eitaa logo
آفتابگردان‌ها
526 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
بیست و سومین جلسه از سلسله نشست‌های شعرخوانی (ویژه اعضای ادوار مختلف ) با عنوان ، با اجرای ، در دفتر مؤسسه شهرستان ادب برگزار می‌شود. مهمان ویژه بیست و سومین جلسه: دکتر همراه با شعرخوانی زمان: ‌شنبه ۲۸ مرداد ماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۰۰ مکان: تهران، خیابان شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا. پلاک ۱۶٨، طبقه چهارم @Aftabgardan_ha
برگزیدگان دومین شعر فصل آفتابگردان‌های دوره دهم (ویژه بهار) معرفی شدند. دفتر شعر مؤسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب»، در ادامه برگزاری دوره‌های جامع آموزش شعر جوان کشور (آفتابگردان‌ها)، جایزه ادبی «شعر فصل» را در فصول چهارگانه سال برای ایجاد رقابت و انگیزه‌بخشی به شاعران جوان عضو این دوره برگزار کرده است. در دومین فراخوان شعر فصل (ویژه بهار)، تعداد ۴۷ اثر در موضوع آزاد و ۱۳ اثر در موضوع ویژه (سبک زندگی ایرانی) از شاعران عضو دوره دهم آفتابگردان‌ها دریافت شده بود که پس از دو مرحله داوری، برگزیدگان این فراخوان مشخص شدند. داوری مرحله دوم این آثار را سرکار خانم فریبا یوسفی و آقایان علی داودی، سیدوحید سمنانی، مبین اردستانی، محمدحسین نجفی و علیرضا میرزایی بر عهده داشتند. در موضوع ویژه هیچ اثر برگزیده‌ای نداشتیم. اثر «معصومه توکلی» در موضوع آزاد به عنوان برگزیده انتخاب شد و همچنین آثار «زینب حاتم پور»، « سحر هادیان کمرودی» و «زینب خاکباز مقدم» شایسته تقدیر شناخته شدند. به نقل از روابط عمومی شهرستان ادب سومین فراخوان فصل شعر (ویژه تابستان)، در مردادماه امسال در دو موضوع آزاد و ویژه «ایران ما» (همدلی و همراهی در مسیر اعتلای ایران) منتشر خواهد شد. گفتنی است دفتر شعر مؤسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب»، در دوازدهمین سال فعالیت خود، در حال برگزاری دهمین دوره جامع آموزش شعر کشور (آفتابگردان‌ها) است. دبیرخانه دهمین دوره جامع آموزش شعر جوان کشور (آفتابگردان‌ها) @Aftabgardan_ha
هدایت شده از شهرستان ادب
همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین‌الله! خلق‌الله می‌آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند ببین شانه‌به‌شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پا‌به‌پا، همراه می‌آیند مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می‌آیند قیامت کرده‌ای، انگار تصویری‌ست از محشر که دوشادوش هم نزدت گدا و شاه می‌آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند به لطف گوشه‌چشمت عاقبت کوتاه می‌آیند @shahrestanadab
حال خوبی نداشتم آن شب اتفاقی سراغ من آمد در خودم غرق بودم و ناگاه خواهرم به اتاق من آمد گلسری توی دست‌هایش بود روی گل‌هاش نقش پروانه آمد آرام سوی آغوشم خواست بر موی او کشم شانه شانه را سمت موی او بردم با گره‌های آن شدم سرشاخ ناگهان ناله کرد: موهایم... داری از ریشه می‌کنی‌شان آخ! شانه را باز سمت او بردم خواستم تا ادامه... اما نه چشم من تاب آن ندارد که گریه‌های سه‌ساله‌ها را... نه مثل موهای خواهرم آن شب حال من هم ملول و درهم بود راستی رفته بود از یادم که شب سوم محرم بود @Aftabgardan_ha
نه چشم کشف و شهودم، نه گوش نجوایم نه در سواحل لفظم، نه غرق معنایم نصیب پنجره‌ام چیست جز شلوغی شهر سلوک منظره‌ای نیست در تماشایم نه برده است مرا سیر انفس و آفاق نه نوری از ملکوت آمده به رویایم نه دوزخ است سرانجام بی‌ارادگی‌ام نه می‌رسد به بهشت تو دست دنیایم نه بوده کفرم همپایهٔ بزرگی تو نه آنچنان که تو شایسته‌ای، تمنایم شبیه نیست صفاتم به ذات تو، آنی فقط به وسعت تنهایی تو، تنهاییم @Aftabgardan_ha
ما راهیان مست دل از دست داده‌ایم با چای داغ موکب تو گرم باده‌ایم با هر زبان و رنگ به سوی تو آمدیم «در زیر بیرقت همه یک خانواده‌ایم» یا صاحب‌الزمان تو علمدار عالمی شکر خدا که پشت سرت ایستاده‌ایم وقتی که اربعین برسد قطره قطره ما با خانواده راهی دریای جاده‌ایم با خون هر شهید به راه آمدیم ما سر را به شاهراه شهیدان نهاده‌ایم پر زرق و برق نیست اگر زندگی ما مانند اشک روضهٔ تو صاف و ساده‌ایم چیزی نمانده است به نابودی خَسان مانند آب‌های روان با اراده‌ایم پر می‌شود مشام جهان از شمیم ما ما نامه نامه عطر گلی سرگشاده‌ایم @Aftabgardan_ha
اینگونه کس ندیده هراسان حسین را بی‌تاب، بی‌قرار، شتابان حسین را مشغول جمع کردن صد آیه از زمین اینقدر گرم بوسه به قرآن حسین را آن‌سوی دشت هلهله‌هاشان بلند شد وقتی که دیده‌اند پریشان حسین را دردی که مانده در دل او از غریبه نیست قومی به اصطلاح مسلمان حسین را... از روی خاک کاش بلندش کند کسی تا دق نداده این تن بی‌جان حسین را داغ جوان نبیند الهی کسی به چشم این داغ پیر کرده به یک آن حسین را @Aftabgardan_ha
غمت چون نقش روی سنگ‌ها در یاد می‌ماند از این غم تا ابد غمخانه‌ها آباد می‌ماند میانِ نامهٔ اعمال وقتی چشم گریان است همان اشکی که روزی از غمت افتاد، می‌ماند اگرچه های‌وهوهاشان کفِ بر آب خواهد شد تو آن رودی که در آبادی فریاد می‌ماند میان داد و بیداد و صدای مردم عالم طنین داد مظلومان به هر بیداد می‌ماند به تیغ ذلت آن وقتی که روی گردن مرد است اگر تن داد می‌میرد، اگر سر داد می‌ماند @Aftabgardan_ha
می‌خواستی که داغ مرا تازه‌تر کنی؟ یا اینکه قلب سوخته را شعله‌ور کنی؟ حالا که آب از سر اصغر گذشته است دیر آمدی فقط که مرا بی‌پسر کنی؟ حالا به دست و پای من افتاده‌ای که چه؟ تا آه آتشین مرا بی‌اثر کنی؟ باران نبار من که حلالت نمی‌کنم باید که با خجالت از این روضه، سر کنی الّا که روضه‌خوان علی‌اصغرم شوی تاریخ را ز روضه‌ٔ او باخبر کنی الّا شبیه مرثیه‌خوانان دوره‌گرد مابین دشت‌های پریشان سفر کنی هر گوشه‌ای که لاله‌ٔ خشکی نشسته بود با اشک چشم خود لب آن لاله تر کنی @Aftabgardan_ha
هدایت شده از شهرستان ادب
می‌روی دریا، دل من! دست خالی برنگردی از میان دردها با بی‌خیالی برنگردی خاطر آشفتۀ من! می‌روی یادت بماند تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست از بیابان‌ها اگر با خسته‌حالی برنگردی با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش تا نسوزد آتش عشق از تو بالی، برنگردی خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی؟ می‌شود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟ ماهی تنگ بلورم! ای دل بی‌تاب و تنگم! می‌روی و کاشکی از آن زلالی برنگردی @shahrestanadab
برای حضرت ام‌البنین سلام الله علیها در کشمکش خوف و رجا... گفت حسین؟ در دیدار آینه‌ها... گفت حسین؟ تنها نگرانِ پسر فاطمه بود گفتند که عباس تو را... گفت حسین؟ @Aftabgardan_ha