❇️خواهرش پیراهن برایش فرستاده بود. من هم یک شلوار خریدم، تا وقتی از منطقه آمد، با هم بپوشد.
لباس هار ا که دید، گفت«تو این شرایط جنگی وابسته م می کنین به دنیا. »
❇️ گفتم«آخه یه وقتایی نباید به دنیای ماهام سربزنی؟» بالاخره پوشید. وقتی آمد، دوباره همان لباس های کهنه تنش بود.
چیزی نپرسیدم. خودش گفت«یکی از بچه های سپاه عقدش بود لباس درست و حسابی نداشت. »
یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین، ص 47
#نطنز
#خاطرات_شهدا
#انتخابات
#ماه_مبارک_رمضان
🌷آبرو
اگر آبروی کسی بره، انگار تمام سرمایهاش رفته؛😓
زندگی براش بیمعنا میشه، حتی اگر همه سرمایه مادیش حفظ شده باشه.😥
پس اگر کسی تلاش کنه که آبروی یکی رو حفظ کنه، معلومه که کار خیلی بزرگی کرده.👌
به همین علت پیامبر(ص) برای چنین کسی بهشت را واجب دانسته و فرموده:
مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ الْبَتَّة؛
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود.
📚ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص ۱۴۵
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🔴از میان میلیاردها ماه رمضان تاریخ
♦️امام خامنه ای: هزاران هزار ماه رمضان در طول تاریخ آمده و رفته؛ هزاران هزار ماه رمضان خواهد آمد که من و شما در آن ماه رمضان نیستیم؛ حالا در بین این میلیاردها ماه رمضان تاریخ، ما در چند ماه یا چند ده ماهش هستیم، توفیق به ما داده شده که حالا بیست ماه، سی ماه، پنجاه ماه، شصت ماه رمضان را از دورهی تکلیف تا آخر عمرمان در بین این مجموعهی ماه رمضانهای تاریخ [حضور] داشته باشیم؛ خب، همینها را قدر بدانیم.
♦️پارسال در همین ماه رمضان، کسانی بودند از دوستان ما و از نزدیکان ما که امسال نیستند. نمیدانیم سال دیگر کدامِ از ما خواهیم بود، کدام نخواهیم بود؛ این ماه رمضان را قدر بدانید. ماه استغفار است، ماه توبه است، ماه تذکّر است، ماه توجّه به خدای متعال است، ماه عبادت است، ماه گریه است، ماه دلبستن به معنویّات است؛ گفت:
بسا تیر و دیماه و اردیبهشت
بیاید که ما خاک باشیم و خشت...
📚 بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
🙏 اولین دعای من در لحظه افطار؛ #ظهور آقا #امام_زمان
🌎پویش جهانی👆🙏😔🤲
🔶امام حسن علیه السلام میفرمایند:
هر روزه داری هنگام افطار، یک دعای اجابت شده دارد👌👌👌🤲🤲🤲
📕(اقبال الاعمال جلد 1 صفحه 244)
همچنین 🔰🔰🔰
✅انجام تمامی اعمال در این ماه مبارک
(ختم قرآن، ادعیه، اطعام نیازمندان، نماز های مستحبی، افطاری دادن و ...)
👈👈 #به_نیت_ظهور_مولا 👉👉
🔶علی بن مغیره میگوید:
به امام کاظم علیه السلام عرض کردم:
"من برای رسول خدا یک ختم قرآن، برای امیرالمومنین یک ختم و برای حضرت فاطمه ختمی دیگر، سپس برای سایر ائمه .... تا به شما ختم قرآنی قرار میدهم (و هدیه میکنم). به سبب این کار چه پاداشی دارم؟"
فرمود:پاداش تو آن است که روز قیامت با آنان باشی!
عرض کردم: اللَّه اکبر! چنین پاداشی برای من است؟
سه مرتبه فرمود: آری❗️
📚کافی، ج 2، ص 617
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🔴چرا ائمه #قیام نمیکردند؟ چرا #امام_زمان(عج) ظهور نمیکند⁉️
🍃يکي از یاران #امام_صادق عليه السلام است - حکايت میکند:
در منزل آن حضرت بودم، که شخصي به نام سهل بن حسن خراساني وارد شد و سلام کرد و پس از آن که نشست، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت:
-ياابن رسول اللّه! شما بيش از حد عطوفت و مهرباني داريد، شما اهل بيت امامت و ولايت هستيد، چه چيز مانع شده است که #قيام نمي کنيد و حق خود را از غاصبين و ظالمين باز پس نمي گيريد، با اين که بيش از يک صد هزار شمشيرزن آماده #جهاد و فداکاري در رکاب شما هستند؟!
-امام صادق عليه السلام فرمود: آرام باش، خدا حق تو را نگه دارد و سپس به يکي از پيش خدمتان خود فرمود: #تنور را آتش کن.
همين که آتش تنور روشن شد و شعله هاي آتش زبانه کشيد، امام به آن شخص خراساني خطاب نمود: برخيز و برو داخل تنور آتش بنشين.
-سهل خراساني گفت: اي سرور و مولايم! مرا در آتش، عذاب مگردان، و مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار بده، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خويش قرار دهد.
در همين لحظات شخص ديگري به نام هارون مکي وارد شد و سلام کرد.
حضرت امام صادق(س)، پس از جواب سلام، به او فرمود: اي هارون! کفش هايت را زمين بگذار و حرکت کن برو درون تنور آتش و بنشين.
هارون مکي کفش هاي خود را بر زمين نهاد و بدون چون و چرا و بهانه اي، داخل تنور رفت و در ميان شعله هاي آتش نشست.
آن گاه امام عليه السلام با سهل خراساني مشغول مذاکره و صحبت شد و پيرامون وضعيت فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و ديگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبي را مطرح نمود مثل آن که مدت ها در #خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است.
پس از گذشت ساعتي، حضرت فرمود: اي سهل! بلند شو، برو ببين در تنور چه خبر است.
همين که سهل کنار تنور آمد، ديد هارون مکي چهار زانو روي آتش ها نشسته است، پس از آن امام(ع) به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بيا؛ و هارون هم از تنور بيرون آمد.
بعد از آن، حضرت خطاب به سهل خراساني کرد و اظهار داشت: در خراسان شما چند نفر #مخلص مانند اين شخص - هارون که مطيع ما مي باشد - پيدا مي شود؟
سهل پاسخ داد: هيچ، نه به خدا سوگند! حتي يک نفر هم اين چنين وجود ندارد.
امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: اي سهل! ما خود مي دانيم که در چه زماني خروج و قيام نمائيم؛ و آن زمان موقعي خواهد بود، که حداقل پنج نفر هم دست، مطيع و مخلص ما يافت شوند، در ضمن بدان که ما خود آگاه به تمام آن مسائل بوده و هستيم.
📚 (بحارالانوار: ج 47، ص 123، ح 176، به نقل از مناقب ابن شهرآشوب).
اللهم عجل لولیک الفرج
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔹 چرا تاسیسات نطنز اینقدر آسیب پذیر شده؟!
۱. یکی از اقسام جاسوسی که توسط سرویسهای پیشرفتهی اطلاعاتی صورت میپذیرد جاسوسی صنعتی میباشد. این عمل عبارت است از جمع آوری، تحلیل و پایش اخبار و اطلاعات صنعتهای حساسِ کشورهای هدف.
۲. این نوع جاسوسی معمولاً با دو هدف کپی سازی صنعت مورد هدف برای از بین بردن انحصار و دیگری به منظور خرابکاری صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد.در ایران هم هیچ سوژهای جذابتر از صنعت بومی هستهای برای سرویسهای اطلاعاتی حریف به منظور جاسوسی صنعتی نمیباشد.
۳. در اولین انفجار نطنز در اخبار گفته شد که در یکی از قطعات سایت نطنز که برای تعمیر به خارج کشور فرستاده شده بود مقادیریc4 جاسازی شد که همان مواد منفجره سبب آن اتفاق شد. اما سوال اصلی آن است که سرویسهای اطلاعاتی چگونه موفق به انجام چنین عملیاتی شده اند..؟
۴. و اما جواب:
مهمترین رکن در مبحث جاسوسی صنعتی، شناسایی و کشف شبکه زنجیره تامین کالا و خدمات صنعت مورد هدف میباشد، تنها با شناسایی این شبکه و انجام اقدامات اطلاعاتی مخصوص امکان نفوذ به قلب صنعت مذکور متصور میباشد...
۵. متولیان صنعت هستهای کشور در سالهای متمادی همواره بر پنهان سازی این شبکه اهتمام داشته و کما و بیش موفق هم بودهاند مشکل از آنجا شروع شد که در #برجام دولت فراتر از پروتکل الحاقی، دسترسی به زنجیره تامین و pmd را به عنوان حسن نیت به بازرسان آژانس هدیه نمود!
۶. حال دانستن چگونگی خرابکاری صنعتی در نطنز طی دو مرحله را به خوبی درک میکنیم. ما با دست خودمان اتوبان اشراف و جمع اوری خبر سرویسهای اطلاعاتی حریف را در قلب حساسترین صنعت کشور خود افتتاح نمودیم....
باشد که عبرت گیریم.
*عماد نوشت
🍃🌹🍃🌹🍃
رقعه هائی که از آسمان به زمین می آید برای امان زائر أباعبدالله علیه السّلام
مرحوم شیخ نوری گوید که: مرحوم طُرَیحی آخرِ این خبر را چنین نقل کرده است که: آن شیخ گفت: ناگاه دیدم رقعه هائی از بالا به زمین می ریزد. سؤال کردم که: چیست؟ گفتند که: این رقعه های امان است برای زوّار حسین علیه السّلام در شب جمعه. من یکی از آنها برای خود طلب کردم. گفتند: این رقعه ها حقّ تو نیست! تو می گوئی: زیارت حسین بدعت است! هرگز از این رقعه ها نخواهی یافت تا آنکه زیارت کنی حسین علیه السّلام را و اعتقاد کنی به فضل و شرافت او! پس من از خواب بیدار شدم و هراسان بودم، و در همان ساعت قصد زیارت سید خودم حسین علیه السّلام را نمودم.
[امان از جانب پروردگار است برای زائرین حسین علیه السّلام در شب جمعه از آتش دوزخ. مترجم ]
بحار الأنوار، ج 45، ص 401.
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌃داستان شب🌙🌟
دختر يتيمى با مادر پير خود زندگى مى كرد، پسر كاكايش از وى خواستگارى كرد، مادر و دختر موافقت نمودند، بعد از اينكه عروس خانواده ى كاكا شد، دختران و زن كاكا خسران شدند و انواع ظلم را بر او روا مى داشتند، دخترك هر بارى كه خانه نزد مادر مى آمد شكايت مى كرد و زار زار مى گريست مادر پير او را به صبر توصيه مى كرد و همرايش زار زار مى گريست، تنها همدردى كه با يگانه دخترش مى توانست بكند. مدت طويلى گذشت، تا اينكه مادر پير در بستر بيمارى مرگ قرار گرفت، دخترك بالاى سرش مى گريست كه من شكوه و شكايت و درد دل خود را به چه كسى بگويم!؟ مادرش وصيتى برايش كرد اينكه، هر وقت دلش تنگ شد به خانه ى او آمده وضو كند و دو ركعت نماز بخواند و تمام درد هاى خود را به الله قصه كند، دختر عهد كرد كه چنين مى كند، مادر از دنيا رفت و دختر هر وقتى كه دنيا برايش تنگ مى شد مى رفت در خانه مادرش و وضو نموده دو ركعت نماز مى خواند، بعد از مدتى خسران او متوجه شدند، كه دختر غمگين مى رود و خوشحال و سرحال بر مى گردد، به شوهرش گفتند؛ زن تو كدام دوست پنهانى دارد در خانه ى مادرش با او ملاقات مى كند... شوهر رفت و در پشت كلكينكى(پنجره،دریچه) پنهان شد و منتظر آمدن زن نشست، ديد زنش آمد دروازه را قفل كرد، رفت وضو كرد و نماز خواند و نشست در جاى نماز و دستان خود را بالا كرد و با گريه، مى گفت؛ الهى! من ناتوانى خود را در مقابل خسرانم بتو شكايت مى كنم، اگر تو به همين وضع از من خوش هستى، من قبول دارم و ليكن اگر تو هم از من ناراضى باشى، چه كسى از من راضى باشد، شوهرم را هدايت كن، او آدم خوبى هست، ولى زير تأثير خواهران و مادر قرار دارد...
شوهر داشت در پشت كلكين مى گريست، درب اتاق را تك تك زد، زن درب را باز كرد، شوهر او را در آغوش گرفت و پيشانيش را بوسيد و معذرت خواهى نمود و برد خانه همه را خواست و مشكل را حل ساخت همگى به اشتباه خود پى بردند و از او معذرت خواستند و قول دادند كه ديگر حتى نگويند كه بالاى چشمش آبرو هست. دخترك در خواب ديد، كسى برايش مى گويد: مدت ده سال به مادرت شكايت كردى، مشكل افزوده شد، يكماه به الله سبحانه و تعالى شكايت كردى تمام مشكلاتت حل شد، هميشه شكاياتت را به الله متعال بكن...
👌بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات
▪️«... أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا الْجَاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُبْطِلُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ ثُمَّ يَخْرُجُ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْأَعْلَامِ الْبِيضِ تَخْفِقُ فَوْقَ رَأْسِهِ بِنَجَفِ الْكُوفَةِ»
🔸حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در مورد امام زمان علیه السلام فرمودند:
«...آگاه باشيد كه براى او غيبتى است كه نادانان در آن سرگردان شوند و مبطلان در آن هلاك گردند و كسانى كه براى آن وقت معيّن كنند دروغ گويند، سپس خروج میكند و گويا به پرچمهاى سپيدى مینگرم كه بر بالاى سر او در نجف كوفه در اهتزاز است»
📚كمال الدين: ج۲، ص۴۰۹
✧════•❁❀❁•════✧
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
🌹دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
🔹اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ وباعِدْنی فیهِ من السّفاهة والتّمْویهِ واجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ.
🔹خدایا، در این ماه به من تیزهوشی و بیداری روزی کن و از بی خردی و اشتباه دورم ساز و از هر خیری که در این ماه نازل می کنی، برایم بهره ای قرار ده و به حق جودت، ای بخشنده ترین بخشندگان.
🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 در خرداد ۱۴۰۰، آزاد هستیم که یکی از این دو راه را انتخاب کنیم:
1⃣ کار کردن و زحمت کشیدن و ساختن ایران
2⃣ التماس و مذاکره کردن با غرب
#ایران_قوی
#انتخاب_آگاهانه
#مشارکت_حداکثری
🍃🌸🍃🌸🍃
داستان مهدوی (5): آوای استغاثه
وقتی بیدار شد دید که همسفرانش رفته اند و او را جا گذاشته اند.
صدای درنده ها خبر از نزدیک بودنشان می داد و بیابان خشک خبر از تشنگی طولانی.
در آن حالت اضطراب و استیصال، به رسم مذهب پدری، یک یکِ خلفای مذهبشان را صدا زده بود. کمک خواسته بود و جوابی نشنیده بود.
نا امید از همه جا و همه کس، یاد حرف مادرش افتاد که می گفت:
ما امامی داریم که فریادرس گمشدگان است.
امام زنده ی ما، کنیه اش اباصالح است.
همان وقت با خودش عهد بست که اگر او به فریادش برسد، به مذهب مادری در آید.
با هر قدم که بر می داشت، فریادی به نشانه ی استغاثه سر می داد.
یک مرتبه دید سید بزرگواری همراهیش می کند. حضرت از او خواست که به مذهب مادری ایمان بیاورد.
بعد هم وعده اش داد که به زودی، به آبادی شیعه نشینی خواهد رسید.
پرسید: شما با من به آنجا تشریف نمی آورید؟
فرمود: هزار نفر دیگر در جایجای زمین به من پناهنده شده اند؛می خواهم به داد آنها برسم.
کمی رفت و به همان آبادی رسید.
مسافت عادی آبادی آنقدر زیاد بود که همسفرانش فردای آن روز به آنجا رسیدند.
(مکیال المکارم، ج 1، ص 87؛ ذیل بخش چهارم، مورد هفتم)
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃