eitaa logo
برشی از یک کتاب
4.3هزار دنبال‌کننده
211 عکس
42 ویدیو
2 فایل
ارتباط با من : @Ammar12 تبادل و تبلیغ : @Mohajer1214 _ هدف، ارائه طریق و الگوست _ با #ایتا و #تلگرام کسی فیلسوف نمی‌شود _ باید کتاب خواند... کتابِ خوب
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️ برشی از یک کتاب زمانی که جزء شاگردان کلاس مخصوص محمدرضا (سال اول دبستان) شدم ، محمدرضا پس از چند سئوال از وضع خانوادگی من فهمید که من با سایر شاگردان از نظر وضع خانوادگی خیلی پائین تر و فقیرتر هستم . لذا از همان روز اول حامی من شد و نمی گذارد سایرین مرا اذیت کنند . چون اواسط سال تحصیلی بود ، پس از ۴ یا ۵ ماه امتحانات خاتمه سال داده شد و من شدم . در نیمکت های ۲ نفری کلاس ، رئیس کلاس جای مرا در کنار محمدرضا گذارد و گفت که از امروز بعد از خاتمه کلاس به محل زندگی محمدرضا می روی و با هم درس حاضر می کنید . او و من شروع شد . شب ها تا ساعت ۱۰ نزد او می ماندم تا بخوابد و بعد پیاده به منزل خود در کوچه های فرعی خانی آباد می رفتم ، که نه چراغی بود و نه فردی در خیابان بود . البته که ناراحت می شدم ولی راهی جز این نداشتم . این وضع زندگی مشترک تا رفتن به سوئیس ادامه یافت . اکثراً به دیدن محمدرضا می آمد و خیلی خوشحال بود که من با او هستم . شاه همیشه به من محبت می کرد و اجازه نداد غیر از من نزد محمدرضا باشد و اگر فردی را می دید آناً او را از نزد محمدرضا بیرون می کرد . 📚 ظهور و سقوطِ سلطنت پهلوی ، خاطرات ارتشبد حسین فردوست ، ص ۶۴۴ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب دو عامل در روابط محمدرضا و من همیشه و بدون وقفه وجود داشت : یکی او نسبت به من و دیگری بود که نسبت به من داشت و این دو حالت تا روزی که از ایران رفت در او وجود داشت . نرفتن من نزد او و یا ندیدن او هیچگونه تاثیری در این دو موضوع نداشت . جزء لاینفک خانواده بودم . هر کاخی جای من بود . همه برادران و خواهران او با خوشحالی مرا می پذیرفتند و می خواستند . روزی که رفت اگر من بدون اطلاع و اجازه او به فرودگاه می رفتم و می گفتم می خواهم با شما بیایم ، با خوشحالی قبول می کرد و شاید هم منتظر چنین ژستی از طرف من بود . در این بود که در آن زمان همه چیز او در بود و همه‌ چیز من در . این رابطه او و من حدود ۵۲ سال طول کشید و هیچ فردی را سراغ ندارم که چنین در رابطه با او بوده باشد . 📚 ظهور و سقوطِ سلطنت پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۶۴۶ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب ویلیام سولیوان درباره فردوست چنین می نویسد : یک چهره جالب توجه و تا حدی مرموز در میان افسران برجسته شاه که من خیلی کم او را ملاقات کردم و هرگز نتوانستم دو به دو با او گفتگو کنم ژنرال فردوست بود ... او یکی از معدود کسانی بود که رضا شاه آنها را برای همراهی فرزندش هنگام تحصیل در سوئیس انتخاب کرده بود و پس از بازگشت از سوئیس نیز در دانشکده افسری همکلاس شاه بودند . گفته می شد که او بیش از هر افسر دیگری به شاه است و شاه او را و خود می خواند . با تعیین فردوست به سِمت ریاست بازرسی شاهنشاهی ، شاه می خواست به وسیله این افسرِ مورد اعتماد خود از صحت و سُقم گزارش هایی که سایر مقامات و دستگاه های دولتی به وی می دهند اطلاع حاصل کند . فردوست مرتباً و بدون اطلاع قبلی به نقاط مختلف کشور سفر می کرد و به وسیله مامورین خود سازمانهای نظامی و غیر نظامی را مورد تفتیش قرار می داد . مقامات دولتی و نظامی ایران از این افسر مرموز خیلی حساب می بردند ، زیرا با یک گزارش او کافی بود که یک یا چند مقام از کار برکنار شوند و با اتهاماتی از قبیل فساد مورد تعقیب قرار گیرند . 📚 ماموریت در ایران ، ویلیام سولیوان ، ص ۵۴ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب رضاخان کرد ، از جمله در غصب املاک مردم ، به نحوی که با سقوط او مردم نفس راحتی کشیدند و شادی ها کردند ، ولی در مقام باید به او فرستاد ! اطراف رضا و محمدرضا ، هر دو را حلقه ای از مردم بیوطن احاطه کرده بودند که هیچ انگیزه دیگری جز استفاده از پول آنها نداشتند . این مردم بیوطن شیوه خاص زندگی خود را داشتند و شب ها پس از اینکه با ویسکی و شراب لب تر می کردند ، با طنازان اروپایی و آمریکایی راز و نیاز می نمودند . این دوران مملو است از سوء استفاده های ، چه به وسیله اشخاص متفذ ، چه اشخاص نزدیک به محمد رضا و فرح و نخست وزیر و وزراء . در بخش صنایع سوء استفاده مالی ، گسترشِ زیاد پیدا کرد و افرادی از به رسیدند . در حالیکه حتی سرمایه اولیه نیز از آن آنها نبود و از بانک ها وام های کلان می گرفتند ؛ مانند مقدم (نساجی کرج) ، رضائی (نَورد اهواز) ، میر اشرفی مدیر روزنامه آتش (در اصفهان) و امثالهم که زیادند . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۱۲۲ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب رضاخان در مقایسه با پسرش ، از نظر و اشتباهِ کرد ... این تفاوتِ خصلت ها در زندگی خصوصی این دو نفر نیز دیده می شد : رضاخان هیزم مصرفی بخاری اش را وزن می کرد و محمدرضا در ظرف یک روز میلیون ها تومان را صرفِ هزینه های تجملی زن و فرزندان و اعضاء نزدیک خانواده اش می کرد . رضاشاه پول کمتری در خارج ذخیره کرد ، در حالیکه محمدرضا شاه پول بسیار زیادی به خارج انتقال داد و ایران را کرد . رضاخان وقتی می خواست محصّل به خارج اعزام کند ۱۰۰ نفر یا ۲۰۰ نفر اعزام می کرد و آنهم برای رشته های مورد ، در حالیکه در زمان پسرش هزارها هزار به خارج می رفتند و اکثراً در رشته های نالازم تحصیل می کردند . آنها یا در خارج می ماندند یا اگر به ایران باز می گشتند خود را ارزانی می داشتند ... رضا فقط به یک کشور مسافرت کرد و آن ترکیه بود و تنها از چند رئیس کشور دعوت کرد ، آن هم از منطقه و با حداقل تشریفات و هزینه کم ، در حالیکه محمدرضا هر سال به چند کشور مسافرت می کرد و با هزینه های هنگفت حتی از دورترین کشورها نیز میهمان دعوت می کرد . رضاخان تجملات تشریفاتی و پر هزینه مانند جشنهای ۲۵۰۰ ساله نداشت . اگر بر اساس مدارک موجود هزینه های این دوره ی سلطنت محمدرضا را محاسبه کنند ، تصور می کنم نتیجه و رقم به دست آمده را هیچ فرد ایرانی نکند ! محمدرضا شاه بلایی بر سر عایدات آورد که احتیاج به بیان . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۱۲۱ و ۱۲۲ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب آمریکایی ها در خیابان امیر آباد یک داشتند که مخصوص افسران و درجه دارانشان بود . روزانه به هر کدام یک بسته به عنوان جیره غذایی می دادند ، که هر بسته برای مصرف ۵_۶ نفر کافی بود . در هر یک از این بسته ها انواع و اقسام کنسروها ، انواع نان ، ویتامینی که باید روزانه مصرف می کردند ، دو بطری و دو بسته سیگار خوب بود . آمریکایی ها به سرعت باشگاه امیر آباد را به تبدیل کردند . کامیون های آمریکایی به مرکز شهر می آمدند و دخترها را جمع می کردند و به باشگاه می بردند . دخترهایی که به این اوضاع تمایل داشتند صف می کشیدند و منتظر می ماندند ؛ مثل اینکه در صف اتوبوس هستند . کامیون های روباز ارتش آمریکا می آمد و ۲۰۰_۳۰۰ دختر را سوار می کرد و می برد . آمریکایی ها هر چند پول نداشتند ولی با همین بسته ها دختر ها را راضی می کردند . من با یکی از کسانی که به باشگاه می رفت آشنایی داشتم و دیدم که در انبار خانه او تا زیر سقف از این بسته ها چیده است . هر روز که می رفتند یک دو بسته می گرفتند . این بسته ها قیمت گرانی داشت و خرید و فروش می شد . یکی از کسانی که با آمریکایی ها می رفت ، بود که اکنون شده بود . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۱۲۴ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب محمدرضا قبل و بعد از ازدواج با فرح ، که زن رسمی اش بود ، با زن های زیادی داشت . رفیقه های یک شبه و چند شبه فراوانی داشت که معرف آنها اشرف(خواهرش) و عبدالرضا(برادرش) بودند و اینها بیشتر از رده میهمانداران خارجی هواپیمایی ها بودند . در مسافرت هایش به آمریکا هم زن های متعددی را می دید که دوّلو به او معرفی می کرد و من در جریان نبودم ولی مطلع می شدم و به طور کلی پول های به این ها می داد . در مسافرت ها به آمریکا در نیویورک من ۲ نفر را به محمد رضا معرفی کردم . یکی بود که در آن زمان آرتیست تئاتر بود و دوبار با او ملاقات کرد و محمد رضا به وی یک سری جواهر به ارزش حدود یک میلیون دلار داد . این زن بعداً همسر پرنس موناکو شد و اخیراً در یک تصادف اتومبیل درگذشت . نفر دوم یک دختر آمریکایی ۱۹ ساله بود که جهان بود . محمد رضا مرا فرستاد و او را آوردم و چند بار با محمد رضا ملاقات کرد و به او نیز یک سری جواهر داد که حدود یک میلیون دلار ارزش داشت . پس از ازدواج با فرح نیز می دانم با یک موبور و زیبا به نام آشنا شد و معرف او (سلطان خاویار) بود . فرح مسئله را فهمیده بود و گاه مزاحمت هایی برای دختر فراهم می آورد . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۰۹ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب سوء استفاده های محمدرضا فراوان است و من به چند نمونه می پردازم : محمدرضا فردی به نام (منصور) مزیّن (سرلشکر بازنشسته ارتش) را طبق فرمانی در گرگان کرده بود . تصور می کنم زمان آن حدود ۱۵ سال و شاید بیشتر ، قبل از انقلاب باشد . مزیّن طبق به فروش این املاک و تبدیل آن به پولِ نقد پرداخت . او در سال مبلغی به محمدرضا می داد که به معاون مالی دربار پرداخت می شد و او به حساب محمدرضا می ریخت و مبالغ هنگفتی را خودش می دزدید . مزیّن بتدریج در گرگان سازمان مفصلی تشکیل داد و هر چه زمین مرغوبِ دارای مالک و یا بلاصاحب می دید ، از زمین شهری و زراعی ، درّه و کوه و تپه و جنگل ، همه را می کرد و می گفت که متعلق به شاه است و فروخته خواهد شد ! آنهایی که سندی و مدرکی داشتند و متفذ بودند ، به مرکز شکایت می کردند و بالاخره با دادن حق و حساب به مزیّن املاکشان را پس می گرفتند . ولی آنهایی که وضعی نداشتند و یا مدرک محکمی نداشتند و زورشان نمی رسید ، اراضی شان به می شد . خلاصه حدود ۱۰ سال مزیّن زمین های گرگان را فروخت و وقتی تمام شد فروش زمین های گنبد را شروع کرد ، او هر چه زمین موات و منابع ملی در این منطقه بود فروخت ... پول ها همه به دربار تحویل می شد و محمدرضا از مزیّن رضایت کامل داشت . نیمی از اراضی بجنورد فروش رفته بود که انقلاب شروع شد و در زمان دولت شریف امامی نماینده گرگان برای جلب نظر مردم به اشاره کرد و خواستار شد که وی از منطقه احضار و پرونده اش به دادگستری تحویل شود . این در حالی بود که مزیّن مدتی قبل ایران را ترک کرده بود ! این یک نمونه از سوء استفاده های محمدرضا بود ، که در حالی که با سر و صدا در (انقلاب سفید) اراضی موات و مراتع را ملی اعلام کرد ، خود مرغوب ترین اراضی موات و مراتع را تخریب کرد و و پول آن را به انتقال داد . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۱۷ و ۲۱۸ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب طی سال ها حضور در و بازرسی شاهنشاهی با هزاران مورد و ارتشاء در سطح مقامات کشور آشنا شدم . در دوران مسئولیتم در بازرسی متوجه شدم که اصولاً موارد سوء استفاده و حیف و میل . در دوران ۱۳ ساله نخست وزیری هویدا همه می چاپیدند و هویدا کاملاً نسبت به این وضع بی تفاوت بود ، در صورتی که یکی از مهمترین وظایف رئیس دولت جلوگیری از فساد و حیف و میل اموال دولتی است . در هیچ زمانی به اندازه دوران هویدا فساد گسترده نبود . و او چون جلب رضایت محمدرضا را می طلبید ، نمی خواست کسی _ و در نهایت محمدرضا_ را از خود ناراضی کند و به همین دلیل نیز صدارت او طولانی شد . از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ تنها در بازرسی (قسمت تحقیق آن) ۳۷۵۰ پرونده سوء استفاده کلان تشکیل شد که عموماً به دادگستری ارجاع گردید . من هر ۲ ماه یک بار از طریق افسر دفتر ویژه ، که مسئول پیگیری پرونده ها بود ، پیشرفت کار را سئوال می کردم . اصلاً پیشرفتی وجود نداشت و صفر بود . همه پرونده ها طبق دستور شفاهی نخست وزیر به وزیر دادگستری ، بایگانی می شد و محمدرضا نیز اهمیتی به این امر نمی داد و از نظر او بی ایراد بود . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۶۶ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب محمدرضا در طول سلطنت خود بافت جامعه را بهم ریخت و این امر عواقب به بار آورد که چاره آن بسیار دشوار است . بهم ریختن بافت اجتماعی ایران توسط محمدرضا و بویژه او صورت گرفت که توسط کندی ، رئیس جمهور آمریکا ، ... توضیحی که آمریکایی ها به محمدرضا داده بودند این بود که وقتی کشاورز صاحب زمین شد از کمونیست شدن مصون می ماند و علاوه بر این انگیزه قویِ کار در او پیدا می شود ، زیرا برای خود کار می کند و نه برای صاحب ملک ، از زمین خود دفاع خواهد کرد و دفاع از زمین مفهومش مبارزه با کمونیسم است ! اینها همان نظرات کندی بود که محمدرضا در تمام دوران قبل و بعد از اجرای اصلاحات ارضی به طور مداوم و در هر موقعیتی تکرار می کرد ... تردیدی نیست که اگر آنها (آمریکایی ها) از قبل به در اثر وقوف داشتند ، این اطلاعی است که انگلیسی ها به آنها داده بودند . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۷۳ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب بر اساس همین طرح ، محمدرضا تمام درآمد هنگفت نفت را صرف پروژه های بزرگ و کوچک کرد ، که در واقع بخش عمده آن به شرکت های و و می رفت و هدف آنها هم همین بود . در حالی که اگر این در کشاورزی ایران خرج می شد ایران کشوری خودکفا می گردید . پروژه های کشت و صنعت اگر اجرا می شد چنان بی محتوی بود که بجز سود دیگری نداشت . زمانی که عضو کمیسیون قیمت های پایه به ریاست نخست وزیر شدم متوجه گردیدم که در آن زمان سازمان برنامه ۶۰۰۰ پروژه بالاتر از ۱۰۰ میلیون تومان در سراسر کشور تحت کنترل دارد و علاوه بر آن پروژه های زیادی توسط بخش خصوصی و بخش دولتی در حال اجراست ، که بخش قابل توجهی از آن ، ایجاد بناهای عظیم بخصوص درشهرهای بزرگ است . اگر این پروژه ها و اهداف آن بررسی شود روشن می گردد که چه صرف شده ، چه توسط شرکت های و ایرانی صورت گرفته و چه نتایجِ عجیبی در کشور داشته است . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۷۴ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed