eitaa logo
عجائبُ الاَرض🇵🇸🇮🇷
72.5هزار دنبال‌کننده
52.5هزار عکس
55هزار ویدیو
209 فایل
متفاوت‌ترین‌مجله‌دانستنی‌هاوعجایب‌جهان🌎 هدف این کانال افزایش‌اطلاعات عمومی و آشنایی با حقایق شگفت انگیزجهان است ‌‌انتقاد؛پیشنهاد؛@Niai73 تبلیغات‌ ارزان بابازدهی عالی: eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ .
مشاهده در ایتا
دانلود
❌کشف یک اشتباه در قرآن!😳 🔬تعدادی از دانشمندان جمع شدند تا با تحقیق در متن قرآن ؛ خطا و اشتباهی در آن بیابند و به این ترتیب قرآن را رد کنند!!!! لذا بسیار در متن قرآن و کلمات آن دقت کردند تا اینکه به این آیه رسیدند که در مورد داستان حضرت سلیمان است که وقتی مورچه ای 🐜لشکر حضرت سلیمان را میبیند به سایر مورچه ها میگوید :پناه بگیرید تا لشکر سلیمان شما را خرد نکنند (لایحطمنکم) ✅در حالی که: این کلمه در زبان عربی فقط در مورد خرد شدن شیشه به کار میرود اما مورچه ها آن را درباره ی خود بکار برده اند.!!! پس این اشکالی است که میتوان به متن قرآن گرفت !!!! 🐜بعد از آن یک دانشمند استرالیایی در تحقیقات علمی خود کشف کرد که:بیش از 75 درصد از غشای خارجی بدن مورچه ها را شیشه تشکیل میدهدوبا کشف این معجزه ی قرآن بلافاصله به اسلام ایمان آورد و مسلمان شدنش را اعلام نمود.
❌ خیانت یک زن ⚔پس از آن که جنگ خیبر پایان یافت و اموال خیبر به عنوان غنیمت، طبق دستور پیغمبر اسلام (ص) بین مسلمین تقسیم گردید، یک زن یهودی به نام زینب دختر حارث که دختر برادر مَرحَب باشد برّه ای کباب شده را به عنوان هدیه تقدیم آن حضرت و همراهانش کرد. زن یهودی پیش از آن که برّه را تحویل دهد، از اصحاب سؤال کرد که پیغمبر خدا کجای گوسفند را بهتر دوست دارد؟ اصحاب اظهار داشتند: پیامبر خدا (ص)، دست آن را بهتر از دیگر اعضایش دوست دارد. پس آن، زن یهودی تمامی برّه را آغشته به زهر نمود، مخصوصاً دست آن را بیشتر به زهر آلوده کرد و جلوی حضرت و یارانش نهاد. حضرت مقداری از دست برّه را تناول نمود و سپس به اصحاب خود فرمود: از خوردن آن دست بکشید، زیرا که گوشت این برّه مسموم است. 🔮پس از آن، حضرت رسول (ص) آن زن یهودی را احضار و به او فرمود: چرا چنین کردی؟ 🗣او در جواب گفت: برای آن که من با خود گفتم، اگر این شخص پیغمبر باشد به او آسیبی نمی رسد وگرنه از شرّ او راحت می شویم. 👈و چون حضرت سخنان او را شنید، او را بخشید، ولی پس از آن جریان، حضرت به طور مکرّر می فرمود: غذای خیبر مرا هلاک، و درونم را متلاشی کرده است. 📚( بحارالا نوار: ج 21، ص 5 6)
408.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قابلمه مادرشوهر ببین ۱۵ساله داره کار میکنه حالاماله منو ببین😫۱ساله داغون شد ازش پرسیدم چیکارمیکنه وقتی بهم گفت😧شدم رازش سادست 👇🏻 eitaa.com/joinchat/3187277831C5a6fba1991 eitaa.com/joinchat/3187277831C5a6fba1991 3هیچ از جاری جان جلوتری اگه رو یاد بگیری 😃😳☝️
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
ی خانوم باسلیقه هی الکی تو ایتا نمیچرخه بیا اینجا ی رو ببین که 😏 منکه والا همیشه آشپزخونم چرب و چیلی بود😖 دیگه ازوقتی اینجا رو پیدا کردم میزنه و نگران مهمون ناخونده نیستم که همش بدو بدو کنم😓😅 کلی ایده برای 😜❤️👇 eitaa.com/joinchat/3187277831C5a6fba1991 با اینجا خونتو برق بنداز مث تازه عروسا😱👌
💠مردي اعرابی از امیرالمومنین علیه السلام پرسید: سگی را دیدم با گوسفندي جستن کرد و از آنها حملی به هم رسید، آیا این حمل به کدامیک ملحق است؟ ⚜آن حضرت علیه السلام فرمود: او را در کیفیت خوراکش آزمایش کن، اگر گوشت خوار بود سگ است و اگر علف خوار بود گوسفند. 🔅اعرابی: او را دید ه ام. گاهی گوشت خورده و گاهی علف. ⚜علی علیه السلام او را در آب آشامیدن آزمایش کن، اگر با دهان آب می خورد گوسفند است و اگر با زبان آب می خورد سگ است. 🔅اعرابی: هر دو جور آب می خورد. ⚜علی علیه السلام او را در راه رفتن آزمایش کن، اگر دنبال گله می رود سگ است و اگر وسط یا جلو گله می رود گوسفند است. 🔅اعرابی: گاهی چنین است و گاهی چنان. ⚜علی علیه السلام او را در کیفیت نشستن ملاحظه کن، اگر بر شکم می خوابد گوسفند است و اگر بر دم می نشیند سگ است. 🔅اعرابی: گاهی به این ترتیب می نشیند و زمانی به آن ترتیب. ⚜علی علیه السلام او را ذبح کن اگر در شکمش شکنبه دیدي گوسفند است و اگر روده وامعاء دیدي سگ است. اعرابی از شنیدن این نکات دقیق و متحیر و مبهوت شد.
🌷امام صادق (عليه السلام) فرمود: شخصى از احبار (علماى خوب يهود) از دنيا رفت، در عالم قبر (فرشتگان) او را نشاندند، چند فرشته به او گفتند: می خواهيم صد تازيانه به تو بزنيم، او جواب داد: طاقت ندارم. گفتند: 99 تازيانه به تو بزنيم، او باز جواب داد طاقت ندارم. به همين ترتيب (چون آدم خوب بود) يك يك كم كردند، تا اين كه گفتند: يك تازيانه را حتما بايد بخورى. ✅او گفت: چرا، مگر چه كرده ‏ام؟ به او گفتند: زيرا تو يك روز بدون وضو نماز خواندى، و بر يك شخص مظلومى میگذشتى، و او را يارى نكردى، به خاطر اين دو خصلت، بايد تازيانه بخورى. به او يك تازيانه زدند، بر اثر آن، قبرش پر از آتش گرديد
996.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲شما یک‌ تماس‌ از‌ شھید‌.. حاج قاسم سلیمانے دارید ! 🌿
با نام یاد و خدا پنج شنبه ۱۳ آذر ماه را آغاز میکنیم🍂 روزتان منور باد ز طلوع و درخشندگی خورشید تابناک الهی قلبتان آکنده باد از عطر نفسهای خدایی و دلتون مملو از عشق الهی پنج شنبه تون بخیر و نیکی🍂
هدایت شده از پست آشپزی
قومی که عمر جاوید خواستند (مرگ)✨ 💠در روزگاران گذشته، قومی نزد پیامبر خود آمدند و گفتند: از خداوند بخواه مرگ را از میان ما بردارد. آن پیامبر دعا کرد و خداوند استجابت فرمود و مرگ را از میان آنان برداشت. با گذشت ایام، به تدریج جمعیت آنها زیاد شد، به طوری که ظرفیت خانه ها گنجایش افراد را نداشت. کم کم کار به جایی رسید که سرپرست یک خانواده صبح زود از خانه بیرون می رفت تا برای پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ و دیگر افراد تحت تکلفش، نان و غذا تهیه و به ایشان رسیدگی کند. این مسئله موجب شد که افراد فعال، از کار و کسب و طلب معاش زندگی باز بماندند. ازاین رو، ناچار نزد پیامبر خویش رفتند و از وی خواستند آنها را به وضع سابقشان باز گرداند و مرگ را میان آنان برقرار کند. پیامبر دعا کرد و خداوند دعای او را اجابت فرمود و مرگ و اجل را در میان ایشان برقرار کرد 📚 بحارالانوار، ج 6، ص 116
💔 🚨یه پرستار استرالیایی بزرگ ترین حسرت های آدم های در حال مرگ رو جمع کرده و پنج حسرت رو که بین بیشتر آدم ها مشترک بوده منتشرکرده 💠اولین حسرت: کاش جرات اش رو داشتم اون جوری زندگی می کردم که می خواستم٬ نه اون جوری که دیگران ازم توقع داشتن. 💠حسرت دوم: کاش این قدر سخت کار نمی کردم. 💠حسرت سوم: کاش شجاعت اش رو داشتم که احساسات ام رو به صدای بلند بگم. 💠حسرت چهارم: کاش رابطه هام رو با دوستام حفظ می کردم. 💠حسرت پنجم: کاش شادتر می بودم
بخونیدش خیلی قشنگه... پسره به مادرش گفت با اين قيافه ترسناكت چرا اومدی مدرسه؟ مادر گفت غذاتو نبرده بودی،نميخواستم گرسنه بمونی.پسر گفت ای كاش نمیومدی تا باعث خجالت و شرمندگي من نشی... همیشه از چهره مادرش با یک چشم خجالت میکشید.. چندسال بعد پسر در 1شهر ديگه دانشگاه قبول شد و همون جا کار پیدا کرد و ازدواج كرد و بچه دار شد. خبر به گوش مادر رسيد .مادر گفت بیا تا عروس و نوه هامو ببینم.اما پسر میترسید که زنش و بچش از ديدن پیرزن یه چشم بترسن.. چند سال بعد به پسره خبر دادن مادرت مرده .. وقتی رسید مادر رو دفن کرده بودن و فقط 1 يادداشت از طرف مادرش واسش مونده بود : پسره عزيزم وقتی 6سالت بود تو 1تصادف 1چشمتو از دست دادی،اون موقع من 26سالم بود و در اوج زیبایی بودم و بعنوان 1مادر نميتونستم ببينم پسرم 1چشمشو از دست داده واسه همين 1چشممو به پاره تنم دادم،تا مبادا بعدا با ناراحتی زندگی كنی پسرم .مواظب چشم مادرت باش .. اشك در چشمهای پسر جمع شد.. ولی چه دیر...
🤲 پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمی‌شد. مدتها در آن رنجور بود و شکر خدای عز وجل علی الدوام گفتی. پرسیدندش که شکر چه می گویی؟ گفت: شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی. گر مرا زار به کشتن دهد آن یار عزیز تا نگویى که در آن دم، غم جانم باشد گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد 📙