هدایت شده از شهرستان ادب
همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
به سویت ای امینالله! خلقالله میآیند
زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد
زمین و آسمان با زائرانت راه میآیند
ببین شانهبهشانه هم سفید و هم سیاه اینجا
به شوق دیدن تو پابهپا، همراه میآیند
مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست
به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه میآیند
قیامت کردهای، انگار تصویریست از محشر
که دوشادوش هم نزدت گدا و شاه میآیند
نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند
به لطف گوشهچشمت عاقبت کوتاه میآیند
#اربعین
#محمدمهدی_شفیعی
@shahrestanadab
#ویژهنامه_محرم_و_صفر
حال خوبی نداشتم آن شب
اتفاقی سراغ من آمد
در خودم غرق بودم و ناگاه
خواهرم به اتاق من آمد
گلسری توی دستهایش بود
روی گلهاش نقش پروانه
آمد آرام سوی آغوشم
خواست بر موی او کشم شانه
شانه را سمت موی او بردم
با گرههای آن شدم سرشاخ
ناگهان ناله کرد: موهایم...
داری از ریشه میکنیشان آخ!
شانه را باز سمت او بردم
خواستم تا ادامه... اما نه
چشم من تاب آن ندارد که
گریههای سهسالهها را... نه
مثل موهای خواهرم آن شب
حال من هم ملول و درهم بود
راستی رفته بود از یادم
که شب سوم محرم بود
#فاطمه_ناصریفر
@Aftabgardan_ha
نه چشم کشف و شهودم، نه گوش نجوایم
نه در سواحل لفظم، نه غرق معنایم
نصیب پنجرهام چیست جز شلوغی شهر
سلوک منظرهای نیست در تماشایم
نه برده است مرا سیر انفس و آفاق
نه نوری از ملکوت آمده به رویایم
نه دوزخ است سرانجام بیارادگیام
نه میرسد به بهشت تو دست دنیایم
نه بوده کفرم همپایهٔ بزرگی تو
نه آنچنان که تو شایستهای، تمنایم
شبیه نیست صفاتم به ذات تو، آنی
فقط به وسعت تنهایی تو، تنهاییم
#مصطفی_تبریزی
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_محرم_و_صفر
ما راهیان مست دل از دست دادهایم
با چای داغ موکب تو گرم بادهایم
با هر زبان و رنگ به سوی تو آمدیم
«در زیر بیرقت همه یک خانوادهایم»
یا صاحبالزمان تو علمدار عالمی
شکر خدا که پشت سرت ایستادهایم
وقتی که اربعین برسد قطره قطره ما
با خانواده راهی دریای جادهایم
با خون هر شهید به راه آمدیم ما
سر را به شاهراه شهیدان نهادهایم
پر زرق و برق نیست اگر زندگی ما
مانند اشک روضهٔ تو صاف و سادهایم
چیزی نمانده است به نابودی خَسان
مانند آبهای روان با ارادهایم
پر میشود مشام جهان از شمیم ما
ما نامه نامه عطر گلی سرگشادهایم
#سارا_رمضانی
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_محرم_و_صفر
اینگونه کس ندیده هراسان حسین را
بیتاب، بیقرار، شتابان حسین را
مشغول جمع کردن صد آیه از زمین
اینقدر گرم بوسه به قرآن حسین را
آنسوی دشت هلهلههاشان بلند شد
وقتی که دیدهاند پریشان حسین را
دردی که مانده در دل او از غریبه نیست
قومی به اصطلاح مسلمان حسین را...
از روی خاک کاش بلندش کند کسی
تا دق نداده این تن بیجان حسین را
داغ جوان نبیند الهی کسی به چشم
این داغ پیر کرده به یک آن حسین را
#فاطمه_سادات_آل_مجتبی
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_محرم_و_صفر
غمت چون نقش روی سنگها در یاد میماند
از این غم تا ابد غمخانهها آباد میماند
میانِ نامهٔ اعمال وقتی چشم گریان است
همان اشکی که روزی از غمت افتاد، میماند
اگرچه هایوهوهاشان کفِ بر آب خواهد شد
تو آن رودی که در آبادی فریاد میماند
میان داد و بیداد و صدای مردم عالم
طنین داد مظلومان به هر بیداد میماند
به تیغ ذلت آن وقتی که روی گردن مرد است
اگر تن داد میمیرد، اگر سر داد میماند
#پویان_سلیمانی
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_محرم_و_صفر
میخواستی که داغ مرا تازهتر کنی؟
یا اینکه قلب سوخته را شعلهور کنی؟
حالا که آب از سر اصغر گذشته است
دیر آمدی فقط که مرا بیپسر کنی؟
حالا به دست و پای من افتادهای که چه؟
تا آه آتشین مرا بیاثر کنی؟
باران نبار من که حلالت نمیکنم
باید که با خجالت از این روضه، سر کنی
الّا که روضهخوان علیاصغرم شوی
تاریخ را ز روضهٔ او باخبر کنی
الّا شبیه مرثیهخوانان دورهگرد
مابین دشتهای پریشان سفر کنی
هر گوشهای که لالهٔ خشکی نشسته بود
با اشک چشم خود لب آن لاله تر کنی
#محمدحسین_آل_مجتبی
@Aftabgardan_ha
هدایت شده از شهرستان ادب
میروی دریا، دل من! دست خالی برنگردی
از میان دردها با بیخیالی برنگردی
خاطر آشفتۀ من! میروی یادت بماند
تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی
با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست
از بیابانها اگر با خستهحالی برنگردی
با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش
تا نسوزد آتش عشق از تو بالی، برنگردی
خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی؟
میشود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟
ماهی تنگ بلورم! ای دل بیتاب و تنگم!
میروی و کاشکی از آن زلالی برنگردی
#حسن_زرنقی
#اربعین
#آفتابگردانها
@shahrestanadab
#ویژهنامه_محرم_و_صفر
برای حضرت امالبنین سلام الله علیها
در کشمکش خوف و رجا... گفت حسین؟
در دیدار آینهها... گفت حسین؟
تنها نگرانِ پسر فاطمه بود
گفتند که عباس تو را... گفت حسین؟
#بهنام_کردلو
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_محرم_و_صفر
گریه برا تو، شورِ ساده واسهٔ ما نیست
داغ تو عین عشق ما و باور ماست
این بیرقا مشتی نخه، اما یه عمره
مثلِ یه سقف و سایه بالای سر ماست
پرچم سیاهِ سر درِ هیئت نشون داد
میشه سیاهی هم چراغ راه باشه
میارزه حتی به همه عمرش، اگه نوح
با کشتی تو ساعتی همراه باشه
وقتی که دیدم موج زوّارت رو، گفتم
کی از بیابون میتونه دریا بسازه؟
کی قدرتش رو داره جز تو، بی زر و زور
جمعیتی این شکلی تو دنیا بسازه
گلدستههای خوش قد و بالات انگار
دست دعاییان که سمت آسمونه
حتما واسه اینه محاله تو حریمت
حتی یه حاجت رو زمین باقی بمونه
از لشکر کوچیک تو، این درس بس که
آزادگی چیزی به جز دلدادگی نیست
حر اینو خیلی خوب میدونه که گاهی
خیری که توی مردنه تو زندگی نیست
وقتی سرت رو میبریدن، فکر کردن
راه تو هم با رفتنت از بین میره!
شاید گُلو از روی ساقه چیدن اما
کِی ریشههایی که توی خاکه میمیره؟
زیباترین احساسه همنام تو بودن
وقتی که انقد بین مردم قدر داری
شرط بزرگی اسم و شهرت نیست، اما
جز اسم کوچیکم ندارم اعتباری
#حسین_صبحخیز
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_محرم_و_صفر
شکوه نام تو با مویه کم نخواهد شد
حماسهٔ تو که تسلیم غم نخواهد شد
زمین زدند علم را؟ زمین قسم خوردهست
که هیچ پرچمِ دیگر، علم نخواهد شد
«بدین رواق زبرجد نوشتهاند به زر»
ستم به سیم و زرش محترم نخواهد شد
چگونه بسته امید، اهرمن به سازش تو؟
سرت به نیزه بلند است و خم نخواهد شد
چه شاعرانه نوشتی که دست، همچون نی
اگر بریده نباشد قلم نخواهد شد
صدای زمزمهٔ زمزم است! میشنوی؟
که هیچ آب چو آب حرم نخواهد شد
مرام و نام تو حاشا که یادمان برود
«چنین نبود و چنین نیز هم نخواهد شد»
#محمد_محمدی_رابع
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_محرم_و_صفر
آمد به دلم شور عزاداری باز
روشن شده چشم من به بیداری باز
سنگ است دلم ولی از این داغ عظیم
رود از دل سنگ میشود جاری باز
#سارا_رمضانی
@Aftabgardan_ha