38.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺فیلم شناسایی و متلاشی شدن پیچیده ترین و عجیب ترین شبکه نفود موساد در مراکز موشکی ایران
🔹موساد در یکی از عملیات های خود برای نفوذ در مراکز موشکی ایران ، هماهنگی هایی را با یکی از گروه ها و شرکت هایی در ایران انجام داده و بر روی گفتگو با انها و همکاری مشترک متمرکز شده ، عوامل را از کشور خارج میکرده و بر روی عملیات متمرکز میشده است. این شبکه عملیاتی حالا متلاشی شده است. فیلم آن را اینجا مرور خواهیم کرد.
#افاطمیه به یاد #حاج_قاسم #جان_فدا 🥀
🆔 @AhkamStekhare
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴فکر کن وسط هیئت داری سینه میزنی یک دفعه رهبری شروع کنن به سخنرانی!😳
🔹حتما شما هم این شعار رو شندید یا گفتید
ببینید نظر رهبری چیه! 😲
🆔 @AhkamStekhare
27.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰احترام به والدین در سیره شهدا...
💠السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
#مادر
#فاطمیه
🌷🌿🌷🌿🌷
🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پَس گرفتنِ هدیه🎁
⁉️در چه صورت میتوانیم چیزی را که هدیه داده ایم، پس بگیریم؟
💠 #استاد_محمدی #هدیه
🆔 @AhkamStekhare
#داستان عبرت آموز و واقعی
🔹خواهران حتما بخوانند
💧من دختری در مقطع دانشگاه هستم، در تحصیل و اخلاقم ممتاز بودم. یک روز از دانشگاه خارج شدم، جوانی را دیدم که به من نگاه می کند، گویی مرا می شناسد، سپس پشت سر من به راه افتاد و سخنان بچه گانهای تکرار می کرد، سپس گفت: من می خواهم با تو ازدواج کنم، مدتی است که مراقب توام و با اخلاق و آداب تو آشنا هستم.
من بر سرعت راه رفتنم افزودم، پریشان شدم، عرق از سر و صورتم سرازیر شد. خسته به خانه ام رسیدم و آن شب از ترس نخوابیدم. مزاحمت هایش برایم تکرار شد.
در آخر یک کاغذ جلوی در خانه ام انداخت. بعد از تردید در حالی که دستانم می لرزید آن را برداشتم، از اول تا آخر سخن از عشق و عذرخواهی بود.
بعد از چند ساعت به من تلفن کرد و گفت: نامه را خواندی یا نه؟
به او گفتم: اگر ادب نشوی به خانواده ام خبر می دهم و در آن صورت وای بر تو.
یک ساعت بعد دوباره به من زنگ زد و با ابراز عشق و علاقه می گفت که هدفش شریف است، او ثروتمند و تک فرزند است و تمام آرزوهایم را برآورده می کند. دلم خالی شد و به گفت و گو با او ادامه دادم.
منتظر تماس هایش شدم، وقتی از دانشگاه بیرون می آمدم دنبالش می گشتم، یک روز او را دیدم، خوشحال سوار ماشینش شدم و در شهر به گشت و گذار پرداختیم. سخنانش را تائید می کردم وقتی به من می گفت من شاهزاده اش هستم و همسرش خواهم شد.
یکروز مثل گذشته با او خارج شدم. مرا به یک آپارتمان برد. با او داخل شدم و با هم نشستیم. دلم را پر از سخنان زیبا کرد. او به من نگاه می کرد و من به او نگاه می کردم، پوششی از عذاب جهنم ما را در برگرفت، متوجه نشدم مگر بعد از این که شکار او شدم و عزیزترین گوهر گرانبهایم که همان گوهر عفت بود را از دست دادم،😔 مثل دیوانه برخواستم.
گفتم: با من چکار کردی؟
گفت: نترس من شوهرت هستم.
گفتم: چگونه تو که با من عقد نکردی؟
گفت: به زودی با تو عقد خواهم کرد.
تلو تلو خوران به خانه ام برگشتم. به شدت گریستم و تحصیل را رها کردم. خانواده ام نتوانستند علت را بفهمند و به امید ازدواج دل بستم.
بعد از چند روز به من زنگ زد تا با من ملاقات کند. خوشحال شدم، گمان میکردم که می خواهد با من ازدواج کند.
با او دیدار کردم. ناراحت بود. به من گفت: هرگز در مورد ازدواج فکر نکن. می خواهیم بدون هیچ قید و بندی با هم زندگی کنیم.
ناخود آگاه دستم را بالا بردم و به صورتش سیلی زدم. به او گفتم: گمان می کردم که اشتباهت را اصلاح میکنی، ولی دریافتم که تو انسان بی ارزشی هستی.
گریه کنان از ماشین پایین آمدم. گفت: خواهش میکنم صبر کن. زندگی ات را با این نابود می کنم.
یک نوار ویدئو در دستش بود. گفتم: این چیست؟
گفت: بیا تا آن را نگاه کنی.
با او رفتم، نوار حاوی اتفاقات حرامی بود که بین ما رخ داده بود.
گفتم: چکار کردی ای ترسو، ای پست فطرت؟
گفت: دوربین مخفی کار گذاشته بودم که تمام حرکات و رفتار ما را فیلم برداری می کرد. این به عنوان یک سلاح در دست من است که اگر از دستوراتم اطاعت نکنی از آن استفاده کنم.
شروع به گریه😭 کردم ، فریاد می زدم، مساله به خانواده ام مربوط بود، ولی او اصرار کرد. اسیرش شدم. مرا از مردی به مرد دیگر منتقل می کرد و پول می گرفت.
در حالی که خانواده ام نمی دانستند به زندگی روسپی گری منتقل شدم.
نوار منتشر شد و به دست پسر عمویم افتاد. پدرم باخبر شد و رسوایی در شهر پخش شد و خانوادهی ما با ننگ آلوده شدند.
فرار کردم تا خودم را نجات دهم. دانستم که پدر و خواهرم از ترس ننگ و بی آبرویی هجرت کرده اند.
در میان روسپی ها زندگی می کردم و این خبیث مثل عروسک مرا حرکت می داد. او بسیاری از دختران را نابود و بسیاری از خانه ها را ویران کرده بود، تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم.
یک روز در حالی که خیلی مست بود نزدم آمد. از فرصت استفاده کردم و با چاقو به او ضربه زدم و او را کشتم، مردم را از شرش راهت کردم و خودم پشت میله های زندان قرار گرفتم.
پدرم در حالی که با حسرت این جملات را زمزمه می کرد مرد: حسبنا الله و نعم الوکیل. من تا روز قیامت از تو ناراحتم.
[چه سخن دردناکی...]
🌹خواهرانم مواظب فریب انسان های شیطان صفت باشید😔😔
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🆔 @AhkamStekhare
✅پاسخ حجت الاسلام ابوالقاسمی به شبهه ای که فرخ نژاد مطرح کرد! :
🗣 اگه فحش نمیدی،پیامبر صلی الله علیه وآله رفت تو مدینه حکومت اسلامی تشکیل داد شما هم بی زحمت هر وقت تو واشنگتن حکومت اسلامی راه انداختی بیا حرف بزن
-----------------------
📍 آقای فرخ نژاد، شما هیچ وقت نمیتونی خودت رو با پیامبر اکرم یکی کنی!
چون پیامبر همه دارایی اش و فرزندانش را فدای اسلام و مسلمین کرد ولی شما علناً اعلام کردی ۸۰ میلیون ایرانی فدای پسرت!
پیامبر برای خدا و اسلام و مسلمین هجرت کرد، تو برای خیانت و وطن فروشی و دلارهای کثیف!
تو حتی به همکاران خودت در آخرین سریالی که بازی کردی، خیانت کردی!
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
╭┅───────────┅╮
🆔 @AhkamStekhare
╰┅───────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پیشگو را که ۴۰ سال پیش کنار شهید سليماني ایستاده و با قاطعیت امروز را پیشگویی میکند را آیا میشناسید؟ 😳😍
#حاجقاسم
#جان_فدا
#فاطمیه
🆔 @AhkamStekhare