eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀✨🥀✨🥀✨🥀 🥀✨🥀✨🥀✨ 🥀✨🥀✨🥀 🥀✨🥀✨ 🥀✨🥀 🥀✨ 🌱 ⃣ خصوصیت خاص شہید در کودکی؟ 🍂پر از شور و شوق بود....🍂 🌿 🖤 🚫 ✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
... ⃣ ¹وصیت امیرالمؤمین در رابطه با او ²مکالمه امیرالمؤمین با او ³نحوه قصاص او ‌‌⁴چرا ابن‌ملجم نباید بخشیده میشد؟ 👌🏻 🙏🏻 ✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🦋🌸🦋🌸 🦋🌸 #عبور_از_سیم_خاردار_نفس♥️⛓ #قسمت_اول1⃣ جلو در دانشگاه با دوستهایم در حال ح
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🦋🌸🦋🌸 🦋🌸 ♥️⛓ ⃣ بایدبرای خانه، خرید می کردم مامان برای شام برادرم و همسرش را دعوت کرده بود، کلی هم خرید برایم اسمس داده بود که انجام بدهم، ماشین را پارک کردم جلوی تره بار، گوشی ام را از جیبم درآوردم و پیام مامان را خواندم و یکی یکی خریدها را انجام دادم. بعد همه را داخل ماشین گذاشتم و راه افتادم، با صدای گوشی ام از روی صندلی کناری برداشتم و جواب دادم. ــ جانم مامان. ــ نون هم گرفتی آرش؟ –آره گرفتم، تا یه ربع دیگه می رسم. مامان همیشه می گوید تو دست راست من هستی، بیشتر خریدهایش و کارهای بیرون را من برایش انجام می دهم. بعد از فوت پدرم در این سه سال سعی کردم،همیشه کمک حال مادرم باشم. بارها بیرون رفتن با دوست هایم یا حتی کارهای خودم رو تعطیل کردم تا در خدمت مادرم باشم، چون اولین اولویت زندگیم است. برایش خیلی مایه می گذارم. رسیدم به خانه رسیدم و خریدها را تحویل مامان دادم. مامان با لبخند یک چایی روی میزگذاشت و گفت: –بخور گرم شی. پالتوام را از تنم درآوردم و روی مبل انداختم و فنجون را برداشتم و گفتم: –مامان اگه با من کاری نداری برم یه کم درس بخونم. – برو پسرم دستت درد نکنه. چایی را خوردم و بهاتاقم رفتم. لباس هایم را عوض کردم و لباس راحتی پوشیدم. جزوه ام راباز کردم و از آخر شروع به خواندن کردم. دو درس آخر زیربعضی ازمطالب با مداد سیاه، خطکشیده شده بود. بعضی ازقسمتهاهم علامت ستاره یاپرانتزگذاشته شده بود. البته کم رنگ، کنجکاو شدم، بقیه درس هارا هم مرور کردم خبری نبود فقط همین دو درس علامت گذاری شده بود. برایم سوال ایجاد شد، البته مسئله ی مهمی نبود ولی می خواستم بدانم کار سارا بوده یا رفیقش. نمی دانم چرا، ولی گوشی را برداشتم و شماره ی سارا را گرفتم. ــ بله آرش. ــ سلام کردن بلد نیستی؟ ــ خب سلام،خوبی؟ ــ سلام،ممنون، سارا یه سوال، تو با مداد رو جزوه ام علامت زدی؟ ــ علامت؟نه چه علامتی؟ –یکی با مداد روی جزه ام علامت و پرانتز و از این جور چیزا گذاشته بعضی مطالبش رو، انگار مطالب مهم تر رو... از صدای سارا تعجب مشخص بود که گفت: – نه من نذاشتم، شاید کار راحیله، حالا مگه مهمه؟ مهم ها رو برات مشخص کرده راحت تر بخونی دیگه. پوفی کردم و گفتم: –دفعه ی دیگه خواستی جزوه ام رو به این و اون بدی لطفا بگو خط خطیش نکنند. ــ آرش!تو چته، حساس شدیا! بی مقدمه خداحافظی کردم. سارا راست می گفت اصلا این علامت ها برایم مهم نبود، فقط می خواستم بدانم اگر کار راحیله، جوری از این که این کاررا انجام داده خجالتش بدهم، تا کمی از آن خود شیفتگی اش پایین بیاد. *** وارد کلاس که شدم چشم چرخاندم تا راحیل را پیدا کنم، دیدم انتهای کلاس با دوتا از دختراخیلی آروم مشغول حرف زدن است. آهان پس همیشه انتهای کلاس می نشیند و آروم حرف میزند، من چون همیشه ردیف جلو می نشستم و با بچه هامدام در حال شوخی و مسخره بازی بودیم هیچ وقت متوجه اش نمی شدم. امروز رنگ روسری اش فرق داشت، روشن تر بود با گل های ریز رنگی، خیلی به صورتش می آمد. انگار نگاهم را روی خودش حس کرد، برگشت نگاهی کرد و با دیدنم سرش را پایین انداخت و قیافه ی جدی به خودش گرفت. وا!!این چرا اینجوریه؟ جوری برخورد می کند که آدم دیگر جرات نمی کند طرفش برود. 🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🦋🌸🦋🌸 🦋🌸 نـویسنـــ✍🏻ـــدھ:لیـلافتحـےپـور🎗 ڪانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🌼 ✅ @AHMADMASHLAB1995
4_6046322897654384238.mp3
3.41M
•[🎤🗝]• بـازخوانے کتـاب زندگینـامہ و خـاطرات 📖🌱 با صـداے نویسنـده محتـرم کتاب آقاے مهدے گودرزے🎙 📗 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
[📱☁️] از نوشتہ هاے #شهید_احمد_مشلب در فیسبوک: #قسمت_اول1⃣ بہ زمانے رسیده‌ایم کہ اللہ‌اکبر است💥 فیس
[📱☁️] از نوشتہ هاے در فیسبوک: چیز هاے زیادے هست کہ دوست دارم روشنشون کنم✨ صددرصد نہ همہ و بعضیاشون اینجورین... فیسبوک خیلے چیزها رو هتک کرد😞 حتے پسرها رو🙎🏻‍♂ اینے کہ میخواد با این و اون{دخترها} حرف بزنہ بہ خاطر اینکہ خیلے خوشگلے😑 یا با احساساتش بازے کنہ تا بہ هدف معینے برسہ…😵‍💫 یا من مَردم و پاے حرفامم‼️ همچنین بعضیاشون.. نہ همه! مشکل اینکہ فیسبوک خیلےها رو منحرف کرده😠 دخترا دیگہ بہ پسرا اعتماد نمیکنن و پسرها بہ دخترها اعتماد ندارند🚶🏻‍♂ خب چرا بہ هم اعتماد نمےکنند⁉️ از بس چیز هایے رو در فیسبوک مےبینن کہ موے سر رو سفید میکنہ😓 اگر فیس‌بوک و ترک کنید حتما کمبود اعتماد بین دختر و پسر رفع میشہ🌿 و در آخر دختره 11/12سالہ فیس‌بوک داره🖐🏻! کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
「🎥🌱」 مجموعـہ مستنـد لبنــان، عـروس مـدیتـرانـہ🌊✨ مصـاحبـہ با خانم #سلام_بدرالدین مادر #شهید_احمد_م
49.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「🎥🌱」 مجموعـہ مستنـد لبنــان، عـروس مـدیتـرانـہ🌊✨ مصـاحبـہ با خانم مادر 🎙 {بخش اول} ادامـہ دارد... 🇱🇧 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
مادر : حضورِ در بین ما بیشتر از قبل احساس میشود🎋 هر لحظہ او را در کنارمان حس مےکنیم هرچند کہ ظاهراً🍂 یکے از اعضاے خانواده‌مان را از دست دادیم اما در عوض☝️🏻 کسے را بہ دست آوردیم کہ میتواند در روز محشـــر ما را✨ شفاعت کند🌸 🔗 🌐
مادر : شہیدے است کہ اثرات مثبت شہادتش🥀 بہ وضوح بر دیگران، خصوصاً هم سن و سالانش✨ مشخص شد. او بر نسل جوان بسیار اثرگذار بوده🖋 است. افراد زیادے بہ من مےگویند کہ شہید شما☘ باعث شد ما در زندگے مسلمانان مقیدترے شویم🪵 او ما را در مسیر ثابت قدم کرد و باعث هدایت و☝️🏻 بیدارے ما از غفلت شد🌸 🔗 🌐
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#سلام_بدرالدین مادر #شهید_احمد_مشلب: ما یک ملتے هستیم کہ زمینۂ ظهور را براے امام زمان{عج‌اللّٰہ} فر
مادر : از بزرگترین افتخارات است کہ من در این هدف و این دولت قربانے کردم و در ضمن من فکر میکنم امام زمان{عج‌اللّٰہ} بہ مادران شهدا نگاه میکند؛ بہ مادرے کہ با صبر و تقوا و فداکارے براے این راه قربانے کرده کہ با خون فرزندانمان پاے بر روے این زمین قرار دهد و قطعا کہ ایشان ما را بہ چشم رحمت نگاه میکند و مورد رحمت و لطف ایشان قرار مےگیریم کہ این آرزوے همۂ ماست. 🎙 ⃣ کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995