eitaa logo
اخبار مشهد
149.9هزار دنبال‌کننده
43.7هزار عکس
19هزار ویدیو
766 فایل
﷽ سفارش تبلیغات👇🏻 @tablighmashhad +989981897023 پاسخگویی تلفنی از ۹ صبح تا ۲۰شب تعرفه تبلیغات👇🏻 @tarefetablighh 📲مشاوره تبلیغات گسترده و رشد رسانه مجازی👇 @Rasam_ads3 ارسال پیام های مردمی : @Mashhadionline
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸آنچه که تقدیر برایش مقدر کرده بود 🔹شهید مجید باوفا که آخرین فرزند خانواده بود وابستگی فراوانی به مادر داشت،اما دست تقدیر در امتحانی سخت، یک سال قبل از شهادتش او را از نعمت مادر محروم ساخت. 🔹مجید باوفا به منظور یاری رسانی به محافظان مرزهای ایران اسلامی و مجموعه ارزش ها و حاکمیت مقدس جمهوری اسلامی ایران در بهمن ماه ۹۱ به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید و بعد از طی دوره آموزشی به مرزبانی سیستان و بلوچستان و پس از آن به هنگ مرزی جکیگور منتقل شد. @AkhbarMashhad
🔸شهیدی که یک بار تا پای شهادت رفت 🔹شهید محمد الفوادی در نوجوانی به خوشنویسی و رایانه علاقه داشت و در این زمینه از پیشرفت قابل توجهی برخوردار بود. وی اهمیت زیادی به نماز و روزه می داد و در زمان شهادت نیز روزه دار بود. 🔹محمد الفوادی در دوران اقامت در عراق، در یکی از روزها که به همراه خانواده به زیارت حرم امام موسی کاظم و امام جواد (ع) مشرف می شد از حادثه بمب گذاری توسط وهابیان کوردل مجروح گردید. 🔹مادر این شهید بزرگوار می گوید: " فرزندم را از همان کودکی با نماز و دعا و اهل بیت مانوس کردم و به همین دلیل او را به نماز اول وقت و حضور در مساجد و تکایا،بسیار اهمیت می داد از اینکه فرزندم برای اسلام و راه دفاع از میهن عزیزمان ایران به شهادت رسیده افتخار می کنم." @AkhbarMashhad
شهید محمدعلی دولت‌آبادی 🔹پدر شهید محمدعلی دولت آبادی با یادآوری خاطرات فرزند شهیدش می‌گوید: کار ما کشف وسیله سرقتیه - خب چه فرقی می کنه ؟ همه همین کار را می کنند . یا دنبال مجرمند یا کشف جرم مقداری تامل کرد و جواب داد 🔹️نه بابا ! وقتی یک ماشین سرقتی را به صاحبش برمی گردونیم و میاد میبره اونقدر کیف داره با تعجب پرسیدم : - کیف داره ؟ - آره . ماشین هایی که دزدیده می شن معمولا ماشین های ارزان قیمتن . خیلی وقت ها همه دارایی یک خانواده اند و باهاش امرار معاش می کنن . بیشترشون دیگه نمی تونن چیزی به جاش بخرند. وقتی ما این ماشین رو به اونا تحویل میدیم از تنگنای مالی نجات پیدا می کنند. @AkhbarMashhad
حضوری پرشور در عزاداری‌های محرم 🔹شهید محمد شاره ضمن برخورداری از هوش و استعداد خاص،به مراسم مذهبی علاقه ای وافر داشت به نحوی که در ماه محرم در دسته های عزاداری امام حسین(ع) شرکت میکرد و در کنار آن همراه هم محله ای های خود با برپایی ایستگاه های صلواتی به عزاداران سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله حسین(ع) خدمت می کرد. 🔹محمد شاره به پدر و مادرش با فروتنی هر چه تمام حرمت می نهاد و سرانجام در موعد مقرر، برای ادای دین خود به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به خدمت سربازی رفت و با بصیرت و عشق به ولایت زیباترین غزل های معرفت الی الله را سرود. @AkhbarMashhad
ایثار و فداکاری تا پای جان 🔹شهید احسان لزگی از لحاظ اجتماعي، فردي مردم‌دار، خوش‌اخلاق و داراي حسن‌خلق بود. وي با دلي آكنده از اعتقاد راسخ و احساس وظيفه براي مشاركت در حراست از حريم قداست مكتب و ميهن اسلامي، پاي در ميدان رشادت و سلحشوري نهاد 🔹لزگي در طول عمر كوتاهش منشأ خير و بركت براي والدين و در دوران سربازي، مايه نشاط و اميد همرزمانش بود و همواره از دعاي خير دوستان و همسنگرانش بهره‌مند مي‌گشت. 🔹اتخاذ موقعيت مناسب و هدايت عملياتي خوب شهيد مرتضي نبي‌لو، فرمانده پاسگاه ميل مرزي ۱۶۳ و رشادت و چالاكي شهيد احسان لزگي باعث شد تا معاندين نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران نتوانند به هدف شوم خود در ورود به عمق كشورمان دست پيدا كنند. @AkhbarMashhad
فرزند شهیدی که بال در بال پدر شهیدش به معراج پرکشید 🔹شهید محسن رامک زمانی که تنها پنج سال داشت پدرش با حضور در جبهه‌های حق علیه باطل به فیض شهادت رسید، محسن تحصیلات خود را تا مقطع دوم دبیرستان ادامه داد و زمانی که از سوی نیروی انتظامی اعلام جذب نیرو شد درس را کنار گذاشت و با مدرک سیکل به استخدام یگان نیروی انتظامی درآمد و با توجه به اعلام نیاز نیرو استان کرمان برای ادامه زندگی به شهرستان بم نقل‌ مکان کرد. 🔹محسن رامک پس از شروع به خدمت، ازدواج نمود و ادامه تحصیل داد و مدرک دیپلم خود را دریافت کرد، پنج سال از خدمت صادقانه‌اش گذشته بود و زمانی که در تدارک نقل‌مکان زندگی مشترک خود از شیروان به شهرستان بم بود، در آخرین سفر خود به شهرستان بم، طی مأموریتی به‌اتفاق فرمانده و دو گروه از رزمندگان گردان ۱۰۲ رزمی عملیاتی فاطمه الزهرا (س) برای پاک‌سازی منطقه دهانه اعزام می‌شوند که در این عملیات به همراه ۷ تن از هم‌رزمانش به لقا الله پیوسته و بال در بال پدر شهیدش به معراج پر کشید. @AkhbarMashhad
🔸فرزند شهیدی که بال در بال پدر شهیدش به معراج پرکشید 🔹شهید محسن رامک زمانی که تنها پنج سال داشت پدرش با حضور در جبهه‌های حق علیه باطل به فیض شهادت رسید، محسن تحصیلات خود را تا مقطع دوم دبیرستان ادامه داد و زمانی که از سوی نیروی انتظامی اعلام جذب نیرو شد درس را کنار گذاشت و با مدرک سیکل به استخدام یگان نیروی انتظامی درآمد و با توجه به اعلام نیاز نیرو استان کرمان برای ادامه زندگی به شهرستان بم نقل‌ مکان کرد. 🔹محسن رامک پس از شروع به خدمت، ازدواج نمود و ادامه تحصیل داد و مدرک دیپلم خود را دریافت کرد، پنج سال از خدمت صادقانه‌اش گذشته بود و زمانی که در تدارک نقل‌مکان زندگی مشترک خود از شیروان به شهرستان بم بود، در آخرین سفر خود به شهرستان بم، طی مأموریتی به‌اتفاق فرمانده و دو گروه از رزمندگان گردان ۱۰۲ رزمی عملیاتی فاطمه الزهرا (س) برای پاک‌سازی منطقه دهانه اعزام می‌شوند که در این عملیات به همراه ۷ تن از هم‌رزمانش به لقا الله پیوسته و بال در بال پدر شهیدش به معراج پر کشید. @AkhbarMashhad
میدانست که شهید می‌شود 🔹خواهر شهید محمد احمدی النگ درباره برادرش می‌گوید: " شب آخر مرخصی خواب امام زمان رو  میبینه و به دوستش میگه  شهید میشم  ولی   به   مادرم    چیزی   نگی.   مادرم  می‌ گفت : روزآخر محمد عوض شده بودچندبار خداحافظی کرد ولی دوباره بر می گشت. این بار قبل از رفتنش به تمام دوستاش پیامک داده بود حلالم کنید. " 🔹محمد احمدی النگ عاشقانه به مولایش امام رضا (ع) مهر می ورزید. در انجام کارهایش از او مدد می جست و همواره از خداوند متعال شهادت در راه اسلام و قران را مسئلت می کرد. @AkhbarMashhad
سربازی که با زبان روزه شهید شد 🔹گروهک‌های تروریستی به قصد ضربه بزرگی به شیعیان از طریق مرزهای پاکستان به خاک ایران وارد شدند. 🔹تروریست‌ها قصد انتقال مواد منفجره را داشتند که در کمین پلیس تکاوری شهرستان خاش گیر افتادند. 🔹درگیری مسلحانه ساعت‌ها بطول انجامید ولی تکاوران پلیس از جمله شهید محمد چاه‌چمندی با زبان روزه ذره‌ای خستگی به خود راه ندادند و تا آخرین قطره خونشان از این خاک دفاع کردند. @AkhbarMashhad
برگی از زندگی‌نامه شهید محمدحسین خردمندی 🔹 شهید حسین خردمندی در اوایل انقلاب و برای انجام فعالیت‌های بیشتر شهر خویش را به مقصد تهران ترک کرد و فعالانه در اکثر راهپیمایی و تظاهرات مردمی شرکت می‌کرد و فعالانه در اکثر راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردمی شرکت می‌کرد تا حدی‌ که در انتظامات شهر تهران نقش بسزایی را ایفا می‌کرد. 🔹حسین خردمندی با پیروزی انقلاب بلافاصله به اسفراین برگشت و وارد سپاه پاسداران شد و در واحد اطلاعات و عملیات سپاه فعالیت خود را شروع کرد که با شروع جنگ تحمیلی و حضور رادمردان و جان‌برکفان در صحنه‌های پیکار، او نیز خود را به میادین نبرد رسانید و در مناطق بستان و تنگه چزابه حماسه‌هایی را از خود آفرید. @AkhbarMashhad
اولین شهید مدافع حرم سبزوار 🔹 شهید رضا دامرودی از همان دوران علاقه‌اش به شغل‌های نظامی بیشتر شد و بلافاصله بعد از پایان خدمت به طور قراردادی در دسته رزمی سبزوار استخدام شد و در شهر ششتمد مشغول به خدمت شد. 🔹رضا دامرودی برای امرار معاش شروع به کار در یک کلینیک گیاه پزشکی کرده بود و همزمان در در تاکسی تلفنی کار می‌کرد، گاهی هم مشغول به کارگری در ساختمان مشغول می‌شد. @AkhbarMashhad
مزد نوکری اسماعیل 🔹شهید عصمت‌الله کریمی از غریب‌ترین و گمنام‌ترین شهدای مدافع حرم است. راست است که می‌گویند هر چه گمنام‌تر مقرب‌تر. مادرش همیشه او را اسماعیل جان صدا می‌زد و هنوز هم سر مزارش او را اسماعیل جان خطاب می‌کند اما اسم شناسنامه‌ای چیز دیگری است. 🔹مادر اسماعیل وقتی در طول هفته دلش پر می‌شود سر مزار اسماعیل عقده‌گشایی می‌کند. اغلب مادران شهدا همینطورند. پنجشنبه بود و محرم و اسماعیل و دلتنگی‌های مادرانه. خاطرات مادر او را به دوران کودکی اسماعیل برد. می‌گفت از بچگی همیشه محرم که از راه می‌رسید، می‌گفت: یا اباعبدالله مرا به نوکری‌ات قبول کن و همان شد. @AkhbarMashhad
لباس نظامی که به منزله کفن شهید بود 🔹شهید غلامعلی دهجو، شوق به تحصیل و کسب مدارج عالیه، وی را پس از اتمام تحصیلات و اخذ مدرک دیپلم به‌سمت تحصیل در رشته جغرافیا در دانشگاه پیام نور بیرجند کشاند. 🔹غلامعلی دهجو که رنج و مشقت پدر و مادر را دیده بود و از طرفی کار در تعمیر گاه دیگر کفاف مخارج تحصیلش را نمی‌داد برای تامین مخارج در بخش نقشه برداری پایگاه هوایی خور مشغول به کار شد . 🔹شهید دهجو با اتمام تحصیل و با وجود عشق و علاقه وافری که در خدمت به نظام داشت لباس سبز نیروی انتظامی را بر تن نمود و به دفاع از مرز و بوم و سرزمین مقدس خود پرداخت. وی به شغلش افتخار می‌کرد و تنها آرزویش شهادت در لباس نظام بود تا آن‌جا که به همسر گفته بود هر موقع لباس نظامی‌اش را می‌پوشد به منزله این است که کفن می‌پوشد پس اگر زمانی خبر شهادتش را آوردند اندوهگین نشود که شهادت آرمان اوست. @AkhbarMashhad
حلما با در آغوش گرفتن سنگ مزار پدر آرام می‌شود 🔹همسر شهید هادی کاردیده با بیان علاقه و وابستگی شدید پدر و فرزندی می‌گوید: " دخترم حلما علاقه خاصی به پدرش داشت و با وجود اینکه از بدو تولد تا نزدیک سه سالگی به واسطه شغل و شرایط کاری ۱۰ شبانه روز در ماه پدرش را می‌دید به ندیدن پدرش عادت داشت. اواخر حدود سه و ماه نیم شده بود که همسرم منتقل بیرجند شده و هر شب در خانه بود. حلما پدرش را خیلی دوست داشت و همیشه در خانه روی شانه‌های پدرش می‌رفت و خودش را برای پدر عزیز می‌کرد. برخی اوقات دخترم خیلی بی قراری می‌کند که به‌هیج وجه نمی‌توان او را آرام کرد تنها جایی که حلما و خودم آرام می‌گیریم حضور بر سر مزار همسرم است." @AkhbarMashhad
پدری که دیگر حضور پرمهرش در خانه احساس نمی‌شود 🔹شهید محمد قائینی نیازآبادی و همسرش پس از سال‌ها مستأجری، خانه‌ای قدیمی در طرق خریداری و آن را بازسازی کرده بودند. روز قبل از شهادتش همه کار‌ها را کرده بودند و می‌خواستند شنبه وقتی شهید از محل کارش بازگشت اسباب کشی کنند، اما او دیگر به خانه بازنگشت. 🔹فاطمه قاینی، دختر بزرگ شهید، درباره پدرش می‌گوید: " با تمام کار و گرفتاری اش هیچ وقت به ما نمی‌گفت خسته ام و همیشه برایمان وقت می‌گذاشت. با مــــن و خواهر کوچک ترم بازی می‌کرد. الان که پدرم نیست، حس خیلی بدی دارم. از روزی که پدرم شهید شده همه به من می‌گویند پدرت پیش خدا رفته، برایش خیلی خوب شده و از آن بالا مراقب تو و خواهرت هست، اما من دوست داشتم پدرم همین جا پیش ما بود." @AkhbarMashhad
حمله ریگی و شهادت دسته‌جمعی 🔹جریان شهادت و رفتن شهید جواد عبداللهی غافل‌گیرکننده بود، آن هم در زمانی که قصد برگشتن به مشهد داشت. طبق گفته‌های فرمانده‌شان، نامه او امضا شده بود و فردای آن روز قرار بود به سمت مشهد حرکت کند، اما شب‌هنگام اعلام می‌شود عملیات کمینی در پیش است. جواد پای سجاده نماز خبر را می‌شنود. گروهی دوازده‌نفره از درجه‌داران به سمت محل مأموریت حرکت می‌کند. عملیات مربوط به مقابله با عبدالمالک ریگی بود و برادرم همراه با ۱۲ درجه‌دار دیگر به شهادت رسیدند. 🔹مادر شهید با بیان خاطرات فرزندش می‌گوید: " تازه بعد از شهادتش بود که برخی از مسائل برایمان رو می‌شد. اینکه مستمندان و نیازمندان می‌آمدند و از خوبی او می‌گفتند. اینکه هوای آن‌ها را داشته و به‌وقت نیاز بی‌آنکه کسی بفهمد، کمکشان می‌کرده است و قسم می‌داده کسی متوجه نشود. بعد از مدتی تصمیم گرفتیم خانه شهید را به محلی برای انجام فعالیت‌های خیرخواهانه و سامان‌دهی نیازمندان و مستمندان تبدیل کند. @AkhbarMashhad
شهادت در این خانواده ارثی است 🔹جلال اسدی‌زاده با شغل و کار نظامی‌ها بیگانه نبود زیرا پسرعمه و دایی‌اش هرکدام در سپاه و نیروی انتظامی استان در حال خدمت بودند و وی با آنها در ارتباط بود. 🔹وی با دختر مؤمنه‌ای از فامیل پدریش نامزد کرد و قرار بود عید نوروز مراسم عقد بگیرند. 🔹 این شهید والا مقام از طرف فرماندهی مامور شد که با لباس شخصی و به شکل ناشناس به محل وقوع جرم برود و کار شناسایی را انجام بدهد. اشرار سابقه دار که وی را می‌شناختند در راه برگشت او را به رگبار بستند. @AkhbarMashhad
📷شهید نیروی انتظامی که اشرار را کلافه کرده بود 🟠شهید حسین براتی گل خندان تقریبا ۶ ماه از ماموریتش گذشته بود که برای گذراندن یک دوره آموزشی به زابل رفته بود. هنگام برگشت دیرتر به اتوبوسی که همکاران هم رده خودش بودند می‌رسد و مجبور می‌شود با اتوبوس سربازان به زاهدان برگردد. 🟠اشرار همه آن جمع ۲۰، ۳۰ نفره را با نیت اخاذی اسیر می‌کند. برای اینکه پلیس نتواند آن‌ها را پیدا کند از بیراهه‌ها می‌روند، ولی شهید براتی گل خندان، به بهانه درد پا و مریضی حرکت آن‌ها را کند می‌کند تا دیرتر از مرز خارج شوند و نجات پیدا کنند و چندین مرتبه به خاطر حمایت از سربازان با اشرار درگیر می‌شود. 🟠اشرار اسیران را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند و به گفته برخی از سربازها که نجات پیدا کردند دو روز از خوردن غذا و آب هم محروم بودند. در نهایت سربازان به دست نیرو‌های مرزی نجات پیدا می‌کنند، اما قبل از آن، پدر بخاطر مقاومت‌هایی که از خود طی چند روز اسارت انجام داد باعث کینه جویی اشرار شده بود و قبل از عملیات آزادسازی اسرا، در نهایت حسین براتی را شهید کردند. @AkhbarMashhad
📷اولویت شهید برای خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی 🟠شهید میلاد آزادواری که انسانی مؤمن و پهلوانی ایثارگر بود، همواره اخلاص را سرلوحه کارهای خود قرار می‌داد. رعایت ادب و اخلاق اسلامی در معاشرت با اطرافیان از ویژگی‌های این مجاهد فی‌سبیل‌الله به شمار می‌رود. 🟠 این رزمنده دلیر با روحیه بسیجی و ولایتمداری که داشت خدمت در مناطق مرزی را عبادت می‌دانست و به آن افتخار می‌کرد. 🟠شهید آزادواری در هفتم تیرماه۹۲ به اتفاق چند نفر از هم‌رزمانش در حوزه استحفاظی پاسگاه مرزی عدالت، منطقه‌ای در نوار مرزی مشترک ایران و افغانستان در حال پایش منطقه بود که از آن سوی خاکریزهای انسداد مرز مورد اصابت گلوله اشرار و قاچاقچیان مسلح قرار گرفت و از قسمت کتف راست و بازوی چپ مجروح شد. @AkhbarMashhad
خوشنامی در اوج گمنامی 🔹از خصوصیت اخلاقی بارز و مهم شهید مجتبی اصلاح الطرفین اخلاص بود که در گمنامی وی تجلی یافت. بعد از شهادتش مشخص شد چقدر به مستمندان رسیدگی می‌کرد و برای رفع مشکلات مالی دوستانش خودش را زحمت می‌انداخت تا بلکه مشکل آنان را حل کند. برای خودش یک هشدار به صدقه طراحی کرده بود و آن را تلنگری برای خود می‌دانست. 🔹این شهید والامقام نسبت به اعضاء خانواده مهربان و صمیمی بود و با آنان به خوبی رفتار می‌کرد. خیلی با ایمان و معتقد به اسلام بود و بیشتر وقت خود را به انجام فرائض دینی مخصوصاً خواندن قرآن می‌گذراند. 🔹وی علاقه زیادی به مکتب اهل بیت (ع) و نائب برحق امام زمان(عج) خمینی کبیر داشت و به سخنان آنها عمل می‌نمود. همیشه با یک منطق صحیح برخاسته از قرآن و نهج البلاغه در برابر گروهک‌های منحرف ایستادگی می‌کرد. @AkhbarMashhad
🔸خواب شهادتش را دیده بود 🔹مادر شهید فرزاد اسماعیل‌زاده از خوابی که پسرش در خصوص شهادتش می‌بیند؛ می‌گوید: " فرزاد پیش از شهادتش خواب دیده بود که از پشت سر و پهلویش مجروح شده است، برایم که تعریف کرد گفتم، این‌ها را نگو، اما وقتی پیکرش را دیدم او به همین شکل به شهادت رسیده بود. خودم هم یک هفته پیش از شهادتش بی‌قرار بودم، نگران بودم که مبادا اتفاقی بیفتد". 🔹این مادر شهید می‌افزاید: " من شاغلم و هر زمان کارم زیاد بود و خسته به خانه می‌آمدم، فرزاد غذا را آماده کرده بود و برایم می‌آورد. دست پختش عالی بود. او بسیار مهربان و مقید بود و همان زمان که در موبایل‌فروشی کار می‌کرد همیشه سر ساعت به خانه بازمی‌گشت تا من نگران نشوم". @AkhbarMashhad
📷حکایت شهیدی که لباس نو بر تن نمی‌کرد تا دوستانش حسرت نخورند 🔹شهید یاسر اکبرزاده پسری فهمیده با ادب و باهوشی بود او علاقه زیادی به استاد مصری غلوش داشت و همیشه مانند او قرآن می‌خواند از نظر ادب اجتماعی زبانزد فامیل و محله بود. 🔹یاسر اکبرزاده از همان کودکی علاقه خاصی به هیئت و مراسم مذهبی داشت به گونه‌ای به اتفاق تعدادی از پسران محله هیئت عزاداری کوچکی تشکیل داده بود و با یک بلندگوی کوچک معمولی و چند پرچم عزاداری می‌کردند و هیئت آنها بسیار معنوی بود. وی لباس نو بر تن نمی‌کرد تا دوستانش با دیدن این منظره حسرت نخورند. 🔹یاسر هر چه بزرگتر می‌شد، غیرتش روز به روز بیشتر می‌شد به قول دوستانش یاسر پوریای ولی محله بود، هرکس اتفاقی برایش می‌افتاد یاسر مشکلاش را برطرف می‌کرد. او عشق بچه‌های محله بود، مهربان، شجاع و فداکار بود. @AkhbarMashhad
📷رعایت ادب و احترام شهید به بزرگترهای فامیل 🔹شهید یعقوب استانستی فردی متعهد و متدین بود. پس از ازدواج صاحب یک فرزند پسر شد و کانون گرم خانواده‌اش با تولد این فرزند رونق تازه‌تری به خود گرفت. 🔹شهید استانستی تنها به تحصیلات و ورزش اکتفا نکرد، مسئولیت سنگین دیگری را بر دوش خود احساس می‌کرد و آن مسئله‌ی دفاع از کشور و نوامیس مسلمین بود. 🔹بنابه نقل قول همسرش، اخلاق پسندیده و نیکویی داشت و هیچ فرقی بین والدین خودش و والدین همسرش قائل نبود و به همه محبت یکسان روا می‌داشت. 🔹یعقوب استانستی در زمینه‌ی اخلاقی، احترام به پدر، مادر و خواهر می‌گذاشت و به دیگر اطرافیانش سفارش می‌کرد که از اعضای پیر فامیل و آشنایان دیدن و احوالپرسی کنید و خبر بگیرید. @AkhbarMashhad
شهیدی که بین مردم از محبوبیت خاصی برخوردار بود 🔹شهید محمدحسین بخشی تحصیلات خود را تا سال سوم راهنمایی ادامه داد و سپس به استخدام نیروی انتظامی درآمد و دوران کوتاه خدمت خود را خالصانه در خدمت مردم محروم سیستان و بلوچستان گذراند. 🔹این شهید والا مقام اهل نماز بوده و فرائضش ترک نمی‌شد. رفتارش خوب و توصیه به رفتار نیکو با والدین و انجام کارهای نیکو در صحبتهایش موج می زد. 🔹مردم او را دوست داشتند و او نیز دوستدار مردم بود. در مراسم عزاداری، هیات و تشییع جنازه ها شرکت می‌کرد و به این مسئله اهمیت خاصی می‌داد. @AkhbarMashhad
📷شهیدی که بین مردم از محبوبیت خاصی برخوردار بود 🔹شهید محمدحسین بخشی تحصیلات خود را تا سال سوم راهنمایی ادامه داد و سپس به استخدام نیروی انتظامی درآمد و دوران کوتاه خدمت خود را خالصانه در خدمت مردم محروم سیستان و بلوچستان گذراند. 🔹این شهید والا مقام اهل نماز بوده و فرائضش ترک نمی‌شد. رفتارش خوب و توصیه به رفتار نیکو با والدین و انجام کارهای نیکو در صحبتهایش موج می‌زد. 🔹مردم او را دوست داشتند و او نیز دوستدار مردم بود. در مراسم عزاداری، هیات و تشییع جنازه‌ها شرکت می‌کرد و به این مسئله اهمیت خاصی می‌داد. @AkhbarMashhad