eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.2هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 ❌🎥 | افشای مواضع و اقدامات افراطی خاتمی، میرحسین موسوی و حسن روحانی درباره مسائل فرهنگی از جمله 🔴اصلاح‌طلبانِ روشنفکرِ امروز را بشناسید ❌خاتمی: ویدئو در حکم هروئینه!! ✅پیشنهاد ویژه ِویژه👌👌 🎋〰☘ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته #قسمت۱۷ سرم رو آوردم بالا و بهش لبخند زدم ... - آدم، خواهر گلی مثل تو داشته
قسمت دلم به تو گرم است ... بلند شدم و سوئی شرتم رو در آوردم ... و بدون یه لحظه مکث دویدم دنبالش ... اون تنها تیکه لباس نویی بود که بعد از مدت ها واسم خریده بود ... - مادرجان ... یه لحظه صبر کنید ... ایستاد ... با احترام سوئی شرت رو گرفتم طرفش ... - بفرمایید ... قابل شما رو نداره ... سرش رو انداخت پایین ... - اما این نوئه پسرم ... الان تن خودت بود ... - مگه چیز کهنه رو هم هدیه میدن؟ ... گریه اش گرفت ... لبخند زدم و گرفتمش جلوتر ... - ان شاء الله تن پسرتون نو نمونه ... اون خانم از من دور شد ... و مادرم بهم نزدیک ... - پدرت می کشتت مهران ... چرخیدم سمت مادرم ... - مامان ... همین یه دست چادرمشکی رو با خودت آوردی؟... با تعجب بهم نگاه کرد ... - خاله برای تولدت یه دست چادری بهت داده بود ... اگر اون یکی چادرت رو بدم به این خانم ... بلایی که قراره سر من بیاد که سرت نمیاد؟ ... حالت نگاهش عوض شد ... - قواره ای که خالت داد ... توی یه پلاستیک ته ساکه ... آورده بودم معصومه برام بدوزه ... سریع از ته ساک درش آوردم ... پولی رو هم که برای خرید اصول کافی جمع کرده بودم ... گذاشتم لای پارچه و دویدم دنبالش ... ده دقیقه ای طول کشید تا پیداش کردم و برگشتم ... سفره رو جمع کرده بودن ... من فقط چند لقمه خورده بودم... مادرم برام یه ساندویچ درست کرده بود ... توی راه بخورم... تا اومد بده دستم ... پدرم با عصبانیت از دستش چنگ زد... و پرت کرد روی چمن ها ... - تو کوفت بخور ... آدمی که قدر پول رو نمی دونه بهتره از گرسنگی بمیره ... و بعد شروع کرد به غر زدن سر مادرم که ... - اگر به خاطر اصرار تو نبود ... اون سوئی شرت به این معرکه ای رو واسه این قدر نشناس نمی خریدم ... لیاقتش همون لباس های کهنه است ... محاله دیگه حتی یه تیکه واسش بخرم ... چهره مادرم خیلی ناراحت و گرفته بود ... با غصه بهم نگاه می کرد ... و سعید هم ... هی می رفت و می اومد در طرفداری از بابا بهم تیکه های اساسی می انداخت ... رفتم سمت مادرم و آروم در گوشش گفتم ... - نگران من نباش ... می دونستم این اتفاق ها می افته ... پوستم کلفت تر از این حرف هاست ... و سوار ماشین شدم ... و اون سوئی شرت ... واقعا آخرین لباسی بود که پدرم پولش رو داد ... واقعا سر حرفش موند ... گاهی دلم می لرزید ... اما این چیزها و این حرف ها ... من رو نمی ترسوند ... دلم گرم بود به خدایی که ... - " و از جایی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد و هر که بر خدا توکل کند ،، خدا او را کافی است خدا کار خود را به اجرا می رساند و هر چیز را اندازه ای قرار داده است " ... با من سخن بگو اوایل به حس ها و چیزهایی که به دلم می افتاد بی اعتنا بودم ... اما کم کم حواسم بهشون جمع شد ... دقیق تر از چیزی بودن که بشه روشون چشم بست ... و بهشون توجه نکرد ... گیج می خوردم و نمی فهمیدم یعنی چی؟ ... با هر کسی هم که صحبت می کردم بی نتیجه بود ... اگر مسخره ام نمی کرد ... جواب درستی هم به دستم نمی رسید ... و در نهایت ... جوابم رو از میان صحبت های یه هادی دیگه پیدا کردم ... بدون اینکه سوال من رو بدونه ... داشت سخنرانی می کرد ... - اینطور نیست که خدا فقط با پیامبرش صحبت کنه ... نزول وحی و هم کلامی با فرشته وحی ... فقط مختص پیامبران و حضرت زهرا و حضرت مریم بوده ... اما قلب انسان جایگاه خداست ... جایی که شیطان اجازه نزدیک شدن بهش رو نداره ... مگه اینکه خود انسان ... بهش اجازه ورود بده ... قلب جایگاه خداست ... و اگر شخصی سعی کنه وجودش رو برای خدا خالص کنه ... این جاده دو طرفه است .خدا رو که در قلبت راه بدی . این رابطه شروع بشه و به پیش بره. قلبت که لایق بشه . اون وقت دیگه امر عجیبی نیست. خدا به قلبت الهام می کنه و هدایتت می کنه .و شیطان مثل قبل با خطواتش حمله می کنه خیابان خلوت . داشتم رد می شدم . وسط گل کاری همین که اومدم پام رو بزارم طرف دیگه و از گل کاری خارج شم .. به قوی ترین شکل ممکن گفت ..بایست . از شوک و ناگهانی بودن این حالت ناخودآگاه پاهام خشک شد و ماشین با سرعت عجیبی مثل برق از کنارم رد شد به حدی نزدیک که آینه بغلش محکم خورد توی دست چپم و چند هفته رفت توی گچ ... این آخرین باری بود که شک کردم بین توهم و واقعیت بین الهام و خطوات اما ترس اینکه روزی به جای الهام درگیر خطوات بشم هنوز هم با منه مرزهای باریک اونها و گاهی درک تفاوتش به باریکی یک موست اما اون روز رسیدیم مشهد مادبزرگم با همون لبخند همیشه اومد دم در بقیه جلوتر از من بهش که رسیدم تمام ذوق و لبخندم کور شد ... اون حس ،تلخ ترین کلام عمرم رو به زبان آورد ... ادامه دارد 🎋〰☘ @Alachiigh
✳️فواید کلم برگ سبز برای خانم ها 👇 🔸جلوگیری‌از‌ سرطان سینه زنان 🔸آب کلم برای درمان زخم معده 🔸درمان کم خونی 🔸درمان یبوست 🔸افزایش شیر مادر 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهیدمهدی‌رضوی🌹 نوجوان ۱۷ ساله ای که منافقین چشمهایش را درآوردند و گوش‌هایش را بریدند و بعد شهیدش کردند... 🔸دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده. وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش. به سید مهدی گفتم «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟» گفت «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.» گفتم «برو و مواظب خودت باش!» با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد گفت «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!» 📌مادر این شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در عملیات مرصاد را این‌چنین بیان می‌کند: سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27 و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به شهادت می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند.زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴لطفا تصاویر بالا رو ببینید...👆 ♦️تصویر عروسی یهودیان ارتدوکس؛ جشن ازدواج فرزند خاخام ارشد ❌برای زنان خود روبنده و پوشش و پاکی می خوان ولی برای زنان ما هرزه هاشون رو می فرستن تا اول حجاب و بعد پاکی زنان رو به غارت ببرند‌.... 🎋〰☘ @Alachiigh
2مدعی دروغین.mp3
2.35M
🔴‼️طرف زنگ زده به روابط عمومی موسسه مصاف (تحت نظر استاد ) و ادعای مهدویت میکنه! 👤جواب های مسئول پاسخ گویی شنیدن داره 🔺از نشانه های آخر الزمان اینه که مدعیان دروغین زیادی ظهور میکنند 🎋〰☘ @Alachiigh
🔴🔆متن شایعه : یه نفر اومد گفت يك سوال دارم گفتم چيه؟ گفت چجوری زکریای رازي ٩٠٠سال پيش الكل رو اختراع كرد و اسلام ١٤٠٠سال پيش الکل رو حروم کرد؟ منم بلاكش كردم داشت با آبروی اسلام بازي ميكرد.. والااااااا 🔆 پاسخ شایعه : 1⃣ سوال مطرح شده در حقیقت یک شبهه است که با استفاده از داده های صحیح و غیر صحیح، نتیجه غلط و شبهه ناک خود را گرفته است ! 2⃣ بشر از دیرباز با خمر و آثار الکل آشنا بوده و این ماده در طبیعت و در برخی مواد تولیدی توسط انسان نیز وجود داشته است. 3⃣ در زمانهای قبل از رازی نیز الکل وجود داشته است اما انسانها این ماده را با ترکیبات و نام مشخصی نمی شناختند. تا اینکه رازی الکل را " کشف" نمود، نه "اختراع" ! 😄 4⃣ در اسلام هر گونه مسکر و نوشیدنی مست کننده حرام شمرده شده است و اشاره ای خاص به الکل نگردیده است. 🎋〰☘ @Alachiigh
💢♦️ زنان ایران، حتی قبل از اسلام، حجاب داشتند.. آن هم چادر ❌حجاب، فرهنگ ایران است.. نشانه زن ایرانی است 🔵 باران کوثری و فاطمه معتمدآریا و بقیه های کشف حجاب کرده، برای توجیه عمل زشت خودشون گفتن: حجاب، فرهنگ ایران نیست! فرهنگ اعراب است!! این سلبریتی ها، نه ایران را میشناسن نه اصلا تاریخ و فرهنگ ایران را.. 👑 زنان ایران حتی قبل از اسلام حجاب داشتن اون هم .. اصلا کلمه چادر، کلمه ای فارسی است.. زنان اشراف و بزرگ زادگان، نقاب و پوشیه داشتن.. اینها تصویر پادشاهان زن ایران (قبل از اسلام) و الهه های در سنگ نگاره هاست👆 همگی با تاج و چادر.. برای بازیگران «بی فرهنگ» سینمای ایران این عکسها را بفرستید👆 میخواید بیحجاب بشید، میخواید لخت بشید، بشید.. ولی حق ندارید درباره تاریخ و فرهنگ ایران، دروغ بگید.. 🎋〰☘ @Alachiigh
✅ ❌دفاع از روحانی با حمله به استاد انقلابی؟ 🔹سایت روزنامه آفتاب یزد در یادداشتی ضمن اتهام جاسوسی به استاد رحیم پور ازغدی با صغری کبری خاصی مدعی شد:« برخی نهاد‌ها معمولاً روزنامه‌نگاران، خبرنگاران و سیاستمداران دلسوزی را که موقعیت خود را به خاطر می‌اندازند و برای حفظ منافع ملی زبان به انتقاد از سیاست‌های رسمی می‌گشایند را اغلب متهم می‌کنند که عامل خارجی هستند، در حالی که منطقاً هیچ جاسوسی نباید شکل و شمایل اصلاح‌طلبانه و منتقدانه داشته باشد، بلکه جاسوسان باید افرادی افراطی، به شدت خودی و دارای پوشش مناسب باشند.حسن رحیم‌پور ازغدی که به دروغ مدعی شده بود علیرضا اکبری عضو ستاد روحانی بوده و از این جاسوس‌ها دور و بر او زیاد است، فرصت مغتنمی است تا یک بار برای همیشه این سوال مطرح شود که جاسوس‌ها بیشتر شبیه رحیم‌پور ازغدی‌ها هستند یا روحانی‌ها!» ✅نکات تحلیلی: 🔹اگر ادعای نویسنده این یادداشت را قبول کنیم، لاجرم باید بپذیریم که اتهام جاسوس هایی همچون: جیسون رضاییان ، علی اشتری،عبدالرسول دری اصفهانی ، شهرام امیری ، محمود موسوی مجد ،علیرضا اکبری صرفاً انتقاد از سیاست های رسمی نظام بوده و ایشان همکاری با سرویس های جاسوسی بیگانه نداشته و نهادهای امنیتی نیز بی خود و بی جهت آنان را دستگیر نموده اند؟! 🔹در اینکه جاسوس ها معمولاً خود را به شکل خودی در می آورند و از پوشش ارزشی استفاده می کنند شکی نیست، اما آیا در همه موارد این موضوع صدق می کند؟ آیا ظاهر جاسوسانی چون: کاووس سید امامی، سیامک و محمدباقر نمازی، کارن وفاداری، نزار زکا، نازنین زاغری، هما هودفر، نیلوفر حامدی و الهه محمدی شبیه حزب الهی ها و ارزشی ها بوده است؟ 🔹 نویسنده این یادداشت درست مثل پروفسور رهنورد😁 در سال ۸۸ تحلیل کرده که می گفت: مگه میشه لرها دامادشون رو رها کنند و به احمدی نژاد رأی بدن!!! ادعای اینکه منطقا هیچ جاسوسی نباید شکل و شمایل اصلاح طلبانه داشته باشد نیز فرار به جلو و تطهیر اصلاح طلبان از جاسوسی است. مسئله ای که اتفاقاً عکس آن وجود دارد . نمونه آن معصومه علی نژاد، اکبر گنجی، فاطمه حقیقت جو ، مجتبی واحدی و ... . 🔹اما نکته دردآور آنجاست که در روزنامه رسمی کشور با پول بیت المال از روحانی با آن عملکرد فجیح هشت ساله دفاع می شود و به استاد رحیم پور به بهانه شکایت روحانی از ایشان ، حمله! در این فضاسازی هاست که جای بدهکار و طلبکار عوض می شود و روحانی به جای اینکه پاسخگوی عملکرد خسارت بارش باشد، باید اینگونه جسارت پیدا کرده و آفتاب یزدی که در زمانی نه چندان دور مدعی عدم توجه دولت سیزدهم به مطبوعات بود و در سال گذشته مدعی بود، اگر همین روزها تیتر زدیم روزنامه تعطیل شد تعجب نکنید! معلوم نیست با پول کدام سرویس اطلاعاتی بیگانه یک سال دوام آورده و اینگونه به نیروهای ارزشی مقابل استعمارگران حمله می کند!؟ ✍ سعید میرزایی 🎋〰☘ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۱۸ دلم به تو گرم است ... بلند شدم و سوئی شرتم رو در آوردم ... و بدو
تلخ ترین عید توی در خشک شدم ... و مادربزرگم مبهوت که چرا یهو حالتم... صد و هشتاد درجه تغییر کرد ... چشم هایی که از شادی می درخشید ... منتظر تکانی بود ... تا کنترل اشک از اختیارم خارج بشه ... و سرازیر بشه ... - چی شدی مادر؟ ... خودم رو پرت کردم توی بغلش ... - هیچی ... دلم برات خیلی تنگ شده بود بی بی ... بی حس و حال بود ... تا تکان می خورد دنبالش می دویدم... تلخ ترین عید عمرم ... به سخت ترین شکل ممکن می گذشت ... بقیه غرق شادی و عید دیدنی و خوشگذرانی ... من ... چشم ها و پاهام ... همه جا دنبال بی بی ... اون حس ... چیزهایی بهم می گفت ... که دلم نمی خواست باور کنم ... عید به آخر می رسید ... و عین همیشه ... یازده فروردین ... وقت برگشت بود ... پدر ... دو سه بار سرم تشر زد ... - وسایل رو ببر توی ماشین ... مگه با تو نیستم؟ ... اما پای من به رفتن نبود ... توی راه ... تمام مدت ... بی اختیار از چشم هام اشک می بارید ... و پدرم ... باز هم مسخره ام می کرد ... - چته عین زن های بچه مرده ... یه ریز داری گریه می کنی؟ ... دل توی دلم نبود ... خرداد و امتحاناتش تموم بشه ... و دوباره برگردیم مشهد ... هفته ای چند بار زنگ می زدم و احوال بی بی رو می پرسیدم ... تا اینکه بالاخره کارنامه ها رو دادن ... می مانم دیگه همه بی حس و حالی بی بی رو فهمیده بودن ... دایی... مادرم رو کشید کنار ... - بردیمش دکتر ... آزمایش داد ... جواب آزمایش ها اصلا خوب نیست ... نمونه برداری هم کردن ... منتظر جوابیم ... من، توی اتاق بودم ... اونها پشت در ... نمی دونستن کسی توی اتاقه ... همون جا موندم ... حالم خیلی گرفته و خراب بود ... توی تاریکی ... یه گوشه نشسته بودم و گریه می کردم ... نتیجه نمونه برداری هم اومد ... دکتر گفته بود ... بهتره بهش دست نزنن ... سرعت رشدش زیاده و بدخیم ... در واقع کار زیادی نمی شد انجام داد ... فقط به درد و ناراحتی هاش اضافه می شد ... مادرم توی حال خودش نبود ... همه بچه ها رو بردن خونه خاله ... تا اونجا ساکت باشه و بزرگ ترها دور هم جمع بشن... تصمیم گیری کنن ... برای اولین بار محکم ایستادم و گفتم نمیرم ... همیشه مسئولیت نگهداری و مراقب از بچه ها با من بود ... - تو دقیقی ... مسئولیت پذیری ... حواست پی بازیگوشی و ... نیست ... اما این بار ... هیچ کدوم از این حرف ها ... من رو به رفتن راضی نمی کرد ... تیرماه تموم شده بود ... و بحث خونه مادربزرگ ... خیلی داغ تر از هوا بود ... خاله معصومه پرستار بود با چند تا بچه ... دایی محسن هم یه جور دیگه درگیر بود و همسرش هفت ماهه باردار ... و بقیه هم عین ما ... هر کدوم یه شهر دیگه بودن ... و مادربزرگ به مراقبت ویژه نیاز داشت ... دکتر نهایتا ... 6 ماه رو پیش بینی کرده بود ... هم می خواستن کنار مادربزرگ بمونن و ازش مراقبت کنن ... هم شرایط به هیچ کدوم اجازه نمی داد ... حرف هاشون که تموم شد ... هر کدوم با ناراحتی و غصه رفت یه طرف ... زودتر از همه دایی محسن ... که همسرش توی خونه تنها بود ... و خدا بعد از 9 سال ... داشت بهشون بچه می داد ... مادرم رو کشیدم کنار ... - مامان ... من می مونم ... من این 6 ماه رو کنار بی بی می مونم ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده:سيدطاها ايمانی @Alachiigh
✨✨✨✨ باور داشته باشید که انسان ها، قصد آزار شما را ندارند، بلکه آن ها هم مشکلات خودشان را دارند 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید_علی_اکبر_رکابساز🌹 ۱۵ سالش بود که برادرم از آلمان یک دست لباس مارک دار آدیداس براش فرستاد یک بار هم نپوشید گفتم: چرا؟ بی درنگ جواب داد: من تابلوی نمی‌شوم ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
💪💪💪💪💪💪💪💪💪 ورزش رزمی، در جمع نوجوانان هیئت 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌷 هیئت نوجوانان فاطمیون🌷 🛑برای دومین سال متوالی ثبت‌نام کلاسهای تکواندو آغاز شد 👌 ✅هانمادانگ ✅پومسه ✅ کیوروگی ✅اعزام به مسابقات استانی ✅ آموزش دفاع خیابانی ⛔️ویژه پسران ۷ سال به بالا 📝 جهت‌ ثبت‌نام به لینک زیر مراجعه نمایید .... https://digiform.ir/wdac44551
29.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️❌ هشدارهای مهم استاد برجسته دانشگاه ، درباره آثار زیانبار گسترش !!! 👌 ضمناً توجه داشته باشید این حرف ها رو یه آیت اللّه یا مدیر حوزه علمیه نمی زنه ، بلکه این حرفای یه کسی هست که با معدل ممتاز از دانشگاه هاروارد آمریکا فارغ التحصیل شده و سخنران برتر موفقیت هم هست ، آخه بعضیا تا اسم آخوند و ملا میشنون سریع گارد می گیرن !!! 🙏🔴 ایکاش آنقدر این ویدیو دست به دست بشه تا برسه به دست اون دختر بیگناه جامعه مون ، که دارن با خدعه هاشون روزبه‌روز گمراه ترشون می کنند ! 📢 برادر، خواهر ، شمایی که این ویدیو رو دیدی ، همین الآن یه لطفی بکن ، این ویدیو رو بفرست واسه گروه هایی که توشون عضوی. اجرت با بی بی دو عالم شفیعه محشر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🎋〰☘ @Alachiigh
❇️ 💢تداوم افول هژمونی آمریکا پس از برقراری روابط ایران و عربستان، کشورهای عضو اتحادیه عرب، علی رغم تهدید و ارعاب آمریکا، خواستار بازگشت سوریه پس از ۱۲ سال به این اتحادیه شدند. 🔹پیامدهای بازگشت سوریه به اتحادیه عرب: 🔺افول تدریجی هژمونی آمریکا این بار در اتحادیه عرب، 🔺پیدایش نظم جدید در غرب آسیا (خاورمیانه)، 🔺کاهش نفوذ آمریکا و غرب در تنظیم روابط بین المللی، 🔺و در نهایت تقویت جبهه مقاومت . و این افول هژمونی ظالمانه و مستکبرانه آمریکا در بخش های مختلف ادامه دارد.. ✍ محمدعلی برزگر، مدرس دانشگاه 🎋〰☘ @Alachiigh
🌿🌹🌿 مجموعه فوریت /اقتصاد اولویت ✅کشف حجاب حرام شرعی و سیاسی است. ✅فتح خرمشهر امروز (اقتصاد و عفاف و حجاب)، وابسته همدلی مردمی است. 🎋〰☘ @Alachiigh