رفقای آسمانی 🇵🇸
_دلتون شکست خیلی دعام کنید(:
این دل تنگم عقده هاااا دارد....
رفقای آسمانی 🇵🇸
ناله و شکوه حرام است بر عشاق ؛ ولی از فراقِ تو شکایت نکنم میمیرم!
خودمانیم جز تو کسی نفهمید مرا...
بہشوخےبہیڪےازدوستانمگفتم:
_من۲۲ساعتمتوالیخوابیدهام!!
+گفت:بدونغذاا؟!
وهمینسخنرابہدوستدیگرمگفتم:
+گفت:بدوننماز؟!💔
واینگونہخداےهرڪسراشناختم..!
_با خدا دوست باشید..!
چجوری دوست باشیم؟؟
وقتی داری نماز مبخونی جوری نماز بخونی که انگار داری با خدا حرف میزنی..!
حضرت آقا
🌷شهید مسئول کمیته ازدواج🌷
یادمه از اولین دوره های راهیان نور که رفته بودم وقتی وارد هویزه شدیم
قشنگی فضاش ما رو گرفت☺
کسایی که رفتن هویزه میدونن چے میگم...
جلوی درش کفشاتو میگیرن و واکس میزنن👞
از تونل سر بندها که عبور میکنے،
میرسی به یه حیاط که دو طرفش شهدا دفنن💚
و چند تا درخت رو مزار بعضی شهدا سایه انداخته و دلچسبی فضا رو دو چندان میکنه😊
یادمه وارد شدیم و راوی روایت گری میکرد🎙
یکی از بچه ها که سابقه دار بود اصرار کرد
بچه ها بریم سر قبر شهید علی حاتمی💚
پرسیدیم چرا بین اینهمه شهید به اونجا اصرار داری؟؟�
گفت:بیاین کارتون نباشه😬😁
رفتیم رو مزار شهید و مشغول فاتحه و صحبت و...
دیدیم چند تا خواهرا هم پشتمون سرپا وایستادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت میکشیدن جلو بیان😕🙄
برام جای تعجب بود😮
خوب بقیه شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحه بخونن😯
که این رفیقمون گفت:
آخه این شهید مسئول کمیته ازدواجه 💞😀
هر کے با نیت بیاد سر خاکش سریع ازدواج میکنه😅
(پس بگو چرا خواهرا صف وایساده بودن😂😂)
ما هم از قصد هے کشش میدادیم و از روی مزار بلند نمیشدیم...😌😅
یهو راوی اومد بلند جلوموننیم
صدای بلند و خنده گفت:
آقایون!
این شهید شوهر میده ها...
زن نمیده به کسی 😂😂
یهو همه اطرافیا و اون خواهرای پشت سری خندیدن 😐😐
و ما هم آروم آروم تو افق محو شدیم 😞😞😬☹️
البته راویه الکے میگفت😂
خیلی بچه ها با نیت اومدن و ازدواج هم کردن😂😂
اقایون و خانمایے که راهیان میرید،
مزار شهید علی حاتمی تو هویزه فراموش نشه😅😉✌️🏻
‹ #شهیدعلیحاتمی ›