eitaa logo
|آقٖـاےِ عِشـ♡ــق|
461 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
591 ویدیو
5 فایل
❤انٺـشار ٺـصاویر و سخنـرانےهاۍ امامـ خامنہ اے ❤نڪاٺ مفید و آموزندهـ از بیاناٺ ارزشمندشاݧ ❤اخبار لحظہ اۍ از فرمایشاٺ ایݜاݧ ❤انتشار پست های سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
|آقٖـاےِ عِشـ♡ــق|
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_سی_و_هشتم 💠 عقب ماشین من و مادرش در آغوش هم از حال رفته و او تا #حرم بی‌صد
✍️ 💠 مصطفی چندقدم دورتر ایستاده و زیرچشمی تمام حواسش به تماس من و ابوالفضل بود و همان اضطرابی که از لرزش صدای ابوالفضل می‌شنیدم در چشمان او می‌دیدم. هنوز نمی‌دانستم چه عکسی در موبایل آن بوده و آن‌ها به‌خوبی می‌دانستند که ابوالفضل التماسم می‌کرد :«زینب! توروخدا دیگه نذار کسی تو رو ببینه تا بیاید زینبیه پیش خودم! من نذاشتم بری ، مجبور شدم ۶ ماه تو داریا قایمت کنم، ولی دیگه الان کاری از دستم برنمیاد! امشب رو تحمل کن، ارتش داره میاد سمت .» 💠 و همین یک شب داشت جان ابوالفضل و مصطفی را می‌گرفت که ابوالفضل مرتب تماس می‌گرفت و مصطفی تا صبح نخوابید و فقط دورم می‌چرخید. مادرش همین گوشه ، روی زمین دراز کشیده و از درد و ترس خوابش نمی‌برد. رگبار گلوله همچنان شنیده می‌شد و فقط دعا می‌کردیم این صدا از این نزدیک‌تر نشود که اگر می‌شد صحن این قتلگاه خانواده‌هایی می‌شد که وحشتزده خود را از خانه تا حرم کشانده و پناهنده (علیهاالسلام) شده بودند. 💠 آب و غذای زیادی در کار نبود و از نیمه‌های شب، زمزمه کم آبی در بلند شد. نزدیک سحر صدای تیراندازی کمتر شده بود، تکیه به دیوار حرم، تمام بدنم درد می‌کرد و دلم می‌خواست خوابم ببرد بلکه وحشت این شب طولانی تمام شود. چشمم به پرچم سبز حرم در روشنای لامپ مهتابی روی گنبد مانده و انگار حضرت برایم لالایی می‌خواند که خواب سبکی چشمان خسته‌ام را در آغوش کشید تا لحظه‌ای که از آوای حرم پلکم گشوده شد. 💠 هنوز می‌ترسیدم که با نگاهم دورم گشتم و دیدم مصطفی کنارم می‌خواند. نماز خواندنش را زیاد دیده و ندیده بودم بعد از نماز گریه کند که انگار تنگنای این محاصره و سنگینی این امانت طاقتش را تمام کرده بود. خواست به سمتم بچرخد و نمی‌خواستم خلوتش را خراب کنم که دوباره چشمانم را بستم تا خیال کند خوابم و او بی‌خبر از بیداری‌ام با پلک‌هایم نجوا کرد :«هیچوقت نشد بگم چه حسی بهت دارم، اما دیگه نمی‌تونم تحمل کنم...» 💠 پشت همین پلک‌های بسته، زیر سرانگشت تمام تارهای دلم به لرزه افتاده و می‌ترسیدم نغمه احساسم را بشنود که صدایش را بلندتر کرد :«خواهرم!» نمی‌توانستم چشمانم را به رویش بگشایم که گرمای عشقش ندیده دلم را آتش می‌زد و او دوباره با صدایم زد :«خواهرم، نمازه!» 💠 مژگانم را از روی هم بلند کردم و در قاب گنبد و گلدسته، صورتش را دیدم و چشمانی که دل نداشتند نگاهم را ببینند و خجالتی به زیر افتادند. از همان چشمان به زیر افتاده، بارش عشقش را می‌دیدم و این خلوت حالش را به‌هم ریخته بود که از کنارم بلند شد و مادرش را برای نماز صدا زد. 💠 تا وضوخانه دنبال‌مان آمد، با چشمانش دورم می‌گشت مبدا غریبه‌ای تعقیبم کند و تحمل این چشم‌ها دیگر برایم سخت شده بود که نگاهم را از هر طرف می‌کشیدم مبادا عطر عشقش مستم کند. آفتاب بالا آمد و خبری از رسیدن نیروهای ارتش نبود مگر رگبار گلوله‌ای که تن و بدن مردم را می‌لرزاند. 💠 مصطفی لحظه‌ای نمی‌نشست، هر لحظه تا درِ می‌رفت و دوباره برمی‌گشت تا همه جا زیر نظرش باشد و ابوالفضل دلی برایش نمانده بود که در تماس آخر، ردّ پای اشک را روی صدایش دیدم :«زینب جان! نمی‌ترسی که؟» و مگر می‌شد نترسم که در همهمه مردم می‌شنیدم هر کسی را به اتهام یا حمایت از دولت سر می‌برند و سر بریده سیدحسن را به چشمم دیده بودم تا سه روز بعد که ذخیره آب و غذای حرم و خانواده‌ها تمام شد. 💠 دست خالی و مراقبت از همین امانت جان مصطفی را گرفته بود که خبر ورود ارتش به در حرم پیچید. ابوالفضل بلافاصله تماس گرفت تا بی‌معطلی از داریا خارج شویم که می‌دانست این آتش اگر دوباره شعله بگیرد خاکستر داریا را به باد خواهد داد. حرم (علیهاالسلام) و پیکر سیدحسن در داریا بود که با هر قدم، مصطفی جان می‌داد و من اشک‌هایم را از چشمانش مخفی می‌کردم تا کمتر زجرش دهم. 💠 با ماشین از محدوده حرم خارج شدیم و تازه می‌دیدیم کوچه‌های داریا مردم شده است. آن‌هایی که فرصت نکرده بودند جایی پنهان شوند یا به حرم بیایند، در همان میان خیابان سلاخی شده و پیکر‌های پاره پاره و غرق به خون هر جا رها شده بود. مصطفی خیابان‌ها را به سرعت طی می‌کرد تا من و مادرش کمتر جنازه مردم داریا را ببینیم و دلش از هم پاشیده بود که فقط زیر لب خدا را صدا می‌زد. دسته‌های ارتش در گوشه و کنار شهر مستقر شده و خبرنگاران از صدها جسدی که سه روز در خیابان مانده بود، فیلم‌برداری می‌کردند... ✍️نویسنده: ✍️ کانال •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈• @Aghaye_Eshgh •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈•
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهکار نجات ما از زبان مقام معظم رهبری •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈• @Aghaye_Eshgh •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈•
واریز مبلغ ۵۰۰ هزارتومانی به کودکان بدسرپرست قبادی دانا، رئیس سازمان بهزیستی کشور : 🔹مبلغ ۵۰۰ هزار تومان بر روی کارت بانکی ۲۸ هزار فرزند تحت پوشش سازمان بهزیستی که دارای سرپرستان غیر موثر هستند شارژ شد. 🔹مجموع این مبلغ ۱۴ میلیارد تومان بود که از سوی بنیاد مستضعفان تامین مالی شد تا این مبلغ بخشی از مشکلات اقتصادی ناشی از کرونا را جبران کند. @Aghaye_Eshgh •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈•
بخدا این تصویر وهن انقلاب است❗️ بسته های حمایتی از مردم مستضعف در کنار مرقدی که به کاخ می ماند... می خواستید هاشمی را در کاخ دفن کنید خوب می کردید تصویر مردم از امام مستضعفین را چرا مخدوش می کنید؟ •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈• @Aghaye_Eshghcv •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈•
📌توییت صفحه ی رهبر انقلاب در مورد شب قدر🌙 📌❗️شب قدر بهتر از هزار ماه است. بهترین اعمال در این شب نماز خواندن است (دعا). نماز چیست؟ با خدا گفتگو کنید ، احساس کنید که او به خودتان نزدیک است و به او اعتماد دارید. نماز یکی از مهمترین کارهایی است که شخصی که به دنبال خیر و رستگاری است می تواند انجام دهد. •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈• @Aghaye_Eshghcv •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈•
۱۵ مه ۱۹۴۸ (۲۶ اردیبهشت) سالروز تشکیل رژیم صهیونیستی ، توسط فلسطینیان روز نکبت خوانده می شود روزی که ویروس جنایت و نژادپرستی به جان فلسطین افتاد و شیوع پیدا کرد هشتک پیشنهادی : •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈• @Aghaye_Eshghcv •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈•
رانیا العسال (کاربر عراقی): مهم نیست از چه مذهبی است و عمامه اش چه رنگی دارد همین که آمریکا زیر پاهاش درحال ساقط شدن و کرامت اسلام زنده شده است کفایت می کند. •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈• @Aghaye_Eshghcv •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈•
توییت اسرائیل برای تفرقه افکنی در میان ملت ایران ❗️ یکی نیست به اینا تلفات نظامی و محاسباتی چندین و چند سالشونو یاد آوری کنه که بلافاصله بعد از اشتباهاتشون جلوی پخش جزئیات رو گرفتن😐 •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈• @Aghaye_Eshghcv •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈•
📌واکنش یکی از کاربران توییتر به توییت معاون سخنگوی رئیس‌ جمهور افغانستان ❗️یک تار موی شیربچه های فاطمیون می ارزد به تمام دولت اشرف غنی چه برسه به این مزدور بی خاصیت👌👍 •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈• @Aghaye_Eshghcv •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈•
📌ننگی به نام کاپیتولاسیون/ وقتی شاه ایران از آشپز آمریکایی کم‌ارزش‌تر می‌شود بقای رژیم شاه بستگی به حضور آمریکا در ایران داشت؛ از این رو حاضر به اعطای هر گونه امتیازی به آنان بود./خبرنگاران جوان •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈• @Aghaye_Eshgh •┈┈••✾❀💖❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشهید.. وایسا وایسا... ببینم... تو رفیق شهید نداری؟🤔 شهدا عاشق رفاقتن مرد رفاقتن وقتی هم باهاشون رفیق شدی، تو رفاقت کم نمیذارن.. می دونی اولین شهدای گام دوم که ندای رهبر رو لبیک گفتن، کیا بود؟ شهید مدافع وطن اصفهانی.. الانم دعوتنامه ش به دست شما رسیده.. برای رفاقت آماده ای؟ اگه میخوای با شهدا رفیق شی مخصوصا امید عزیز یا علی بگو و بزن رو لینک.. یا علی 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4205248533C9f825403d1