هدایت شده از سید هاشم الحیدری
17.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔴 باید با او شریک باشیم
🔹️ وقتی میخواهیم منتظر رهبری باشیم ، باید در اهداف و آرزو ها با او شریک باشیم
🔹️ بخشی از سخنرانی
سید هاشم الحیدری
✅️ به کانال سید هاشم الحیدری بپیوندید.
👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/262799546Cff66b753b5
📝ده پند از امام رضا علیه السلام:
اول:
در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند.
دوم:
تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است.
سوم:
در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیردرامور دنیا و آخرت درآن گرد آمده است.
چهارم:
به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.
پنجم:
در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری از آزار خویشاوندان است.
ششم:
به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم.
هفتم:
بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت یک نصفه خرما را مانند کوه احد بزرگ می کند.
هشتم:
حق الناس را رعایت کنید که دوستی محمدوآل محمد بدون آن پذیرفته نیست.
نهم:
ازبخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران میرسد، حذر کن.
دهم:
بسیارمراقب کردار خودباشید تا مورد تهمت واتهام قرار نگیرید،که در آن صورت حق ملامت ندارید.
تحف العقول، صفحه 443
✳️ @Akhlagh_Et
✨ثمره رعایت رفتار صحیح اسلامی
✅ حضرت آیتالله #بهجت قدسسره:
🔹با رعایت اخلاقیات و رفتار صحیح اسلامی، افراد غیر مسلمان هم به اسلام و مسلمانها گرایش پیدا میکنند.
📚 در محضر بهجت، ج٢، ص ٢٣
✳️ @Akhlagh_Et
⁉️پیامبر(ص) درجواب به این سوال که کدام ملک پیش از نکیر و منکر وارد قبر مرده می شود؟
🍃فرمود:اولین ملک که وارد قبر میت می شود، سیمایش مانند خورشید می درخشد، اسم او رومان است، هنگامی که وارد قبر شد،به میت می گوید:
🍃بنویس هر کار خوب و بدی را که انجام داده ای
‼️انگشتت قلم و آب دهانت جوهر تو، کفنت کاغذ تو، زود باش بنویس...
🔸مرده قطعه ای از کفنش را بر می دارد، آنچه از کارهای نیک انجام داده می نویسد و از نوشتن کارهای زشت حیا می کند...
🔥سپس فرشته میگوید ای خطا کار آیا آنگاه که این اعمال زشت را در دنیا انجام می دادی از پروردگارت خجالت نمی کشیدی؟ اینک از نوشتنش خجالت می کشی؟ تو دروغ می گویی، زود باش بنویس.
🔥آنگاه، همه آنچه را که در دنیا از کارهای نیک و بد انجام داده می نویسد و سپس ملک دستور می دهد: بپیچ و مهر بزن.
🔥با ناخنت مهر کن و بر گردنت حلقه وار بیانداز و تا روز قیامت همراه تو خواهد بود.
🔥چنانچه خداونددر قرآن می فرماید:
ما اعمال نیک و بد هر انسانی را طوق گردن او ساختیم...(اسرا۱۳)
🔸پس از آن نکیر و منکر داخل قبر می شوند..
📚بحارالانوار، ج ۵۹، ص ۲۳۴.
✳️ @Akhlagh_Et
1_3705815576.mp3
4.92M
نیمه شعبان فرصتی برای اجابت حاجات
▫️حجت الاسلام والمسلمین #فرحزاد با اشاره به اینکه خداوند متعال، قسم یاد نمودهاند که در شب نیمه شعبان، سائل و درخواست مشروع انسان را اجابت نمایند و حاجات ایشان را برآورده سازند، گفت: بهترین حاجت در نیمه شعبان، طلب رحمت و مغفرت و دعا برای ظهور بقیهالله الاعظم(عج) است.
✳️ @Akhlagh_Et
* #یس #شعبان #حفظ #آیت_الله_کشمیری
🔺حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر #ناصری:
🔻در روايت دارد كه شب نيمه شعبان هر كسی سه سوره يس بخواند خدای متعال تا سال آينده او را در حفظ و حراست و نگهداری خودش بيمه میكند.
گويا برای سه حاجت مهم هم میتوان خواند؛ چه خود انسان و چه خانواده انسان هر كدام میتوانند بخوانند.
🔸اين عمل شب نيمه شعبان است.
براي گشايش كار، امنيت خود انسان و برای جهات كاری و جهات روحی، همچنین برای خانواده انسان، مفید است.
🔹مرحوم آیت الله کشمیری قدس سره خيلی به خواندن سه سوره يس در شب نيمه شعبان سفارش میكردند.
✳️ @Akhlagh_Et
📚خداوندی که سرنوشت ما را میداند پس چرا ما را آفریده،اگر نمى توانیم فرد خوبى باشیم؟
اگر معتقد باشیم سرنوشت هر کس از طرف خداوند تعیین شده و کوشش ها براى تغییر سرنوشت بیهوده است، پس انسان موجودى مجبور و بى اختیار است
معناى درست" علم خدا به سرنوشت" آن است که خداوند مى داند که هر فرد انسانى با اختیار و انتخاب خود چه سرنوشتى را براى خود رقم خواهد زد
در قرآن آیات زیادى وجوددارد مانند آیه: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم؛ خداوند سرنوشت هیچ قومى را تغییر نمى دهد مگر خودشان آن را تغییر دهند
با یک مثال معناى قضا و قدر الهى روشن مى شود:
«اگر کسى بالاى بام ایوانى خود را روى زمین بیفکند و بگوید: اگر مقدر است بمیرم مى میرم و اگر مقدر است بمانم مى مانم.این گفته درست نیست!
زیرا قضا و قدر الهى این است که بشر داراى اختیار و اراده باشد و بتواند خود را از بام پرت کند و بمیرد و یا آن که از راه بام، پله پله به زیر آید و بماند.
پس به آن کسى که روى بام به قصد افکندن خود ایستاده است باید گفت: تقدیر خداوند درباره مرگ و حیات شما تابع اراده و اختیار شما است.
اگر افکندن از بام را اختیار کنى ، مقدر است بمیرى و اگر پله هاى بام را انتخاب کنى ، مقدر است بمانى و در هر دو صورت، قضیه روى قضا و قدر الهى است».
بنابراین نتیجه مى گیریم که براى انسان ها یک سرنوشت نیست بلکه سرنوشت هاى متعددى وجود دارد که مى تواند هر یک را انتخاب نماید و هر کدام از آنها را انتخاب نماید ، خداوند قبلا از آن آگاه بوده است.
📚1.مجموعة آثار ، ج1، ص 38
2.ناصر مکارم شیرازى، انگیزة پیدایش مذاهب، ص 17 – 20 ( با تلخیص).
3. نجم (53) آیة 39.4.
4. رعد (13) آیة 11.5.
5.توحید صدوق (چاپ تهران) ص 337.
6. ناصر مکارم شیرازى، همان، ص 29.7.
7.محمد تقى فلسفى، کودک، ج 1، ص 132
✳️ @Akhlagh_Et
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 شب نیمه شعبان دربهای آسمان باز می شود
#نیمه_شعبان
#امام_زمان
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
✳️ @Akhlagh_Et
May 11
هدایت شده از 🕌 استانداری قم
#هم_اکنون
#پخش_زنده طریق المهدی، بلوار پیامبر اعظم قم - مسیر حرم مطهر حضرت معصومه (س) به سمت مسجد مقدس جمکران
🌐آپارات👇
https://www.aparat.com/ostandari_qom/live
🌐ایتا👇
http://aparat.com/embed/live/ostandari_qom?eitaafly
🔺#داستانک🔻
♦️🔹♦️عباسقلی خان فرد ثروتمند و در عین حال خیّری بود که در مشهد بازار معروفی داشت. مسجد- مدرسه- آب انبار- پل و دارالایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است.
به او خبر داده بودند در حوزه علمیهای که با پول او ساخته شده، طلبهای شراب میخورد!
ناگهان همهمهای در مدرسه پیچید. طلاب صدا میزدند حاج عباسقلی است که به مدرسه وارد شده.
در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است!
عباسقلی خان یکسره به حجرهی من آمد و بقیه همراهان هم دنبالش.
داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من کرد و گفت: لطفاً بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟ گفتم: شاهنامه فردوسی.
دلم در سینه بدجوری میزد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم میلرزید.
اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتابهای دیگر دراز کرد…
ببخشید، نام این کتاب چیست؟
بحارالانوار. عجب…! این یکی چطور؟ گلستان سعدی. چه خوب…! این یکی چیست؟ مکاسب و این یکی؟! …
لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید.
کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت:
این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟ معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود.
برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشمهایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم…
خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمیدیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟
بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟
چرا آقا; الآن میگم. داشتم آب میشدم. خدایا! دستم به دامنت. در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه بر زبان راندم: یا ستارالعیوب، و گفتم: نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا!
فاصله سؤال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماسآمیز من چند لحظه بیشتر نبود.
شاید اصلاً انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش.
شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشمهایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابهلای پلکهایش چکید.
ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستارالعیوب (!) را سر جایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آنها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و عباسقلی خان هم هیچگاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است...
اما آن محصلِ آن مدرسه، هماندم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت.
سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگیاش را برای شاگردانش تعریف کرد. «زندگی من معجزه ستارالعیوب است»...
ستارالعیوب یکی از نامهای احیاگر و معجزه آفرین خدا است و من آزادشده و تربیتیافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خان هستم که باعث تغییر و تحول سازندهام شد.
«اخلاق پیامبر و اخلاق ما»؛ نوشته استاد جلال رفیع انتشارات اطلاعات صفحه
۳۳٢
✳️ @Akhlagh_Et