11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💬منبر کوتاه🔖-سبک زندگی به طرح خدا و سلامت معنوی.
🎙#پادکست-کم حجم
▶️موضوع:جوان،رسانه و وهابیت زدگی.
💬پرسش های ما از سلفی ها در مورد زیارت!
🔰حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی
✳️ @Akhlagh_Et
استاد تحریری: بنابراين ادب عبودى در برابر خداوند متعال اقتضا میكند كه
☝️انسان هيچ گاه مرتبه و اندازه ى وجودى خويش را در برابر او فراموش نكند
☝️و در مقام خطاب به او و دعا و خواستن از او، حالت ذلّت خويش را در نظر بگيرد
☝️و تا میتواند خواسته اش را به صورت امر و نهى اظهار نكند؛
🌱 چنان كه قرآن كريم بعضى از تقاضاهاى پيامبران الهى از حضرت حق را اين گونه نقل میكند، مثلاً حضرت ابراهيم عليه السّلام نسبت به آمرزش گنهكاران به خداوند عرض میكند:
💫«وَ مَنْ عَصَانِى فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»
🌱و حضرت عيسى عليه السّلام عرض میکند:
💫«إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
🌱و از حضرت ايّوب عليه السّلام براى درخواست شفا نقل میكند:
💫«أَنِّى مَسَّنِىَ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»
✳️ @Akhlagh_Et
6.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 جایگاه مومن در بهشت
🔹 آیتالله جوادی آملی
🔅امام جمعه سابق قم
✳️ @Akhlagh_Et
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹در جامعه مومنین احترام و محبت بر چه اساسی استوار است؟
🔸استاد عالی
✳️ @Akhlagh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امام علی علیهالسلام فرمودند:
نُه چيز زشت است، اما از نه گروه زشت تر:
درماندگى و ناتوانى از دولتمردان؛
بخل ازثروتمندان؛
زود خشمى از دانشمندان؛
حركات بچگانه از ميانسالان؛
جدايى حاكمان از مردم؛
دروغ از قاضيان؛
بيمارى كهنه از پزشكان؛
بدزبانى از زنان و
سختگيرى و ستمگرى از سلاطين.
[دعائم الإسلام، ج 1، ص 83]
✳️ @Akhlagh_Et
16.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب
📍قسمت بیست و سه
📚 موضوع: کفر به طاغوت
📖تفسیر آیه ۳۶ سوره مبارکه نحل
🗓۱۳۹۸/۰۱/۱۴
#آیتالله_خامنهای
#تفسیر
#سی_تفسیر
✳️ @Akhlagh_Et
استاد تحریری: يكى از ابزارهای موفقيت انسان، به ويژه طالبان علوم دينى و عالمان، احترام و تعظيم نسبت به استادان و پيش كسوتان علم و معنويت است؛
زيرا
⏺ هر اندازه علم انسان زياد شود،
⬅️ بايد ادبش نسبت به ايشان بيشتر شود
🚫و اگر كمترين بی احترامى و بی ادبى روا دارد،
⭕️ممکن است توفيقاتش سلب شده،
⭕️يا از ادامه ى تحصيل علوم دينى محروم شود
⭕️يا از علومش بهره ى معنوى نبرد
🌱لذا امام كاظم عليه السّلام فرمود:
💫 «عالم را به خاطر علمش تعظيم و نزاع با او را ترک كن.»
🌱امام على عليه السّلام نيز میفرمايد:
💫«كسى كه عالمى را احترام و بزرگ دارد، به يقين پروردگارش را بزرگ داشته است.»
🌱امام علی عليه السّلام فرمود:
💫«هنگامى كه عالمى را ديدى، خادم او باش.»
✳️ @Akhlagh_Et
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥هوش مصنوعی به سوی قدس | به یاد #پدرموشکی ایران و آن زمانی که نغمه ی «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ» بر زبانش برای نابودی دشمن جاری شد…
✍پ.ن: ۲۱ آبان ١٣٩٠ شهید حسن طهرانی مقدم، در پی انفجار در پادگان مدرس در بیدگنه روستایی نزدیک شهر شهریار (استان تهران) در ۵۰ کیلومتری غرب شهر تهران به همراه ۳۴ تن از همکارانش به شهادت رسید.
✳️ @Akhlagh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آرزوی محبوبترین قاری جهان
⭕️ ۵۳ سال پیش مجری از استاد عبدالباسط میپرسه آرزوی شخصی که داری رو به ما بگو
✳️ @Akhlagh_Et
📌درگذشت آیتالله سید محمدباقر خوانساری
🔹 سید محمد باقر در سال ۱۲۲۶ق در شهر خوانسار به دنیا آمد. پدرش میرزا زینالعابدین از دانشمندان و فقیهان مشهور خوانسار و اصفهان بود. خاندان ایشان به روضاتی یا روضاتیان شهرت دارند. نسب ایشان به امام کاظم (ع) میرسد.
🔸از مهمترین آثار آیت الله سید محمد باقر کتاب روضات الجنات است که یکی از شاهکارهای رجالی تاریخی و ادبی بشمار میرود و همواره مرجع محققان و پژوهشگران بوده است. وی نویسندهای بسیار توانا بود و اشعاری نیز از وی خصوصا در مدح اهل بیت (علیهمالسّلام) برجای مانده است.
🔻از اساتید ایشان سید محمد شهشهانی، سید صدرالدین عاملی، محمدابراهیم کرباسی را می توان نام برد. همچنین از شاگردان ایشان می توان به سید محمدباقر درچه ای، شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمدکاظم یزدی اشاره کرد.
🔺 آیتالله خوانساری پس از تحصیل در ایران و عراق به اصفهان بازگشت و زعامت شیعه را برعهده گرفت. این عالم بزرگ شیعه، در ۸ جمادی الاول ۱۳۱۳ در اصفهان دار فانی را وداع گفت و بنا بر وصیتش در تخت فولاد، به خاک سپرده شد.
#تقویم_تاریخ
#جمادی_الاولی_۸
#سید_محمد_باقر_خوانساری
✳️ @Akhlagh_Et
📚ماجرای زن پاک دامن و مردان هوس باز
📚متن به صورت کتابی نوشته شده
👈 قسمت اول
📚کلینى به سند معتبر از حضرت جعفر بن محمد الصادق صلوات الله علیه روایت کرده است که:
✍پادشاهى در میان بنىاسرائیل بود، و آن پادشاه قاضیى داشت، و آن قاضى برادرى داشت که به صدق و صلاح موسوم بود. و آن برادر، زن صالحهاى داشت که از اولاد پیغمبران بود.
🔹و پادشاه شخصى را مىخواست که به کارى بفرستد. به قاضى گفت که :
مرد قابل اعتمادی را طلب کن که به آن کار بفرستم.
قاضى گفت که: کسى معتمدتر از برادر خود گمان ندارم.
پس برادر خود را طلبید و تکلیف آن امر به او نمود. او ابا کرد و گفت :
🔸من زن خود را تنها نمىتوانم گذاشت. قاضى بسیار تلاش و اصرار کرد. ناچار پذیرفت و گفت:
اى برادر! من به هیچ چیز تعلق خاطر ندارم مگر همسرم، و خاطر من بسیار به او متعلق است. پس تو به جای من مواظب او باش و به امور او برس، و کارهاى او را بساز تا من برگردم.
🔹قاضى قبول کرد و برادرش بیرون رفت. و آن زن از رفتن شوهر راضى نبود.
پس قاضى به مقتضاى وصیت برادر، مکرر به نزد آن زن مىآمد و از حوایج آن سؤال مىنمود و به کارهاى او اقدام مىنمود.
و محبت آن زن بر او غالب شد و او را تکلیف زنا کرد. آن زن امتناع و ابا کرد.
🔸قاضى سوگند خورد که :
اگر قبول نمىکنى من به پادشاه مىگویم که این زن زنا کرده است.
گفت: آنچه مىخواهى بکن؛ من این کار را قبول نخواهم کرد.
قاضى به نزد پادشاه رفت و گفت : زن برادرم زنا کرده است و نزد من ثابت شده است.
🔹پادشاه گفت که: او را سنگسار کن. پس آمد به نزد زن، و گفت :
پادشاه مرا امر کرده است که تو را سنگسار کنم. اگر قبول مىکنى مىگذرانم، و الا تو را سنگسار مىکنم. گفت: من اجابت تو نمىکنم؛ آنچه خواهى بکن.
🔸قاضى مردم را خبر کرد و آن زن را به صحرا برد و او را سنگسار کرد.
تا وقتى که گمان کرد که او مرده است بازگشت. و در آن زن رمقى باقى مانده بود.
چون شب شد حرکت کرد و از گود بیرون آمد و بر روى خود راه مىرفت و خود را مىکشید تا به دیرى رسید که در آنجا راهبی مىبود.
🔹بر در آن دیر خوابید تا صبح شد. و چون راهب در را گشود آن زن را دید و از قصه او سؤال نمود. زن قصه خود را بازگفت.
دیرانى بر او رحم کرد و او را به دیر خود برد. و آن دیرانى پسر خردى داشت و غیر آن فرزند نداشت، و مالى زیاد داشت.
🔸پس دیرانى آن زن را مداوا کرد تا جراحت هاى او التیام یافت و فرزند خود را به او داد که تربیت کند. و آن دیرانى غلامى داشت که او را خدمت مىکرد.
آن غلام عاشق آن زن شد و به او گفت: اگر به معاشرت من راضى نمىشوى جهد در کشتن تو مىکنم.
🔹گفت: آنچه خواهى بکن. این امر ممکن نیست که از من صادر شود.
گاه خداوند بندگانش را به سخت ترین آزمونها می آزماید و خوشا به حال کسی که صبر پیشه میکند و خشم خدا را به رضایت مردم نمیفروشد.
پس آن غلام آمد و فرزند راهب را کشت و به نزد راهب آمد و گفت:
🔸این زن زناکار را آوردى و فرزند خود را به او دادى، الحال فرزند تو را کشته است. دیرانى به نزد زن آمد و گفت:
چرا چنین کردى؟ مىدانى که من به تو چه نیکی ها کردم؟
زن قصه خود را بازگفت. دیرانى گفت که: دیگر نفس من راضى نمىشود که تو در این دیر باشى.
🔹بیرون رو. و بیست درهم براى خرجى به او داد و در شب او را از دیر بیرون کرد و گفت: این زر را توشه کن، و خدا کارساز توست.
آن زن در آن شب راه رفت تا صبح به دهى رسید. دید مردى را بر دار کشیدهاند و هنوز زنده است.
🔸از سبب آن حال سؤال نمود، گفتند که: بیست درهم قرض دارد و نزد ما قاعده چنان است که هر که بیست درهم قرض دارد او را بر دار مىکشند و تا ادا نکند او را فرو نمىآرند.
پس زن آن بیست درهم را داد و آن مرد را خلاص کرد. آن مرد گفت که: اى زن هیچ کس بر من مثل تو حق نعمت ندارد.
🔹مرا از مردن نجات دادى. هر جا که مىروى در خدمت تو مىآیم.
پس همراه بیامدند تا به کنار دریا رسیدند. در کنار دریا کشتی ها بود و جمعى بودند که مىخواستند بر آن کشتی ها سوار شوند.
مرد به آن زن گفت که: تو در اینجا توقف نما تا من بروم و براى اهل این کشتی ها به مزد کار کنم و طعامى بگیرم و به نزد تو آورم.
🔸پس آن مرد به نزد اهل آن کشتی ها آمد و گفت : در این کشتى شما چه متاع هست؟
گفتند : انواع متاع ها و جواهر. و این کشتى دیگر خالى است که ما خود سوار مىشویم.
گفت : قیمت این متاع هاى شما چند مىشود؟
🔹گفتند: بسیار مىشود؛ حسابش را نمىدانیم. گفت: من یک چیزى دارم که بهتر است از مجموع آنچه در کشتى شماست. گفتند:
چه چیز است؟ گفت: کنیزکى دارم که هرگز به آن حسن و جمال ندیدهاید.
گفتند : به ما بفروش.
🔸گفت: مىفروشم به شرط آن که یکى از شما برود و او را ببیند و براى شما خبر بیاورد و شما آن را بخرید که آن کنیز نداند. و زر به من بدهید تا من بروم. آخر او را تصرف کنید.
✍ادامه دارد...
✳️ @Akhlagh_Et