eitaa logo
حاج ابوذر بیوکافی
8.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
489 ویدیو
48 فایل
﷽ جهان پایان خوبی با #حسین_بن_علی دارد 🇮🇷 صفحات‌رسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی Zil.ink/AbozarBiukafi_ir ارتباط با ادمین @Biukafi_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
☘️ 🔰 میاندار شهید هیأت ما 👤 : خونه‌شون که می‌رفتی، کمد زیرتلویزیونی پُر از نوار کاست بود، همه رو گوش داده بود و به مطالب مسلّط بود، تا دربارۀ موضوعی یا مشکلی صحبت می‌کردی، سریع یه برمی‌داشت می‌داد بهت می‌گفت: "مفصل پیرامون این موضوع صحبت کرده" و راهنمایی‌ت می‌کرد. خلاصه دست‌خالی برنمی‌گشتی. مدافع حرم 🌹 رو یاد کنیم با صلوات 🇮🇷 صفحۀرسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی @AbozarBiukafi_ir
☘️ 🔰 میاندار شهید هیأت ما 👤 : بسیار اهل بود، نمی‌تونی تصور کنی چقدر زود باهات رفیق می‌شد واقعاً خونگرم بود، و بچه‌ها براش مهم بود، مخصوصاً اونایی که میومدن و . نبود، از اینایی که فقط زندگی خودشون براشون مهمه، نَه اصلاً از این مدل‌ها نبود، از رفتار می‌فهمید فلانی حتماً مشکلی داره، هرطوری شده پیگیری می‌کرد تا مشکل‌شو‌ به نوعی برطرف کنه، مخصوصاً نوجون‌ها که تو برهه‌ای از زمان معمولاً با دچار می‌شن، حامد وارد عمل می‌شد طوری‌که هم نوجوان آسیب نبینه هم خونواده‌ش. دورۀ پاسداری بود و خُب توو دوره از صبح و کارای انجام می‌داد و سختی‌های خودش رو داشت، معمولاً اگر وقتی می‌موند علی‌القاعده باید می‌کرد، امّا زمان‌های مرخصیِ ساعتی، برای بچه‌ها می‌فرستاد که زنگ بزنن، اگه کاری دارن بگن، اگه مشورتی لازم دارن بگن و بهشون انگیزه می‌داد. واقعاً بود مدافع حرم 🌹 رو یاد کنیم با صلوات 🇮🇷 صفحۀرسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی @AbozarBiukafi_ir
☘️ 🔰 میاندار شهید هیأت ما 👤 : بمب و بود، بعضی‌ وقتا با خودم می‌گفتم اینهمه حوصله و انرژی رو از کجا میاره؟! بخدا توو زندگیش انواع رو داشت، اینطور نبود که آدم بی‌‌غمی باشه نَه، بچۀ بود. همه دوسِش داشتن، مخصوصاً نوجون‌ها، که محیط‌های و رو خیلی نمی‌پسندن. عاشق حامد بودن، چون توو کمتر از چند دقیقه جوری فضا رو رفاقتی می‌کرد که انگار بچه‌ها باهاش هم‌سن‌وسالن و سال‌هاست همدیگه رو می‌شناسن. یه سال دو تا اتوبوس رفتیم ، بچه‌هایی که اومده بودن واقعاً بودن. با اینکه یه در حد رو رد کرده بود؛ طوری که دست و پاش توو گچ بود و گونه‌ها و دندونا و بینی‌ش هم شکسته بودن. با این حال گفت میام، هر چی اصرار کردن آقا تو اوضاعت‌ اینه‌ گفته بود میام، با و چه گرفتاری‌هایی خلاصه اومد. تخصصش این بود؛ بچه‌های و تحویل می‌گرفت ؛ تحویل می‌داد. واقعاً بعضی از بچه‌ها رو حتی پدر و مادراشون گردن نمی‌گرفتن، ولی پناه‌شون داداش حامد بود. دقیقاً یادمه چند تا خودکار آورده بود می‌داد به بچه‌ها رو گچ‌های دست و پاش یادگاری می‌نوشتن، کُنج شده بود محل سرگرمی‌هایی که خودش طراحش بود، با اینکه واقعاً درد داشت ولی روحیه‌ش از همه بهتر بود، خیلی وقتا توو همین شلوغ‌کاریا‌ حرفاشو به طرف منتقل می‌کرد و به بچه‌ها رو نشون می‌داد. مدافع حرم 🌹 رو یاد کنیم با صلوات 🇮🇷 کانال‌رسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی ▫️ AbozarBiukafi_ir