eitaa logo
عجائبُ الاَرض🇵🇸🇮🇷
72.5هزار دنبال‌کننده
52.3هزار عکس
54.7هزار ویدیو
209 فایل
متفاوت‌ترین‌مجله‌دانستنی‌هاوعجایب‌جهان🌎 هدف این کانال افزایش‌اطلاعات عمومی و آشنایی با حقایق شگفت انگیزجهان است ‌‌انتقاد؛پیشنهاد؛@Niai73 تبلیغات‌ ارزان بابازدهی عالی: eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ .
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 پاتوقی هست برای دیدن و خریدن کتاب های خوب 🔺میتونید برخی از کتاب ها را بصورت دریافت کنید 🔹از لذت ببرید 🔊 کتاب جان را بشنوید 🔖 از بهترین کتاب ها باخبر بشید 📝 و از بهترین کتاب ها دریافت کنید ✍ با و خوب آشنا بشید حتما در کانال ۵۰ هزار نفری عضو بشید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/809893908C41692f55d2
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
📍با وجود همیشه نگران بودم که مبادا دختر نوجوونم به سراغ هر رمانی بره 😢 👀یک روز دیدم مشغول خووندن هست موضوع رو جویا شدم🤗 📖کتاب رو باز کردم و شروع کردم به خوندن تا ببینم گل دخترم چه رمانی رو میخونه🙂 💫اونقدر این کتاب دلچسب با ادبیات مناسب بود که خیالم از هر جهت راحت شد 😌 🧕دخترم گفت کتاب رو معلم عزیزش از این کانال تهیه کرده و به دخترم داده😍👇 https://eitaa.com/joinchat/809893908C41692f55d2
❌قابل توجه اعضای کانال❌ 📣بنابر دستور مقام معظم رهبری مبنی بر حمایت از تولیدات داخلی🇮🇷 🚨دست به دست هم میدهیم و از فروشگاه بنی فاطمی حمایت میکنیم✋♥️ 🛍معتبر ترین فروشگاه آنلاین و حضوری چادر مشکی، تولید داخل کشور💪 حمایت از تولید کننده ایرانی🇮🇷👇 http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469 به جمع 90 هزار نفری ما بپیوندید👆🏻
✨﷽✨ 🌼«حاکم و کشاورز بیچاره» ✍روزی حاکمی برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید. حاکم پس از دیدن آن مرد بی‌مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی‌نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. حاکم دستور داد لباس گران‌بهایی بر او پوشاندند و یک قاطر به همراه افسار و پالان خوب هم به او دادند. حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم می‌زد به مرد کشاورز گفت: می‌توانی بر سر کارت برگردی، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده‌ای محکم پس گردن او نواخت. همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند. حاکم از کشاورز پرسید: مرا می‌شناسی؟ کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا می‌شناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود. حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم این شهر کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سال‌هاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزی‌ام می‌خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت این شهر را می‌خواهی؟ یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می‌خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده‌ای که به من زدی. فقط می‌خواستم بدانی که برای خدا حکومت این شهر یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا فقط بخواه، خدا بی‌نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی‌انتهاست ولی به خواسته‌ات و لطف و تقدیر خداوند ایمان داشته باش. 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅ فلسفه و علت غيبت‏ امام زمان(عج) ✍استاد قرائتی: اگر لامپی در یك خیابانی بزنند، افرادی بیایند این لامپ را بشکنند.لامپ دوم را بزنند، لامپ دوم را هم بشکنند.لامپ سوم را بزنند، لامپ سوم را هم بشکنن .اگر یازده لامپ بزنند و مردم نااهل بشکنند حکما عاقلی دیگر می گوید: لامپ دوازدهمین را وصل نکـن ایـن ها هنوز آدم نشده اند،لیاقت ندارند بگذار در تاریکی باشند. یازده امام آمد و یازده چراغ هدایت را شهید کردند .چراغ دوازدهمیـن را دیگر خداوند وصل نکرد. مي گوید: هر وقت آمادگی اش را داشتید، شما هنوز متمدن نشده اید ...