✅آیت الله مجتهدی (ره) :
هیچ دعایی را کوچک نشمارید، شاید استجابت در همان دعا باشد.بعد از هر نماز دست خود را بلند کن و حاجت از خدا بخواه. هر کس بعد از نماز یک دعا پیش خدا محل دارد که حاجت بگیرد، آن وقت بلند می شود و می رود.
تا نماز خود را خواندی بلند نشو و برو ،
تعقیبات بخوان، دعا بخوان. همانطور که بادبادک بدون دنباله بالا نمی رود، نماز هم بدون تعقیب بالا نمی رود. بعد از نماز حتما تعقیبات بخوان.بنشین درِ خانه ی خدا و گدایی من و حاجت بخواه. شلید همین امروز دعایت گرفت.
اقا فراموشتون نشه..اللهم عجل لولیک الفرج...
انسان باید در گدایی از خدا سماجت کند. خود خدا می فرماید:«اُدْعوُنی اَسْتَجِبْ لَکُمْ» شما بخوانید مرا، من دعایتان را مستجاب می کنم
•• نماز را اول وقت بخوانیم
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اگردنیابهت پشت کرده اگرگرفتاری این آیه را بخوان
《فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ》
سخنران: دکتر رفیعی🎤
🌱🌱🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سروده ای در رثای پدری که کارگر معدن بود
یکی از سروده هایی که در برنامه «سرزمین شعر» خوانده شد و بسیار مورد پسند قرار گرفت، سرودهای از موسی عصمتی، شاعر نابینای سرخسی، بود.
او این سروده را در رثای پدرش که یک کارگر معدن بود، گفته است. احساس و عاطفه سراینده و نیز توانایی او در سرودن این شعر زیبا و پراحساس با وجود داشتن معلولیت، بهشدت مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت
این سراینده که در ۱۲سالگی بر اثر بیماری مننژیت، بینایی خود را از دست داد، بعد از چند سال ترک تحصیل، در مدارس نابینایان تحصیلات خود را پی گرفت و در آموزشگاه نابینایان شهید محبی تهران و امید نابینایان درس خواند و با قبولی در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند تحصیلات خود را تا کارشناسی ارشد ادامه داد و هماکنون دبیر ادبیات دانشآموزان دبیرستان نابینایان شهر مشهد است. از کتابهای این سراینده میتوان به «بیچشمداشت» اشاره کرد.
▪️▪️▪️▪️▪️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
بخونید قشنگه😎📩
🌸بانوی محجبه ای در یکی از سوپر مارکت های زنجیره ای فرانسه خرید می کرد.
خرید که تموم شد برای پرداخت پول به سمت صندوق رفت🛒💶💵
صندوق دار یک خانم بی حجاب و اصالتا ایرانی بود...
(از اون عده افرادی که فکر می کرد روشن فکره بود)
صندوق دار نگاهی از روی تمسخر به او انداخت و همانطور که داشت بارکد اجناس رو با تکبر به گوشه ی میز می انداخت...
اما خانم محجبه که رو بند به چهره داشت خونسرد بودو چیزی نمیگفت
صندوق دار هم بیشتر عصبانی شد و گفت :
اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل داریم😖
این نقابی که تو زدی خودش یه مشکله که تو و امثال تو عاملش هستید😡
ما اینجا اومدیم برای زندگیو کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ😐
اگه می خوای دینت رو به نمایش بگذاری برو کشور خودت🤭👊🏻
🌸خانم محجبه اجناسی که خریده بود رو داخل نایلون گذاشت
و نگاهی به صندوق دار کرد😇🙃
رو بند رو از چهره برداشت و در پاسخ به خانم صندوقدار ( که از دیدن چهره اروپایی و چشمان سبز او جا خورده بود)
گفت: خانم عزیز من فرانسوی هستم😲 اسلام دین من است...🌹
اینجا هم وطنم
تو دینت را فروختی و من خریدم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلوات
هم مداد است هم مداد پاک کن
یعنی
هم ثواب مینویسد
هم گناهان را پاک میکند.
#حاجآقامجتبیتهرانی
اللّهُمَّصَلِّعَلي مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#در_محضر_اصحاب_الشهدا❤️
●دقایقی پای صحبت های پدر بزرگوار شهید حمیدرضا دماوندی ●
از حمیدش برایمان گفت!
از کودکی تا شهادت
گاهی بغض میکرد و گاهی با یاد حمیدش می خندید .
تولد حمید بدلیل شرایط کاری پدرش در سنندج بود ، میگفت ماموستای منطقه از شجاعت مثال زدنی حمید صحبت میکرد . پدرش میگفت : حمید سر نترسی داشت.
در کودکی ، حمید دچار مشکل سوختگی میشود. پدر شهید گفت من هنگام انجام امور پزشکی طاقت دیدن حمید را نداشتم و بیهوش شدم ؛ اما وقتی که پیکر حمیدم را آوردند با آنکه سرش بر اثر ترکش دچار جراحت سنگینی شده بود انگار نه انگار ، میگفت این صبر را خداوند به ما عطا کرد.
از انس با قرآن شهید و مقام قرآنیش در کودکی گفت.
از فعالیت های حمید در دوران انقلاب گفت.
از ادب و احترام نسبت به پدر و مادرش گفت؛ اما پدر گفت روزی که آمد و گفت :《 میخواهم بروم جبهه 》 من اولش مخالفت کردم اما با لحنی گفت : 《 پدر از شما هم نا امید شدم》و بعدش او را اعزام کردیم.
حاج آقای دماوندی گفت یک روز به حمید نامه نوشتیم و گفتیم که مدارس باز شده و شما برگرد از جبهه
حمید گفت 《 امام فرموده جنگ در راس امور است!》
🌱🌱🌱🌱🌱
#داستان_آموزنده
🔆سخاوت شوهر زينب (علیه السلام )
عبداللّه بن جعفر برادرزاده على (ع ) و شوهر حضرت زينب (س ) بسيار با سخاوت بود، روزى وارد نخلستانى شد ديد غلام سياهى در آنجا كار مى كند، هنگام غذا براى غلام غذا آوردند، در اين هنگام سگى نزد آن غلام كارگر آمد، آن كارگر، يكى از نانها را نزد سگ گذارد و او خورد، سپس نان ديگر را نزد سگ گذارد و به اين ترتيب آنچه از غذا آورده بودند همه را جلو سگ نهاد و سگ همه را خورد.
عبداللّه به غلام گفت : غذاى تو همين بود، او گفت : آرى ، عبداللّه گفت : براى خود چيزى نگذاشتى و همه را به سگ دادى ، پس چگونه گرسنگى خود را رفع مى كنى ؟
غلام گفت : با همين حال گرسنگى ، روز را به پايان مى رسانم .
عبداللّه گفت : اين غلام از من سخاوتمندتر است ، غيرت و جوانمرديش نسبت به آن غلام سياه به جوش آمد و آن نخلستان را با تمام وسائل و لوازمش از صاحبش خريد و سپس غلام را نيز از صاحبش خريد و آزاد كرد و آن نخلستان را با آنچه در آن بود به آن غلام بخشيد.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
🌱🌱🌱🌱🌱
12.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👀ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا...
🎤حضرت علامه محمد تقی جعفری(ره)
🍃🍃🍃🍃🍃
✨﷽✨
✍اگر کسی بخواهد دردسرهایش کم شود و بسیاری از گرفتاریهایش حل شود باید زبانش را کنترل کند
پیامبر فرمودند هیچ کس از گناهان در امان نیست ،جز اینکه زبانش را در کام کشد.
و در روایتی دیگرمی فرمایند
بالاترین صدقه حفظ زبان است.
بسیاری از بزرگان برای رشد و نزدیکی به خداوند توصیه به سکوت می کنند.
سه نکته مهم در ارتباط با دیگران رعایت کنید
✅به موقع سخن گفتن
✅حفظ زبان کردن
✅و زیبا سخن گفتن
برای معجزه در ارتباطاتتان دو مورد را همیشه در نظر بگیرید
ایا این حرف ، موجب رضایت خداوند است ؟
ایا اگر شخص دیگری همین کلمات و ادبیات را در برخورد با ما استفاده کند ،ناراحت میشویم یا خوشحال؟!
ما اجازه نداریم در برخورد با دیگران هرکلمه ای را انتخاب کنیم.
اینکه کی و کجا وچگونه صحبت کنیم یک هنر بزرگ است
به یاد داشته باشید یک شوخی ،یک دلی را گرم کردن با حرفتان،از هزار نماز مستحبی بالاتر است.
#پای_درس_استادمحمدشجاعی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
✍ امام رضا (علیه السلام) فرمودند :
کوشش کنید زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید :
زمانى براى مناجات با خدا ،
زمانى براى تأمین معاش [کسب روزی] ،
زمانى براى معاشرت با برادران و معتمدانى که عیب هایتان را به شما مى شناسانند و در دل شما را دوست دارند ،
و ساعتى براى کسب لذّت هاى حلال .
📚 فقه الرّضا (علیه السلام) ، ص ۳۳۷ .
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
🌱🌱🌱🌱🌱
#داستان_آموزنده
🔆نقش دانشمند حكيم در نجات قوم از بلاى حتمى
يونس (علیه السلام ) به قوم خود گفته بود كه عذاب الهى در روز چهارشنبه نيمه ماه شوال بعد از طلوع خورشيد نازل مى شود، ولى قوم او را دروغگو خواندند و او ار از خود راندند و او نيز همراه عابد (مليخا) از شهر بيرون رفت ، ولى روبيل كه عالمى حكيم از خاندان نبوت بود در ميان قوم باقى مان ، هنگامى كه ماه شوال فرا رسيد، روبيل بالاى كوه رفت و با صداى بلند به مردم اطلاع داد و فرياد زد:
اى مردم ! موعد عذاب نزديك شده ، من نسبت به شما مهربان و دلسوز هستم ، اكنون تا فرصت داريد استغفار و توبه كنيد تا خداوند عذابش را از سر شما برطرف كند.
مردم تحت تاءثير سخنان روبيل قرار گرفته و نزد او رفتند و گفتند: ما مى دانيم كه تو فردى حكيم و دلسوز هستى ، به نظر شما اكنون ما چه كار كنيم تا مشمول عذاب نگرديم ؟
روبيل گفت : كودكان را از مادرانشان ، به بيابان آوريد و آنها را از همديگر جدا سازيد، و هنگامى كه طوفان زرد را از جانب مشرق ديديد، همه شما از كوچك و بزرگ ، صدا به گريه و زارى كنيد و با التماس و تضرع ، توبه نمائيد و از خدا بخواهيد تا شما را مشمول رحمتش قرار دهد...
همه قوم سخن روبيل را پذيرفتند هنگام بروز نشانه هاى عذاب ، همه آنها صدا به گريه و زارى و تضرع بلند كردند و از درگاه خدا طلب عفو نمودند، ناگاه ديدند هنگام طلوع خورشيد، طوفان زرد و تاريك و بسيار تندى به وزيدن گرفت ، ناله و شيون و استغاثه آنها از كوچك و بزرگ برخاست و حقيقتا توبه كردند.
روبيل نيز شيون آنها را مى شنيد و دعا مى كرد كه خداوند عذاب را از آنها دور سازد خداوند توبه آنها را پذيرفت و به اسرافيل فرمان داد كه طوفان عذاب آنها را به كوههاى اطراف وارد سازد، وقتى مردم ديدند عذاب از سر آنها برطرف گرديد به شكر خدا پرداختند روز پنجشنبه يونس و عابد، جريان رفع عذاب را دريافتند، يونس به سوى دريا رفت و از نينوى دور شد و سرانجام سوار بر كشتى شده و از آنجا نهنگ او را بلعيد (كه در داستان قبل ذكر شد) و مليخا (عابد) به شهر بازگشت و نزد روبيل آمد و گفت : من فكر مى كردم بخاطر زهد بر تو برترى دارم ، اكنون دريافتم كه علم همراه تقوى ، بهتر از زهد و عبادت بدون علم است ، از آن پس آن عابد و عالم رفيق شدند و بين قوم خود ماندند و آنها را ارشاد نمودند.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
| هرجا قدم گذاشتی، آنجا گلی دمید
این خاک شیعهخانه شد از نام فاطمه |
💫 تو همان فاطمهای بیشک!
آغوشی وسیع که یکییکی فرزندانِ فاطمه "سلاماللهعلیها" را تیمار کردی و پروریدی تا هرکدامشان در گوشهای از دنیا، سپاهِ آخرین جلوهی تامّ خدا را اداره کنند!
همان فرزندانی که تمامِ دلنگرانی فاطمه "س" در آخرین روزهای دنیایش بودند!
زیر چادرت قد میکشند و خواهند کشید...
و آخر ؛
دنیا را برای حکومت جهانیِ الله، مهیّا خواهند کرد.
✨چه مبارک هجرتی و چه مبارک مادری!
♡ ویژه هجرت حضرت #حضرت_معصومه سلاماللهعلیها به قم
🕊🍀🌸🍀🕊