eitaa logo
آفتابگردان‌ها
526 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
یک این غلغله از کجا چنین می‌جوشد؟ از دور نگاه کن، زمین می‌جوشد با خاک عراق، جز فرات و دجله رودی دگر است، اربعین می‌جوشد دو تا وادی حیرت نرسیدی شاید قرآن ز سر نی نشنیدی شاید اصحاب رقیم را عجب می‌دانی؟ اصحاب حسین را ندیدی شاید سه من حالِ پس از سقوط را می‌فهمم آشفته‌ام، این خطوط را می‌فهمم برگشته‌ام از بهشتِ بین‌الحرمین آدم شده‌ام... هبوط را می‌فهمم @Aftabgardan_ha
خبر رسید شهِ تشنه‌کام را کشتند امیرِ لشکرِ عالی‌مقام را کشتند پس از قیام و رکوع و سجود و حمد و ثنا به قصدِ قرب، مشایخ امام را کشتند به سِحرِ سکه و مال و مقام و وعدهٔ جاه تمامِ قافله، حتی غلام را کشتند پیاده آمده اما سوار برگشتند وحوشِ شام، سواره‌نظام را کشتند به خطبه از درِ اتمامِ حجت آمده بود گروهِ خصم، جواهرکلام را کشتند حرامیان به حرام اهتمام ورزیدند به خدعه صاحبِ ماهِ حرام را کشتند قلوبِ تیرهٔ‌شان تابِ مهر و ماه نداشت به جور و ظلم، سراجِ ظلام را کشتند سپاهِ جاهل و کوفی‌تبارِ نامه‌نگار به کیسه درهمی، اهلِ قیام را کشتند ستاره‌های حرم را به خاک آوردند کنارِ علقمه ماهِ تمام را کشتند نظامِ عرش و زمین را به هم زدند امروز رمید چرخ که صاحب‌زمام را کشتند @Aftabgardan_ha
گریه کن، بغض‌ها مچاله شدند در میان سکوت حنجره‌ات گریه کن باز می‌شود روزی رو به ایوان عشق پنجره‌ات کاروان سمت نور می‌رفت و در بلاد غریب جا ماندی آه ای بی‌قرار بی‌سامان از دیار حبیب جا ماندی کاروان غرق شور محشر بود بوی اسفند و عود می‌پیچید هرکه جا مانده بود غم را تا انتهای وجود خود می‌دید چاووشی‌خوان شهر، بغضش را بعد ِهر ذکر یاعلی می‌خورد قلب ِمحتاج از زیارت را تا حوالی کربلا می‌برد زائری کوله‌پشتی‌اش را با گریهٔ شوق روی دوش انداخت بعد با دوربین عکاسی عکسی از لحظهٔ خروش انداخت کاروان رفت و بغض‌ها ماندند در گلوی همیشه زخمی تو هیچکس جز خودت نمی‌دانست اربعین بود نور ِچشمیِ تو اربعین، کربلا، پیاده‌روی... حسرتی مانده در تو می‌دانم حسرتی را که تا جهان برپاست از درون ِنگات می‌خوانم گریه کن می‌رسد بهار آخر بعد این بی‌بهاری پاییز می‌رسد فصلی از ترانهٔ نور با شکوهی شبیه رستاخیز @Aftabgardan_ha
تا بر آوردیم از جان شور و غوغا یا حسین هر دوعالم یک صدا گفتند با ما: یا حسین دم زدیم از عشقتان همراه با پیغمبران ورد ابراهیم و موسی و مسیحا؛ یا حسین چشم دل را جز نظیر مصطفی، منظر مباد نور چشم مرتضایی، جان زهرا یا حسین دستگیرا! می‌دهمیت ما به عباست قسم دست کم فردا بگیری دست ما را یا حسین ریخت انبوه گناه و اشک‌ من بی‌اختیار ریختی در جام من آب مصفا یا حسین قطرهٔ اشکی فشاندم، سیل رحمت شد روان هست در چشم کریمان، قطره دریا یا حسین در مدار روز عاشوراست مهر و قهر من با یزیدان کی کنم روزی مدارا یا حسین؟ @Aftabgardan_ha
بگذار هر دقیقه شوم بیشتر خراب وقتی که قافیه شده اسمم کنار آب مادر فدای کاکل آشفته‌ات شود از چشم خود مریز عزیزم چنین گلاب گویی به جای شیر دویده‌ست آتشی در سینهٔ تپیده و بی طاقت رباب شاید زمان عاشقی تو رسیده است کاین‌گونه دور مانده ز چشمت هوای خواب هل من معین که گفت پدر، بال و پر زدی گویی به بانگ بی‌کسی‌اش می‌دهی جواب سرباز کوچک پدری، رزم‌جامه کن قنداقه را بپوش و ببر از زمانه تاب باید نشان دهی که نسب از که برده‌ای باشد! بخوان به گریه رجزهای بوتراب! برخیز روی دست پدر تا نشان دهی ما کیستیم و عشق که را کرده انتخاب @Aftabgardan_ha
به سمت شط برو، یک مشک شعر ناب بیاور برو برای غزل‌های تشنه، آب بیاور چقدر گَرد نشسته‌ست روی گُردهٔ تاریخ برو سکون جهان را به پیچ و تاب بیاور برای کودک من نه، برای عالم و آدم برو فرات، دعاهای مستجاب بیاور همیشه عطر تو باید در این دیار بماند به آب علقمه دستی بزن، گلاب بیاور  بجنگ ای همه حق در مقابل همه باطل به هرچه خیر، ثواب و به شر عقاب بیاور جهان شب است برادر! به روی نیزه بتاب و  برای این شب تاریک ماهتاب بیاور اگرچه روی زمین ریخت قطره قطرهٔ این آب تو چشمه چشمه به سرداب، آب ناب بیاور @Aftabgardan_ha
دلم پرواز می‌خواهد، رها در باد خواهم شد چو طوفان بر سر هرچه قفس فریاد خواهم شد به رویم راه‌ها را یک به یک با دست خود بستم نمی‌دانم از این حبس ابد آزاد خواهم شد؟ اگر که رو بگرداند... اگر رنجیده باشد، چه؟ اگر من را نبخشد دوست، دشمن‌شاد خواهم شد ترک‌های بیابان راوی دلشوره‌های من بخندد آسمان، با خنده‌اش آباد خواهم شد سرود سروها عمری نوازش داده روحم را دلم می‌گفت با آزاده‌ها همزاد خواهم شد به اذن عشق، نامم در دل تاریخ می‌ماند میان توبه‌های توبه‌کاران یاد خواهم شد تجلی می‌کند آیات حق در برق شمشیرم در این هنگامه تفسیر «لبالمرصاد» خواهم شد بگو با حنجر خونین رقم خورده‌ست تقدیرم بگو مثل کسی که پای تو سر داد، خواهم شد کنار قبر هفتاد و دو لاله، جای من خالی و من آن لاله‌ای که از تو دور افتاد، خواهم شد   @Aftabgardan_ha
در وقت خلقت دست حق در آستین هستی وقت تنزّل نیز با ما همنشین هستی معنای آن اعجازهای بی‌بدیل این است اصلاً خدا را جلوه‌گر روی زمین هستی پیغمبران تنها رسول قوم خود بودند تنها تویی که رحمةٌ للعالمین هستی اوّل به تو نازل شده ألیومَ أکملتُ یعنی اگر دین جسم باشد، روح دین هستی گرچه امیرُالمؤمنین مولای هستی شد اوّل تو مولای امیرُالمؤمنین هستی معلوم شد در وقت معراجت به سوی حق نزدیک تر به خالق از روح‌الأمین هستی گرچه نبوّت یافت پایان با تو در عالم در عرصه‌ٔ بودن تو خلق اولین هستی @Aftabgardan_ha
کسی دلتنگ از مشهد به مقصد برنمی‌گردد به اقیانوس تو، رودی که آمد برنمی‌گردد چگونه جلد خود کردی منِ از خود فراری را؟ که با زور هزار اجبار و باید برنمی‌گردد چه در سر دارد آن جوجه کلاغ روسیاهی که نگاهش از طلایی‌های گنبد؛ برنمی‌گردد؟ به شالیزار خوش آب و هوا هم، چای گیلانی اگر در چایخانه رفته باشد؛ برنمی‌گردد چه خوشبخت است آن غرق گناهی که یقین دارد از آغوش پر از مهرت کسی بد برنمی‌گردد چنان در وصل عشاق جهان از جان نظر کردی که هرگز عاشقی با پاسخ رَد برنمی‌گردد از این دریای جاری از حرم تا خانه فهمیدم که چشم ابری‌ام بی اشکِ ممتد برنمی‌گردد @Aftabgardan_ha
به من رسیده پس از قرن‌ها طنین صدایت خوشا به من که نفس می‌کشم میان هوایت تویی شبیه پدر، نه! تو مهربان‌تر از اویی همیشه روی سرم بوده است دست دعایت منم که أشهدُ أنَّ محمد است رسولم تو آن همیشه کریمی، من آن همیشه گدایت رسیده‌ای به مقامی، که نیست حُسن ختامی برای دین خداوند غیر نامِ رسایت قدم قدم شب معراج تا به عرش رسیدی خدا به صوت علی آیه آیه خواند برایت قسم به سوره‌ٔ اسرا، قسم به مسجدالاقصی خدا در آن شب زیبا، ستاره ریخت به پایت عزیز کرده‌ٔ خلقت! سلام حضرت رحمت تویی نهایت عزت، اراده کرده خدایت! «ألَم یَجِدکَ یَتیماً؟»... ولی یتیم نماندی! به لطف اُمّ أبیها که آفرید برایت بگو چه خواستی از قوم خود؟ چه عهد گرفتی؟ چه بود اجر تو جز احترام اهل کسایت؟ پس از تو قوم تو بستند دست‌های علی را به استناد کدام آیه و کدام روایت؟ اگرچه سوخت سراپا، سکوت کرد مبادا بیفتد از سر گلدسته روی خاک، لوایت هزار شکر خدا را، که شیعه خواسته ما را جهان نداشت پناهی، اگر نبود عبایت @Aftabgardan_ha
پیشکش به خاک پای امام حسن علیه‌السلام قبلهٔ عالم برای عرض حاجت‌های خاص صاحب بی شک و تردید کرامت‌های خاص خاندان رحمتند این قوم اما این میان «مجتبی» دارد به سائل‌ها عنایت‌های خاص ماه مهمانی‌ست میلادش میان کائنات ماه نور و بندگی، ماه ضیافت‌های خاص ماه مهر و ماه رافت، ماه لطف و زندگی ماه توبه، ماه بخشش، ماه فرصت‌های خاص در گذشت و در صبوری، حسن خلق و عاطفه دارد این آقا به پیغمبر شباهت‌های خاص تا ابد در پیش چشمانش تداعی می‌شود کوچه‌ای با خاطراتی از جراحت‌های خاص راویان بسیار بودند آن میان، اما حسن داشت از آن ماجرا بی‌شک روایت‌های خاص صلح او برّنده‌تر از تیغ هر شمشیر بود عادتش بوده همیشه خرق عادت‌های خاص دست من را هم بگیر آقا اسیر غربتم یا معز‌المومنین، آقای غربت‌های خاص! @Aftabgardan_ha