eitaa logo
برشی از یک کتاب
4.3هزار دنبال‌کننده
204 عکس
41 ویدیو
2 فایل
ارتباط با من : @Ammar12 تبادل و تبلیغ : @Mohajer1214 _ هدف، ارائه طریق و الگوست _ با #ایتا و #تلگرام کسی فیلسوف نمی‌شود _ باید کتاب خواند... کتابِ خوب
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 گریه های جامانده ای که به آرزوی قلبیش رسید . هدیه به روح پاک و مطهر #شهید_سلیمانی صلوات . 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
💢 سلام علیکم و رحمه الله " دوستان و همراهان بزرگوار ؛ از صبح شهادت سپهبد شهید سلیمانی تا کنون ، ✂️برشی در کانال قرار ندادم به این که مطالعه و بهره گیری از آن مستلزم مقدماتی می باشد و یکی از این مقدمات میباشد . به همین خاطر با توجه به اینکه پیشبینی حقیر این بود که هر روز اتفاقات و اخبار حاشیه ای فراوانی به وقوع خواهد پیوست و تمرکز مخاطبین تحت الشعاع قرار خواهد گرفت ، از انتشار برش جدید خوداری نموده و تا آرام شدن اوضاع مطلبی منتشر نخواهد شد . کمی صبور باشید ؛ ان شاء الله در چند روز آینده مجدداً انتشار ✂️برشها آغاز خواهد شد . 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
💢 به نسخه سیاسی کانال ✂️ برشی از یک کتاب " با نام #اقلیت بپیوندید 🔰عضویت در کانال اقلّیت : http://eitaa.com/joinchat/2899050516Cb89d2b4c16
سلام علیکم و رحمه الله ✋ با امید و توکل به خدای حکیم " و با عنایت به پیش رو بودن ایام از چند روز دیگر با در خدمت اعضای محترم کانال ✂️ برشی از یک کتاب خواهیم بود . از جمله ویژگی های این بسته انتخاب ۲ کتاب با دو رویکرد متفاوت میباشد . یک کتاب به بررسی و ویژگی های حکومت می پردازد و کتاب دیگر به و ویژگی های خواهد پرداخت . البته اگر عمری باقی باشد بعد از ارائه برشهای ۲ کتاب مذکور " به ارائه برشهایی در خصوص خواهیم پرداخت . ان شاء الله ✂️ برشهای پربار و بسیار غنی ارائه خواهد شد که برای همراهان و اعضای محترم جذاب خواهد بود " 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب زمانی که جزء شاگردان کلاس مخصوص محمدرضا (سال اول دبستان) شدم ، محمدرضا پس از چند سئوال از وضع خانوادگی من فهمید که من با سایر شاگردان از نظر وضع خانوادگی خیلی پائین تر و فقیرتر هستم . لذا از همان روز اول حامی من شد و نمی گذارد سایرین مرا اذیت کنند . چون اواسط سال تحصیلی بود ، پس از ۴ یا ۵ ماه امتحانات خاتمه سال داده شد و من شدم . در نیمکت های ۲ نفری کلاس ، رئیس کلاس جای مرا در کنار محمدرضا گذارد و گفت که از امروز بعد از خاتمه کلاس به محل زندگی محمدرضا می روی و با هم درس حاضر می کنید . او و من شروع شد . شب ها تا ساعت ۱۰ نزد او می ماندم تا بخوابد و بعد پیاده به منزل خود در کوچه های فرعی خانی آباد می رفتم ، که نه چراغی بود و نه فردی در خیابان بود . البته که ناراحت می شدم ولی راهی جز این نداشتم . این وضع زندگی مشترک تا رفتن به سوئیس ادامه یافت . اکثراً به دیدن محمدرضا می آمد و خیلی خوشحال بود که من با او هستم . شاه همیشه به من محبت می کرد و اجازه نداد غیر از من نزد محمدرضا باشد و اگر فردی را می دید آناً او را از نزد محمدرضا بیرون می کرد . 📚 ظهور و سقوطِ سلطنت پهلوی ، خاطرات ارتشبد حسین فردوست ، ص ۶۴۴ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب دو عامل در روابط محمدرضا و من همیشه و بدون وقفه وجود داشت : یکی او نسبت به من و دیگری بود که نسبت به من داشت و این دو حالت تا روزی که از ایران رفت در او وجود داشت . نرفتن من نزد او و یا ندیدن او هیچگونه تاثیری در این دو موضوع نداشت . جزء لاینفک خانواده بودم . هر کاخی جای من بود . همه برادران و خواهران او با خوشحالی مرا می پذیرفتند و می خواستند . روزی که رفت اگر من بدون اطلاع و اجازه او به فرودگاه می رفتم و می گفتم می خواهم با شما بیایم ، با خوشحالی قبول می کرد و شاید هم منتظر چنین ژستی از طرف من بود . در این بود که در آن زمان همه چیز او در بود و همه‌ چیز من در . این رابطه او و من حدود ۵۲ سال طول کشید و هیچ فردی را سراغ ندارم که چنین در رابطه با او بوده باشد . 📚 ظهور و سقوطِ سلطنت پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۶۴۶ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب ویلیام سولیوان درباره فردوست چنین می نویسد : یک چهره جالب توجه و تا حدی مرموز در میان افسران برجسته شاه که من خیلی کم او را ملاقات کردم و هرگز نتوانستم دو به دو با او گفتگو کنم ژنرال فردوست بود ... او یکی از معدود کسانی بود که رضا شاه آنها را برای همراهی فرزندش هنگام تحصیل در سوئیس انتخاب کرده بود و پس از بازگشت از سوئیس نیز در دانشکده افسری همکلاس شاه بودند . گفته می شد که او بیش از هر افسر دیگری به شاه است و شاه او را و خود می خواند . با تعیین فردوست به سِمت ریاست بازرسی شاهنشاهی ، شاه می خواست به وسیله این افسرِ مورد اعتماد خود از صحت و سُقم گزارش هایی که سایر مقامات و دستگاه های دولتی به وی می دهند اطلاع حاصل کند . فردوست مرتباً و بدون اطلاع قبلی به نقاط مختلف کشور سفر می کرد و به وسیله مامورین خود سازمانهای نظامی و غیر نظامی را مورد تفتیش قرار می داد . مقامات دولتی و نظامی ایران از این افسر مرموز خیلی حساب می بردند ، زیرا با یک گزارش او کافی بود که یک یا چند مقام از کار برکنار شوند و با اتهاماتی از قبیل فساد مورد تعقیب قرار گیرند . 📚 ماموریت در ایران ، ویلیام سولیوان ، ص ۵۴ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب رضاخان کرد ، از جمله در غصب املاک مردم ، به نحوی که با سقوط او مردم نفس راحتی کشیدند و شادی ها کردند ، ولی در مقام باید به او فرستاد ! اطراف رضا و محمدرضا ، هر دو را حلقه ای از مردم بیوطن احاطه کرده بودند که هیچ انگیزه دیگری جز استفاده از پول آنها نداشتند . این مردم بیوطن شیوه خاص زندگی خود را داشتند و شب ها پس از اینکه با ویسکی و شراب لب تر می کردند ، با طنازان اروپایی و آمریکایی راز و نیاز می نمودند . این دوران مملو است از سوء استفاده های ، چه به وسیله اشخاص متفذ ، چه اشخاص نزدیک به محمد رضا و فرح و نخست وزیر و وزراء . در بخش صنایع سوء استفاده مالی ، گسترشِ زیاد پیدا کرد و افرادی از به رسیدند . در حالیکه حتی سرمایه اولیه نیز از آن آنها نبود و از بانک ها وام های کلان می گرفتند ؛ مانند مقدم (نساجی کرج) ، رضائی (نَورد اهواز) ، میر اشرفی مدیر روزنامه آتش (در اصفهان) و امثالهم که زیادند . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۱۲۲ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب رضاخان در مقایسه با پسرش ، از نظر و اشتباهِ کرد ... این تفاوتِ خصلت ها در زندگی خصوصی این دو نفر نیز دیده می شد : رضاخان هیزم مصرفی بخاری اش را وزن می کرد و محمدرضا در ظرف یک روز میلیون ها تومان را صرفِ هزینه های تجملی زن و فرزندان و اعضاء نزدیک خانواده اش می کرد . رضاشاه پول کمتری در خارج ذخیره کرد ، در حالیکه محمدرضا شاه پول بسیار زیادی به خارج انتقال داد و ایران را کرد . رضاخان وقتی می خواست محصّل به خارج اعزام کند ۱۰۰ نفر یا ۲۰۰ نفر اعزام می کرد و آنهم برای رشته های مورد ، در حالیکه در زمان پسرش هزارها هزار به خارج می رفتند و اکثراً در رشته های نالازم تحصیل می کردند . آنها یا در خارج می ماندند یا اگر به ایران باز می گشتند خود را ارزانی می داشتند ... رضا فقط به یک کشور مسافرت کرد و آن ترکیه بود و تنها از چند رئیس کشور دعوت کرد ، آن هم از منطقه و با حداقل تشریفات و هزینه کم ، در حالیکه محمدرضا هر سال به چند کشور مسافرت می کرد و با هزینه های هنگفت حتی از دورترین کشورها نیز میهمان دعوت می کرد . رضاخان تجملات تشریفاتی و پر هزینه مانند جشنهای ۲۵۰۰ ساله نداشت . اگر بر اساس مدارک موجود هزینه های این دوره ی سلطنت محمدرضا را محاسبه کنند ، تصور می کنم نتیجه و رقم به دست آمده را هیچ فرد ایرانی نکند ! محمدرضا شاه بلایی بر سر عایدات آورد که احتیاج به بیان . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۱۲۱ و ۱۲۲ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب آمریکایی ها در خیابان امیر آباد یک داشتند که مخصوص افسران و درجه دارانشان بود . روزانه به هر کدام یک بسته به عنوان جیره غذایی می دادند ، که هر بسته برای مصرف ۵_۶ نفر کافی بود . در هر یک از این بسته ها انواع و اقسام کنسروها ، انواع نان ، ویتامینی که باید روزانه مصرف می کردند ، دو بطری و دو بسته سیگار خوب بود . آمریکایی ها به سرعت باشگاه امیر آباد را به تبدیل کردند . کامیون های آمریکایی به مرکز شهر می آمدند و دخترها را جمع می کردند و به باشگاه می بردند . دخترهایی که به این اوضاع تمایل داشتند صف می کشیدند و منتظر می ماندند ؛ مثل اینکه در صف اتوبوس هستند . کامیون های روباز ارتش آمریکا می آمد و ۲۰۰_۳۰۰ دختر را سوار می کرد و می برد . آمریکایی ها هر چند پول نداشتند ولی با همین بسته ها دختر ها را راضی می کردند . من با یکی از کسانی که به باشگاه می رفت آشنایی داشتم و دیدم که در انبار خانه او تا زیر سقف از این بسته ها چیده است . هر روز که می رفتند یک دو بسته می گرفتند . این بسته ها قیمت گرانی داشت و خرید و فروش می شد . یکی از کسانی که با آمریکایی ها می رفت ، بود که اکنون شده بود . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۱۲۴ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب محمدرضا قبل و بعد از ازدواج با فرح ، که زن رسمی اش بود ، با زن های زیادی داشت . رفیقه های یک شبه و چند شبه فراوانی داشت که معرف آنها اشرف(خواهرش) و عبدالرضا(برادرش) بودند و اینها بیشتر از رده میهمانداران خارجی هواپیمایی ها بودند . در مسافرت هایش به آمریکا هم زن های متعددی را می دید که دوّلو به او معرفی می کرد و من در جریان نبودم ولی مطلع می شدم و به طور کلی پول های به این ها می داد . در مسافرت ها به آمریکا در نیویورک من ۲ نفر را به محمد رضا معرفی کردم . یکی بود که در آن زمان آرتیست تئاتر بود و دوبار با او ملاقات کرد و محمد رضا به وی یک سری جواهر به ارزش حدود یک میلیون دلار داد . این زن بعداً همسر پرنس موناکو شد و اخیراً در یک تصادف اتومبیل درگذشت . نفر دوم یک دختر آمریکایی ۱۹ ساله بود که جهان بود . محمد رضا مرا فرستاد و او را آوردم و چند بار با محمد رضا ملاقات کرد و به او نیز یک سری جواهر داد که حدود یک میلیون دلار ارزش داشت . پس از ازدواج با فرح نیز می دانم با یک موبور و زیبا به نام آشنا شد و معرف او (سلطان خاویار) بود . فرح مسئله را فهمیده بود و گاه مزاحمت هایی برای دختر فراهم می آورد . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۰۹ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب سوء استفاده های محمدرضا فراوان است و من به چند نمونه می پردازم : محمدرضا فردی به نام (منصور) مزیّن (سرلشکر بازنشسته ارتش) را طبق فرمانی در گرگان کرده بود . تصور می کنم زمان آن حدود ۱۵ سال و شاید بیشتر ، قبل از انقلاب باشد . مزیّن طبق به فروش این املاک و تبدیل آن به پولِ نقد پرداخت . او در سال مبلغی به محمدرضا می داد که به معاون مالی دربار پرداخت می شد و او به حساب محمدرضا می ریخت و مبالغ هنگفتی را خودش می دزدید . مزیّن بتدریج در گرگان سازمان مفصلی تشکیل داد و هر چه زمین مرغوبِ دارای مالک و یا بلاصاحب می دید ، از زمین شهری و زراعی ، درّه و کوه و تپه و جنگل ، همه را می کرد و می گفت که متعلق به شاه است و فروخته خواهد شد ! آنهایی که سندی و مدرکی داشتند و متفذ بودند ، به مرکز شکایت می کردند و بالاخره با دادن حق و حساب به مزیّن املاکشان را پس می گرفتند . ولی آنهایی که وضعی نداشتند و یا مدرک محکمی نداشتند و زورشان نمی رسید ، اراضی شان به می شد . خلاصه حدود ۱۰ سال مزیّن زمین های گرگان را فروخت و وقتی تمام شد فروش زمین های گنبد را شروع کرد ، او هر چه زمین موات و منابع ملی در این منطقه بود فروخت ... پول ها همه به دربار تحویل می شد و محمدرضا از مزیّن رضایت کامل داشت . نیمی از اراضی بجنورد فروش رفته بود که انقلاب شروع شد و در زمان دولت شریف امامی نماینده گرگان برای جلب نظر مردم به اشاره کرد و خواستار شد که وی از منطقه احضار و پرونده اش به دادگستری تحویل شود . این در حالی بود که مزیّن مدتی قبل ایران را ترک کرده بود ! این یک نمونه از سوء استفاده های محمدرضا بود ، که در حالی که با سر و صدا در (انقلاب سفید) اراضی موات و مراتع را ملی اعلام کرد ، خود مرغوب ترین اراضی موات و مراتع را تخریب کرد و و پول آن را به انتقال داد . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۱۷ و ۲۱۸ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب طی سال ها حضور در و بازرسی شاهنشاهی با هزاران مورد و ارتشاء در سطح مقامات کشور آشنا شدم . در دوران مسئولیتم در بازرسی متوجه شدم که اصولاً موارد سوء استفاده و حیف و میل . در دوران ۱۳ ساله نخست وزیری هویدا همه می چاپیدند و هویدا کاملاً نسبت به این وضع بی تفاوت بود ، در صورتی که یکی از مهمترین وظایف رئیس دولت جلوگیری از فساد و حیف و میل اموال دولتی است . در هیچ زمانی به اندازه دوران هویدا فساد گسترده نبود . و او چون جلب رضایت محمدرضا را می طلبید ، نمی خواست کسی _ و در نهایت محمدرضا_ را از خود ناراضی کند و به همین دلیل نیز صدارت او طولانی شد . از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ تنها در بازرسی (قسمت تحقیق آن) ۳۷۵۰ پرونده سوء استفاده کلان تشکیل شد که عموماً به دادگستری ارجاع گردید . من هر ۲ ماه یک بار از طریق افسر دفتر ویژه ، که مسئول پیگیری پرونده ها بود ، پیشرفت کار را سئوال می کردم . اصلاً پیشرفتی وجود نداشت و صفر بود . همه پرونده ها طبق دستور شفاهی نخست وزیر به وزیر دادگستری ، بایگانی می شد و محمدرضا نیز اهمیتی به این امر نمی داد و از نظر او بی ایراد بود . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۶۶ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب محمدرضا در طول سلطنت خود بافت جامعه را بهم ریخت و این امر عواقب به بار آورد که چاره آن بسیار دشوار است . بهم ریختن بافت اجتماعی ایران توسط محمدرضا و بویژه او صورت گرفت که توسط کندی ، رئیس جمهور آمریکا ، ... توضیحی که آمریکایی ها به محمدرضا داده بودند این بود که وقتی کشاورز صاحب زمین شد از کمونیست شدن مصون می ماند و علاوه بر این انگیزه قویِ کار در او پیدا می شود ، زیرا برای خود کار می کند و نه برای صاحب ملک ، از زمین خود دفاع خواهد کرد و دفاع از زمین مفهومش مبارزه با کمونیسم است ! اینها همان نظرات کندی بود که محمدرضا در تمام دوران قبل و بعد از اجرای اصلاحات ارضی به طور مداوم و در هر موقعیتی تکرار می کرد ... تردیدی نیست که اگر آنها (آمریکایی ها) از قبل به در اثر وقوف داشتند ، این اطلاعی است که انگلیسی ها به آنها داده بودند . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۷۳ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب بر اساس همین طرح ، محمدرضا تمام درآمد هنگفت نفت را صرف پروژه های بزرگ و کوچک کرد ، که در واقع بخش عمده آن به شرکت های و و می رفت و هدف آنها هم همین بود . در حالی که اگر این در کشاورزی ایران خرج می شد ایران کشوری خودکفا می گردید . پروژه های کشت و صنعت اگر اجرا می شد چنان بی محتوی بود که بجز سود دیگری نداشت . زمانی که عضو کمیسیون قیمت های پایه به ریاست نخست وزیر شدم متوجه گردیدم که در آن زمان سازمان برنامه ۶۰۰۰ پروژه بالاتر از ۱۰۰ میلیون تومان در سراسر کشور تحت کنترل دارد و علاوه بر آن پروژه های زیادی توسط بخش خصوصی و بخش دولتی در حال اجراست ، که بخش قابل توجهی از آن ، ایجاد بناهای عظیم بخصوص درشهرهای بزرگ است . اگر این پروژه ها و اهداف آن بررسی شود روشن می گردد که چه صرف شده ، چه توسط شرکت های و ایرانی صورت گرفته و چه نتایجِ عجیبی در کشور داشته است . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۷۴ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب اصلاحات ارضی ، بر عکس ادعاهای محمدرضا ، موجب خانواده های کشاورز گردید ، به طوری که یک خانواده کشاورز (زن و شوهر و به طور متوسط ۴ بچه) بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ ریال عایدات ماهیانه داشت . لذا ، کشاورزان بسرعت به شهرهای بزرگ رو آوردند و جذب این پروژه ها ، بویژه در بخش ساختمانی دولتی و خصوصی و پروژه های شهری ، شدند ، که به حد وفور به نیروی کار نیاز داشت . در نتیجه معضل شهرنشینی به یک جامعه ایران بدل شد . در سال ۱۳۵۵ ، پس از تحقیقات (دفتر ویژه اطلاعات) مشخص شد که ظرف ۵ سال ۲/۷۰۰/۰۰۰ نفر به جمعیت تهران ، ۵۰۰/۰۰۰ نفر به جمعیت مشهد ، ۵۰۰/۰۰۰ نفر به جمعیت اصفهان و ۳۰۰/۰۰۰ نفر به جمعیت شیراز افزوده شده است ... در تهران ۱۳ شهرک کپرنشین ایجاد شده بود و شهردار تهران در مواردی این کپرها را شبانه با بولدوزر تخریب می کرد که تلفاتی هم وارد می آمد ، ولی دوباره این کپرها بر پا می شد . بدین ترتیب جمعیت شهرهای بزرگ ، بویژه تهران ، به طور غیر منتظره افزایش یافت و چون هیچ برنامه ای برای گسترش شهرها وجود نداشت ، نظم شهرها بهم خورد . مسئله ترافیک و به یک معضل اساسی بدل شد و نیروی کار مفید و مولد جامعه به و که در تهران و سایر شهرها انباشته بود ، تبدیل شد . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۷۴ و ۲۷۵ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب توسعه تهران در دوران سلطنت محدرضا و بویژه پس از اصلاحات ارضی او بود . در این سال ها بود که تهران از یک شهر خلوت و معمولی به یک شهر عظیم و بی نظم و شلوغ و آلوده تبدیل شد . در این سال ها ایران درآمد کافی داشت و اگر محمد رضا به فکر مملکت بود می توانست تهران را بر اساس اصول شهرسازی به صورت یک پایتخت زیبا توسعه دهد . ولی محمد رضا چنین نکرد و اصولاً در رژیم او به فکر نبود . توسعه بی رویه تهران سیاست های محمد رضا در بهم ریختن بافت جامعه بود و نمونه بارزی از مملکت داری او . چنین بود که تهران پایتخت محمدرضا به شهری بدل شد که بر دریای از آب قرار دارد ، از نظر هوا و است ، کوچکترین برای سوانح غیر مترقبه است ، ترافیک آن سنگین ترین ترافیک های دنیاست ، بی نظم ترین و آلوده ترین شهر دنیاست و گردآوری زباله آن به تنهایی سالیانه هزینه های گزافی را تحمیل می کند . محمد رضا شهر ۳۰۰ هزار نفری تهران را به ۶ میلیون رساند و رسماً می گفت که طرح ۱۲ میلیونی کردن تهران را دارد . این یک است که خراب کردن آسان و درست کردن بسیار مشکل است . محمد رضا ایران را کرد ، یعنی کار آسان را انجام داد . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۸۰ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب در سال ۱۳۵۷ وضع محمدرضا کاملاً محکم به نظر می رسید . او به و بویژه آمریکا و انگلستان ، اطمینان داشت و روس ها نیز وجود او را پذیرفته و روابط حسنه ای ایجاد کرده بودند . از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۵۷ محمد رضا به درخواست دیکتاتور بلامنازع ایران بود و آمریکایی ها نیز از او توقعی جز این نداشتند ... از نظر انگلیسی ها بهترین نوع حکومت برای ثبات کشور در قبال است . وجود سیستم جمهوری این امکان را ایجاد می نمود که با نفوذ روس ها ، تصادفاً یک رئیس جمهور به چپ ، آراء بیشتری کسب کند و کشور را در اختیار شوروی قرار دهد . حتی اگر چنین نمی شد هر ۴ سال یکبار انتخابات ریاست جمهوری و تلاش فوق العاده ای را از سوی غرب می طلبید . در صورتی که با وجود نهاد سلطنت و حضور شاهی مانند محمد رضا با آن قدرت مطلقه چنین خطر و یا تلاشی ضرورت نداشت . همین تحلیل بود که ضرورت بازگشت محمد رضا را در ۲۸ مرداد به آمریکایی ها قبولاند ، و گرنه آنها میان ایران با کشورهای آمریکای جنوبی و یا آسیای جنوب شرقی تفاوتی نمی دیدند و اگر خودشان به تنهایی تصمیم گیرنده بودند ، یک مانند تیمور بختیار را بر محمد رضا ترجیح می دادند . بر اساس همین تحلیلِ انگلیسی ها بود که پس از جنگ دوم رژیم های سلطنتی در عراق و اردن و عربستان ایجاد شد و مورد حمایت آمریکا نیز قرار گرفت . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۵۶۳ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب واقعیت هایی که نمی خواست ببیند ، و مردم از و رژیم او بود . در طول ۲۵ سال _ پس از ۲۸ مرداد ۳۲ _ همه اقشار ملت از محمدرضا شدند . دانشگاه ها و مدارس عالی و دبیرستان ها گاه متشنج می شد و ساواک نیز همیشه بابِ طبع محمدرضا سخن می گفت و علت را تحریکات کمونیست ها و یا ناراضیان بالفطره گزارش می داد . اصلاحات ارضی محمدرضا نتیجه ای جز روستاییان از همه قشر ها بجز عده معدودی به بار نیاورده بود . پروژه های غیر انتفاعی و سنگین علاوه بر اینکه منبع سوء استفاده های عجیب و ثروتمند شدن عده خاصی بود ، در کشور تورم ایجاد نمود . با این پروژه ها تولیدات کشاورزی کاهش یافت و مردم روستاها به شهرها و مراکز پروژه ها کشیده شدند . در شهرها هم کارگران و هم کارفرمایان ، بجز عده خاصی ، از اوضاع ناراضی بودند ... هزینه های تفننی و تخیلی ، هزینه سنگین ارتش ، خرید تجهیزات گران نظامی برای سوء استفاده عده ای و منفعت شرکت های آمریکایی و انگلیسی ، درآمدهای کلان نفت را از بین می برد و محمدرضا از این ریخت و پاش ها پروایی نداشت . در سال ۱۳۵۲ قیمت نفت ناگهان ۴ برابر شده بود و محمد رضا خود را بسیار ثروتمند و مقتدر احساس می کرد . دهها میلیارد دلار درآمد نفت حیف و میل شد و هیچ اقدام اساسی در جهت کشاورزی و صنعت (و نه توسعه تخیلی) اجرا نشد . این نارضایتی عمیق مردم را نمی دید و کسی نبود که تحلیل منطبق با از وضع مملکت ارائه دهد . تنها من به دلیل ریاست (دفتر ویژه) و بازرسی ، گاه واقعیت هایی را به اطلاع محمد رضا می رساندم و گوش او نبود . 📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۵۶۶ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب داغ های همه تاریخ را ما به یک باره دیدیم ، چرا که ما اُمت آخر الزمانیم ، و ، این ماهِ بنی هاشم ، میراث دار همه صاحبان عهد بود در شبِ . در عصر اِدبارِ عقل و فلک زدگی بشر ، در زمانه ، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی شد و هیچ مُنذِری نمی آمد ، خمینی میراث دار همه انبیا و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما ، داغ همه اعصار ، داغ بی تسلی ... انسان های چون او که یک فرد نیستند ، یک اُمت اند و یک تاریخ . کورانِ روز حشر در این جا نیز کورند و نمی بینند . آنان از کجا بدانند که کدام امرِ عظیم واقع شده است ؟ نه آن گاه که امام آمد و نه امروز که رفته است . اگر نه ، این ولی خدا برای آنان حجتی می باشد تا صدق قصص انبیا را باور کنند و چون سحره فرعون در برابر این به سجده در آیند . ‌ 📚 آغازی بر یک پایان ، مرتضی آوینی ، ص ۱۶ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب امام خمینی پیامبر تازه ای نبود ، اما از یادآوران بود ، از مخاطبانِ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ ، که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یادآوری کرد و بعد از چند قرن که از در مصداق جمعیِ کلی می گذشت ، چونان اسلاف خویش _ از ابراهیم و اسماعیل تا محمد (ص) _ دوره ای از را شکست و عصر دیگری از دین داری را آغاز کرد . این عصر تازه را باید نام نهاد ، چنان که حق آن بود که اعصار پیشین را نیز به انبیا و اوصیا و یادآوران دیگر انتساب می دادند . و مردمان همواره چنین کرده اند ، اما تاریخ نویسان نه . 📚 آغازی بر یک پایان ، مرتضی آوینی ، ص ۲۸ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب او آمد تا معنای را به این اُمت بیاموزد . در آینه وجود خود که اسوه مصادیقِ منتظران بود ... امام (ره) به ما آموخت که و این بزرگ ترین بود ، و پس از او ، اگر باز هم امیدی ما را زنده می دارد همین است که برای آخرین حجت حق کنیم . امام ما را آموخت که (عرفان را با مبارزه جمع کنیم) و خود بهترین شاهد بود بر این مدعا که عرفان عین مبارزه است ، و از این پس دیگر چه داعیه ای می ماند برای آنان که عرفان را به مثابه امری کاملاً شخصی می گرفتند ؟ او کتاب و سنت را در وجود خویش تفسیر کرد و مجهولات شریعت و طریقت را با مفتاح مبارک حیات خویش گشود و ما دانستیم که جهاد اصغر جهاد اکبر است و اولیای مقرب خدا در تمام طول تاریخ همواره بر همین شیوه زیسته اند . 📚 آغازی بر یک پایان ، مرتضی آوینی ، ص ۱۶ و ۱۷ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed