✨﷽✨
💠حدیثی زیبا از امام رضا (ع) دربارهی وظایف منتظران واقعی مهدی موعود (عج)
🔻امام رضا (ع):
💟انتظار فرج به چند چیز است:
✨صبور بودن
✨گشادهرویی
✨همسایهداری
✨خوشرفتاری
✨ترویج کارهای نیک
✨خودداری از آزار و اذیت دیگران
✨خیرخواهی و مهربانی با مومنان
📚 تحفالعقول'ص۴۱۵
🌸🍃ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج🍃
#آیات_مهدوی
📖 وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى ۗ وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا
و آنان که هدایت یافته اند، خدا بر هدایتشان می افزاید و آثار شایستهای که (از انسان) باقی میماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش خوبتر است!/ سوره مریم آیه ۷۶.
🔺️ امام صادق علیه السلام درباره این آیه فرمودند: در آن روز (ظهور) خداوند بر هدایت کسانی که از قائم علیه السلام پیروی میکنند میافزاید، زیرا او را رد نمیکنند و انکار نمینمایند.
📚 کافی جلد ۱ صفحه ۴۳۲
📌آیا خود امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مایل و منتظر ظهور است؟
🔶باید بدانیم که امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از همۀ ما بیشتر آرزوی ظهور دارد و برای آن دعا میکند و بارها به شیعیان نیز فرمودهاند برای تعجیل در ظهورم دعا کنید.
🔶آن حضرت با دیدن این همه ظلم و فساد، بیش از ما ناراحت میشود و منتظر روزی است که بتواند عدالت و معنویت و اسلام را در تمام جهان حکمفرما نماید.
🔶طبق روایت امام صادق(علیهالسلام)، منظور از مضطر (ناچار) در آیۀ 62 سورۀ نمل، امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ یعنی ایشان در دوران غیبت در حال ناچاری به سر میبرند و هر آن منتظر پایان این دوران است.
#بیشتر_بدانیم
📚همان ص485
📚الاحتجاج،طبرسی،ج2
📚تفسیر قمی ج2،ص129
📌 راه چاره
❓ شاید اولین سؤالی که پس از غیبت امام مهدی برای هرکس پیش آمد، این باشد که چطور میتوانیم در شرایط غیبت درحالیکه از داشتن امام محروم هستیم به سعادت برسیم؟ آیا خدا ما را در این شرایط رها کرده و فکری برای آیندۀ انسانها نکرده است؟
🔰 مشخص است قطعاً خدایی که انسان را از روز اول تنها نگذاشته، اکنون نیز او را بیسرپرست نمیگذارد بلکه در همین شرایط نیز برنامهای برای انسان تنظیم کرده و این برنامه را از راههای مختلفی که یکی از آنها، کلام خود اهلبیت است به مردم معرفی کرده است.
📜 زمانی که اسحاق بن یعقوب در نامهای خطاب به امام زمان از راهکاری برای حل سؤالهای پیش آمده (در دوران غیبت) پرسید، امام در پاسخ فرمودند: «وَ اَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةِ فَارْجِعُوا فِیهَا اِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا؛ فَاِنَّهُمْ حُجَّتِى عَلَیکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِمْ...؛ اما در رویدادها به راویان احادیث ما رجوع کنید. همانا ایشان حجت من بر شما هستند و من حجت خداوند بر ایشانم...»*۱
🔆 امام در این روایت فرمودهاند به راویان حدیث مراجعه کنید اما مشخص است که فقط راوی حدیث بودن ملاک نیست بلکه مقصود راویانی هستند که اهل فقاهت باشند زیرا کسی که صرفاً راوی حدیث بوده و شناختی از فقاهت در دین ندارد، قطعاً قابلیت اینکه مردم به او مراجعه کنند را نخواهد داشت.*۲
📚 ۱. شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمة، ج ۱، ص ۴۸۴
۲. شرح چهل حدیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معنای انتظار در نگاه رهبر انقلاب🌿
برای دوران ظهور آمادهایم؟⁉️
اللهم عجل لولیک الفرج
#تلنگـــــر
⭕️هر چہ زمٰان میگذرد
مردم افسردهتر مےشوند
این خاصیتـــــ دل بستن به زمانه استـــــ !
خوشا بحال آن ڪه به جاے زمان به
[#صاحبالزمـان]
دلمےبندند
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_43
-برای همین میگم مغز تو سرت نیست. اگه بود قبل از اینکه اون دهن گشادتو باز کنی یه کم از مغزت استفاده می کردی.
مامان و بابا پشت سرش اومدن تو چشمای مامان یه کم اشکی بود.
اه این مامانم که اشکش در مشکشه. من باید گریه کنم که ضایع شدم مامان داره
گریه میکنه.با صدای لرزونی گفت:
-آبرو نذاشتی برام جلو ارشیا حالا اگه بره بذاره کف دست مامانش. مهرناز نمیگه سوری یه ذره ادب یاد این دخترش نداده.
پوزخند زدم.
-آهان حالام نگران نظر شاهزاده مهرناز هستین درباره خودتون نه اتفاقی که افتاده.
مامان اشکش و با انگشت گرفت و رو به بابا گفت:
-می بینی چه زبونی داره.
بابا جلو اومد و صاف رفت طرف دستگاه. با وحشت گفتم:
-چکار می خواین بکنین؟
بابا بدون حرف از پریز کشیدش واز کمد درش
آورد.
بعدم لپ تاپم و زد زیر بغلش دیگه داشتم می ترکیدم با ناله گفتم:
-بابا!
_بابا و زهر مار. تا ده روز نه کامپیوتر نه دستگاه نه اینترنت.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_44
با حرص رفتم طرف بابا.
-بابا من بچه دوساله نیستم که این اداها رو برام در میارین.
بابا برگشت طرفم.:
-دقیقا بیشتر از دو سال عقلت نمیرسه. هر وقت بزرگ شدی توقع برخورد بهتری داشته باش.
ماکان با اخم های در هم رفته سر به زیر به دیوار تکیه داده بود. بابا لپ تاپم و گذاشت توی دستای ماکان و گفت:
-اینارو بذار تو کمد من درشم قفل کن.
از حرص داشتم می مردم:
-شما که بلدین غیرتی بازی در بیارین یعنی چی یه پسر غریبه را به را اینجاست؟
ماکان عصبی گفت:
-آخه شعورتم نمی رسه.
باباهم اضافه کرد:
-ارشیا هر کسی نیست. من حاضرم تو و اونو توی این خونه تنها بذارم برم اینقدر که بش اعتماد دارم.
ماکان همیجور که به زل زده بود گفت:
-اصلا این مگه می فهمه.
عصبی گفتم:
-حق نداری اینقدر به من توهین کنی.
بابا برگشت که بره.ماکان یه نگاه بهم انداخت توی چشماش خوشی میدرخشید. سعی کردم آخرین تلاشمو بکنم داد زدم:
-ولی اون کار عمدی نبود!
بابا با عصبانیت برگشت طرفم.:
-این کارت عمدی نبود. کار صبت چی؟ اون گندی که به کت و شلوار ماکان زدی چی؟ چسبوندن کفشای ارشیا
به زمین چی؟ پنچر کردن ماشین همه مهمونا هفته پیش؟ آب ریختن تو کفشای مردم. ریختن شکر تو نمک پاش؟
آتیش زدن موهای الهه. کش رفتن شماره کارت من و خالی کردنش که منو تا مرز سکته برد. بازم بگم بلاهایی که سر همه آوردی و از دستت شاکی شدن؟ اونام عمدی بود.
بعد چند قدم اومد جلو تر و دستشو گرفت به طناب دارمنو گفت:
از همه بدتر این آشغالو
با یه حرکت از سقف کندش
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_45
.انگار یکی محکم کوبید تو سرم. با بهت به طنابی که توی دست بابا مونده بود نگاه کردم.
_با...با!
-ترنج این آخرین اتمام حجته وای به حالت ازت خطاهایی از این دست سر بزنه دیگه اونوقت منتظر تنبیه های بدتری باش.
مامان همینجور با چشمای اشکی ونگران زل زده بود به بابا.
ماکان وسایل توی دستش و جابجا کرد و رسید و گذاشت روی میز و گفت:
-در ضمن من وقت ندارم برم خشکشوئی خودت برو
بگیرش.
بعدم هر سه تاشون از در رفتن بیرون. به در بسته زل زده بودم. یه چیزی توی گلوم گیر کرده بود انگار.
به جای خالی دستگاه و لپ تاپم خیره شدم.
حالا چکار کنم بدون اینترنت و کامپیوتر.
برگشتم و نشستم رو تختم. مغزم کلا قفل کرده بود.
فقط یه احساس نفرت شدید احساس می کردم. اصلا نمی فهمیدم برای چی بابا این کارو کرد.
خوب معلومه مامان خانم فورا اشکش سرایز میشه و بابا آقا هم که جونش در میره واسه سوری جونش
ترنج کیلویی چنده. هیچ کس به حق نمیده چرا.
روی تختم دراز کشیدم. دست خودم نبود. اشکم سرازیر شد.
از همه تون متنفرم.
برای شام نرفتم پائین کسی هم سراغم نیامد.
خدا رو شکر موبایلم توقیف نشد والا دیونه میشدم.
واقعا اگه یه روز این چیزارو به هر دلیلی از دست بدم.
باید وقتمو چه جوری پر کنم؟
شب از زور بی کاری زود خوابیدم.
حوصله درس خوندنم نداشتم. اینقدر غلط زدم تا خوابم برد.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani