فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🔴🎥#رحیم_پور_ازغدی: این کشف حجابها و سلبریتیسازیها برای این است که می خواهند ما را به دوران قبل از انقلاب برگردانند
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در مراسم دانشجویی به مناسبت رحلت امام خمینی(ره):
از سلبریتی های زمان قبل از انقلاب برای نسل امروزی قهرمان می سازند.
همه سلبریتی های قبل از انقلاب الکلی و اهل مواد مخدر و و اهل فساد جنسی بودند و به آن افتخار می کردند.
❌سلبریتی های قبل از انقلاب دنبال این بودند که برهنگی و کشف حجاب و مشروب خوری و زنا و روابط نامشروع را نهادینه کنند که تقریبا موفق هم شدند و آثار آن را الان نیز مشاهده می کنیم.
#بیسیمچی
🎋〰☘
@Alachiigh
.
🔴 قمی جان، کجایی برادر؟! دقیقاً کجایی؟!
ایشان آقای محمد قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی است.
محل کار ایشان در دو قدمی محل اجتماع حماسی عفاف و حجاب تهران است و ایشان هم از مدعوین آن همایش بود، اما متأسفانه به خودش زحمت نداد ولو برای چند دقیقه، سری به زنان و مردان متدین و انقلابی بزند⁉️
همین بنده خدا ، چند وقت پیش در إعتراض به آقای فلاحتی امام جمعه گیلان که به حضور کشف حجاب کنندها در یک جلسه دولتی اعتراض کرده بود، نوشت: «به قول حاج قاسم، اینها دختران ما هستند و باید به آنها محبت کنیم.»❗️
❌کسی نیست به او بگوید باغیرت، چطور کشفحجاب کردهها دختران تو هستند و باید به آنها محبت کنی اما دختران محجبه و عفیفهای که دیروز کنار دفتر کار تو بودند، نیاز به محبت و شنیدن صدایشان توسط رئیس سازمان تبلیغات نداشتند⁉️
میخواستیم از تو بپرسیم سازمان عریض و طویل شما برای #حجاب چه کرده است؟! میآمدی و توضیح میدادی، اشکالی داشت ؟!
رهبر مقتدر مظلوم در در جمع شما سازمان تبلیغاتی ها، شماها را مستقیم خطاب قرار داد و فرمود: «حرف خدا در هیچ شرایطی، زمین نماند»
به این جمله چقدر عمل کردی؟! چکار کردی؟!
#حجاب
#مسؤل_بی_مسوولیت
🎋〰☘
@Alachiigh
💢♦️💢
♦️👇حداقل اینو از کلبه آمالِ تون ببینید
🔴♻️ تابلوی متفاوت در ورودی شهری در آمریکا:
به شهر کریاس جوئل خوش آمدید...
اجتماعی سنتی دارای عفتها و ارزشها،
بر اساس سنن و رسوم مذهبی خود،
از شما خواهشمندیم تا به هنگام بازدید
از اجتماع ما به گونهای عفیف
لباس پوشیده و رفتار کنید.
این امر شامل موارد زیر میشود:
پوشیدن دامن یا شلوار بلند،
پوشیده بودن سینهها،
پوشیدن لباسهای آستیندار حداقل تا آرنج،
استفاده از الفاظ مناسب،
رعایت تفکیک جنسیتی در تمام اماکن عمومی.
از احترام شما به ارزشهای ما سپاسگزاریم،
از بازدید خود لذت ببرید!
💢یعنی حتی آمریکاییها هم برای خود سنتها و قوانینی دارند که نه تنها خود رعایت میکنند، بلکه بقیه را هم ملزم به رعایت آن میدانند.
❌اما اینجا بعضیا دارن با سرعت هرچه تمام تر به عقب برمیگردن و بسمت بی حیایی و برهنگی ...❌
#عفت_پاکدامنی
🎋〰☘
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۳۶ نگاه عبوس با همون نگاه عبوس همیشه بهم زل زد و نشست سر میز... صد
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته
قسمت #۳۷
حس یک حضور
تا زمان رفتن ... روز شماری که هیچ ... لحظه شماری می کردم ... و خدا خدا می کردم ... توی دقیقه نود نظر پدرم عوض نشه ... استاد ضد حال زدن به من ... و عوض کردن نظرش در آخرین دقایق بود ... حتی انجام کارهایی که سعید اجازه رو داشت ... من که بزرگ تر بودم نداشتم ...
به جای قطار، بلیط هواپیما گرفتن ... تا زمانی که پرواز از زمین بلند نشده بود ... هنوز باور نمی کردم ... احساس خوشی و خوشحالی بی حدی وجودم رو گرفته بود ...
هواپیما به زمین نشست ... و آقا مهدی توی سالن انتظار، منتظر من بود ... از شدت شادی دلم می خواست بپرم بغلش و دستش رو ببوسم ... اما جلوی خودم رو گرفتم ...
خجالت بکش ... مرد شدی مثلا ...
توی ماشین ما ... من بودم ... آقا محمد مهدی که راننده بود... پسرش، صادق ... یکی از دوستان دوره جبهه اش ... و صاحبخونه شون ... که اونم لحظات آخر، با ما همراه شد ...
3 تا ماشین شدیم ... و حرکت به سمت جنوب ...
شادی و شعف ... و احساس عزیز همیشگی ... که هر چه پیش می رفتیم قوی تر می شد ...
همراه و همدم همیشگی من ... به حدی قوی شده بود که دیگه یه حس درونی نبود ... نه اسم بود ... نه فقط یه حس... حضور بود ...
حضور همیشگی و بی پایان ... عاشق لحظاتی می شدم که سکوت همه جا رو فرا می گرفت ... من بودم و اون ... انگار هیچ کسی جز ما توی دنیا نمی موند ... حس فوق العاده ... و آرامشی که ... زیبایی و سکوت اون شب کویری هم بهش اضافه شد ... سرم رو گذاشته بودم به شیشه ... و غرق زیبای ای شده بودم که بقیه درکش نمی کردن ...
صادق زد روی شونه ام ...
به چی نگاه می کنی؟ ... بیرون که چیزی معلوم نیست ...
سرم رو چرخوندم سمتش ... و با لبخند بهش نگاه کردم ... هر جوابی می دادم ... تا زمانی که حضور و وجودش رو حس نمی کرد ... بی فایده بود ...
فردا ... پیش از غروب آفتاب رسیدیم دوکوهه ... ماشین جلوی نگهبانی ورودی ایستاد ... و من محو اون تصویر ... انگار زمین و آسمان ... یکی شده بودند ...
⚜جھتِ مطالعہے هر قسمٺ؛،،
¹1صڵواٺ بہ نیٺ ِ تعجیݪ دࢪ فࢪج الزامیست
-ادامه دارد...
-نويسنده: #شهیدسيدطاهاايمانی
#داستان_شب
#رمان
@Alachiigh
برای امروز
شکر گزار باش،
زیرا در یک لحظه
کل زندگیت میتونه تغییر کنه..
🌹⭐️🌺⭐️🌹⭐️🌺
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
🎋〰☘
@Alachiigh
🌹شهید محمدمهدی احمدی🌹
#اینجاست که میگن؛ #شهادت
به #تیپ و #قیافه نیست.
دلت رو بو میکنن، بوی #خدا بده
عاقبت بخیری، ختم به #شهادت !
▫️شهادت: ۶ خرداد ۱۴۰۲
▫️درگیری با #طالبان
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴❌ التماس از دشمن، برخلاف عقل و خطمشی عزتمندانه رهبری در تعاملات خارجی
🔸از صندوق بینالمللی پول بازگردید.
◀️ آقای رییسی دقت کنید:
🔻آمریکا اجازه آزادسازی میلیاردها دلار پول ملت ایران در کشورهای خارجی را نمیدهد.
🔻آمریکا بزرگترین سهامدار صندوق بینالمللی پول است و تصمیمات آن تابع موافقت و سیاستهای آمریکاست.
◀️ اکنون مسئولان بانک مرکزی، بر اساس کدام موازین منطقی، خارج از اجلاس سالانه صندوق به واشنگتن سفر کرده و دست به دامان صندوق بینالمللی پول شدهاند؟
◀️ در بهترین حالت، برای یکی از این دو اقدام به صندوق بینالمللی پول رفتهاند:
🔻 درخواست پول از صندوق که افتادن در #دام_بدهی آمریکاست و سالها از این حربه برای فروپاشی کشورهای مستقل استفاده کرده است.
🔻 درخواست نسخه سیاستی از صندوق که به سان دریافت نقشه عملیات از فرماندهان دشمن در جنگ است!
◀️ چه پول بخواهید و چه نسخه، هر دو مستلزم ارائه اطلاعات اقتصادی کشور به آن نهاد است. در میانه جنگ اقتصادی، کدامیک منطقیتر است:
۱. این آمارها برای کمک به ایران توسط صندوق در مقابل اقدامات خصمانه آمریکا استفاده شود؟
۲. این آمارها توسط صندوق و آمریکا برای تکمیل سیاستهای خصمانه علیه ملت ایران (مشابه رفتار آژانس بینالمللی انرژی اتمی) استفاده شود؟
❌ رهبر معظم انقلاب: توصیه به مسئولین کشور هم این است که دشمن را درست بشناسند... دشمن از طرق مختلف وارد میشود... گاهی مشت نشان میدهد، گاهی هم لبخند نشان میدهد، همه اینها به یک معنا است... فرقی نمیکند، دشمنی است. (۲۹ بهمن ۹۷)
#عزت_ایران
🎋〰☘
@Alachiigh
❌🔴 از ورزشکار محجبه قمی حمایت نمیشود!
❌❌حتما باید کشف حجاب میکرد ....؟؟؟
🔹️ کشتی گیر وزن ۶۰ کیلوگرم آلیش بانوان پس از کسب دو مدال در مسابقات آسیایی گفت: آرزو دارم روزی با چادرم روی سکوی قهرمانی بروم و تا به امروز تنها حامی من همسرم بوده است.
🔹️ چادر برای من ایجاد امنیت می کند و دوست داشتم در مسابقات آسیایی با چادر حاضر شوم اما بخاطر برخی دلایل از جمله لباس فرم و کیت ورزشی این امکان فراهم نشد.
🔹️ از زمان حضورم در مسابقات قهرمانی کشور هیئت کشتی قم و دیگر مسئولان ورزشی استان حمایتی از بنده نکردند و با هزینه شخصی عازم مسابقات آسیایی شدم اکنون هم پس از برگشت از مسابقات تاکنون حمایتی از سوی مسئولان ورزشی و غیر ورزش دریافت نکردهام.
✍ ایشان هم اگر مانند الناز رکابی، همان دخترخانم صخرهنورد هنجارشکن، اگر درهنگام مسابقه کشف حجاب میکرد، هم تیتر اول خبرگزاری ها بود و هم با وزیر ورزش ملاقات می کرد و...
#حمایت_از_حجاب
#ورزشکار_محجبه
🎋〰☘
@Alachiigh
❌با کشف حجاب شما نه شهر زیبا می شه و نه جمهوری اسلامی ساقط!
🔴برنده اصلی این تز صنف مشاطه گران و پزشکان زیبایی هستن و بازنده اصلی خود خانم ها که تو یه دور باطل رقابتی برای کسب رضایت جنس مذکر می افتن!
🗣یاس
#گفتمان
#حجاب_قانون_خدا
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏صلیالله علیک یااباعبدالله♥️🤚
قربانِ سر کویِ حبیبی که به بویی
دیوانهی خود کرده تمامِ عقلا را
🙏خیلی التماس دعا
#هیئت_مجازی
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
🎋〰☘
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۳۷ حس یک حضور تا زمان رفتن ... روز شماری که هیچ ... لحظه شماری می ک
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته
قسمت#۳۸
دوکوهه
وارد شدیم هر چی از در نگهبانی فاصله می گرفتیم این حس قوی تر می شد تا جایی که انگار وسط بهشت ایستاده بودم و عجب غروبی داشت
این همه زیبایی و عظمت بی اختیار صلوات می فرستادم
آقا مهدی بهم نزدیک شد و زد روی شونه ام
بدجور غرق شدی آقا مهران
اینجا یه حس عجیبی داره یه حس خیلی خاص انگار زمینش زنده است
خندید خنده تلخ
این زمین خیلی خاصه شب بچه ها می اومدن و توی این فضا گم می شدن وجب به وجبش عبادگاه بچه ها بود
بغض گلوش رو گرفت
- می خوای اتاق حاج همت رو بهت نشون بدم ؟
چشم هام از خوشحالی برق زد یواشکی راه افتادیم آقا مهدی جلو من پشت سرش وارد ساختمون که شدیم رفتم توی همون حال و هوا من بین شون نبودم بین اونها زندگی نکرده بودم از هیچ شهیدی خاطره ای نداشتم اما اون ساختمون ها زنده بود اون خاک اون اتاق ها.
رسیدیم به یکی از اتاق
3 تا از دوست هام توی این اتاق بودن هر 3 تاشون شهید شدن
چند قدم جلوتر
یکی از بچه ها توی این اتاق بود اینقدر با صفا بود که وقتی می دیدش همه چیز یادت می رفت درد داشتی.غصه داشتی فکرت مشغول بود فقط کافی بود چشمت به چشمش بیوفته نفس خیلی حقی داشت
به اتاق حاج همت که رسیدیم ایستاد توی درگاهی نتونست بیاد تو اشکش رو پاک کرد چند لحظه صبر کرد چراغ قوه رو داد دستم و رفت .حال و هوای هر دومون تنهایی بود یه گوشه دنج روی همون خاک ایستادم به نماز#هفتاد_و_پنج
بعد از نماز مغرب و عشا همون گوشه دم گرفتم توی جایی که هنوز می شد صدای نفس کشیدن شهدا رو توش شنید
بی خیال همه عالم. اولین باری بود که بی توجه به همه لازم نبود نگران بلند شدن صدا و اشک هام باشم توی حس حال و خودم عاشورا می خوندم و اشک می ریختم عزیزترین و زنده ترین حس تمام عمرم توی اون تاریکی عمیق
به سفارش آقا مهدی زیاد اونجا نموندم توی راه برگشت.چشمم بهش افتاد دویدم دنبالش
آقا مهدی
برگشت سمتم
آقا مهدی اتاق آقای متوسلیان کجا بوده؟
با تعجب زل زد بهم
تو حاج احمد رو از کجا می شناسی؟
- کتاب "مرد" رو خوندم درباره آقای متوسلیان بود اونجا بود که فهمیدم ایشون از فرمانده های بزرگ و علم داری بوده برای خودش برای شهید همت هم خیلی عزیز بوده
تأسف خاصی توی چشم ها و صورتش موج می زد
نمی دونم اولین بار که اومدم دو کوهه بعد از اسارتش بود بعدشم که دیگه
راهش رو گرفت و رفت. از حالتش مشخص بود حاج احمد برای آقا مهدی فراتر از این چند کلمه بود اما نمی دونستم چی بگم چطور بپرسم و چطور ادامه بدم هم دوست داشتم بیشتر از قبل متوسلیان رو بشناسم .و اینکه واقعا چه بلایی سرش اومد؟ و اینکه بعد از این همه سال قطعا تمام اطلاعاتش سوخته است پس چرا هنوز نگهش داشتن؟ و
تمام سوال های بی جوابی که ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود و هر بار که بهشون فکر می کردم غیر از درد و اندوه غرورم هم خدشه دار می شد و از این اهانت، عصبانی می شدم#هفتاد_و_شش
شب آخر
سفر فوق العاده ما تازه از دو کوهه شروع شد صبح، بعد از روشن شدن هوا حرکت کردیم
شلمچه چزابه طلائیه کوشک و هر قدمش و هر منطقه با جای قبل فرق داشت فقط توفیق فکه نصیب مون نشد هر چی آقا مهدی اصرار کرد اجازه ندادن بریم جلوجاده بسته بود و به خاطر شرایط خاص پیش آمده اجازه نداشتیم جلوتر بریم
پادگان حمید
خوابم نمی برد بلند شدم و اومدم بیرون سکوت شب و صدای جیرجیرک ها دلم برای دو کوهه تنگ شده بود خاک دو کوهه از من دل برده بودتوی حال و هوای خودم بودم غرق دلتنگی کردن برای خدا که آقا مهدی نشست کنارم
- تو هم خوابت نمی بره ؟ بقیه تخت خوابیدن
با دل شکسته و خسته به اطراف نگاه کردم
این خاک، آدم رو نمک گیر می کنه مگه میشه ازش دل کند؟هنوز نرفته، دلم برای دو کوهه تنگ شده
با محبت عمیقی بهم نگاه کرد
پدربزرگت هم عاشق دوکوهه بود در عوض، منم عاشق این حال و هوای توئم
خندید و سکوت عمیقی بین ما حاکم شد
آقا مهدی؟ راسته که شما جنازه پدربزرگم رو برگردوندید؟
چشم هاش گر گرفت و سرش چرخیدبه زحمت نیم رخش رو می دیدم
- دلم می خواست محل شهادت پدربزرگم رو ببینم سفر فوق العاده ای بود و دارم دست پر می گردم اما دله دیگه چشم انتظار دیدن اون خاک بود حالا هم که فکر برگشت
دیگه زبونم به ادامه دادن نچرخید
🎋〰☘
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۳۷ حس یک حضور تا زمان رفتن ... روز شماری که هیچ ... لحظه شماری می ک
🔴❌🔴 ❌🔴❌
⚜قابل توجه علاقمندان به #رمان_واقعی_نسل_سوخته
قسمت قبلی ویرایش شد
و برای جبران قسمت بیشتری بارگذاری شد
🔴❌🔴❌🔴❌
✳️ دانه های گوجه فرنگی،جایگزین قرص آسپرین👇
🔹️محققان دردانههای گوجه فرنگی ماده ای کشف کردند که همانندقرص آسپرین میتواندجلوی لخته شدن خون را گرفته و به گردش طبیعی خون کمک کند.
#تغذیه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰☘
@Alachiigh
🌹شهید توکل حسنوند🌹
جوان بیست و یک ساله و از نیروهای زبده اطلاعات عملیات تیپ ۵۷ ابوالفضل (ع)
🌿 همیشه روزه بود، جبهه هم که می رفت با فرمانده اش قرار می گذاشت که ده روز جابجایش نکنند تا بتواند قصد کند و روزه بگیرد.
او در طی عملیاتی در منطقه حاج عمران مفقود الاثر شد و پس از یکسال که خانواده منتظر جنازه اش بودند، با پیکری کاملاً سالم به خرم آباد برگشت.
پیکر شهید به مدت یک هفته در محلی در خرم آباد مورد زیارت عموم مردم شهر قرار گرفت. عطر و بوی خوش پیکر مطهر شهید همه زائرین را مبهوت کرده بود!!
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢🎥🔵چه عشقی و چه احساسی بالاتر از اینکه یهو تو زندان بهت بگن یک نفر ضامنت شده
ضامن ،کی هست⁉️
خدایا ما هم ازین ضامن ها میخواییم
🔵(دوربین مخفی/احساسات ناب)
بسیار عالی
#صـــراط
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴♨️گستاخی و لگدپرانی یک استادِ .... دانشگاه
✍من اگر جای دانشجویان باغیرت آن دانشگاه بودم حتما از فردای سخنرانی این استاد، سیگار بدست وارد اتاق و کلاسهایش میشدم و در صورت اعتراض به او میگفتم "آقای دکتر این خودم هستم و باید راحت باشم تا به نفع سلامت روان اجتماع باشد!"
❌بله آقای دکتر، من هم با شما موافقم؛ جمهوری اسلامی تا زمانی که در حلقوم امثال شما !!!حقوقهای چنددهمیلیونی میریزد تا قوت لگدپرانی داشته باشید،....
هیچگاه نخواهد توانست از پس جنبش جعلی #ززآ برآید!❌
✍اگرچه قاطبهی جامعهی اساتید و معلمان کشور وفادار به آرمانها و در جبههی انقلاب هستند اما انکارناپذیر است که اقلیتی مانند میوهی خراب، جعبهی میوهها را خراب میکنند؛ این افراد باید هرچه سریعتر از کارخانه حساس انسانسازی دانشگاه و مدرسه تصفیه شوند و پُستهای خطیر مربیگری از اِشغال حرامخواران آزاد گردد!
🔴✍رهبر معظم انقلاب فرمودند:
"اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسئولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آنگونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسّم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او #حرام_شرعی است... آنجایی که اصول قانون اساسی مورد نظر است، آنجایی که الزام به تبعیّت از دین و شریعت مطرح است، اگر یک مسئول عقیدهای غیر از این دارد، میتواند شهروند جمهوری اسلامی باشد -مانعی ندارد- اما نمیتواند مسئول باشد"۱۳۸۰/۸/۸
💢لذا بنابر فتوای قاطع رهبری، این استاد دانشگاه یا باید محترمانه خودش استعفا دهد یا اخراج شود!
🖋محمدجوانی
#لقمه_حرام
#زن_زندگی_هرزگی
🎋〰☘
@Alachiigh
⭕️ تحلیل تأمل برانگیز سایت moderator آذربایجان از سفر رئیس جمهور اسرائیل به به باکو - با دقت مطالعه کنید.
🔸 آیا باکو و آنکارا میتوانند رابط محرمانه اسرائیل با طالبان علیه ایران باشند؟
سفر رئیس جمهور اسرائیل به آذربایجان در چشم انداز وسیع: نکات برجسته در پس زمینه دو رویداد - تحلیل
سفر اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل به آذربایجان در 30 می، علاوه بر روابط دوجانبه، زمینه منطقه ای وسیع تری نیز دارد.
دیدار و گفتگوهای هرتزوگ با رئیس جمهور الهام علی اف در یک دایره گسترده در سایه دو رویداد مهم خودنمایی می کند:
اول، ممکن است ارتباطی بین درگیری آبی بین ایران و افغانستان به مرز تشدید نظامی و سفر هرتزوگ به باکو وجود داشته باشد.
دوم اینکه هرتزوگ پس از مشخص شدن برنده انتخابات ریاست جمهوری ترکیه به باکو آمد.
ترویج تز افغانستان در جنبه های منطقه ای برنامه باکو مهم به نظر می رسد زیرا ورود "طالبان" به رویارویی نظامی با ایران، دریچه ای از فرصت را برای اسرائیل باز می کند.
اگرچه تهران تلاش می کند روابط خود را با آذربایجان در حوزه اقتصادی گرم کند، اما پارادایم ها در زمینه امنیت عمومی تغییر نکرده است, علاوه بر این، باکو همراه با شرکای رسمی خود در عرصه وسیع تری در میدان بازی قرار دارد.
این برای برآوردن نیازهای استراتژیک باکو است: هدف آن اندازه گیری فاصله بین شرکا و رقبا است، نه اینکه بین درگیری های آنها گیر کند، باکو به بهترین نحو ایران را بالانس وار مدیریت میکند.
سیگنالهایی در قسمتی از رژیم "طالبان" در افغانستان دریافت میشود که آینده روابط با اسرائیل را مثبت ارزیابی می کند و مهارت های مقاومت مسلحانه این گروه در مقابل ایران توجه تل آویو و دیگر بازیگران را به خود جلب می کند. آیا ایران قسمت مایل به خود در طالبان را میتواند به متحد خود تبدیل کند؟
نتیجه منطقی این است که روابط اسرائیل در داخل طالبان فعلاً به صورت محرمانه برقرار می شود و اگر نتیجه را ببینند، روابط را پیش می برند و به نظر می رسد ترکیه نیز در آن زمینه مشارکت داشته باشد.
اسرائیل و ترکیه منافع استراتژیک خود در خاورمیانه را با خط ژئوپلیتیک در سایر مناطق از جمله قفقاز جنوبی تطبیق داده و جایگاه یک کشور قدرتمند و تأثیرگذار را در صحنه به دست می آورند.
افغانستان یکی از کشورهای کلیدی جنگ های ژئواستراتژیک جدید است که از آنجا هر بازیکنی می خواهد نوک تیرهایی را که می تواند به سوی کشورهای دیگر نشانه رود تیز کند.
افغانستان در موفقیت کمپین بین المللی علیه ایران نقش دارد و اگرچه نمی تواند اهرم منطقه ای رژیم ملا در سیاست رویارویی طالبان با تهران را کاهش دهد، اما اثرات منفی بر آن دارد.
ایران به دلیل فشار روزافزون رقبای خود لفاظی های خود را تشدید می کند و در مقابل آذربایجان هم به همراه ترکیه و اسرائیل پیشینه تهدیدی را که تهران می تواند در تابلوی منطقه ای در کنار روابط دوجانبه ایجاد کند، تحلیل می کند.
در حالی که آذربایجان با اطمینان به سمت جایگاه های برتر قواعد بازی منطقه ای گام برمی دارد، صنعت دفاعی و پتانسیل امنیت سایبری خود را تقویت می کند و ترکیه و اسرائیل در این زمینه به آن کمک می کنند.
از این حیث، بیانیه مطبوعاتی مشترک الهام علی اف با اسحاق هرتزوگ، همکاری طولانی مدت آذربایجان و اسرائیل در زمینه صنایع دفاعی را در پس زمینه تهدیدها توضیح داد.
هرتزوگ به صراحت گفت که او و علی اف در مورد تهدید ایران برای ساختار امنیت جهانی و منطقه ای گفت و گو کردند و این بدان معناست که آذربایجان و اسرائیل احتمالاً به توافق جدیدی در مورد مسئله ایران دست خواهند یافت.
این را می توان در جهت ارتباط با قفقاز جنوبی توسط رشته های بزرگ منطقه ای تعیین کرد.
در مورد طرف دیگر «بسته ترکیه» در سفر هرتزوگ، باید توضیح داد که آنکارا و تل آویو هر دو به روی جهان عرب گشوده اند و جایگاه آذربایجان در این تصویر باید مشخص شود.
مدل همکاری اسرائیل در قفقاز جنوبی در حال تغییر ژئوپلیتیک خاورمیانه است و تل آویو علاقه مند به کسب جایگاه ویژه در میان اتحاد راهبردی باکو و آنکارا است.
می توان اشاره کرد که مذاکرات برای تعیین یک مسیر استراتژیک مشترک در ژئوپلیتیک عربی در حال انجام است، اگرچه عمدتاً نقاط متضاد منافع ترکیه و اسرائیل در خاورمیانه وجود دارد.
نتیجه:
نقش ویژه آذربایجان در روابط ترکیه و اسرائیل ، تیرگی روابط بین باکو و تهران، روابط افغانستان و ایران رنگ جدیدی به مشارکت سه جانبه باکو، آنکارا و تل آویو می بخشد.
همچنین می توان از برنامه ترکیه برای آشتی دادن مسیر خود با اسرائیل در رابطه با افغانستان صحبت کرد و آنکارا می تواند در این راستا با باکو رایزنی های استراتژیک انجام دهد.
🌐 مرکز مطالعات آذربایجان
#عموفیدل
🎋〰☘
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت#۳۸ دوکوهه وارد شدیم هر چی از در نگهبانی فاصله می گرفتیم این حس قوی تر
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته
قسمت #۳۹
خاك،خاك نيست...
دستش رو گذاشت روی شونه ام ...
جایی که پدربزرگت شهید شده ... جایی نیست که کسی بتونه بره ... هنوز اون مناطق تفحص نشده ... زمینش بکر و دست نخورده است ...
تا همین جاشم ... شما یه جاهایی ما رو بردی که کسی رو راه نمی دادن ... پارتیت کلفت بود ...
خندید ...
پارتی شماها کلفته ... من بار اولم نیست اومدم ... بعضی از این جاها رو هیچ وقت نشد برم ... شهدا این بار حسابی واستون مایه گذاشتن ... و مهمون داری کردن ... هر جا رفتیم راه باز شد ... بقیه اش هم عین همین جاست ... خاک خاکه ...
دلم سوخت ... نمی دونم چرا؟ ... اما با شنیدن این جمله ... آه از نهادم در اومد ...
- فکه که راه مون ندادن ...
و از جا بلند شدم ... وقت نماز شب بود ... راه افتادم برم وضو بگیرم ... اما حقیقت اینجا بود که ... خاک، خاک نیست ... و اون کلمات، فقط برای دلداری من بود ...
شب شکست و خورشید طلوع کرد ... طلوع دردناک ...
همگی نشستیم سر سفره ... اما غذا از گلوی من پایین نمی رفت ... کوله ام رو برداشتم برم بیرون ... توی در رسیدم به آقا مهدی ... دست هاش رو شسته بود و برمی گشت داخل ... نرفت کنار ...
ایستاد توی در و زل زد بهم ... چند لحظه همین طوری نگام کرد ... بدون اینکه چیزی بگه ... رفت نشست سر سفره ... منم متعجب، خشکم زد ... تو این 10 روز ... اصلا چنین رفتاری رو ازش ندیده بودم ... با هر کی به در می رسید ... یا سریع راه رو باز می کرد ... یا به اون تعارف می کرد ...
رو کرد به جمع ...
بخوایم بریم محل شهادت پدربزرگ مهران ...
هستید؟ ..
الفاتحه
برق از سر جمع پرید ...
کجا هست؟ ...
یه جای بکر ...
- تو از کجا بلدی؟ ...
خندید ...
من یه زمانی همه اینجاها رو مثل کف دستم می شناختم... یه نقشه الکی می دادن دست مون ... برو و برگرد ... حالا هستید یا نه؟ ...
هر کی یه چیزی می گفت ... دل توی دلم نبود نتیجه چی میشه ... همون طوری ایستاده بودم اونجا و خدا خدا می کردم ...
خدایا ... یعنی میشه؟ ... #خدایا_پارتی_من_میشی؟ ...
بساط غذا که جمع شد ... دو گروه شدیم ... صاحب خونه آقا مهدی رفت توی یکی دیگه از ماشین ها ... اون دو تا ماشین برگشتن ... و ما زدیم به دل جاده ... از شادی توی پوست خودم جا نمی شدم ...
تا چشم کار می کرد بیابان بود ... جاده آسفالت هم تموم شد و رفتیم توی خاکی ... حدود ظهر بود ... رسیدیم سر دو راهی ... پیچید سمت چپ...
- باید مستقیم می رفتی ...
برای اینکه بریم محل شهادت پدربزرگ مهران ... باید از منطقه * بریم ... اونجا رو چند بار شیمیایی زدن ... یکی دو باری هم بین ما و عراق ... دست به دست شد ... ممکنه دوبله آلوده باشه ...
آقا رسول ... نگاه خاصی بهش کرد ...
مهدی گم نشیم؟ ... خیلی ساله از جنگ می گذره ... بارون زمین رو شسته ... باد، خاک رو جا به جا کرده ... این خاک و زمین هزار بار جا به جا شده ... نبری مون مستقیم اون دنیا ...
آقا مهدی خندید ...
- مسافرین محترم ... نیازی به بستن کمربندهای ایمنی نمی باشد ... لطفا پس از قرائت شهادتین ... جهت شادی روح خودتان و سایر خدمه پرواز ... الفاتحه مع الصلوات ...
👈پ.ن: در بخش هایی که راوی، اسم مکان یا اسم خاصی را فراموش کرده؛ از علامت * استفاده شده است.
⚜جھتِ مطالعہے هر قسمٺ؛،،
¹1صڵواٺ بہ نیٺ ِ تعجیݪ دࢪ فࢪج الزامیست
-ادامه دارد..
-نويسنده: #شهیدسيدطاهاايمانی
#داستان_شب
#رمان
@Alachiigh
❌خوراکی های که موجب سنگ کلیه در کودکان می شود👇
🔸نمک
🔸چیپس و پفک
🔸سوسیس و کالباس
🔸نوشیدنی های گاز دار
+میزان مصرف این مواد را برای کودکان به صفر برسانید .
#کودکان
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰☘
@Alachiigh
🌹 شهید ابراهیم هادی 🌹
♦️خودکشی
شب جمعه بود که بر سر مزار یادبود شهید ابراهیم هادی رفتم. خانمی با لهجه عربی مشغول توزیع شیرینی بود و همینطور برای ابراهیم صلوات می گرفت.
او میگفت از اهواز تا اینجا آمده ام.
یکی از خانم ها باتعجب از او پرسید: علت آمدن شما چیست: این خانوم کنار مزار ابراهیم نشست و گفت: مدتی قبل گرفتاری های دنیا خیلی به من فشار آورد. همچنین گرفتاری مالی شدید نیز ایجاد شد. دیگه هیچ راه چاره ای نداشتم.
آخر شب بود که به موضوع خودکشی فکر کردم. به دیدگاه خودم این آخرین راه درمان بود. تصمیم قطعی گرفتم که فردا خودکشی را عملی کنم.
همان شب در عالم خواب جوانی را دیدم که با من صحبت کرد و گفت: خودکشی راه حل مشکلات شما نیست، بلکه مشکلات شما را صد برابر می کند. هم در برزخ گرفتار می شوی و هم پدر و مادر و فرزندت را گرفتار می کنی. عذاب روحی خودکشی به مراتب بالاتر از مشکلات شماست. مشکلات دنیای حل خواهد شد و... اینقدر صحبت کرد که وقتی بیدار شدم، مجاب شدم به خودکشی فکر نکنم.
چند روز بعد گرفتاری مالی ما به طرز عجیبی برطرف شد، مدتی از این ماجرا گذشت و من به طور کل موضوع خودکشی را فراموش کردم، اما همیشه به این فکر می کردم که آن جوان که بود؟!
یک روز که در فضای مجازی به دنبال مطلبی میگشتم، یک باره با تصویر جوانی روبرو شدم که آن شب با من در مورد خودکشی حرف زد! روی عکس کلیک کردم، نوشته شده بود: #شهید_ابراهیم_هادی
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰☘
@Alachiigh