eitaa logo
عصر آب
216 دنبال‌کننده
419 عکس
78 ویدیو
33 فایل
مطالب اصلی کانال:نقد عرفانهای کاذب و تصوف است ارتباط با آدمین : @mv1388
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀 0️⃣5️⃣ 📝 موضوع: پروژه دکتر امیر معزی 🔹فرسته اول ➖➖➖ 1. معزی کیست: محمد علی امیر معزی متولد پنچم بهمن ماه سال 1334 (۲۶ ژانویه ۱۹۵۶) در تهران است. امیرمعزی که بنابه گفته خود، به توصیه هانری کربن به تحصیل در دانشگاه سوربن فرانسه روی آورده، دکترای خاورشناسی و مطالعات ادیان را در سال ۱۹۹۱ از دانشگاه سوربن پاریس گرفته است. تز دکترای او،‌ «تفسیر شرعی و الهیاتی اسلام شیعی» تا آن زمان تنها تز مربوط به شیعه در جهان دانشگاهی غرب بوده است. وی علاوه بر همکاری و عضویت در موسسات علمی مختلف همچون موسسه مطالعات پیشرفته دانشگاه عبری اورشلیم، مرکز مطالعات ادیان فرانسه، موسسه مطالعات اسماعیلی و دایره المعارف ایرانیکا، بیش از 20 سال است که استاد کرسی شیعه شناسی مدرسه عالی سوربون بوده و از جمله معروفترین شیعه پژوهان و اسلام شناسان در فرانسه و اروپا به حساب می آید. امیرمعزی تاکنون هفت کتاب را به صورت فردی و هشت کتاب را با همکاری دیگران منتشر کرده است علاوه بر آنکه بیش از 120 مقاله داشته و چندین کتاب را نیز از عربی و فارسی به فرانسه برگردانده است. از جمله آثار معروف وی کتب «شیعه چیست؟»، «مذهب باطنی یا معنویت در اسلام شیعی»، «قرآن صامت و قرآن ناطق» «تشیع، ریشه ها و باورهای عرفانی»و «راهنمای الهی در تشیع نخستین» است . + 2. خلاصه ادعای وی هانری کربن که برخی وی را جاسوس می دانند ، در زمینه احیای تصوف و عرفان تلاش زیادی نمود . او سعی در القای تفسیری صوفیانه از تشیع نموده و مدعی است شیعه اصیل و صحیح فرقه شیخیه است.از جمله وی در دو کتابش "مکتب شیخی" و " ارض ملکوت " این اعتقاداش را توضیح داده است. چون امیر معزی خودش شیخی است همین این ادعا را دنبال کرده است. به باور ایشان، تشیع اصیل مذهبی باطنی و سرّی بوده است که با گذشت زمان و با توجه به سیطرهٔ نفوذ سنت فقهی و عقلی در شیعه به عقل‌گرایی نزدیک‌تر شده است. در واقع او با روش پدیدارشناسانه خود مدافع تشیع غالیانه است. وی می‌کوشد امام را شخصیتی معنوی و باطنی و در مجموع، به ‌دور از جنبه‌های سیاسی و کلامی معرفی کند. 👈 خلاصه و ساده اینکه: شیعه حقیقی غالی است و امامان نیز فقط جنبه باطنی دارند. و فقه و کلام نداشته‌اند. •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
🍀 0️⃣5️⃣ 📝 موضوع: پروژه دکتر امیر معزی 🔹فرسته دوم ➖➖➖ 3. اشکالات ایشان تلاش شایانی در جهت ارائه تصویری صوفیانه و عرفانی یا به قول خودشان«فراعقلی» از مبانی اندیشه تشیع امامی دارند و در این مسیر از منابع باطنی امامیه و اندیشه های جریان موسوم به غلو رسمی بهره میبرند. اشکالات متعددی بر ادعاها و دلایل ایشان وارد است،با توجه به کتاب «راهنمای ربانی در تشیع نخستین» وی سه اشکال اساسی ذکر می شود: =-= 3.1. ابهام مفاهیم : وی معرفت عقلی را به نوعی الهام قلبی ،مکاشفه و شهود تعبیر کرده و احادیث و آیات قران را متوجه همین مقصود میکند و هیچ ساحتی از عقل را به عنوان ابزار سنجش قبول ندارد : « عقلی را که در قران یافت می شود می توان نوعی آگاهی یا درکی الهی دانست که همزمان شامل بازتای مراقبه فوری،به یاد داشتن ،کشف و علم عمیق می شود که بر تصدیق و تسلیم قدرت الهی دلالت دارد (امیر معزی، راهنمای ربانی،22) و : « اماممیه عقل گرا یا بلکه عقل توجیه شده لااقل بعد از زمان امامان یا دیرتر از ان پیدا شده (همان، ص 20) و: « امامان از موافقت با اندیشه های عقلانی و روش شاگردان متکلم خود به دور بودند » (همان،ص32) =-= ▫️ امیر معزی واضح و روشن توضیح نمی دهد چگونه عقل به معنای "خرد قدسی" می شود. و چرا باید این همه آیات و روایات امامیه که در توجه به عقل است را به کشف صوفیان معنا نمود. همچنین "باطنی" بودن امام نیز مبهم است و توضیح واضحی داده نمی شود . اضافه بر اینکه: در منابع معتبر شیعه از توجه ائمه اطهار(علیهم السلام) به علم کلام و دفاع از اعتقادات اشاره شده است . مثلا: الف) « وَ أَدْخَلْتُ قَيْسَ بْنَ الْمَاصِرِ وَ كَانَ عِنْدِي أَحْسَنَهُمْ كَلَاماً وَ كَانَ قَدْ تَعَلَّمَ الْكَلَامَ مِنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْن‏ ؛ قیس الماثر در کلام قوی بود و این علم را از امام سجاد(ع) تعلیم گرفته بود» (کلینی،الکافی،ج1،ص171.) ب)در جریان مناظره هشام بن حکم با عمرو بن عبيد المعتزلي امام صادق(ع) فرمودند: «فَلْيُكَلّمِ النّاسَ فَاتّقِ الزّلّةَ وَ الشّفَاعَةُ مِنْ وَرَائِهَا إِنْ شَاءَ اللّهُ؛ (ای هشام)مانند تويي بايد با مردم سخن گويد. خود را از لغزش نگهدار، شفاعت ما دنبالش مي آيد ان شاء الله.» •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
🍀 0️⃣5️⃣ 📝 موضوع: پروژه دکتر امیر معزی 🔹فرسته سوم ➖➖➖ 3.2. ناکافی بودن شواهد ▫️وی در فصل اول کتاب ادعا می کند عقل در نزد امامیه نخستین، امور فراعقلی است که نشان می دهد اساس شیعه باطن گری است . لیکن شواهد ارائه شده کافی نیست و شواهد متعدد دیگری نیز درنقض چنین ادعایی وجود دارد. 🔺او علت لعن ائمه (علیهم السلام) بر غالیان را فاش کردن اسرار می داند نه بد بودن عقاید غُلات. در حالیکه در روایات متعدد امامان به نفی اعتقادات آنها اشاره کرده‌اند. نمونه: غالیان باور دارند امامان کشته نمیشوند که ائمه(علیهم السلام) در برابر این اعتقاد موضع دارند. شیخ طبرسی و کلینی روایت کرده اند که فرمانی به خط حضرت صاحب الأمر عليه السلام بیرون آمد که قول آنها که دعوی مینمایند که امام حسین علیه السلام کشته نشده کفر است و تکذیب رسول ائمه است و ضلالت و گمراهی است. (طبرسی،الاحتجاج،ج2،ص590.) •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
🍀 0️⃣5️⃣ 📝 موضوع: پروژه دکتر امیر معزی 🔹فرسته چهارم ➖➖➖ 3.3. یکی بودن تصوف و تشع هدف نهایی امیر معزی ایجاد تطبیق میان تشیع و تصوف میباشد .همو تنها راه درک روایات و آموزه های ائمه را از طریق ریاضت ،کشف و شهود می داند( راهنمای ربانی،ص۲۲_۲۳) اما نه تنها هیچ شاهدی بر این مدعای خود از قرآن و سنت ندارد، بلکه خود نیز بر این مطلب اعتراف میکند که طریقه ای برای دریافت این الهام غیبی و کیفیت انجام مراحل مکاشفه در روایات وارد نشده است و تنها راه یادگیری از طریق فنون اهل تصوف میباشد: « ....ناچار می باید احادیث ائمه را با مطالب نوشته های پسین تر ،به ویژه نوشته های اهل تصوف مقابله کرد.....منظور از این مقابله،آشکار کردن جنبه فنی و عملی و تجربی «دیدن با دل»است و بس.» (همان،ص۱۰۳) و: « ....اما تا آنجا که میدانیم،در مجموعه های قدیمی احادیث امامیه صحبتی از نشست یا طرز قرار گرفتن بدن به میان نیامده است.» (همان،ص۱۰۸). در نتیجه او پس از تحریف معنای عقل و غیر عقلانی دانستن تعالیم ائمه اطهار و سپس تخطئه کردن علمای شیعه و ناکافی دانستن احادیث؛مخاطب خود را که اکنون بدون ملاک صحیح سنجش رها شده است را در دامان تصوف می اندازد و از این امر فراتر رفته موسس سلسله های صوفیه را اهل بیت علیهم السلام معرفی میکند! «دیدن در دل در اغلب مکتب های تصوف شیعی، جزو اصول و هدف ها است و روش آن کاربست پاره ای چند از فنون تمرکزی همراه با ذکرهایی است که آموزش آنها،بنابر سلسله های طریقتی،از ائمه آغاز شده و نسل به نسل به پیران آن طریقت رسیده است.»(همان،ص۱۰۴) در حالیکه : 1. روایات متعددی از تضاد تصوف و تشیع در منابع معتبر وجود دارد. -=- 2. کتابهای تاریخ تصوف چه شیعه چه سنی و حتی متصوفه اذعان دارند تصوف در قرون اول نبوده است و در قرون بعدی صوفیان سلسله های خود را به ائمه(علیهم السلام) نسبت داده‌اند. -=- 3.تفسیر امیر معزی از عقل برگرفته از ادبیات صوفیان است نه نقل شیعیان نخستین .حیدر آملی در بی فایده بودن فلسفه و کلام در معرفت حق می نویسد:« و ليس يحصل لهم من هذين العلمين معرفة اللَّه و معرفة الأشياء قدر رأس ابرة، بل تزيد منهما الشكوك و الشبه.» (آملی،جامع الاسرار،ص474.) اسیری لاهیجی می نویسد:« مجذوب مطلق، کسی است که بعد از فناء بالکل مسلوب العقل شود و در آن سکر و بیخودی بماند.در این صورت قلم تکلیف از او برداشته شود.این گروه، مجانین حقند و خدای متعال آنها را برای خود برگزیده است و تمام مقامات آنها را حاصل شده است»(لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز،ص89.) -=- 4. تا چند قرن تصوف در بین تشیع جایگاهی نداشت و فقط سنیان آنرا پذیرا بودند . 🔺قشیری از مهمترین صوفیان چنین گوید:« در آن جنجال که هر قومی ادعا می کرد در میان آنها زاهدانی وجود دارند👈 خاصگان اهل سنت جدا شدند دل خویش را از غفلت به نام تصوف[ حفظ کردند] این نام بر ایشان برفت و به این نام مشهور گشتند .» (الرسالة القشيرية،ص34.) 🔹ابو المظفر اسفراينى‏ ( 471 ق‏ ) می نویسد:« علم التصوف، و الإشارات، و ما لهم فيها من الدقائق و الحقائق لم يكن قط لأحد من أهل البدعة فيه حظ، بل كانوا محرومين مما فيه من الراحة، و الحلاوة، و السكينة، و الطمأنينة و قد ذكر أبو عبد الرحمن السلمى من مشايخهم قريبا من ألف، و جمع إشاراتهم و أحاديثهم و لم يوجد فى جملتهم قط من ينسب إلى شي‏ء من بدع القدرية و الروافض‏..؛سنیان در علم تصوف نیز پیشگامند،و اهل بدعت چون روافض(شیعیان) در این زمینه چیزی ندارند» (التبصير في الدين، ص: 164.). •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
امروزه مصادف است با سالروز وفات علامه امینی. نکته ای از این عالم ولایی در نقد تصوف تقدیم میشود. ایشان گفته است: « امور سخیف و خرافی صوفیه چون سماع و رقص هتک ناموس اسلام است. که توهین به ساحت قُدسی رسول الله (ص) است.صوفیان قرآن را به پشت سر نهاده‌اند (یعنی: بدان عمل نمی کنند یا تفسیر به رای میکنند) 》 📕 تکملة الغدیر فی الکتاب و السنة،ج3،ص400. •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
🍀 1️⃣5️⃣ 📝 موضوع:میلاد حضرت زینب سلام الله علیها 🔹 ➖➖➖ همانطور که برخی جهات زندگانی معصومان بر ما مخفی است،تاریخ زندگی امامزادگان نیز چنین است. تاریخ زوایای روشنی از زندگی حضرت زینب برایمان بیان نکرده، جز برخی گزارشهایی که به تناسب واقعه کربلاء در دسترس است. آنچه درباره میلاد این بانوی عُظمی مشهور است به عنوان نمادی است برای یادکرد ایشان. بنابر آنچه یافت شد، ظاهرا اول کسی که پنجم جمادی الاولی را به عنوان سالروز میلاد زینب الکبری ذکر کرده است،مرحوم علامه نقدی است.سپس اولین شهید محراب ،شهید قاضی طباطبایی در حاشیه کتاب استادش مرحوم کاشف الغطاء بدین مطلب اشاره نمود و در آخر نیز شهید والا مقام آیت الله دستغیب (ره) بدین مطلب اشاره کردند و از آن پس، این روز در کشور عزیزمان ایران مشهور شده است. ↪️↪️ مرحوم شیخ جعفر النقدی (1370ق) نوشته‌اند : «..الخامس من شهر جمادى الأولى في السنة الخامسة؛پنجم جمادی الاولی در سال پنجم زینب کبری به دنیا آمد.» ( النقدی، الزینب الکبری،ص18.) =-= شهید قاضی طباطبایی می نویسد « ذكرها علماء الرجال من الفريقين في كتبهم، و أفرد بعضهم في حقها مؤلفا خاصا ككتاب «السيدة زينب»، و كتاب «زينب الكبرى» للعلامة النقدي رحمه اللّه، و كتاب «الطراز المذهب» بالفارسية لولد صاحب ناسخ التواريخ، و قد خلط مؤلفه فيه الصحيح بالسقيم، و لا ينبغي الاعتماد عليه من غير تثبّت و تحقيق..... في مدفنها و تأريخ وفاتها آراء و أقوال شتى لم أهتد إلى تحقيقها و التحري الدقيق فيها كي‌ تطمئن النفس بإحداها؛ لقلة المصادر؛ و لأسباب أخرى. قيل: إنها ولدت في حياة النبي صلّى اللّه عليه و آله من غير ذكر سنة الولادة كما في الإصابة و غيرها، و قيل: ولدت في الخامس من جمادى الأولى في السنة الخامسة للهجرة، 👈و هو الراجح في نظري، و قيل: في السنة السادسة، و قيل: في الرابعة، و توفيت نحو سنة 65 ه‍ كما ذهب إليه الزركلي في الأعلام: ج 1/ ص 351، و عمر رضا كحالة في أعلام النساء: ج 1/ ص 508، و في الأخير أنها دفنت بمصر، و إليه ذهب جمع من علماء أهل السنة، و ذهب العلامة الشهرستاني في نهضة الحسين عليه السّلام إلى أنها توفيت في نصف رجب سنة 65 ه‍، و قيل: إنها لم تمكث بعد أخيها إلّا يسيرا، و توفيت بعد ورودها المدينة بثمانين يوما، و أن قبرها بها، كما في تنقيح المقال: ج 3/ فصل النساء ص 80، و استظهر صاحب كتاب أعيان الشيعة: ج 33/ ص 207- 210 ط. بيروت أيضا أن قبرها بالمدينة، و قيل: إنها توفيت في النصف من رجب سنة 62 ه‍ بمصر كما ذهب إليه العبيدلي في رسالة «الزينبات» المنسوبة إليه، و قيل: إنها توفيت في إحدى قرى الشام و دفنت بها، و هذا القول بعيد عن الصواب؛ فإن الألسن تلهج في سبب ذلك بحديث (حديث المجاعة و مجي‌ء عبد اللّه بن جعفر مع زينب عليها السّلام إلى الشام) لا أثر له في صفحات التاريخ و السير، و ما ذكره العبيدلي من تاريخ وفاتها و مدفنها بمصر بعيد أيضا للقرائن التي لا يسعنا المجال و لا المقام لذكرها، و الحق أنّ👈 لهذه السيدة شباهة تامة لأمها الصديقة الطاهرة عليها السّلام في اختفاء قبرها و مدفنها، سلام اللّه عليهما.القاضي الطباطبائي » ‌ ( کاشف الغطاء،الفردوس الاعلی،صص 61-62.) خلاصه ترجمه: شهید طباطبایی بعد از کتابشناسی درباره حضرت زینب می فرماید:قول مورد قبول من درباره تولد حضرت زینب، پنجم جمادی الاولی است. لیکن دلیلی برای انتخاب این قول ذکر نمیکند. و در آخر هم نتیجه می گیرند: حضرت زینب مثل مادرشان حضرت زهراء(س) قبرشان نیز مخفی است. =-= •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
🍀 2️⃣5️⃣ 📝 موضوع:شهادت جعفر بن ابی طالب (رضی الله عنه) ➖➖➖ جعفر بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب مشهور به جعفر طیار و ذوالجناحین سومین فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد بود. جعفر پسرعموی پیامبر اكرم (ص)، برادر بزرگ‌تر امام علی(ع)، دومین فرد مسلمان پس از امام علی(ع) و صحابی رسول خدا(ص) بود. جعفر را مردی خطیب، سخاوتمند، بردبار و متواضع معرفی کرده‌اند. مفسران او را مصداق برخی از آیات قرآن از جمله آیه ۲۳ سوره احزاب «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ...» دانسته‌اند. جعفر در جنگ موته پنجاه جراحت دید که بیست و پنج موردش در صورتش بود.(1) سرانجام در ششم در جمادی الاولی سال هشتم هجری به شهادت رسید.(2) رسول الله (ص) قبل از اینکه خبر شهادت جعفر به مدینه برسد بر وی گریست (3) و فرمود: « بر مثل جعفر باید گریه کرد»(4) .همچنین از اندوه مرگ جعفر دل‌دردی بر آن حضرت(صلی الله علیه و اله) عارض شد.(4) ➖➖➖ 1.علامه مجلسی،بحارالانوار،ج21،،ص56. 2. بندانی نیشابوری،تقویم الشیعة،ص198. 3. عَنْ أَنَسٍ- رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ-: أَنَّ النَّبِيَّ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ، نَعَى زَيْدًا وَ جَعْفَرًا وَ ابْنَ رَوَاحَةَ لِلنَّاسِ، قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَهُمْ خَبَرُهُمْ . صحیح بخاری،ج6،ص405. 4. «...على مثل جعفر فلتبك البواكي‏ » ابن عبدالبر،الاستیعاب،ج1،ص243.4. 5. « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص فِي الْمَسْجِدِ إِذْ خُفِضَ لَهُ كُلُّ رَفِيعٍ وَ رُفِعَ لَهُ كُلُّ خَفِيضٍ حَتَّى نَظَرَ إِلَى جَعْفَرٍ ع يُقَاتِلُ الْكُفَّارَ قَالَ فَقُتِلَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قُتِلَ جَعْفَرٌ وَ أَخَذَهُ الْمَغْصُ فِي بَطْنِهِ.» الکافی،ج8،ص376. مرحوم علامه مجلسی این روایت را موثق دانسته و در تفسیرش می نویسد: « راجعان إلى النبي صلى الله عليه و آله أي أخذه صلى الله عليه و آله هذا الداء لشدة اغتمامه و حزنه عليه.» مرآة العقول،ج26،ص563. =-= •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
پاسخ به شبهات گرگيج در مورد مادر امام سجاد عليه السلام.pdf
106.5K
سلام علیکم یکی از مولوی های اهل سنت، در بیاناتی سخیف و بی پایه و اساس به اهل بیت علیهم السلام، توهین کرده است. ضمن ابراز نفرت از این حرکت، در چند سطر پاسخ هایی مستند تقدیم می شود. @javadheidari110
عصر آب
سلام علیکم یکی از مولوی های اهل سنت، در بیاناتی سخیف و بی پایه و اساس به اهل بیت علیهم السلام، توهین
🔴 پاسخ دیگر. تذکر: شبهه در کتب قدما در مورد امیرالمومنین علیه السلام مطرح شده است که از پاسخ به آن پاسخ به گفته ایشان هم روشن خواهد شد. " لا یمکن القدح فی ثبوت امامته (ع) بامساکه عن النکیر، و مبایعته للقوم، و اظهار التسلیم، و حضور مجالسهم، و الصلاه خلفهم، و اخذ عطاءهم، و النکاح من سبیهم ... و اما نکاحه من سبیهم فبنو حنیفه لا یعدون امرین، اما کونهم مستحقین المسبی فی المله او غیر مستحقین، و کونهم مستحقین یقتضی اباحه تملک سبیهم و ان کان السابی ظالما لیس بامام و لا بماموم عدل، لولا ذلک یحرم نکاح المسبی فی کل زمان لا امام فیه منصوص علیه و لا مجتاز، و قد اجمع المسلمون علی خلاف ذلک، و کونهم غیر مستحقین یقتضی کونه (ع) عاقدا علی " خوله الحنفیه " لکونه عالما بما یحل و یحرم و ممن لایقدم علی ما یعلمه حراما باتفاق". ( تقریب المعارف، ابوالصلاح الحلبی، 158 ) " قلنا: اما نکاح سبیهم فقد اختلف فی ذلک، فروی قوم ان النبی (ص) کان وهب له الحنفیه فاستحل فرجها بقوله، و قال آخرون اسلمت فتزوجها، و قال قوم اشتراها فاعتقها ثم تزوجها، فکل ذلک ممکن. علی ان سبی اهل الضلال یجوز ان یشتری لان المراعی استحقاق المسبی بالسبی و لا اعتبار بالسابی، و لذلک یجوز شراء ما یسبیه الکفار من دار الحرب و ان اغار بعضهم علی بعض او یسرقونه ". ( الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، الشیخ الطوسی، 211 )‮
موضع علمای عامه در برابر اظهارات گرگیج
با استعانت از مادر سادات، ویژه نامه فاطمیه 1400 ش را آغاز میکنیم.
➖➖➖ 🎙 (نقد و بررسی شبهات و سوالات فاطمیه) . 7️⃣1️⃣ : چرا فاطمیه مهم است؟ 🔹 فرسته اول 💠 فاطمیه از منظر تاریخی و کلامی مهم است. مخالفان در مقابل فاطمیه از لاک دفاعی بیرون آمده و تمام آنچه درباره اصحاب رسول الله(ص) باور دارند فراموش میکنند. توضیح آنکه: عامه به عدالت تمام صحابه پیامبر(ص) باور دارند. و منبع دینشان آنان هستند. به همین علت سعی در مخفی کردن اختلافات اصحاب کرده‌اند. چند گزارش در این زمینه ذکر میشود: 1) احمد بن حنبل (241 ق): أَبُو عوَانَة کتابی درباره عیوب اصحاب رسول الله(ص) نوشت. سَلام بن أبي مُطِيع کتابش را از وی گرفت و در آتش انداخت 📕 (العلل و معرفة الرجال،دار خانی ،الریاض، ج1،ص253) + 2) أحمد بن عدي الجرجاني (المتوفى: 365هـ) او در شرح حال عبد الرَّزَّاق بْن همام که از شیوخ بخاری است مینویسه:« ولعبد الرَّزَّاق بْن همام أصناف وحديث كَثِيرٍ وقد رحل إليه ثقات المسلمين وأئمتهم وكتبوا عَنْهُ ولم يروا بحديثه بأسا إلاَّ أنهم نسبوه إِلَى التشيع وقد روى أحاديث فِي الفضائل مما لا يوافقه عَلَيْهَا أحد من الثقات فهذا أعظم ما رموه به من روايته لهذه الأحاديث ولما رواه فِي مثالب غيرهم مما لم أذكره فِي كتابي هَذَا وأما فِي باب الصدق فأرجو أنه لا بأس به إلاَّ أنه قد سبق منه أحاديث فِي فضائل أهل البيت ومثالب آخرين مناكير » 📕( ابن عَدی،الکامل فی ضعفاء الرجال، الكتب العلمية - بيروت-لبنان ، ج6،ص545 ) + 3) ابن هشام اعتراف کرده است: :« وَتَارِكٌ بَعْضَ مَا ذَكَرَهُ ابْنُ إسْحَاقَ فِي هَذَا الْكِتَابِ ...أَشْيَاءَ بَعْضُهَا يَشْنُعُ الْحَدِيثُ بِهِ، وَبَعْضٌ يَسُوءُ بَعْضَ النّاسِ ذِكْرُهُ» 📕 ( السیرة النبویة،ج1،ص4) + 4) ابن تیمیه در کتابش « الصارم المسلول علی شاتم الرسول» درباره حکم سَبّ (=فحش) صحابه می نویسد: « ...من سب احدا من اصحاب رسول الله من اهل بیته و غیرهم فقد اطلق الامام احمد انه یضرب ضربا نکالا و توقف عن قتله و کفره » =-= از فردی به نام اصطخری چنین نقل میکند:« ...لا یجوز لاحد ان یذکر شیا من مساویهم،و لایطعن عل یاحد منهم بعیب و لانقص،فمن فعل ذلک فقد وجب تادیبه و عقوبته،لیس له ان یعفو عنه ... اگر توبه کرد که هیچ اما اگر توبه نکرد یا دو مرتبه حرفهایش را زد: خلده فی الحبس حتی یموت او یراجع » 📕 (الصارم المسلول،صص 567-568) + 5) ذهبی (748ق) در توصیه به از بین بردن آثاری که نشانگر اختلاف اصحاب است چنین گوید : « قُلْتُ: كَلاَمُ الأَقْرَانِ إِذَا تَبَرْهَنَ لَنَا أَنَّهُ بِهَوَىً وَعَصَبِيَّةٍ لاَ يُلْتَفَتُ إِلَيْهِ، بَلْ يُطْوَى وَلاَ يُرْوَى كَمَا تَقَرَّرَ عَنِ الكَفِّ عَنْ كَثِيْرٍ مِمَّا شَجَرَ بَيْنَ الصَّحَابَةِ، وَقِتَالِهِم -رَضِيَ اللهُ عَنْهُم- أَجْمَعِيْنَ وَمَا زَالَ يَمُرُّ بِنَا ذَلِكَ فِي الدَّوَاوينِ، وَالكُتُبِ وَالأَجْزَاءِ، وَلَكِنْ أَكْثَرُ ذَلِكَ مُنْقَطِعٌ وضَعِيْفٌ وَبَعْضُهُ كَذِبٌ، وَهَذَا فِيْمَا بِأَيْدِيْنَا وَبَيْنَ عُلُمَائِنَا، فَيَنْبَغِي طَيُّهُ وَإِخْفَاؤُهُ بَلْ إِعْدَامُهُ لِتَصْفُوَ القُلُوْبُ وَتَتَوَفَّرَ عَلَى حُبِّ الصَّحَابَةِ، وَالتَّرَضِّي عَنْهُمُ وَكُتْمَانُ ذَلِكَ مُتَعَيِّنٌ عَنِ العَامَّةِ وَآحَادِ العُلَمَاءِ وَقَدْ يُرَخَّصُ فِي مُطَالعَةِ ذَلِكَ خَلْوَةً لِلْعَالِمِ المُنْصِفِ، العَرِيِّ مِنَ الهَوَى بِشَرْطِ أَنْ يَسْتَغفرَ لَهُم» 📕( سیر اعلام النبلاء،ط الحدیث،ج8،ص276). + 6) جلال الدین سیوطی (م 911ق) کتابی دارد با نام « اِلقامُ الحَجَر لمن زکی ساب ابی بکر و عمر» یعنی: سنگ رو بکوب به صورت ساب ابی بکرو عمر. او می نویسد: « من اصول اهل السنة و الجماعة سلامة قلوبهم لاصحاب رسول الله من الحقد و البغض و الاحتقار و العداوة،و سلامة السنتهم من الطعن و السب و اللعن و الوقیعة(= بدگویی) فیهم (ص23)» ▫️او از ابی مطرف الشعبی عبارتی را نقل کرده است که: « لو کانت بنت ابی بکر الصدیق ماحلفتها الا بالنهار،فصوب قوله بعض المتمسین بالفقه! فقال ابوالمطرف:قوله هذا لابنة ابی بکر: یوجب علیه الضرب الشدید،و الحبس الطویل، و الفقیه الذی صَوَب قوله هو احق باسم الفسق من اسم الفقه ؛ مردی که انکار کند قسم خوردن زن در شب را و بگوید اگر عایشه بود در روز قسم میخورد نه در شب و این کلامش را برخی از فقها تایید کردند. ابوالمطرف گفت: چون اسم عایشه را آورد باید وی را شدیدا بزنند و حبس طولانی کنند. و ان فقیهی که حرفش را تایید کرد باید فاسق بخوانند نه فقیه» ⤴️⤴️ تجلیلا اسم عایشه برده است که شهادت زن با شرایطش قابل قبول است . حکم شرعی را قبول دارد ولی چون میگه شامل همه زنان است حتی عایشه باید شلاق بخورد. 📕 (سیوطی،اِلقامُ الحَجَر ،صص 23 و 63. ) •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
➖➖➖ 🎙 (نقد و بررسی شبهات و سوالات فاطمیه) . 7️⃣1️⃣ : چرا فاطمیه مهم است؟ 🔹 فرسته سوم 🔺 عبدالستار الشیخ یکی دیگر از وهابیون چنین گوید: « لاهل البیت عامة و للسیدة فاطمة خاصة مزلة رفیعه جلیلة ثابتة اصیلة فی افئدة المسلمین من لدن عصر النبوة و جیل الصحابة الکرام و هی مستمرة مطردة عبر العصور جیلا بعد جیل الی زماننا و هدکذا الی قیام الساعة . و الصحابة رضوان الله علیهم هم خیر من یَعرف حقَ رسول الله و حق ذریته الطاهره من الاجلال و التکریم و المحبة و الرعایة» 📕(عبد الستار الشیخ،فاطمة الزهراء ،ص230) وی در ادامه می نویسد: فاطمه زهراء (س) آمدند و طلب میراث کردند.ابوبکر گفت: پیغمبر(ص) از خودش ارث نمیگذارد. عبدالستار گوید:« قد خفی هذا الحدیث علی السیدة فاطمة قبل سوالها المیراث... » بعدبا یکسان دیدن حضرت زهراء با بقیه زنان می نویسد:« ...فتعتَّبت علیه بسبب ذلک ، و هی امراة من بنات آدم تاسَفُ کما یاسفون،و لیست بواجبة العصمة،مع وجود نص رسول الله و مخالفة ابی بکر الصدیق؛ زهراء او را سرزنش نمود و او نیز مثل بقیه زنان است و معصوم نیست به دلیل: وجود روایت پیامبر و مخالفت ابی بکر » 📕 (عبد الستار الشیخ،فاطمة الزهراء صص 306 و 308 .) + 🔺فردی با نام ابراهیم بن عبدالله المُدیهِش کتابی در هفت جلد نگارش کرده است با نام « فاطمة بنت النبی سیرتها – فضائلها- مسندها- » این ملعون وهابی در جلد اولگوید: « لم تکن فاطمة تعلم کما بقیة ازواج النبی عدا عائشة ان النبی لا یورث،فجائت تطلب میراثها من ابی بکر ،فاخبرها بالسنة فی ذلک،فصدَّقت و لم تناقشه فی ذلک؛ فاطمه (س) مثل بقیه زنان پیامبر به غیر از عایشه حدیثی که ابوبکر درباره منع ارث بردن گفت،نمیدانست! ( المدیهش، فاطمه بنت النبی،ج1،ص 277)» در ادامه نوشته است :« ...کان بین الصحابة و آل البیت الفة و حمیمیة و مصاهرة لم ینکرها الا مکابر معاند (همان) » وی در تطهیر چهره عمر بن الخطاب نیز گوید:« ...فامرها عمر بعدم اجتماعهم و هدَّدَ الرجال ان اجتمعوا ان یحرِّق علیهم،کلُّ ذلک اتماما للجماعة و دفعا للفرقة و النزاع (همان، ص279) » در ادامه به محل قبر خاتون دوسرا پرداخته و مدعی است،مکان دفن ایشان در بقیع است و بقیه اقوال دروغ است. در پایان نیز به خاطر تخریب قبر حضرت زهراء (س) توسط آل سعود از انان تشکر میکند « من محاسن الدولة السُنِّیة السَّنِیَة المبارکة – حفظها الله و حماها، و ابقاها مصدرا و موردا لاهل السنة و الجماعة انها هدمت القباب البدعیة المبنیة علی لاقبور فی مکة و المدینة ومنها قبة عظیمة جداً بُنیَت فی لابقیع علی قبور یُدَعی انها لبعض آل البیت ،و منهم: فاطمة !! و قد هُدِمَت القباب فی لابقیع مرتین – ولله الحمد- ( همان،ص283) » ➖➖➖ 💡 آری فاطمیه خط مقدم جبهه مقاومت و دفاع از حقانیت غصب شده مولی علی (ع) است. و اگر این خاکریز فرو ریزد،بقیه اعتقادات نیز از بین خواهد رفت. پس در ترویج هرچه بیشتر این فرصت کوشا باشیم. •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
➖➖➖ 🎙 (نقد و بررسی شبهات و سوالات فاطمیه) . 7️⃣1️⃣ : چرا فاطمیه مهم است؟ 🔹 فرسته دوم میدانیم حضرت زهراء( س) جزء اصحاب پیامبر اکرم(ص) هستند. اما عامه از مبنای خود دست کشیده و درباره فاطمه زهراء (س) حکم را تغییر داده و هرچه خواستند گفته و نوشته‌اند. چند نمونه ذکر میشود: 🔺 ابن تیمیه در تحلیل وقایع پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) می‌نویسد: « « هر عاقلی می‌داند، اگر کسی از حاکم چیزی بخواهد و به او داده نشود، او به حاکم غضب می‌کند؛ وقتی حاکم می‌گوید این حق تو نیست و آن را به همه مسلمانان اهدا می‌کند، در این صورت اگر شاکی غضب کند، هیچ مدحی برای او نیست، حتی اگر او در این حکم مظلوم هم باشد، غضبش برای دنیاست؛ در بین حاکمی که برای خود مصادره نکرده و کسی‌که برای خود می‌خواهد، اتهام به کسی وارد است که چیزی را برای خود می‌خواهد. پس چگونه برخی این امر منطقی را معکوس کرده و این اتهام را به این حاکم کشانده‌اند؟ » ⤴️ ابن تیمیه در توجیه کار خلیفه گفته که خلیفه که برای خودش نگرفته، ولی حضرت زهرا برای خود خواسته و دنیاطلب بوده است. او در ادامه توجیهاتش می‌گوید: «آن حاکم در برابر خواسته حضرت زهرا گفته خدا مرا منع نموده که این خواسته‌ات را بدهم، و ایشان غضب کرده و این غضب در برابر عطا نکردن شبیه شدن به منافقین است که در آیه 58 سوره توبه، خداوند این صفت (که اگر به آنان عطا نشود، خشمگین می‌شوند) را برای منافقین آورده است و این غضب مدحی نیست که جاهلان برای مدح حضرت زهرا این‌گونه استدلال کرده‌اند.» 📕 ابن تیمیه،منهاج السنة،ج4،ص246. + 🔺 عبدالعلی اللکنوی ( 1225ق) در کتابش با نام: « فواتح الرحموت » که شرح یک کتاب دیگر است با نام «مُسَلِمَّ الثُبوت » گفته است:« و اهل البیت کسایر المجتهدین یصیبون و یخطئون و کذا یجوز علیهم الزله و هی وقوعهم فی الذنب من غیر تعمد، کما وقع من سیده النسا من هجرانها خلیفه رسول الله حین منعها فدک من جهت المیراث ؛ اهل بیت همانند دیگر مجتهدین داری خطا و درست عمل می کنند، دچار لغزش هم می شوند، [بلکه بالاتر از این، اهل بیت هم] دچار ذنب و گناه می شوند!! همان طور که از سیده نساء چنین ذنبی اتفاق افتاد! چه زمانی؟ هنگامی که با خلیفه رسول خدا غضب و قهر نمود! در چه موضوعی؟ در منع فدک به جهت میراث از او. » 👈 هرچند در چاپهای بعدی این عبارت رو تغییر دادند . + 🔺 بن عثیمین وهابی در تعلیقات خود بر صحیح مسلم می گوید : « اللهم اعفُ عنها، والا فان ابابکر رضی الله عنه ما استند الی رای، وانما استند الی نص،و کان علیها ان تقبل قول النبی علیه الصلاة و السلام : " لا نورث،ما ترکنا صدقة "، ولکن عند المخاصمة لا یبقی للانسان عقل یُدرِک به ما یقول او ما یفعل او ما یتصَّرف فیه،فنسال الله ان یعفو عنها عن هِجرتها خلیفةَ رسول الله صلی الله علیه و علی آله وسلم. ؛ خدایا از فاطمه بگذر،ابوبکر به نظر و رای خودش استدلال نکرد بلکه به کلام پیامبر استدلال کرد و لازم بود که فاطمه سخن پیامبر را قبول کند : " ما پیامبران از خود ارث باقی نمی گذاریم بلکه آن چه از ما باقی می ماند صدقه است "،اما هنگام مخاصمه عقلی برای انسان باقی نمی ماند که با آن بفهمد چه می گوید و چه می کند پس از خدا می خواهیم که از فاطمه درگذرد که کلام ابوبکر خلیفه ی پیامبر را ترک کرد. » 📕(التعلیق علی صحیح مسلم،ط مکتبة الرشاد،ج9،ص78.) + 🔺نویسنده وهابی- ناصبی (دکتر عبدالمنعم حفنی) در کتابی که درباره عایشه نوشته است، می گوید:« ولم تکن الأمور طیبة بین عَلیّ و فاطمة ، وکان عَلیّ یولیها علی أبیها فتطلب منه من مال المسلمین؛ رابطه بین علی(ع) وفاطمه(س) خوب نبود و معمولاً ، علی(ع) فاطمه (س)را نزد پدرش می فرستاد تااز پدرش اموالی که مال مسلمین بود را برای خودش مطالبه کند» 📕( موسوعة ام المومنین عایشه بنت ابی بکر،ص739) •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
ابوبکر در بستر مرگ: کاش خانهٔ فاطمه را نمی‌گشودم حُمَیْدِ بْنِ زَنْجَوَیْه، معروف به ابواحمد اَزْدی نَسایی (حدود ۱۸۰-۲۵۱ق) فقیهِ موثق و زهدگرای اهل‌سنت و صاحب کتاب پراهمیت الاموال، در این کتاب آورده است که عبدالرحمان بن عوف در هنگام بیماریِ منجر به فوت ابوبکر به عیادت او رفته بود که ابوبکر به او گفت: من از دنیا بر چیزی تأسف نمی‌خورم مگر سه چیز که دوست داشتم انجام نمی‌دادم... کاش خانهٔ فاطمه را نمی‌گشودم؛ اگرچه آن را برای جنگ بسته بودند. منابع ۱. ابن‌زَنْجَوَیْه، ابواحمد حُمَید بن مَخْلَد اَزْدی نَسایی، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، الاموال، ۳ ج، تحقیق: شاکر ذیب فیاض، مرکز الملک فیصل للبحوث و الدراسات الاسلامیه، چ ۱، ریاض، ج ۱، ص ۳۰۱. ۲. حاج منوچهری، فرامرز، دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، وبگاه، «حُمَیْدِ بْنِ زَنْجَوَیْه».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀 3️⃣5️⃣ 📝 موضوع:شب یلدا (در دو فرسته) ➖➖➖ 🔺بین ما ایرانیان عادت باستانی است با نام «» چند نکته‌ای در این‌باره تقدیم میکنم. 🔅🔅 ➕یکم: واژه‌شناسی ❄️یلدا Yalda یک واژه سُریانی است به معنی تولد. رومی‌ها خود واژه ناتالیس را به معنی تولد داشتند. مسیحیان سُریانی واژه یلدا را با خود به ایران آوردند و از آن زمان تاکنون در ایران ماندگار شده است. (هاشم رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان، صفحه ۵۵۶) ابوریحان بیرونی نیز می‌نویسد: «و هو ليلته- على مذهب الروم- عيد «يلدا» و هو ميلاد المسيح»، (الآثار الباقية عن القرون الخالية، ص: 363) دهخدا و عمید نیز یلدا را سریانی می‌دانند نه آریایی. متصوفه وعرفا، شب يلدا را بر نور سياه كه نور ذات است! و نور عالم جبروت است، اطلاق نمايند. (فخرالدین عراقی، عشاق نامه (كليات عراقى)، ص: 418). در اشعار برخی از صوفیان نیز نمادی است برای رهایی مستضعفان از سختی. حافظ گفته است: «داد مسكينان بده‌ای روز وصل/از شب يلداى هجران الغياث‏» و برخی هجران را به شب يَلدا تشبيه كرده‏اند. (محمدحسین طهرانی، معاد شناسی، ج 8، ص 260). + ➕ دوم: فلسفه این جشن باستانی: ▫️ ريچارد فولتس ایران‌شناس معروف کانادایی درباره شب یلدا می‌نویسد: «ايرانيان باستان اعتقاد داشتند که باید در بلندترین شب که نحس بود بیدار مانده و همگی با خوردن میوه‌های قرمز (خورشیدی) همچون انار و هندوانه، به خورشید جان تازه ایی بخشیده و کمک کنند خورشید قوی‌تر شده تا دوباره‌ روزها کم‌کم بلندتر شود «» (دین‌های ایران باستان، ریچارد فولتس، ترجمه امیر زمانی، نشر دیبایه، ص 83). + ➕سوم: واکنش دانشوران به این جشن باستانی 🔺رهبر معظم انقلاب: «برگزاری آیین سنتی شب یلدا با مراعات ضوابط شرعی به‌خودی‌خود اشکال ندارد بلکه از جهت انجام صله‌رحم، کار نیکویی هست.» (سایت معظم له). 🔺مرحوم محمدحسین تهرانی: «آداب و سنن ملّى مانند شب يلدا و ... غلط است. چرا به شب قدر و نهج‌البلاغه سفارش نمی‌شود؟» (فهرست كليه جلسات سخنرانى علامه طهرانى و آیت‌الله سيد محسن طهرانى، ص: 11). 🔺محمد محسن طهرانی، با نوروز مخالف است اما با شب یلدا موافق. او گفته است: «شب يلدا كه طولانى‏ترين شب سال است، ... امّا از ناحيه شرع، چنانچه امروزه شب‏نشينى و برگزارى محافل در اين شب نه بر اساس استمرار سنّت ديرپاى گذشتگان، كه صرفاً به جهت شأنيّت خود شب به عنوان طولانى‏ترين شب سال باشد، اشكالى متوجّه اين سنّت نخواهد بود؛» (نوروز در جاهليت و اسلام، ص: 283). ➖➖➖ 1 •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
(ادامه فرسته قبلی) ➕چهارم: آداب این شب الف) شاهنامه‌خوانی، از آدابی بوده که شنیده‌ام در این شب انجام می‌شود. من تخصصی درباره فردوسی و شاهنامه ندارم. درباره او فقط کتاب چند صدصفحه‌ای مرحوم ابوالحسنی منذر بانام: «بوسه بر خاک پی حیدر» را تورق کرده‌ام.به نظرم اگر نگاه به فردوسی و کتابش امثال شهید مدرس و دانشیانی چون استاد جهانبخش باشد، مانعی ندارد. ⤴️چه آنکه شهید مدرس سه بار شاهنامه را خوانده است (علی‌اکبر ثبوت، آخوند خراسانی و شاگردانش، ص 739). و استاد جهانبخش در تفسیر این عمل شهید مدرس می‌نویسد: «پیداست که در آن سال‌ها تَوَهُّمِ ناسازیِ شاهنامه‌ی فردوسی بافرهنگ اسلامی، مَحَلّی از إِعراب نداشته است، یا اگر هَم داشته، ساحَتِ عالِمانِ دینیِ روشن‌اندیش و جان آگاه و دیده‌وَری چون مُدَرِّس‌ها و شَعرانی‌ها، به چُنین تَنگ۟‌نَظَری‌هایِ خام‌اندیشانه آلوده نَبوده است.» ⤴️ جهانبخش، این مُلّایِ شاهنامه‌خوان با صراحت می نویسد: «به هَر رویْ، از شَواهَد چُنین بَرمی‌آیَد که فِردوسی، شُعوبیِ سِتیٖهَنده و دُشمَنِ عَرَب نَبوده است. از بُنْ این که فِردوسی سَرایِشِ شاهنامه را چونان واکُنِشِ مُستَقیمی به نژادپَرَستیِ عَرَبی یا درازْدَستی‌هایِ خُلَفایِ بَغْداد یا ... و ... پیشه ساخته بوده باشَد، عَلیٰ‌رَغْمِ تَکرارِ این مُدَّعا دَر أَقوالِ بَعضِ شاهنامه‌پِژوهانِ بنام، بَرایِ مَنْ‌بَنده پُر واضِح نیست.» (b2n.ir/622033)↘️ 💡لیکن اگر نگاهمان به شاهنامه ، آنچه آل احمد گزارش داده است باشد،درست نیست. توضیح آنکه: جلال آل احمد که از نزدیک شاهد ترویج شوینیسم در دوران پهلوی بوده است در تبیین روش پهلوی برای کوبیدن اسلام می‌نویسد: « چه بازی‌ها که به راه انداخته شد. از زردشتی بازی بگیر تا فردوسی و کسروی بازی؛ بهایی بازی هم که سابقه طولانی‌تر داشت» (آل احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، ج 2، ص 153) . ب) حافظ خوانی، هرچند در شخصیت شناسی حافظ مثل مولوی مطالعات جدی و فراوان نداشته‌ام؛ اما به نظرم لازم است بدانیم،آنچه از وی تبلیغ می‌شود همه‌اش صحت ندارد. مثلاً برخی برای ارادتش به امام علی علیه‌السلام شعر «ای دل! غلام شاه جهان باش و شاه باش‏» را به وی نسبت داده‌اند. (سعادت پرور، جمال آفتاب، ج 6، ص 221) درحالی‌که این شعر از او نیست (نک: خرمشاهی، حافظ، ص 123؛ مسعود فرزاد، حافظ صحت کلمات، اصالت غزل‌ها، ج 2، ص 689؛) ▫️ محمود درگاهی سخن از مشکل تلاقی ایدئولوژی با اندیشه‌های حافظ کرده است؛ که چگونه ما با باورهای خود دست به تفسیر حافظ می‌زنیم. بنابراین مبنا ناخوشنودی حافظ از آمدن ماه رمضان و دل‌بستگی‌اش به مستی و بی‌خبری و شادباشی را با گزاره‌های اعتقادی خود توضیح می‌دهیم. (محمود درگاهی، مزاج دهر تبه شد، صص 219-223) 🔹 وقتی جناب حافظ در مدح معشوق مذکرش فرخ گوید: «دل من در هواى روى فرّخ/بود آشفته همچون موى فرّخ‏» و با صدای رسا گفته: «می‏خواره و سرگشته و رنديم و نظرباز / و آن‏كس كه چو ما نيست درين شهر كدامست‏» سخن جناب درگاهی مقبول می نماید. 👈البته من هر آنچه در دیوان حافظ است را تخطئه نمی‌کنم. غرض این است آنرا در جایگاه خودش ببینیم و بیهوده قُدسی سازی نکنیم و کتابی که غَثُ و ثَمین دارد را، همسنگ قرآنی که در آن باطل نیست، نبینیم. + ➕پنجم: توصیه اگر قرار داریم در این شب، به این عادت باستانی عمل کنیم چه خوب است سنت تازی و ایرانی را درهم آمیزیم و به گُل گفته‌ی رسول مهربانی‌ها عمل کنیم. آن رسول خدای مهربان فرمود: «زمستان، بهار مؤمن است، شبش بلند است و كمك عبادتست، روزش كوتاه است و كمك روزه است.» (شیخ صدوق، الامالی، ص 237). ➖➖➖ 2 •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➖➖➖ 🎙 (نقد و بررسی شبهات و سوالات فاطمیه) . 8️⃣1️⃣ : آیا به حکم حدیث ابابکر،فاطمه زهراء(س) وارث رسول الله(ص) نیست؟ ➖➖➖ وقتی خاتون دو سرا از ابوبکر مطالبه فدک کرد، وی حدیثی را به رسول‌الله (ص) نسبت داده و گفت: «ُ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَة؛ از پیامبر (ص) شنیدم که گفت: ميراث گرفته نمی‌شود از ما. آنچه می‌گذاریم صدقه است‏» عامه این روایت را قطعی الصدور گرفته‌اند، ولی خاصه آنرا به لحاظ سند و مشکلات متنی منکرند. خلاصه‌ی اشکالات شیعه چنین است. =-= الف) این کلام خلیفه با آیات: " نساء /11 و 7؛ انفال/75 و 33؛ نمل/16؛ مریم/6" در تضاد است. ب) شیعه و سنی نوشته‌اند که رسول‌الله (ص) رضایت و غضب فاطمه (س) را رضایت و غضب خودش دانسته است. چگونه ممکن است فرستاده خدا جمله «لانورث ماترکنا صدقة» را از دخترش مخفی کند تا زمینه‌ی ناخشنودی و اذیت وی فراهم شود. ج) این سخن ابابکر خبر واحد است (1) و چنین خبری در اصول عقاید اعتبار ندارد. =-= در مقابل، عامه چون انگاره " عدالت جمیع صحابه" را باور دارند، در توجیه کلام ابن قحافه کوشیده‌اند. فخر رازی ادعا دارد اکثر مجتهدان سنی قائل‌اند که انبیاء ارث نمی‌گذارند و ادعا می‌کند، اجماع عامه بر درستی کلام ابابکر هست.(2) ابن تیمیه بزرگِ وهابیان و داعشی ها معتقد است ارث بردنِ وارثان از انبیاء الهی در علم و نبوت است نه در مال.(3) =-= متصوفه سنی نیز با پذیرش همین انگاره، ارث انبیاء را مال ندانسته و به سخن خلیفه اول استناد کرده‌اند. حکیم ترمذی " 320 ق "(4)، ابن عربی " 638 ق" (5)، مولوی" 672 ق" (6) و داود قیصری " 751 ق" (7) ازجمله آنان هستند. =-= بانو مجتهده امین می‌نویسد: « اينكه مخالفين گفته‏اند مقصود از ارث در اينجا اين است كه سليمان نبوّت و پادشاهى را از داود به میراث برد نه مال، اين كلام مردود است زيرا كه‏ اولاً نبوّت و سلطنت ارث نمی‌شود، نبوّت منصب خدايى است و همچنين سلطنت سليمان يك امر خارق‌العاده و بخشش الهى بود امر انتقالى نبود كه سليمان از داود به ارث برده باشد. و در ثانى ميراث در لغت براى مال وضع گرديده و صرف كردن كلام از ظاهرش بدون قرينه خلاف طريقه عقلايى است.»(8) 👈سرخسی (م 483 ق) از فقها بزرگِ عامه نیز از بعض مشایخش تفسیری متفاوت ازآنچه گذشت درباره سخن ابابکر گفته است.(9) 👇👇 •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water