✂️ برشی از یک کتاب
انسان دینی کیست ؟
می توانیم بگوییم که انسان دینی یک نحوه تحقق انسان در برابر سایر انحاء تحقق وجود آدمی است ... انسان دینی انسانی نیست که به دینی از ادیان تاریخی باور دارد یا ذهن خویش را مملو از مفاهیم و مقولاتی کرده است که به نحوی با دین دینداران ارتباط دارد . دینِ انسان دینی ، یک «نسبت» است . اما این نسبت نه یک ارتباط تئوریک میان فرد و پاره ای از مفاهیم ، مقولات ، باورها ، گزاره ها و احکام عملی ، بلکه ارتباطی وجودی میان انسان و حقیقتی است که تحت هیچ مفهوم و مقوله ای نمی گنجد . این رابطۀ وجودی تنها زمانی تحقق می پذیرد که وجود فرد به نحوی خاص تحقق یافته باشد و این نحوه از تحقق وجود آدمی در صمیم «آزادی» و «خودآگاهی» فرد صورت می پذیرد . یعنی فرد آزادانه این رابطه را بر می گزیند ، چرا که بدون این «انتخاب آزادانه» اساساً این رابطۀ وجودی میان فرد و آن حقیقت متعالی و مقدس تحقق نمی یابد .
📚 پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر ، بیژن عبدالکریمی ، ص ۲۸۱
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
انسان
انسان ، کسی نیست که عقل دارد ؛ کسی نیست که ثروت دارد ؛ کسی نیست که علم دارد ؛ بلکه کسی است که به این همه جهت می دهد و اینها را در مسیر حق به جریان می اندازد .
📚 عوامل رشد، رکود، انحطاط ، علی صفایی حائری ، ص ۱۶
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
غار حرا بسته نیست
لوتر می گفت هر کس متن مقدس را به درستی بخواند ، تو گویی روح القدس بر قلبش نازل شده است . اقبال لاهوری نیز می گفت : « غار حرا بسته نیست » به هر تقدیر ، همه سخن در این است ، اگر کسی دریافت و تجربه ای حقیقی از کلمة الله نداشته باشد ، هیچ متنی برایش مقدس نیست و آن کس که در وجودش تجربه ای از کلمة الله داشته باشد ، ندای الهی ( به زبان هایدگر، ندای هستی ) را در همه چیز و همه کس ، خواهد شنید . حاج ملاهادی سبزواری به درستی می گفت :
موسی ای نیست که دعوی اناالحق شنود ؛ ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست
📚 غروب زیست جهان ایرانی ، بیژن عبدالکریمی ، ص ۳۹۳
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
تمام سخن بنده این است که باور داشتن به برخی اعتقادات و باورهای تاریخی ، دین نیست . ما باید میان «دین» و « تئولوژی» تمیز و تفکیک قائل شویم . مرادم از تئولوژی ، مجموعه ای از باورها و اعتقادات تاریخی ، جغرافیایی ، قومی ، نژادی ، قبیله ای ، فرهنگی و غیره است که به شکل یک سیستم نظری در می آید ؛ اما دین عبارت است از یک رابطه و نسبت وجودی با حقیقتی استعلایی و قدسی . فرضاً در مدارس یا دانشگاه های ما ذهن بچه ها را مملو از برخی دانسته ها ، محفوظات ، باورها و اعتقادات می کنند ؛ فرضاً نبوت این است ، آخرت آن است ، امام اول این فرد است ، غیبت صغری چنین است و غیبت کبری چنان و ... بسیاری از ما ممکن است از درس دینی یا معارف اسلامی نمره ای عالی گرفته باشیم ، یعنی مطالب را به خوبی حفظ کرده باشیم ، اما این امر اصلا به این معنا نیست که ما مومن یا دیندار هستیم . برعکس ، یک کشاورز و روستایی ساده ممکن است اطلاعات به اصطلاح دینی و تئولوژیک زیادی نداشته باشد ؛ حتی حمد و سوره نمازش را نیز غلط بخواند و احکام عملی و فقهی اش را نیز خوب بلد نباشد ، اما زیستش مومنانه باشد ؛ یعنی در رفتارش کرامت و بزرگواری آشکار باشد و شما در کنار او احساس امنیت و آرامش کنید و بوی خدا ، یعنی بی کرانگی ، نامتناهیت ، ابدیت و عشق سرشار انسانی و آمادگی برای ایثار و فدارکاری را در رفتارش متجلی ببینید . کی یرکه گور می گفت ، مهم نیست به چه چیز اعتقاد دارید ، مهم این است که چگونه اعتقاد دارید .
📚 غروب زیست جهان ایرانی ، بیژن عبدالکریمی ، ص ۴۲۰
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
با ظهور مدرنیته ، مقوله فرهنگ علی الاصول به خطر افتاده است. این سخن به این معنا نیست که بخشی از فرهنگ به خطر افتاده یا مورد بی توجهی قرار گرفته است ، بلکه حاق سخن در این است : با ظهور مدرنیته ، فرهنگ اصیل به معنای تلاش برای رشد و تعالی انسانی ، به امری حاشیه ای و تزیینی تبدیل شده است . همین امر ، یعنی فقدان یک جهت گیری برای رشد و تعالی انسانی ، فرهنگ مدرن و به نحو مشخص ، فرهنگ لیبرالی را از درون تُهی و بی درون مایه ساخته است . در فرهنگ مدرن به دلیل مبانی وجود شناختی و انسان شناختی خاص آن هیچ گونه دعوتی برای عبور از خویشتن و صیرورت به سوی یک « من برتر و آرمانی» دیده نمی شود و واقعیت فرد ، همان گونه که هست به رسمیت شناخته می شود ؛ لذا انسان مدرن با انقطاع از فرهنگ ، سنت و میراث گذشتگان ، فرهنگ تازه ای را جانشین فرهنگ اصیل گذشتگان نمی کند ، بلکه ذات فرهنگ را به مهمیز پرسش و نقد می کشد . فرهنگ مدرن مبتنی بر درک خاصی از عقلانیت ، یعنی مبتنی بر عقلانیت ابزاری است . بر اساس چنین عقلانیتی ، جهان به منزله منبعی برای بهره برداری است . انسانی که نقطه عروجش صرف بهره برداری از جهان و نه هیچ حقیقت و ارزش دیگری است ، انسانی تهی و بی درون مایه است .
📚 غروب زیست جهان ایرانی ، بیژن عبدالکریمی ، ص 507
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
در میان اقشار وسیعی از جامعه جایگاه اسلام تضعیف گشته است . موج های گوناگون نهضتهای اصلاح مذهبی آخرین مقاومت ها را در برابر عالم مدرن صورت داده اند ، لیکن دولت شان مستعجل بوده است . اگر در دهه های گذشته این جنبش ها چند صباحی بر روند اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار بوده اند ، امروز هیچ قلب و اندیشه ای را گرم نمی کنند . همه چیز رنگ و بوی این جهانی می دهد . موضع ما امروز نسبت به طبیعت و جهان روشن و واضح نیست ، چون خودمان هم نمی دانیم با محیط این جهانی خود چه می خواهیم بکنیم . هنوز نظام باورهای دقیق خود را در رابطه با عالم مدرن به وجود نیاورده ایم . جامعه ما در یک مرحله گذار جدی تاریخی است . چه بخواهیم ، چه نخواهیم ، پارادایم فرهنگی و تاریخی سنت تفکر ما در حال تغییر و حتی فروپاشی است . مفروضات پیشین به چالش خوانده شده اند ، نظام های وجود شناختی ما در هم شکسته اند ، ارزش هایمان متزلزل شده ، برج و باروهای ستبر اعتقادات مان فرو پاشیده اند . در یک کلمه عالَمیت عالَم ما و سنت نظری و فکری ما به پایان رسیده است . ما تغییر کرده و می کنیم و این تغییر در میان طوفانی از درهم شکستگی ها ، فروپاشی ها ، بی ریشه شدن ها و بی معنایی ها و در بستری از ناخودآگاهی و یأس صورت می پذیرد .
📚 ما و جهان نیچه ای ، بیژن عبدالکریمی ، ص ۸۶
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
به دلیل شکاف مضاعفِ معرفتی ، تاریخی و تمدنی میان عاَلم سنت و عالَم مدرن است که امروزه در جامعه ما شکاف و گسست مهم و عمیق دیگری شکل گرفته است و آن عبارت است از شکاف و گسست میان روحانیت و قشر عظیمی از جامعه ، که آگاهانه یا ناآگاهانه و با شدت و حدت های گوناگون تحت تأثیر عالم و هویت مدرن قرار گرفته اند . در دوره کنونی که ما در آن بسر می بریم ، قشر وسیعی از جامعه ، به خصوص در میان جوانان ، بر این باورند که روحانیت ما و باورهای سنتی آن دیگر نمی توانند پاسخگوی مسائل ، بحران ها و نیازهای آنان در دوران جدید باشند . به همین دلیل ، آنان از روحانیت روی گردانیده اند . روحانیت ما باید نسبت به این شکاف هوشیار باشد و نمی تواند آن را نادیده گرفته یا به توجیه آن بپردازد . عدم درک و بی تفاوتی نسبت به این شکاف ، که امری معرفتی ، تاریخی و تمدنی است و تقلیل آن به پاره ای شکاف ها و اختلافات سیاسی نهایتاً به ضعف بنیادین و زوال جایگاه روحانیت خواهد انجامید . درک ماهیت جهان معاصر و فهم تفاوت های بنیادین آن با عالم سنت و زندگی پیشینیان و تلاش برای ایجاد ارتباط نظری و معرفتی با جهان و عالم کنونی به منظور پر کردن شکاف های تاریخی و تمدنی میان ما و جهان معاصر از جمله امور خطیری است که آگاهان و متفکران جامعه ، اعم از روحانی یا غیر روحانی باید در راستای آن بکوشند .
📚 ما و جهان نیچه ای ، بیژن عبدالکریمی ، ص ۸۷
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
بشرِ دوران ما ، گم کرده راه و سرگردان است . او در حالی که از نظام باورهایش گسسته است ، هنوز به نظام اندیشگی دیگری نپیوسته است و هنوز زیر پایش محکم نیست . امروز هیچ ایمان و آرمانی ، قلب و اندیشهٔ انسان دوران ما را به تپش وا نمی دارد . انسان عصر ما صرفاً در ورطه ای از روزمرگی ها ، کار برای زندگی ، زندگی برای کار ، تولید برای مصرف و مصرف برای تولید غرق شده است و نوعی پوچی و هیچ بودن خویش را احساس می کند . در شرایط کنونی ، مصرف به بزرگترین آرمان بشر تبدیل گشته است و آدمیان به توده های وسیع مصرف کننده مبدل شده اند . ظهور فرهنگ مصرف انبوه ، باعث یکدست شدن نسبی همه فرهنگ ها و تجربه های بومی و ملی شده است . امروز داشتن یک شغل ، یک خانه و یک اتومبیل ، ارضای غریزهٔ جنسی و مصرف بیشتر ، به بزرگترین آرمان های انسان ها در همه جوامع بشری در سراسر جهان تبدیل گشته است . در دوران ما ، پول و سرمایه ، نه دیگر صرف وسیله ای برای مبادله ، بلکه به مفهومی متافیزیکی تبدیل شده است . آنچه قوام بخش عالم انسانی و زیست جهان آدمی است ، نظام اندیشگی اوست که جهان ، انسان ، زندگی و شأن و جایگاه آدمی در جهان را تبیین می کند . بدون این نظام اندیشگی و بدون هیچ مبنای متافیزیکی ، بشر فاقد زیست جهان است .
📚 ما و جهان نیچه ای ، بیژن عبدالکریمی ، ص ۱۰۸
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
روح و ذهن انسان معاصر درگیر زندگی روزمره و نظام مصرفی است که بازارهای جهانی و روند رشد تکنولوژی آن را به فرد و جامعه تحمیل می کند . نزاع بر سر کسب امکانات شغلی ، امکانات تحصیلی ، فرصت های زندگی ، حتی تشکیل خانواده و ارضای غرایز جنسی ... فرد را آنچنان در گردونهٔ روزمرگی قرار داده است که وی را به تمامی از خویش و حضور خویشتن در این جهان و از اندیشیدن بر نسبت خویش با جهان غافل کرده است ... نحوهٔ زیست مان بسیار بیش از پیش در قید اجبارهایی است که هیچ کنترل و تسلطی بر آنها نداریم . ما در چرخهٔ زندگی روزمره اسیر گشته ایم . آزادی از این چرخه امکان پذیر به نظر نمی رسد . ظاهراً تنها ابزاری که می تواند ما را به آزادی و قدرتی رساند که بتوانیم اندیشه هایمان را متحقق سازیم ، پول و امکانات مادی است ، یعنی دقیقاً همان چیزی که ما را بسیار بیشتر از گذشته اسیر چرخهٔ باطل حیات روزمره ساخته است ... رقابت برای موفقیت اقتصادی شدید است و پیشرفت های مادی جایگاه مهمی در ایجاد منزلت اجتماعی دارد . در این شرایط تاکید وافر بر اهداف مادی و اقتصادی با فشار نیروهای اجتماعی ، افراد را به انتخاب طرق و وسایلی وامی دارد که انتخاب آنها چندان اختیاری نیست . به تعبیر دیگر برای همه افراد جامعه اهداف ، به طور برابر و از طریق وسایل قابل قبول ، دست یافتنی نبوده ، بلکه صرفاً زمانی تحقق این اهداف امکان پذیر است که وسایل نامشروع برای رسیدن به آنها مورد استفاده قرار گیرد . نتیجه این شرایط ، مرگ اصالت ها ، رشد فرهنگ نفاق ، نان به نرخ روز خوری و در یک کلمه تهی شدن وجه انسانی انسان است .
📚 ما و جهان نیچه ای ، بیژن عبدالکریمی ، ص ۲۳۴
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
با ظهور مدرنیته ، فرهنگ اصیل به معنای تلاش برای رشد و تعالی انسانی به امری حاشیه ای و تزیینی تبدیل شده است . همین امر ، یعنی فقدان یک جهت گیری برای رشد و تعالی انسانی ، فرهنگ مدرن ، و به نحو مشخص فرهنگ لیبرالی را از درون تُهی و بی درون مایه ساخته است . فرهنگ ، میراث و سنت شرط تحقق نحوهٔ هستی آدمی است... در فرهنگ مدرن به دلیل مبانی وجود شناختی و انسان شناختی خاص آن هیچ گونه دعوتی برای عبور از خویشتن و صیرورت به سوی یک « من برتر و آرمانی» دیده نمی شود و واقعیت فرد ، همان گونه که هست ، به رسمیت شناخته می شود . لذا انسان مدرن با انقطاع از فرهنگ، سنت و میراث گذشتگان ، فرهنگ تازه ای را جانشین فرهنگ اصیل گذشتگان نمی کند ، بلکه ذات فرهنگ را به مهمیز پرسش و نقد می گیرد . انسان منقطع از سنت ، میراث و فرهنگ ، انسان بی خانمان است و یک چنین بی خانمان ای در انسان مدرن دیده می شود . فرهنگ مدرن مبتنی بر درک خاصی از عقلانیت ، یعنی مبتنی بر عقلانیت ابزاری است . بر اساس یک چنین عقلانیتی ، جهان به منزله منبعی برای بهرهبرداری است . انسانی که نقطه عروجش صرف بهرهبرداری از جهان ، و نه هیچ حقیقت و ارزش دیگری است ، انسانی تهی و بی درون مایه است . این انسان هیچ تعلقی به جامعه ندارد ، بلکه جامعه را نیز زمینه و ابزاری برای بهره مندی بیشتر از جهان درک می کند . انسان یگانه موجودی است که نحوهٔ هستی خویش را می تواند و باید تعیین کند .
📚 ما و جهان نیچه ای ، بیژن عبدالکریمی ، ص ۲۴۸
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
این مسلمانان واقعى هستند که اکنون دارند در مقابل تجاوز صهیونیستها ایستادگى مىکنند
و ما نیز به یارى خدا هر شهرى را که توسط اسراییلىها محاصره شده،
با در محاصره انداختن نیروهاى دشمن آزاد خواهیم کرد و اسراییل را به سقوط مىکشانیم!
روزى را نزدیک خواهیم نمود که اسراییل چنان بترسد و در فکر این باشد که
مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بیرون بیاید
باشد که ما شبانگاهان بر سرشان بریزیم؛
همچون عقابان تیزپروازى که شب و روز برایشان معنا ندارد و باشد آنجایى به هم برسیم
که با گرفتن هزاران اسیر از صهیونیستها به جهانیان ثابت کنیم
که ما به اتکا به سلاح ایمانمان مىجنگیم؛ نه به اتکاى هواپیما
نه با موشکهاى سام، نه با تانک، نه با توپ، نه با آتش جنگافزارهاى مادىمان، انشاءالله
این حرکت جدید ما نیز در منطقه نه صرفا به عنوان یک حضور سمبلیک و صورى است،
بلکه حضور ما در این منطقه، عمل نیز در پى دارد
با اسراییل وارد جنگ خواهیم شد و عملیاتمان را علیه آنها شروع خواهیم کرد
هر کس با ماست؛ بسم الله! هر کس با ما نیست، خداحافظ
آخرین سخنرانی سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان
🔰 کانال برشی از یک کتاب:
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed