شهید در منافات بود محکوم نکردید ؟
🔻4-چرا براش مراسم نگرفتید ؟ روز تشییع شهید کجا بودید ؟
🔻5- نکته ی نهایی اینکه ، اگر واقعا کار این شهید ، مورد تایید شماست ، باشه ما ادعایی نداریم ، شهید را مصادره نمیکنیم ، اصلا شما مصادره کنید !
به شرطی که عمل شهید را الگوقرار بدید و تبلیغش کنید و راهش را زنده نگه دارید !
ما راضی هستیم ، طیفی که تا دیروز میگفتند : ناموس چیه ، من بی ناموسم ، من ناموس کسی نیستم ، کسی ناموس من نیست ،به واسطه ی این شهید ، بشن مدافع ناموس مردم و از فردا، از ناموس مردم دفاع کنند و جونشون را برای ناموس ایرانی بدن !
ولی ما می دونیم اینکاره نیستید ، هستید ؟ اگر هستید این گوی و این میدان ! ببینیم ازاین پس چیکار میکنید! 🖋#مهدیاران
#شهید_حمید_رضا_الداغی
#شهید_غیرت
#حجاب
#ناموس
#غیرت
🆔