شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•🌻🌤• #السلامعلیڪیابقیةاللہ..✨ "بۍتـویڪلحظہرمـق دردلودرجانـمنیسٺ بیقـرارمنڪنۍ طاقٺه
تومیآییوقلبهایسیاهشدهازتنهاییرا...
دوبارهباحضورروشنیبخشخود
نورانیمیکنی...|♥️
#یاایهاالعزیز🌱🌸
| #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ|
✅ @Ahmadmashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
روز ســـوم عمليات بود. حاجی هم می رفت خط و برمی گشت.🚶🏻♂ آن روز ، نمازظهر را به او اقتدا كرديم. س
در جلسهیِ اولِ خواستگاری
بآ همآن شرم و حیایِ همیشگی
پرسید
حوصلهیِ بزرگ کردنِ فرزندِ شهید
رو داری؟!((:
#شهید_مسلم_خیزاب🌷🍃
#هر_روز_با_یک_شهید🌼☘
✅ @AhmadMashlab1995
خدا سخت ترین جنگ ها را
بہ قوی ترین سربازهایش میدهد...
#شايدجنگبانفس!
☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب راوی:سیده سلام بدرالدین(مادرشهید) #بعد_از_شهادت قسمت دوم: #احم
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهید_احمد_مشلب
راوی:سیده سلام بدرالدین(مادر شهید)
#ارادهی_خداوند
قسمت اول:
بر اساس اراده خداوند سبحان و متعال اگر قرار باشد فردی شهید شود،آن فرد شهید خواهد شد و اگر قرار باشد اسیر شود،اسیر خواهد شد. خواست و اراده ما هم به اراده و خواست خداوند وابسته است شهید قربانی راه خداوند است و شهادت برای رضایت خداست و حالا از خداوند متعال می پرسم "خدایا!از ما راضی شدی؟"رضایت اهل بیت (ع)هم با رضایت خداوند جلب می شود و ما در زمانه ای هستیم که باید زمینه ی ظهور امام زمان (عج الله)را فراهم کنیم #احمد باید قربانی می شد که به اذن خدا زمینه ساز تشکیل دولت امام زمان(عج الله)باشد.
اگر فرزندان ما زمینه ساز ظهور حضرت مهدی(عجل الله)نباشند پس چه کسی این کار را انجام بدهد؟ این ما و فرزندان مان هستیم که باید از دین دفاع کنیم.مگر حضرت زینب(س) و حضرت فاطمه(س) و حضرت ام البنین(س) فرزندانشان را دوست نداشتند؟
علاقه به معنای مالک بودن فرزند نیست.علاقه ی من باید علاقه ای باشد که خدا را راضی کند نه این که علاقه ای یک انسان خودخواه و سرکش باشد.این علاقه باید به شکلی باشد که بر اساس خواست و اراده ی خداوند شکل بگیرد.
✍ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهیداحمدمشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک
@AhmadMashlab1995
حضرت زهرآ{س}فرمودند:
دلے شڪستـہ تر از من
در آن زمآنـہ نبود💔
در این زمآن دل فرزند من
شڪستـہ است...
#ایام_فاطمیہ🏴
☑️ @AhmadMashlab1995
#حرف_قشنگ🌸🍃
وَقَلبڪفےقَلبےیاشهید... :)
قشنگہهانہ؟
قلبیہشهیدتوقلبتباشہ...
باهاشیکےشے
باهاشرفیقشے
اونقدررفیقواونقدرعاشق
واونقدرشبیہ...
کہتهشمثلخودششهیدشے♥️✨
☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 #امام_خامنهای: زندگی فاطمه زهراسلام اللَّه علیها از همه ابعاد، زندگیای همراه با ک
#پای_درس_ولایت🔥
#امام_خامنهای:
ما باید احساس محبت به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را در زندگی خود پیاده کنیم؛ زیرا بدون پیوند عملی به اصل آن، محبت مورد سؤال قرار خواهد گرفت؛ در پی محبت، باید اطاعت و متابعت باشد.
1369/10/17
#ایام_فاطمیہ🏴
☑️ @Ahmadmashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚رمان: #از_نجف_تا_کربلا ✍نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_دوازدهم توی اون شلوغی هم خنده ام گرفته بود ه
📚ࢪمـآن: #از_نجف_تا_کربلا🥀✨
نویسنـــ✍🏻ـــده: #ࢪضـوان_میــم🌱
#قسمت_سیزدهم
راه افتادیم.از نجف دل کندن سخت بود...
ولی خب.باید می رفتیم سمت ارباب...
تقریبا اول های راه هستیم.راه خیلی شلوغه.میشه گفت ترافیک آدمه.جلوی روت آسمون رو نمی تونی ببینی.آسمون که نیست پر از پرچمه.پر از پرچم لبیک.هرکس نگاه کنه باورش نمیشه هزار و چهارصد سال پیش حسین فقط هفتاد و دو نفر یار داشت و الان این سیل جمعیت دارن خودشون رو به خاک و خون می کشیدن برای کی؟برای خود حسین.
عمه زینب این جمعیت رو ببینه....
سه نفری با هم بودیم.من و نرگس و زینب.روی دوش هامون چفیه های یه رنگ و روی سرم سربند یازهرا.عین گروه سرود شده بودیم😁
هممون ذوق کرده بودیم نمی دونستیم چی کار کنیم جوری که اول های راه سر هر موکب می ایستادیم و هرچی خوراکی داشت می خوردیم.هنوز به تیر برق صد نرسیدیم از شکم پر نمی تونستیم راه بریم.
-رضوان سادات جان عزیز دلم.کسی شما رو زور نکرده که همه چایی های موکب هارو بخوری ها؟من برای خودت میگم خواهر.اینجا دسشوویی ایناش زیاد تمیز نیستا.تو هم که وسواسی...
اینجا بود که یاد این شعر افتادم توی دلم خندیدم:
من ترک چایی کرده بودم سالیانی
موکب به موکب اربعین چایی خورم کرد
—شما خودت از اول راه فلافل هارو درو کردی تا اینجا زینب بانو.بزار برای بقیه هم بمونه.
خلاصه اول راه همه جوگیر بودیم.نمی دونستم گلی کجای راهه.می خواستم پیداش کنم و یک قسمتی از راه رو با اون باشم.باید پیداش می کردم.
_وای بچه ها من دارم می پزم..
نرگس درحال که خودش رو باد می زنه می گه:
_وای وای.دیشب تو سرما دندونامون تیلیک تیلیک می کردا.الان احساس می کنم مغزم به صورت مایع از گوشام بریزه بیرون...
همه از این حرف نرگس خندیدیم.عجب راهی بود...
باهمه سختی هاش حاضر نیستی جاتو با بهشت عوض کنیم.
زینب که مخ گروه بود مثلا چفیه هممون رو گرفت و برد زیر شیر آب.خوب که خیس شد اورد انداخت رو سرمون.
آخی چقدر خوب شد.
راستی..عمه زینب شما چفیه داشتی؟
اصلا آب...
⇦ایـن داستـآن ادامہ داࢪد⇨
j๑ïท⇨⇩
➺°.•| @AhmadMashlab1995♡