☘️ #رفیق_شهیدم
🔰 میاندار شهید هیأت ما
👤 #حاج_ابوذر_بیوکافی :
خونهشون که میرفتی، کمد زیرتلویزیونی پُر از نوار کاست #سخنرانی بود، همه رو گوش داده بود و به مطالب مسلّط بود، تا دربارۀ موضوعی یا مشکلی صحبت میکردی، سریع یه #نوار_کاست برمیداشت میداد بهت میگفت: "مفصل پیرامون این موضوع صحبت کرده" و راهنماییت میکرد. خلاصه دستخالی برنمیگشتی.
#شهید مدافع حرم #حامد_کوچکزاده
🌹 #شهدا رو یاد کنیم با صلوات
🇮🇷 صفحۀرسمیحاجابوذربیوکافی
@AbozarBiukafi_ir
☘️ #رفیق_شهیدم
🔰 میاندار شهید هیأت ما
👤 #حاج_ابوذر_بیوکافی :
بسیار اهل #تعامل بود، نمیتونی تصور کنی چقدر زود باهات رفیق میشد واقعاً خونگرم بود، #آینده و #سرنوشت بچهها براش مهم بود، مخصوصاً اونایی که میومدن #هیأت و #مسجد. #بیتفاوت نبود، از اینایی که فقط زندگی خودشون براشون مهمه، نَه اصلاً از این مدلها نبود، از رفتار #بچهها میفهمید فلانی حتماً مشکلی داره، هرطوری شده پیگیری میکرد تا مشکلشو به نوعی برطرف کنه، مخصوصاً نوجونها که تو برههای از زمان معمولاً با #والدین دچار #عدم_تفاهم میشن، حامد وارد عمل میشد طوریکه هم نوجوان آسیب نبینه هم خونوادهش.
دورۀ پاسداری بود و خُب توو دوره از صبح #کلاس و کارای #فیزیکی انجام میداد و سختیهای خودش رو داشت، معمولاً اگر وقتی میموند علیالقاعده باید #استراحت میکرد، امّا زمانهای مرخصیِ ساعتی، برای بچهها #شارژ میفرستاد که زنگ بزنن، اگه کاری دارن بگن، اگه مشورتی لازم دارن بگن و بهشون انگیزه میداد. واقعاً #مسوولیتپذیر بود
#شهید مدافع حرم #حامد_کوچکزاده
🌹 #شهدا رو یاد کنیم با صلوات
🇮🇷 صفحۀرسمیحاجابوذربیوکافی
@AbozarBiukafi_ir
☘️ #رفیق_شهیدم
🔰 میاندار شهید هیأت ما
👤 #حاج_ابوذر_بیوکافی :
بمب #روحیه و #نشاط بود، بعضی وقتا با خودم میگفتم اینهمه حوصله و انرژی رو از کجا میاره؟! بخدا توو زندگیش انواع #مشکلات رو داشت، اینطور نبود که آدم بیغمی باشه نَه، بچۀ #پایینشهر بود. همه دوسِش داشتن، مخصوصاً نوجونها، که محیطهای #آقاجونبازی و #رسمی رو خیلی نمیپسندن. عاشق حامد بودن، چون توو کمتر از چند دقیقه جوری فضا رو رفاقتی میکرد که انگار بچهها باهاش همسنوسالن و سالهاست همدیگه رو میشناسن.
یه سال دو تا اتوبوس رفتیم #مشهد ، بچههایی که اومده بودن واقعاً #شر_و_شور بودن. با اینکه یه #تصادف در حد #مرگ رو رد کرده بود؛ طوری که دست و پاش توو گچ بود و گونهها و دندونا و بینیش هم شکسته بودن. با این حال گفت میام، هر چی اصرار کردن آقا تو اوضاعت اینه گفته بود میام، با #ویلچر و چه گرفتاریهایی خلاصه اومد.
تخصصش این بود؛ بچههای #شر و #سربههوا تحویل میگرفت #هیأتی ؛ تحویل میداد. واقعاً بعضی از بچهها رو حتی پدر و مادراشون گردن نمیگرفتن، ولی پناهشون داداش حامد بود. دقیقاً یادمه چند تا خودکار آورده بود میداد به بچهها رو گچهای دست و پاش یادگاری مینوشتن، کُنج #حسینیه شده بود محل سرگرمیهایی که خودش طراحش بود، با اینکه واقعاً درد داشت ولی روحیهش از همه بهتر بود، خیلی وقتا توو همین شلوغکاریا حرفاشو به طرف منتقل میکرد و به بچهها #راه_و_چاه رو نشون میداد.
#شهید مدافع حرم #حامد_کوچکزاده
🌹 #شهدا رو یاد کنیم با صلوات
🇮🇷 کانالرسمیحاجابوذربیوکافی
▫️ AbozarBiukafi_ir