✨ مهریه حضرت فاطمه زهرا (س): شفاعت گناهکاران امت
✅ احمد بن یوسف دمشقی در کتاب خویشتن به نام اخبار الاول و آثار الاول میگوید:
▫️ «در خبر وارد شده، زمانی که پدر بزرگوارش او (حضرت فاطمه (س)) را به شوهر داده و مالی اندک را به عنوان صداق تعیین فرموده عرض کرد:
🔸 ای رسول خدا دختران مردم نیز شوهر کرده و مقدار کمی به عنوان صداق برایشان تعیین میگردد، پس فرق بین من و آنان چیست؟ امیدوار و خواهانم که مهریه را به علی (ع) برگردانی و از خدای تعالی بخواهید که مهریه مرا شفاعت گناهان از امت تو قرار دهد.
▫️ پس جبرئیل نازل شد و با وی کاغذ کوچکی از حریر بود که در آن نوشته شده بود:
🔹 خدای تعالی مهریه فاطمه را شفاعت گناهکاران از امت پدرش قرار داده.
▫️ و به همین علت زمانی که ایشان در حال احتضار بودند وصیت فرمودند که آن کاغذ کوچک را روی سینهشان در زیر کفن قرار دهند. این وصیت عمل شد و فاطمه زهرا (س) فرمودند:
🔸 به هنگامی که در قیامت برانگیخته شدم این کاغذ را به دست میگیرم و از گناهکاران امت پدرم شفاعت میکنم.» (۱)
⬅️ سیره معصومان، ج۲، ص: ۵۴
(۱). فاطمه الزهراء، از ولادت تا شهادت/ ص ۱۶۰
✳️ @Akhlagh_Et
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 "عوامل مزاحم تربیت (قسمت دوم)"
دقایقی پای نکات تربیتی
🔸 گزیدهای از بیانات استاد #تراشیون در جلسه «عطر خوش خانواده»
✳️ @Akhlagh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥راه حاجت گرفتن از امام رضا(ع)
🔹تجربه زیبای آیت الله #مجتهدی_تهرانی (ره) از توسل به حضرت رضا علیه السلام و گرفتن حاجت از حضرت
✳️ @Akhlagh_Et
15.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥یکی از آثار دائم الوضو بودن طول عمر است
✳️ @Akhlagh_Et
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
📚شب اول قبر آیتالله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام
بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! پرسیدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، شروع کرد به تعریف کردن: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی میآید. صداهایی رعبآور وحشتناک! به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود!
بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه میکشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمیآمد. تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد. بدجوری احساس بیکسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد.
هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند.
راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبهاش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد..
📚ناقل آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی(ره)
✳️ @Akhlagh_Et
✅علامه امینی و شب عروسی دخترش
✍دختر علامه از توصیههای پدرانه پیش از شب ازدواجش میگوید: «عصر شبی که قرار بود مرا به خانه داماد ببرند، به مادر پیغام داده بودند که این دختر را یک ساعتی بیاور بالا به اتاق من. رفتم اتاق ایشان و نشستم و مرحوم پدرم با من حرف زدند. خوب خاطرم هست که به من گفتند باباجان! داری از خانه من با چادر سفید میروی و آنقدر آنجا میمانی که شوهرت چادر سفید را بکشد رویت و از خانهاش بیرون بیایی. اگر روزی از او یک جفت جوراب خواستی و آمد خانه و دیدی برایت نخریده، نگو چرا نخریدی و نیاوردی. تو دلت بگو انشالله یادش رفته که این جوراب را برای من نخریده. تا مبادا باعث کینه و اختلافی شود. به من گفت هر روز نگو این را میخواهم آن را میخواهم. مگر تا گفتی جوراب میخواهم، او باید برای تو بخرد و بیاورد؟ من هم گفتم چشم»
💠مراعات همسر 💠
روزى حضرت اميرالمومنين عليه السلام وارد منزل شدند و فرمودند: «یا فاطمه! در منزل چه داريم؟» حضرت زهرا سلام اللّه عليها پاسخ دادند: «قسم به حقيقت تو! سه روز است كه هيچ نداريم.» امام عليه السلام فرمودند: «چرا در این سه روز چیزی به من نگفتى؟» حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: «من از خداى خود، شرم دارم كه از تو چيزى را درخواست نمايم در حالی که تو توانایی تهيه آن را نداشته باشى.»
📚بحارالانوار ، جلد ۴۳ ، صفحه ۳۱
أمالی شیخ طوسی ، جلد ۲ ، صفحه ۲۲۸
✳️ @Akhlagh_Et
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 جایگاه مهم ازدواج در دین اسلام!
🎙 حجت الاسلام و المسلمین #پناهیان
✳️ @Akhlagh_Et
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜موضوع: مسلمان غیر سیاسی و اسلام سیاسی!
🎙 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی
✳️ @Akhlagh_Et
#حدیث_روز
💠 رسول خدا "صلی الله علیه و آله " فرمودند :
متأهل خفته،نزد خداوند،برتراز مجرد روزه دار شب خیز است...
✳️ @Akhlagh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 کفاره گناهان کبیره چیست❓
چگونه عذابمان را به قبر و برزخ نکشانیم⁉️⁉️
👤 حجت الاسلام والمسلمین #حسینی_قمی
✳️ @Akhlagh_Et