eitaa logo
رفقای آسمانی 🇵🇸
395 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
24 فایل
دِلت‌کِہ‌گِرفت... بِروسُراغ‌رُفقـٰا؎آسِمانیت((:♥ این‌زمینیاتو‌کار‌خودشون‌موندن! _ _ _ _ هرچه می‌خواهد دله تنگت بگو ..💌 لینک ناشناسمون 👇 "درد دلی!نظری!سخنی!" https://harfeto.timefriend.net/16816814252574 شروعمون(:۱۴۰۱/۹/۲۷
مشاهده در ایتا
دانلود
مِھر تو بالا ترین سرماۍ عمر من است؛ 💛'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گذشتۍ از روزهاۍ خوشِ جوانۍ ات .. دعا کن برایم:)' تا این جوانۍ ، مرا بہ بازۍ نگیرد؛
بہ‌شوخے‌بہ‌یڪےازدوستانم‌گفتم: _من۲۲ساعت‌متوالی‌خوابیده‌ام!! +گفت:بدون‌غذاا؟! وهمین‌سخن‌رابہ‌دوست‌دیگرم‌گفتم: +گفت:بدون‌نماز؟!💔 واینگونہ‌خداےهرڪس‌راشناختم..!
بِدانیـم‌... مـاهیـچ‌ کاره هستیـم؛ اگـرخـودَت‌راهیـچ‌کاره بدانـی؛ همـه کاره میشَـوی ولـی اگـرخـود‌َت‌راهمـه کاره بدانـی؛ هیـچ‌میشَـوی.. -آیت الله فاطمی نیا
「🌝🌿」 + دیدین‌ بعضۍ ازآدم‌ھا، دلِ‌بزرگۍ برای‌ِ بخشیدن‌ دارند؟!.. بھترین‌ هدیہ‌هارو میدن، از دستاشون‌ بازِبازه . . . اینا بہ‌خدا نزدیکترند! - استادشجاعی
توی‌دوره‌های‌بسیج‌که‌برای‌ماگذاشته‌بودن‌باهم بودیـم‌و‌کلاس‌های‌طولانی‌داشـت‌حدود‌شش‌تا هشت‌ساعت‌تئوری‌وچندساعت‌عملی‌یبار‌که‌هوا‌ خیلی‌گرم‌بود‌گفتن‌تایم‌استراحته‌واعلامکردن: اقایون‌هندوانه‌گرفتیم‌بیاییدببرید‌پخش‌کنید! بابک‌ویکی‌از‌دوستان‌رفتن‌آوردن‌و‌گذاشتن‌وسط بابک‌بابغل‌دستیش‌گرم‌صحبت‌شد! ماهرکدوم‌برای‌خودمون‌برداشتیم‌و‌مشغول‌ خوردن‌شدیم! دیدم‌بابک‌نمیخوره‌‌گفتم:تو‌چرا‌بر‌نمیداری...؟! گفت:مگه‌نباید‌پیش‌دستی‌وچنگال‌بیاد؟! گفتم:نه‌بابا‌فضا‌فضای‌خودمونیه‌با‌دست‌بزن‌بالا خندید‌وشروع‌کرد‌به‌خوردن 😂؛ واقعا‌اون‌روزها‌بهترین‌روزهای‌عمرم‌بود.. [‌شھیدبابک‌نوری‌هریس|دوست‌شھید] ‌❁ ¦↫
اوایل‌خدمت‌توتوپخونه‌لشکر۱۶رشت‌بودیم. من،ایمان،رضا،فردین،بابک‌! همون‌روزاول‌بابک‌ارشدمون‌شد. یک‌روزبهم‌گفت: من‌آرزومه‌برم‌سوریه‌،ارزوش‌این‌بودبره‌شهید بشه.گفتم:بابک‌پس‌چرانمیری؟ گفت:اجازه‌نمیدن‌برم،ولی‌هرطورشده‌میرم... تاامروزبعدماه‌ها،اخبارگفت‌: کارداعش‌تموم‌شده.تودلم‌گفتم‌اخ‌خداروشکر. یهوبابک‌اومدتوذهنم. گفتم‌امروزداعش‌تموم‌شدوبابک‌نتونست‌بره سوریه...یهوخبرشهادتش‌به‌دستم‌رسید! [شھیدبابک‌نوری‌هریس|رفیق‌شھید] ‌❁ ¦↫
حالا هی لف بدید ، من ضرر میکنم یا شما؟ 🤪🤣🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخ عاشق تکرار شدن است... 1400 سال از روزی که عمر ولایت امام خود را به بهای حکومت ری فروخت می‌گذرد؛ همان موقع امام حسین علیه السلام سوگند یاد کرد که «ای عمر تو از گندم ری نخواهی خورد». تاریخ چرخیدو چرخید تا نوبت به ما رسید. مولای ما در راه آمدن به کوفه ی ماست؛ امامی که هر روز هزاران نامه به او می نویسیم که «مولای من، شیعیان از جور ظالمان به تنگ آمده و سخت در انتظار قدوم مبارک شما هستند؛ بیایید و ببینید که چگونه در رکاب تان شمشیر زده و جان فشانی میکنیم»... اما ای اهل کوفه، حال که مولای تان راه شهرتان را به پیش گرفته، چگونه غرق مال و منال بی ارزش دنیا شده اید... بعضی از اُمرای این شهر که هوای ملک ری به سرشان زده و آرمان های ولی را زیر پا گذاشته اند؛از آنان هیچ توقعی نیست و می‌دانم می‌رسد آن روز که این امیران، در رکاب یزید زمانه به قتال مولایمان بر می‌خیزند؛ اما شما را چه شده؟ شما که هر جمعه تومار تومار برای مولا پر میکنید دیگر چرا از او غافلید؟ نمی‌شنوید فریاد هل من ناصرا ینصرنی ِ پسر فاطمه را؟ نکند انتظار دارید یک بار دیگر کربلا برپا شود تا شما با خیال راحت برای یک حسین دیگر نوحه سرایی و سینه زنی کنید؟ هان؟ اما نه! این بار دیگر شهر ما پر از عباس است؛ پر است از حبیب و حر و قاسم و علی اکبر... شمایی که در مقابل حجاب از سر کشیده شده دخترانمان به دست یزید زمانه سکوت اختیار کردید، بدانید فریاد های ما به گوش خدا می‌رسد و به زودی همراه با حسین زمانه پاسخ سکوت تک تک شما را خواهیم داد. آن روز خیلی نزدیک است، چون حسین در راه است و صدای کاروانش به گوش می‌رسد...
اونجا ڪہ خدا میگہ : قــالَ‌لا‌تَخافاً،إنَّنِي‌مَعَكُما‌أسمَـعُ‌وأري نترسید،خودم هواتونو داࢪم…
دقت کردین امسال بیشتر اعیاد و حتی شهادتها روز جمعه افتاده:) نمیدونم حکمتش چیه... ولی قشنگه❤️‍🩹...