eitaa logo
برشی از یک کتاب
4.3هزار دنبال‌کننده
211 عکس
42 ویدیو
2 فایل
ارتباط با من : @Ammar12 تبادل و تبلیغ : @Mohajer1214 _ هدف، ارائه طریق و الگوست _ با #ایتا و #تلگرام کسی فیلسوف نمی‌شود _ باید کتاب خواند... کتابِ خوب
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️برشی از یک کتاب یا انسان هنگامی که《جامعه انسانی》به یک《دامپروری》تبدیل شد و پس از تلاش ها به سطح《کندو》هم نرسید و هنگامی که انسان به اسارت ماشین رفت و به خاطر "مصرف" به استعمار روی آورد و به خاطر مصرف به جنگ دامن زد ، می خواهی در این جنگ و با آن اسارت و در این دامپروری انسان آرام بماند و دم نزند؟ و اگر آرام می ماند و دم نمی زند آیا استحاله نشده بود و درست یک《گاوِ صد در صد 》نگردیده بود ؟ این است که دم می‌زند و فریاد می زند و عصیان سر می دهد . 📚 اندیشه من ، علی صفایی حائری ، ص ۵۸ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
به《حقارت گناه》نگاه نکن ؛ ببین چه کسی را《معصیت》می کنی . به خدا قسم برای《سوختن و عذاب》ما ، همین بس که محبت های خدا و تجاوزهای خودمان را یکجا ببینیم . 📚 نامه های بلوغ ، علی صفایی حائری ص ۱۱۲ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب مذهب باید مذهب را با « برهان و با تجربه » بسنجیم و سپس به آن رو بیاوریم و انتخاب کنیم . مادام که سنجشی در میان نباشد ، ناچار《عادت ها و سنت ها و تعصب ها》میانه داری می کنند و گردو خاک بالا می آورند و انسان را کور می سازند و او را از حرکت و رشد و پیشرفت باز می دارند ، اما هنگامی که از روی سنجش انتخاب کنیم آن وقت دیگر تعصب و سنت و عادت می میرند و شناخت و عشق ، ما را به حرکت و پیشرفت وا می دارند . هر حقیقت متحرکی هنگامی که از "سنجش و انتخاب" نباشد و به عادت و تقلید رسید در واقع به « قبرستان » خود رسیده و با دست خویش گور خود را کنده است ... بزرگترین جنایت به مذهب این است که آن را از تفکر و تعقل جدا کنیم و غیر برهانی و عاطفی جلوه بدهیم ... در همان لحظه ای که مذهب از برهان جدا می شود و از تفکرو سنجش و انتخاب کنار می افتد ، از همان لحظه مذهب《اعدام》شده و مراسم تدفینش هم گذشته است . 📚 اندیشه من ، علی صفایی حائری ،ص33 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب و گیر ما مشکل و گیر ما این است که خودمان را نشناخته ایم . ما داریم در این دنیا خودمان را خرج می کنیم و بی خیال هم هستیم ؛ درست مثل کسی که در شب یک اسکناس و چک ارزشمند را به خیال این که کاغذ است روشن می کند تا یک قِرانی اش را پیدا کند ، که صبح می فهمد چیزی را شمع راه رسیدن به یک قِرانی کرده است که یک میلیارد ارزش داشته است . این جا است که فریاد « یا حَسْرَتا » سر می دهد . پس دقت کنیم که عمر خود را ، هستی خود را در این دنیا خرج چه چیزی کرده ایم ؟! ما مضطریم و داریم خودمان را خرج می کنیم . از سرمایه های ما بی برو برگرد دارد خرج می شود . این طور نیست که اگر خرج نکنیم ، چرخ این عالم متوقف شود ، که از لحظه ها و ایام ما می گذرد . 38 ، 39 ، 40 سال از عمر ما گذشته ، خیال می کنیم که لحظه ای است . جداً گذشت . و چیزی ته دست مان باقی نمانده است . بچه های دیروز بودیم و پیرهای امروز شده ایم . فردا هم خاکیم ، خاک ! و اِی کاش خاک بودیم ، چون خاک رویشی دارد و از آن چیزی سبز می شود . امّا آتش می گیریم ؛ ابولهبیم و از نسل ابولهب شده ایم . گویا که با ابوتراب پیوندی نداشته ایم ! پس تأملی کنیم . 📚 فوز سالک ، علی صفایی حائری ،ص 59 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب و نهی های خشکِ زندگی سوز اگر مذهب را امر و نهی و بکن و نکن های خشک و زندگی سوز بدانی ، که نشاط و روح تو را به زندان می افکند ؛ ناچار در برابر آن می ایستی و از زیر بارش شانه خالی می کنی . اما اگر جهان قانونمند و رابطه های پیچیده را باور کردی ، آن وقت دقت و حذر در تو زنده می شود و تو در این کویر مبهم و جنگل تاریک ، به دنبال آشنا و آگاهی می گردی که به تو بگوید از کجا بیا ، از کجا نرو، بکن و نکن ها را انتظار می کشی ؛ چون پیچیدگی راه و حجم خطر و آشناییِ جلودار را می دانی و محبت و رافت او را دیده ای و امامت و رسالت او را باور کرده ای . 《بار سنگین تکالیف》هنگامی بر تو سبک می شود که تو خودت و جهان و آدم ها و رابطه پیچیده این ها را شناخته‌باشی و به نارسایی غریزه و علم و عقل و وجدان خودت رسیده باشی . این جاست که منتظر رسولِ امین می مانی و به دنبال او می روی ؛ تا از خداوند مهربان آگاه ، برای تو حرف ها را بیاورد و پیام ها را بخواند . این 《شناخت و معرفت》اسلام است . و همین که در دل تو و در احساس تو نشست ، ایمان است و آنجا که به عمل پیوست و بار داد ؛ تقوا و اطاعت است . مذهب ، شناخت و عشق و عمل را با هم دارد و گر نه《عمل های بی معرفت》 و امر و نهی و بکن و نکن های مزاحم و عصیان ساز و نفرت زاست . 📚 نامه های بلوغ ، علی صفایی حائری ، ص ۷۴ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب سیخ کباب ؟! چه قراری در دل ها ریخته ایم ؟ آدم ها و نفوسی را که با ما بوده اند به چه چیزی مطمئن کرده ایم ؟ آیا به وعده ها ، به وعیدها ، به نعمت ها ، به خانه ای که برای شان تهیه کرده ایم ، به زنی که برای شان گرفته ایم ، به حرف هایی که برای شان زده ایم ؟! ... آیا مطمئن به نِعَم بوده اند یا مطمئن به قَدَر ؟ ببینیم زنی که مدت ها با ما بوده ، بچه هایی که مدت ها با ما بوده اند ، این ها را ما به همین حدّ و قدر قانع کرده ایم که بابا این خانه مال تو ، این طلا مال تو ، این کفش مال تو ، این کلاه مال تو ، همین ؟!به خدا قسم همین ها روز قیامت دست از دامن ما بر نمی دارند که تو ما را به چه چیزی فروختی ؟!ما را به چه چیزی قانع کردی ؟! در برابر کسانی که با ما بوده اند ، در برابر مغزها و چشم ها و نگاه هایی که یک ساعت ، دو ساعت در انتظار ما بوده اند تا حرفی بزنیم ، مسئولیم . این ها را به چه چیزی مطمئن کرده ایم ؟! باید با خودمان جمع بندی داشته باشیم که چه کرده ایم ؟ ... کسانی که مهمان ما هستند ، حتی نه ، مصاحب و همراه با ما در سفری هستند ، چه معنایی را به آن ها انتقال داده ایم ؟ تنها می خواستیم با هم یک هندوانه ای پاره کنیم و چند تا سیخ کباب بخوریم ؟ نان و پنیر و بادبزن ؟! همین ؟! بدون دیدار حق هر قرار و اطمینانی را در هر وجودی ریختید ، به آن ظلم کرده اید . 📚 فوز سالک - علی صفایی حائری - ص 218 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب مغز و دل چه اندیشه هایی که با استدلال و دلیل فلسفی ، خدا را اثبات کرده اند و بهشت و جهنم را اثبات کرده اند ، اما در عمل پیشرفتی نداشته اند و حرکتی و شوری نداشته اند ! و چه بسیار افرادی که خدا را قبول دارند ، اما شیطان سوار آنهاست و گناه ها و عصیان ها گریبانگیر آنهاست ! همانطور که شب احیا و روزه رمضان دارند ، هزار فحشا و قمار و زنا و لواط و ربا و ... دارند ! و گویا اینها هیچ منافاتی با هم ندارند ! و سرّش هم همان است که خدا در《مغز》آنهاست و در سر آنهاست و نماز و روزه هم《عادت》آنهاست و اما پول و زن و لذت در《دل》آنها جای دارد و عشق آنها را برانگیخته است و وجود آنها را در خود گرفته است . اما اگر خدا به《زیبایی》و《جمال》و بزرگی و کمال و به محبت و رحمت و تدبیر و حکمت شناخته می شد ، ناچار در دل راه باز می کرد و در نهاد ما عشق را بر می انگیخت و گرایش و ایمان را به وجود می آورد . 📚 روحانیت و حوزه ، علی صفایی حائری ، ص ۱۲۳ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب توحید یا شرک ؟! یک انسان روستایی و یک انسان آزاد می تواند با یک ساعت تفکر در هستی ، ارتباط و هماهنگی خورشید و ابر و باد و باران و گیاهان و انسان را به دست بیاورد و از هماهنگی این ها به هماهنگ کننده پی ببرد و به قانون ها دست بیابد و از قانون ها ؛ قانون گذار را بشناسد و از این هماهنگی به《یگانگی》او پی ببرد . توحید به این سادگی در دل یک روستایی نمودار می شود ، گرچه‌بعدها خدایان قدرت و طاغوت ها او را به شرک ها و بت ها وابسته بنمایند . یک انسان ساده و آزاد به زودی از آمد و رفت ستاره ها و ماه و خورشید به محکومیت و اسارت آن ها پی می برد و قدرت حاکم و گرداننده مسلط را می یابد . گرچه بعد ها فرعون ها به خاطر استعمار واستثمار او ، او را از این حاکم و از این قدرت جدا کنند و به سنگ ها و بت ها و گاو ها و گوساله برسانند تا بتوانند از او بهره بگیرند و بر گرده اش سوار شوند و به مقصد برسند . این حقیقت که توحید اصالت داشته و سپس شرک بوجود آمده ، گذشته از این توضیح ، شاهد تاریخی دارد . ما می بینیم که در تمام مذاهب شرک از هندی گرفته تا یونانی و ایرانی ، در این همه ، نشانه توحید و جای پای توحید و خدای یکتا ، هست . 📚 اندیشه من ، علی صفایی حائری ، ص ۴۷ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب بزرگان یکی از بزرگان که به او گفته بودند به من درسی بده ، گفته بود به تو درسی می دهم که اگر تو ، همه اش را در کتابی جمع کنی ، کتاب ها آن را نمی تواند در خود بگیرند و اگر بخواهی خلاصه اش کنی پشت یک《ناخن》می توانی بنویسی . آنچه که در همه کتاب هاست اگر در یک خط خلاصه بشود و آن خط در دو کلمه خلاصه شود و آن کلمه را بتوان در پشت ناخن نوشت ، چیزی نیست جز《ذِبحُ النفس》. 📚 حقیقت حج ، علی صفایی حائری ، ص ۱۱۸ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✋ با عرض سلام خدمت همه اعضای کانال ، تصمیم گرفتیم گروهی رو ایجاد کنیم با نام《تریبون آزاد》؛ تا دوستانی که مایل هستند بتوانند از طریق این گروه مطالب مفید و ایده های خلاقانه خودشون رو در رابطه با مسائل《فرهنگی ، عقیدتی ، سیاسی ، اجتماعی》به اشتراک بزارن . ✅ لینک عضویت در گروه تریبون آزاد : http://eitaa.com/joinchat/2397241358C0ab1b61c94
✂️ برشی از یک کتاب قطعی است ما خواه ناخواه مرده ای می شویم و گند می گیریم . مرده زمین و مردار زمان ، مگر هنگامی که ریشه‌هایی را داشته باشیم و رکودها را پشت سر گذاشته باشیم . این مسئله قطعی است . بخواهیم یا نخواهیم حرکت ها و گذشت زمانه از ما می کاهد و زمین ما را به گند می رساند ، مگر اینکه خودمان را قبل از اینکه زمان بگیرد ، قبل از اینکه زمین بگنداند ،《ذبح》کنیم . ما قطعاً در این هستی مردار هستیم . آنهایی که گوسفند هایی دارند و این گوسفندها در معرض خطری قرار می گیرند ، زود کاردها را تیز می کنند تا آنها را ذبح کنند ، تا از مرگ آنها و ضایع شدن و از دست رفتن آنها جلوگیری کنند . ما در این هستی خواه ناخواه مُرداریم ، مگر اینکه کاردی را به گلوها بگذاریم و ذبح کنیم . مهم این است که ذبیح چه کسی باشیم و مذبوح در راه چه کسی ؟ و با چه چیزی خودمان را ذبح کنیم و رو به چه قبله ای ؟《مرگ قطعی است》... مگر اینکه قبلاً خودمان را بقایی داده باشیم و ذبح کرده باشیم . آنهایی که ذبیح نیستند ، مذبوح نیستند ، مردار هستند ، مرده هستند . ارزش ندارند . از دست رفته هستند . 📚 حقیقت حج ، علی صفایی حائری ، ص ۱۱۵ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب # کشتی سوراخ ما کسانی که معاشر ما و امانات الهی در دست ما بوده اند و باید متحول می شدند،باید به غنایی در وجود می رسیدند باید دیوارهای وجود و محدودیت هاشان می ریخت، ما این ها را آن چنان محدود و صغیر و حقیربار آوردیم، که با کمترین چیزی شاد می شوند و از کمترین چیزی رنج می برند. این داستان مهمی است. حکایت حال ماست... بنشینید و از خود جمع بندی کنید، یک عمر، یک سال، نمی دانم یک روز و اگر اهل دقت و تامل هستید، 《 لحظه های تان》را برسی کنید. تَهِ جوال را بیرون بکشید و ببینید چه کرده اید؟ و چه جمع آوری کرده اید؟... تنها این نیست که بنویسیم چند تا غیبت کرده ایم. چند تا نگاه به نا محرم کرده ایم، که این ها خوبی های ماست! به خدا قسم! آن چه ما را غرق می کند، همان کشتی های طاعات ماست، که سخت سوراخ است. و ما نمی توانیم بر این کشتی ها سوار شویم تا از دریاها بگذریم! 📚 فوز سالک ، علی صفایی حائری ، ص۲۰۱ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed