eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.2هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥🔴 حالم بهم میخوره از این منجلاب فیلمهاتون 🔴 اصرار بر وارد کردن مشروب به سفره ایرانی‌ها در سریال «رهایم کن» 🔹نیازی به پژوهش های زیادی نیست برای اینکه بفهمیم فیلم و سریال ها در متن زندگی افراد اثر دارند. 🔹در سالهای اخیر شبکه نمایش خانگی تلاش زیادی کرد تا «سیگار» را به مصرف نوجوانان و جوانان بیاورد و موفق هم بود؛ از قباد در «شهرزاد» گرفته تا رضا پروانه «پوست شیر». 🔴اما اکنون ظاهرا نوبت وارد کردن مشروب به سفره ایرانی هاست؛ ویدئوی بالا تنها چند سکانس از مصرف مشروب در سریال «رهایم کن» است. 📌 سکانس هایی که برای اولین بار در یک سریال ایرانی به نمایش در می آید ! 🔹❌ سوال اینجاست آیا نهاد نظارتی وجود دارد که این فیلم‌ها حیثیت و فرهنگ ایران و ایرانی را به تاراج نبرند یا خیر؟ اگر هست باید پرسید با چه توجیهی از کنار این مسئله گذشته است؟ 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴شیطان در مورد شما کارش رو درست انجام داد خانم بایگان! ❌پ.ن: فرهنگ سلبریتیسم یکی از ویران‌کننده‌ترین اقدامات شیطان برای از بین بردن فرهنگ جوامع بشری بوده؛ فرهنگی که دیده‌شدن به هر قیمت، تایید طلبی از یک جهت و اعتیاد به هوای نفس در فضای کلی از شقوق بسیار مهم اون محسوب میشه... 💢عذرخواهی بابت پخش تصاویر 😔 🎋〰☘ @Alachiigh
🇮🇷 📝❌❌ این نوع جهاد تبیین، فسادش بیش از اصلاح کردنش است❗️ 🔹در چند ماه گذشته، برخی افراد به نام ، در حال دادن آدرس های غلط در زمینه های حجاب به کاربران فضای مجازی بودند. متأسفانه این آدرس غلط دادن فقط در موضوع حجاب هم نبوده است. 🔹به طور کلی جهاد تبیین همانگونه که از نامش برمی آید، یک نوع جهاد است. یعنی باید کشید؛ و کرد؛ کرد؛ به دینی و اصول انقلاب اشراف داشت و قدم برداشت. 🔸اگر اینگونه نباشد، جهاد تبیین من در آوردی، خودش دوباره به یک جهاد تبیین نیاز دارد و کار را سخت تر خواهد کرد. ضمن اینکه مفاسد آن هم گریبانگیر مردم و جامعه خواهد شد. 🔹ما این را به وضوح در ماجرای در چند ماه گذشته دیدیم. عده ای که به مردم و مسئولین، آدرس های تساهل و تسامح با ولنگاران را دادند و جلوی برخورد قاطع ایستادند، موجب شدند که وضعیت حجاب روز به روز بدتر شود و ما امروز هزینه های بیشتری برای مقابله با هنجارشکنان بپردازیم. 🔺رسول خدا (ص) فرمودند: «مَنْ عَمِلَ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ كَانَ مَا يُفْسِدُ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُ » (کافی، ج۱، ص۴۴)؛ یعنی کسی که نادانسته عمل کند، فسادی که به بار می آورد بیش از اصلاح کردن است. 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌آفرررررین به این غیرت دینی 👏آفررررررین به این شجاعت ❤️درود خدا و شهیدان بر شما که دل خانواده های شهدا را شاد کردید...... 🎋〰☘ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #دهم چراهای بی جواب من سعی می کردم با همه تیپ ... و اخلاقی دوست بشم..
قسمت فقط به خاطر تو اومد بیرون ... جدی زل زد توی چشمام ... - تو که هنوز بیداری ... هول شدم ... - شب بخیر ... و دویدم توی اتاق ... قلبم تند تند می زد ... - عجب شانسی داری تو .. بابا که نماز نمی خونه ... چرا هنوز بیداره؟ ... این بار بیشتر صبر کردم ... نیم ساعت از اذان گذشته بود که خونه ساکت شد ... چراغ آشپزخونه هم خاموش شده بود... رفتم دستشویی و وضو گرفتم ... جانمازم رو پهن کردم ... ایستادم ... هنوز دست هام رو بالا نیاورده بودم ... که سکوت و آرامش خونه ... من رو گرفت ... دلم دوباره بدجور شکست ... وجودم که از التهاب افتاده بود... تازه جای زخم های پدرم رو بهتر حس می کردم ... رفتم سجده ... - خدایا ... توی این چند ماه ... این اولین باره که اینقدر دیر واسه نماز اومدم ... بغضم شکست ... - من رو می بخشی؟ ... تازه امروز، روزه هم نیستم ... روزه گرفتنم به خاطر تو بود ... اما چون خودت گفته بودی ... به حرمت حرف خودت ... حرف پدرم رو گوش کردم ... حالا مجبورم تا 15 سالگی صبر کنم ... از جا بلند شدم ... با همون چشم های خیس ... دستم رو آوردم بالا ... الله اکبر ... بسم الله الرحمن الرحیم ... هر شب ... قبل از خواب ... یه لیوان آب برمی داشتم و یواشکی می بردم توی اتاق ... بیدار می شدم و توی اتاق وضو می گرفتم ... دور از چشم پدرم ... توی تاریکی اتاق ... می ترسیدم اگر بفهمه ... حق نماز خوندن رو هم ازم بگیره... زمانی برای مرد شدن از روزه گرفتن منع شده بودم ... اما به معنای عقب نشینینبود ... صبح از جا بلند می شدم ... بدون خوردن صبحانه ... فقط یه لیوان آب ... همین قدر که دیگه روزه نباشم ... و تا افطار لب به چیزی نمی زدم ... خوراکی هایی رو هم که مادرم می داد بین بچه ها تقسیم می کردم ... یک ماه ... غذام فقط یک وعده غذایی بود ... برای من ... اینم تمرین بود ... تمرین نه گفتن ... تمرین محکم شدن ... تمرین کنترل خودم ... بعد از زنگ ورزش ... تشنگی به شدت بهم فشار آورد ... همون جا ولو شدم روی زمین سرد ... معلم ورزش مون اومد بالای سرم ... - خوب پاشو برو آب بخور ... دوباره نگام کرد ... حس تکان دادن لب هام رو نداشتم ... - چرا روزه گرفتی؟ ... اگر روزه گرفتن برای سن تو بود ... خدا از 10 سالگی واجبش می کرد ... یه حسی بهم می گفت ... الانه که به خاطر ضعف و وضع من ... به حریم و حرمت روزه گرفتن و رمضان ... خدشه وارد بشه ... نمی خواستم سستی و مشکل من ... در نفی رمضان قدم برداره ... سریع از روی زمین بلند شدم ... - آقا اجازه ... ما قوی تریم یا دخترها؟ ... خنده اش گرفت ... - آقا ... پس چرا خدا به اونها میگه 9 سالگی روزه بگیرید ... اما ما باید 15 سالگی روزه بگیریم؟ ... ما که قوی تریم ... خنده اش کور شد ... من استاد پرسیدن سوال هایی بودم که همیشه بی جواب می موند ... این بار خودم لبخند زدم ... - ما مرد شدیم آقا ... - همچین میگه مرد شدیم آقا ... که انگار رستم دستانه ... بزار پشت لبت سبز بشه بعد بگو مرد شدم ... - نه آقا ... ما مرد شدیم ... روحانی مسجدمون میگه ... اگر مردی به هیکل و یال کوپال و ... مو و سیبیل بود ... شمر هیچی از مردانگی کم نداشت ... ما مرد بی ریش و سیبیلم آقا ... فقط بهم نگاه کرد ... همون حس بهم می گفت ... دیگه ادامه نده ... - آقا با اجازه تون ... تا زنگ نخورده بریم لباس مون رو عوض کنیم ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده:سيدطاها ايمانی @Alachiigh
✳️کودکان را هر روزحمام نبرید 🔸 کودکان فقط دو تا سه بار در هفته نیاز به حمام دارندزیرا وجود برخی باکتریها در بدنشان لازم است و باعث تقویت سیستم ایمنی بدنشان می شود. 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به قول 🌹شهید احمد مشلب🌹 اگر نگاه به نامحرم را کنترل کنید نگاه خدا روزیتون می‌شه . . . 🌱! ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🔴انتقاد به انگلیسی کردن نام دانشمندان ایرانی و مسلمان با همین کارهای کوچیک تمدن و هویت یک ملت رو به مرور از بین می‌برند! 🔴❌پس از مولانا، ترکیه حالا به سراغ مصادره ابوعلی سینا رفته است! در اینکه مسئولان فرهنگی ما تعطیل تشریف دارند و‌ سلبریتی هایمان غرق در وطن فروشی و غرب زدگی هستند شکی نیست اما این حجم از توهم و وقاحت ترکیه‌ای‌ها حقیقتا طبیعی نیست این دیگر تهاجم فرهنگی نیست تجاوز فرهنگی است! 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴❌❌این سخنرانی استاد مهدوی ارفع مربوط است به سال ۹۸، اما هر بار که آن را استماع مینمایم برایم تازه گی دارد و انگار همین الان و برای همین زمان حال ایراد شده است،.. این ویدئو را مجددا و با دقت ملاحظه نمائیم و از عبرتهای تاریخ درس و پند بیاموزیم.... !! در کمین است تا از جهل جامعه نهایت سو استفاده را کند و ابزار آن رسانه و فضای مجازی است 🎋〰☘ @Alachiigh
Shahabdolazimi.mp3
10.01M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ 🏴🚩 🚩یاحسین «شاه عبدالعظیمی» 🎙باصدای: سیدمحمدرضا نوشه‌ور، علی فانی 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥❌🔴 پاسخ منطقی و کوبنده مهرجویی موضع‌گیری سیاسی چه اهمیتی دارد؟ ♦ داریوش مهرجویی برای نمایش فیلم «گاو» در لوکزامبورگ پاسخ منطقی و تندی به فرد سوال کننده داد. ♦ در جلسه پرسش و پاسخ پس از نمایش فیلم، شخصی درباره حمایت سیاسی مهرجویی از اغتشاشات داخل ایران می‌پرسد که با پاسخ کوبنده مهرجویی مواجه می‌شود. 🎋〰☘ @Alachiigh
🔴وقتی نمک می گندد.... ▪️برپایی مانور ابتذال و بی عفتی بنام مسابقه مختلط ورزشی در مرکز استان فارس (که استاندار آن اهل دیانت و فرمانده انتظامی آن رزمنده ای باسابقه است ) نشان می دهد که هنوز مسئولان امر نسبت به اهمیت مسئله حجاب و عفاف و تاکیدات رهبر انقلاب در خصوص «جمع شدن قطعی بی حجابی» توجیه نشده و مسئولیت خود در قبال مفهوم «حرام سیاسی» را درک نکرده اند ! ▪️درباره این رویداد شرم آور علاوه بر مسئولان ارشد استان ( اعم از استاندار ، فرمانده ارشد انتظامی ، ریاست دادگستری و دستگاه برگزار کننده و صادر کننده مجوز ) وزیر کشور و فرمانده فراجا هم بایستی پاسخگو باشند و زیر دستانشان را توبیخ کنند تا مدیران استانی متوجه اهمیت وعده رهبر انقلاب شده و در مسیری مخالف احکام الهی و برعکس منویات رهبری قدم برندارند . ▪️آقای رئیسی! وقوع و تکرار چنین فضیحتی، روز به روز مشروعیت و مقبولیت شما را در میان مردم مومن و حامیان تان کاهش خواهد داد! حتما لازم است در این مورد مسئولان ارشد استان تنبیه یا عزل شوند تا هزینه چنین حرکتهایی به حساب دولت سیزدهم نوشته نشود و امت حزب الله همچنان به شما و دولت سیزدهم امیدوار باقی بمانند. ▪️نمایندگان شیراز هم بدانند که موضع گیری آنها در این مورد ( اعم از سکوت یا محکومیت و..) در خاطر مومنان و انقلابیون شیراز خواهد ماند و در اسفند ماه امسال در آراء آنها تاثیر خواهد داشت. ✍ دکتر محمدصادق کوشکی 🎋〰☘ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #یازدهم فقط به خاطر تو اومد بیرون ... جدی زل زد توی چشمام ... - تو که
قسمت رفیق من می شوی؟ ... هر روز که می گذشت ... فاصله بین من و بچه های هم سن و سال خودم بیشتر می شد ... همه مون بزرگ تر می شدیم ... حرف های اونها کم کم شکل و بوی دیگه ای به خودش می گرفت ... و حس و حال من طور دیگه ای می شد ... یه حسی می گفت ... تو این رفتارها و حرف ها وارد نشو ... می نشستم به نگاه کردن رفتارها ... و باز هم با همون عقل بچگی ... دنبال علت می گشتم و تحلیل می کردم ... فکر من دیگه هم سن خودم نبود ... و این چیزی بود که اولین بار... توی حرف بقیه متوجهش شدم ... - مهران ... 10، 15 سال از هم سن و سال های خودش جلوتره ... عقلش ... رفتارش ... و ... رفته بودم کلید اتاق زیراکس رو بدم ... که اینها رو بین حرف معلم ها شنیدم ... نمی دونستم خوبه یا بد ... اما شنیدنش حس تنهایی وجودم رو بیشتر کرد ... بزرگ ترها به من به چشم یه بچه 11 ساله نگاه می کردن .. . و همیشه فقط شنونده حرف هاشون بودم ... و بچه های هم سن و سال خودمم هم ... توی یه گروه ... سنم فاصله بود ... توی گروه دیگه ... حتی نسبت به خواهر و برادرم ... حس بزرگ تری رو داشتم که باید ازشون مراقبت می کردم ... علی الخصوص در برابر تنش ها و مشکلات توی خونه ... حس یه سپر ... که باید سد راه مشکلات اونها می شد ... دلم نمی خواست درد و سختی ای رو که من توی خونه تحمل می کردم ... اونها هم تجربه کنن ... حس تنهایی ... بدون همدم بودن ... زیر بار اون همه فشار ... در وجودم شکل گرفته بود ... و روز به روز بیشتر می شد ... برنامه اولین شب قدر رو از تلوزیون دیدم ... حس قشنگی داشت ... شب قدر بعدی ... منم با مادرم رفتم ... تنها ... سمت آقایون ... یه گوشه پیدا کردم و نشستم ... همه اش به کنار ... دعاها و حرف های قشنگ اون شب، یه طرف ... جوشن کبیر، یه طرف ... اولین جوشن خوانی زندگی من بود ... - یا رفیق من لا رفیق له ... یا انیس من لا انیس له ... یا عماد من لا عماد له ... بغضم ترکید ... - خدایا ... من خیلی تنها و بی پناهم ... رفیق من میشی؟... انتظار توی راه برگشت ... توی حال و هوای خودم بودم که یهو مادر صدام کرد ... - خسته شدی؟ ... سرم رو آوردم بالا ... - نه ... چطور؟ ... - آخه چهره ات خیلی گرفته و توی همه ... - مامان ... آدم ها چطور می تونن با خدا رفیق بشن؟ ... خدا صدای ما رو می شنوه و ما رو می بینه ... اما ما نه ... چند لحظه ایستاد ... - چه سوال های سختی می پرسی مادر ... نمی دونم والا... همه چیز را همه گان دانند ... و همه گان هنوز از مادر متولد نشده اند ... بعید می دونمم یه روز یکی پیدا بشه جواب همه چیز رو بدونه ... این رو گفت و دوباره راه افتاد ... اما من جواب سوالم رو گرفته بودم ... از مادر متولد نشده اند ... و این معنای " و لم یولد " خدا بود ... نا خودآگاه لبخند عمیقی صورتم رو پر کرد ... - خدایا ... می خوام باهات رفیق بشم ... می خوام باهات حرف بزنم و صدات رو بشنوم ... اما جواب سوال هام رو فقط خودت بلدی ... اگر تو بخوای من صدات رو می شنوم ... ده، پانزده قدم جلو تر ... مادرم تازه فهمید همراهش نیستم... برگشت سمتم ... - چی شد ایستادی؟ ... و من در حالی که شوق عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... دویدم سمتش ... هر روز که می گذشت ... منتظر شنیدن صدای خدا و جواب خدا بودم ... و برای اولین بار ... توی اون سن ... کم کم داشتم طعم شک رو می چشیدم ... هر روز می گذشت ... و من هر روز ... منتظر جواب خدا بودم ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده:سيدطاها ايمانی @Alachiigh
✳️گوجه رو دست کم نگیرید👇 🔸گوجه فرنگی برای افرادی که به بیماری قلبی، پوکی استخوان و آلزایمر مبتلا هستند مناسب است. 🔸همچنین احتمال ابتلا به سرطان پروستات، معده، روده، رحم و تخمدان را کم میکند 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید سیدمجتبی هاشمی🌹 درد و رنج مردم اذیتش میڪرد، هرگز بی تفاوت نبود همیشه درحال جهیزیه دادن به یڪ خانواده بود مخصوصاً دخـــــتران شـــهدا... به فقرا و مستمندان میرسید، به سـاخت مسجد ڪمڪ میڪرد، برای بچه های بی سرپرست مڪانی رو درست ڪرده بود ڪه مدتها بعد از شهادتش، ڪسی خبر نداشت اگرمیخواست پولشو جمع ڪنه یکی از ثرومتندترین افراد میشد، ولی همین ڪه انقلاب شد، مغـازه اش را ڪرد تعاونی وحــدت اسلامـی از جیبش می گذاشت تا اجناس ارزانتر به دست مردم برسد. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
🔴💢راه نجات یا بوسه مرگ! ❌سالروز خروج آمریکا از برجام بهانه‌ای است برای بازخوانی رفتار قدرت‌های بزرگ در ایجاد گرفتاری در مسير رشد و توسعه کشورهای در حال توسعه که غالبا از طریق ساخت بحران‌هاي عظيم اجتماعي‌ـ اقتصادي‌ـ فرهنگي و سياسي اتفاق می‌افتد، بحران‌هایی که رفته رفته زمینه‌ساز بروز فساد در ساختارهای سیاسی و اجتماعی این کشورها شده و آنها را درگیر بیماری‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مزمن می‌نماید. 🔸اما سؤال این است نقطه آغازین بروز این بحران‌ها در کجاست؟ «طاهر بن جلون» نویسنده کتاب «فساد در کازابلانکا» با ارائه نموداری از شرایط گذار در کشورهای در حال توسعه می‌نویسد: قدرت هژمونیک با سلسله‌اي از اقدامات در قالب مفهوم توسعه و رشد، اینبار در عصر جدید استعمار نو را در لباس جديد و فريبنده با قدرتي بيشتر و مخرب‌تر از گذشته براي بردگي انسان‌ها و كشتن آزادي و به يغما بردن منابع و امكانات اقتصادي و ملي و فرهنگي آنان، به راه انداخته است . 🔹این نویسنده مراکشی معتقد است کشورهای هدف در برابر اين سيل بنيان‌كن دو راه در پيش دارند؛ یا باید در مقابل اين نظم نوين و مجموعه گسترده فرهنگي‌ـ سياسي و اقتصادي آن مقاومت کنند و با استفاده از تجربيات و داشته‌ها و سرمايه‌هاي ملي و بومي پاسخي منحصر به خود براي مسئله توسعه بيابند و گلیم خود را از آب بکشند. و یا اینکه مفهوم توسعه و رشد را مطابق با استانداردهاي تعریف شده قدرت‌های بزرگ بپذيرند و در راه رسيدن به اصول و معيارهاي آن بكوشند و به پاداش این همراهی از كمك‌هاي مالي‌ـ سياسي جهان غرب برخوردار شوند. 🔸او پذیرش راه دوم و دریافت حمایت‌ها را به «بوسه مرگ!» تعبیر می‌کند، بوسه‌ای که این کشورها را مسخ و مفتون جذابیت‌ها می‌نماید و تا به خود بیایند خود را در برابر هشت پاي وحشی كه به تك‌تك ابعاد حيات فردي و اجتماعي‌شان چنگ مي‌اندازد كاملاً بي‌دفاع می‌بینند و دائما مانند غريقی در درياي خروشان تقلا مي‌كنند و دست و پا مي‌زنند. 🔹برای ما قصه جلون و شهر کازابلانکا نمونه یک جامعه آنومی درس‌آموز است، جامعه‌ای پارادوکسیکال که در آن استاندارهای مدرن غرب می‌خواهد سنت‌ها را زیر سؤال ببرد و ارزش‌های جدیدی را جایگزین کند که برای جامعه ناهمخوان و نچسب است و همین زمینه ناهمگونی‌هایی می‌شود که امروز رگه‌هایی از آن را در بستر اجتماع، اقتصاد و سیاست شاهد هستیم. ✍🏻حسین حسینی‌نژاد 🎋〰☘ @Alachiigh
🔴‏٢٩ دانشگاه ايران جزو ١٠٠٠ دانشگاه برتر جهان‌اند 🔸ایران بالاتر از سوئیس، کره جنوبی، سوئد، فنلاند، بلژیک، دانمارک و... در رتبه ۱۲ جهان تک تیرانداز انقلاب 🎋〰☘ @Alachiigh
🔴‏تا کی قراره که این جریان ادامه دار باشه؟!؟! 🔹تا کی باید با حجاب ها برای حجاب داشتن بیشتر از بی حجاب ها و هنجار شکن ها هزینه کنن...!!؟؟ 🎋〰☘ @Alachiigh
❌❌زنی که حجاب رو قبول نداره یعنی قوانین اسلام رو قبول نداره! زنی که قوانین اسلام رو قبول نداره! نباید مهریه بهش تعلق بگیره 👈 چون مهریه قانون اسلامه نباید بهش نفقه تعلق بگیره 👈 چون نفقه قانون اسلامه و درغرب، خرج زن و شوهرجداست! نبایدحضانت فرزند رو تا ۷سالگی بدن بهش 👈 چون حضانت قانون اسلامه نبایداز سربازی معاف باشه 👈 چون معافیت زنها از سربازی قانون اسلامه ودر غرب، زنها نیزسربازند و باید در جنگها شرکت کنند! زن بی حجابی که موردتعرض و خیانت و جسارت قرارگرفت، حق شکایت به هیچ ارگان اسلامی را ندارد 👈 چون خودش با بی حجابی، انتخاب کرده که اینگونه با او رفتارشود... و بالاخره باید سنگین ترین کارهایی که روی دوش مرد، در اجتماع هست را روی دوش او هم گذاشت، چون اسلامه که میگه المراة ریحانه کپی کن 🎋〰☘ @Alachiigh
🔴مدارس دولتی باید معلمان و آموزش های اسلامی و انقلابی داشته باشند. امکانات دولتی نظام اسلامی باید در راستای تربیت اسلامی هزینه شود و اگر این آموزش ها به مذاق عده‌ای خوش نمی‌آید آنها به مدارس غیردولتی بروند نه برعکس.. @farsnews.ir/my/c/194377 پویش انقلابی شدن مدارس دولتی، ☝️لطفا حمایت کنید. ✅جواهرانه زیر نظر دانشگاه تخصصی عفاف، پاسخگوی دغدغه های به روز جوانان https://eitaa.com/joinchat/1130102787C66c4502167
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۱۲ رفیق من می شوی؟ ... هر روز که می گذشت ... فاصله بین من و بچه ها
قسمت حبیب الله گاهی عمق شک ... به شدت روی شونه هام سنگینی می کرد ... تنها ... در مسیری که هیچ پاسخگویی نبود ... به حدی که گاهی حس می کردم ... الان ایمانم رو به همه چیز از دست میدم ... اون روزها معنای حمله شیاطین رو درک نمی کردم ... حمله ای که داشتم زیر ضرباتش خورد می شدم ... آخرین روز رمضان هم تمام شد ... و صبر اندک من به آخر رسیده بود ... شب، همون طور توی جام دراز کشیده بودم ولی خوابم نمی برد ... از این پهلو به اون پهلو شدن هم فایده ای نداشت ... گاهی صدای اذان مسجد تا خونه ما می اومد ... و امشب، از اون شب ها بود ... اذان صبح رو می دادن و من همچنان دراز کشیده بودم ... 10 دقیقه بعد ... 20 دقیقه بعد ... و من همچنان غرق فکر ... شک ... و چراهای مختلف ... که یهو به خودم اومدم ... - مگه تو کی هستی که منتظر جواب خدایی؟ ... مگه چقدر بندگی خدا رو کردی که طلبکار شدی؟ ... پیغمبر خدا ... دائم العبادت بود ... با اون شان و مرتبه بزرگ ... بعد از اون همه سختی و تلاش و امتحان ... حبیب الله شد ... با عصبانیت از دست خودم از جا بلند شدم ... رفتم وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... نمازم که تموم شد آفتاب طلوع کرده بود ... خیلی از خودم خجالت می کشیدم ... من با این کوچیکی ... نیاز ... حقارت ... در برابر عظمت و بزرگی خدا قد علم کرده بودم ... رفتم سجده ... با کلمات خود قرآن ... - خدایا ... این بنده یاغی و طغیان گرت رو ببخش ... این بنده ناسپاست رو ... پدرم بر عکس همیشه که روزهای تعطیل ... حاضر نبود از جاش تکان بخوره ... عید فطر حاضر شد ما رو ببره سر مزار پدربزرگ ... توی راه هم یه جعبه شیرینی گرفتیم ... شیرینی به دست ... بین مزار شهدا می چرخیدم ... و شیرینی تعارف می کردم که ... چشمم گره خورد به عکسش ... نگاهش خیلی زنده بود ... کنار عکس نوشته بودن ... - من طلبنی وجدنی ... و من وجدنی عرفنی ... و من عرفنی ... هر کس که مرا طلب کند می یابد ... هر کس که مرا یافت می شناسد ... هر کس که مرا شناخت ... دوستم می دارد.. هر کس که دوستم داشت عاشقم می شود ... هر کس که عاشقم شود عاشقش می شوم ... و هر کس که عاشقش شوم ... او را می کشم ... و هر کس که او را بکشم ... خون بهایش بر من واجب است ... و من ... خود ... خون بهای او هستم ... نماز شکر ایستاده بودم ... و محو اون حدیث قدسی ... چند بار خوندمش ... تا حفظ شدم ... عربی و فارسیش رو ... دونه های درشت اشک ... از چشمم سرازیر شده بود ... - چقدر بی صبر و ناسپاس بودی مهران ... خدا جوابت رو داد... این جواب خدا بود ... جعبه رو گذاشتم زمین ... نمی تونستم اشکم رو کنترل کنم ... حالم که بهتر شد از جا بلند شدم ... و سنگ مزار شهید رو بوسیدم ... - ممنونم که واسطه جواب خدا شدی ... اشک هام رو پاک کردم ... می خواستم مثل شهدا بشم ... می خواستم رفیق خدا بشم ... و خدا توی یه لحظه پاسخم رو داد ... همون جا ... روی خاک ... کنار مزار شهید ... دو رکعت نماز شکر خوندم ... وقتی برگشتم ... پدرم با عصبانیت زد توی سرم ... - کدوم گوری بودی الاغ؟ ... اولین بار بود که اصلا ناراحت نشدم ... دلم می خواست بهش بگم ... وسط بهشت ... اما فقط لبخند زدم ... - ببخشید نگران شدید ... این بار زد توی گوشم ... - گمشو بشین توی ماشین ... عوض گریه و عذرخواهی می خنده ... مادرم با ناراحتی رو کرد بهش ... - حمید روز عیده ... روز عیدمون رو خراب نکن ... حداقل جلوی مردم نزنش ... و پدرم عین همیشه ... شروع کرد به غرغر کردن ... کلید رو گرفتم و رفتم سوار ماشین شدم ... گوشم سرخ شده بود و می سوخت ... اما دلم شاد بود ... از توی شیشه به پدرم نگاه می کردم ... و آروم زیر لب گفتم ... - تو امتحان خدایی ... و من خریدار محبت خدا ... هزار بارم بزنی ... باز به صورتت لبخند میزنم ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده:سيدطاها ايمانی @Alachiigh