eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.2هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهیدنویدصفری🌹 📝دستنوشته ای از شهیدمدافع حرم نوید صفری: "خداوندا شهادت را نصیب ما بفرما، خداوندا شهادت هنر مردان خداست، پس بیا و تو مرا بپذیر و ما را مرد خود کن و شهادت را برای ما قرار بده. آه ای خدا! نمی دانم کجا و چگونه؟ در غزه، در لبنان، در سوریه، در عراق، در یمن و یا در هر کجای این عالم. مهم این است که تو مرا قبول کنی. آری تو مرا بخر و ببر. هرطور و هرکجا که دوست می داری. من لقاء تو را دوست دارم و برای رسیدن به آن می خوام هر چه را بپذیرم. زیر دست و پای دشمنانت لگدمال شوم و جان بدهم چه بهتر. لب تشنه باشم، عریان باشم گمنام باشم چه بهتر..." 🌹صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)🌹 چه زیباست نوکر هرچه می تواند خود را شبیه اربابش کند... ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🏴@Alachiigh
▪️🍃🌹🍃▪️ ♻️ شش شبهه و پاسخ در حوزه 1⃣ می‌گویند: «موسی به دین خود، عیسی به دین خود». پاسخ در تصویر 🍃🌹ــــــــــــــــــــ
♦اینجا تهران پایتخت ج.اسلامی، تصویر زنی چادری با تسبیح و ناخن کاشته در حال استعمال کوکائین بر روی یک تیشرت برای فروش نقش بسته است❗ ❓مارکسیست ها مشغول کارند! ⁉️دين افيون جامعه و ملت‎هاست 😱 گوينده اين مطلب كه «دين افيون جامعه و ملت‎هاست» كارل ماركس (1883ـ1818 ميلادی) نويسنده و اقتصاددان آلمانی است اين فرد از فوئر باخ ـ كه يك فيلسوف آلمانی است و انديشه اومانيستی دارد و انسان را مدار و معيار همه چيز مي‎پندارد پيروی كرده و تفكر ماترياليستی و مادّی‎گرايی او را سر و سامان بخشيده است. ماركسيست‎ها دشمنی خاصی با دين دارند و از جمله قوانين ماركسيستی مبارزه با دين است؛ لنين می‎گويد: مكتب ماركس همانا مكتب مادي‎گرایی است از اين لحاظ به همان اندازه مادي‎گرايی فوئر باخ با دين عناد دارد... بايستی دين را براندازيم اين الفبای هر نوع مادی‎گرايی است. دين افيون جامعه است يعني چه؟ 🏴@Alachiigh
❌⭕️یزید دقیقا همان چیزی است که شماها امروز میخواهید. ♦️اهل عشق و حال است. عرق‌ ناب ایتالیایی میخورد و ادکلن‌های اروپایی میزند. لباس‌های جذاب می‌پوشد و خوشتیپ است. پارتنر چشم‌آبی خارجی دارد. مشاوران کروات‌بسته رومی دارد. پِت و حیوان‌خانگی دارد؛ انیمال‌لاوِر است. اهل شعر و شاعری است و عاشقی دل‌خسته. روشنفکر است و به مردم‌اش آزادی‌های فردی و جمعی می‌دهد. دیسکوها و کلاب‌های بزرگ برای جوان‌ها ساخته. به عقاید همه اقشار احترام میگذارد. میخواهی عابد و عارفی سینه‌سوخته با پیشانی پینه‌بسته در مدینه و بصره باش یا جوانی آتئیست و اهل دنس و کلوپ در دمشق. همه را در دایره اسلام خود نگه‌ می‌دارد. میگوید کسی را طرد نکنید. دوقطبی درست نکنید. برای بت‌پرست‌های شام، بت‌های بزرگ و طلایی از شرق‌آسیا وارد میکند و برای مسلمان‌های دوآتیشه، مسجد‌های متنوع و مختلف می‌سازد. وفادار به آرمان «عیسی به دین خود، موسی به دین خود». دین را قاطی سیاست‌ نمیکند. از یهودی و مسیحی و مسلمان به یک اندازه در دربار خود استفاده می‌کند. معتقد به دولت فراگیر و پلورالیسم دینی است.برای سلبریتی‌ها ارزش و احترام قائل است و هوای‌شان را دارد. یزید تمام صفاتی که در جهان مدرن امروز به‌عنوان «ارزش» شناخته می‌شوند را دارد. هرازگاهی نگاهی به ارزش‌هایتان بیندازید. رسانه در بلندمدت صفاتی را که قبلا تف و لعن می‌کردید به‌عنوان ارزش و نقطه‌قوت به‌ خوردتان می‌دهد. به خودتان که می‌آیید می‌بینید عاشق ویژگی‌های دیو کودکی‌هایتان شده‌اید! 🏴@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️❌📹 میگن آقا عاشورا رو دیگه سیاسی نکنید! یک امام حسین رو برای ما بذارین میخوایم باهاش حال کنیم! 🗣️رحیم_پور_ازغندی 🏴@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏صلی الله علیک یا ابا عبدالله🖤🤚 ◼️ شب سوم 🏴روضه حضرت رقیه علیها السلام 🎙حاج مهدی رسولی دعامون کنید 🙏😔😔 🏴@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۸۶ ساعت 10 دقیقه به ... رسیدم خونه ... حالم خراب بود و روانم
قسمت بی تو میمیرم ضربان قلبم به شدت تند شد ... تمام بدنم می لرزید ... به حدی که حتی نمی تونستم ... علامت سبز رنگ پاسخ رو بکشم ... - بفرمایید ... - کجایی مهران؟ ... بغضم ترکید ... صدای سید عبدالکریم بود ... از بین همهمه عزاداران ... - چیزی به ظهر عاشورا نمونده ... سرم گیج رفت ... قلبم یکی در میون می زد ... گوشی از دستم افتاد ... دویدم سمت در ... در رو باز کردم ... پله ها رو یکی دو تا می پریدم ... آخری ها را سر خوردم و با سر رفتم پایین ... از در زدم بیرون ... بدون کفش ... روی اون زمین سرد و بارون زده ... مثل دیوانه ها دویدم سمت خیابون اصلی ... حس کربلایی رو داشتم که داشتم ازش جا می موندم ... و این صدا توی سرم می پیچید ... - کجایی مهران؟ ... چیزی به ظهر عاشورا نمونده ... خیابون سوت و کور بود ... نه ماشینی، نه اتوبوسی ... انگار آخر دنیا شده بود ... دیگه نمی تونستم بایستم ... دویدم ... تمام مسیر رو ... تا حرم ... رسیدم به شلوغی ها ... و هنوز مردمی که بین راه ... و برای پیوستن به جمعیت، می رفتن ... بین جمعیت بودم ... که صدای اذان بلند شد ... و من هنوز، حتی به میدان توحید نرسیده بودم ... چه برسه به شهدا ... دیگه پاهام نگهم نداشت ... محکم، دو زانو رفتم روی آسفالت ... اشک هام، دیگه اشک نبود ... ضجه و ناله بود ... بدتر از عزیز از دست داده ها موقع تدفین ... گریه می کردم... چند نفر سریع زیر بغلم رو گرفتن ... و از بین جمعیت کشیدن بیرون ... سوز سردی می اومد ... ساق هر دو شلوارم خیس شده بود... من با یه پیراهن ... و اصلا سرمایی رو حس نمی کردم ... کز کردم یه گوشه خلوت ... تا عصر عاشورا ... توی وجود من، قیامت به پا بود .. . - یه عمر می خواستی به کربلا برسی ... کی رسیدی؟ ... وقتی سر امامت رو بریدن؟ ... این بود داد کربلایی بودنت؟ ... این بود اون همه ادعا؟ ... تو به توحید هم نرسیدی ... اون لحظات ... دیگه اینها واسم اسامی خیابان نبود ... میدان توحید، شهدا، حرم ... برای رسیدن باید به توحید رسید ... و در خیل شهدا به امام ملحق شد ... تمام دنیای من ... روی سرم خراب شده بود ... حتی حُرّ نبودم که بعد از توبه ... از راه شهدا به امامم برسم ... عصر عاشورا تمام شد ... و روانم بدتر از کوه ها ... که درقیامت ... چون پنبه زده شده از هم متلاشی می شن ... پام سمت حرم نمی رفت ... رویی برای رفتن نداشتم ... حس اونهایی رو داشتم که ظهر عاشورا، امام رو تنها گذاشتن... من تا صبح توی خیمه امام بودم ... اما بعد ... رفتم سمت حسینیه ... چند تا از بچه ها اونجا بودن ... داشتن برای شام غریبان حاضر می شدن ... قدرتی برای حرف زدن و پاسخ به هیچ سوالی رو نداشتم ... آشفته تر از کسی که عزیزی رو دفن کرده باشه ... یه گوشه خودم را قایم کردم ... تا آروم می شدم ... دوباره وجودم آتش می گرفت ... من ... امامم رو تنها گذاشته بودم ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده: @Alachiigh
دنبال اتفاقات خوب بگرد دنبال آدم‌ های خوبی که حال خوبت را با لبخندهایشان به روزگارت سنجاق کنی حالِ خوب اتفاق نمی افتد حالِ خوب ساخته می شود. 🏴@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید شیخ احمد کافی🌹 سالگرد شهادت خطیب شهیر و مبارز،از بانیان مهدیه تهران واز نمایندگان امام راحل در تصدی امورحسبیه وشرعیه،شهید حجت الاسلام شیخ احمد کافی(ره) که درحادثه ای ساختگی در۳۰تیر۱۳۵۷ توسط رژیم شاه به شهادت رسید 🌹شادی روح بلندش صلوات 🏴@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🍃🥀🍃▪️ 🖤بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی اصلاً خیال کن که تو اصغر نداشتی 🖤دیگر ز یادت این غم سنگین نمی‌رود آب خوش از گلوی تو پائین نمی‌رود 🖤بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی‌شود این گریه‌ها برای تو اصغر نمی‌شود ══•ஜ۩🥀۩ஜ•══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥گفت میخوام درباره کودک‌همسری در ایران یه فیلم بسازم و تو خارج پخش کنم ⭕️واما....جوابی که دریافت کرد... 🏴@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️ ❌ شش شبهه و پاسخ در حوزه 2⃣«شما زمانی حق دارید به ما تذکر بدهید که ضرری به شما برسد، وگرنه این کار شما، دخالت در مسائل شخصی است. از بی حجابی ما ضرری به شما نمی‌رسد». پاسخ در تصویر 🏴@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۸۷ بی تو میمیرم ضربان قلبم به شدت تند شد ... تمام بدنم می لرزی
قسمت عطش همیشه تا 10 روز بعد از عاشورا ... توی حسینیه کوچک مون مراسم داشتیم ... روز سوم بود ... توی این سه روز ... قوت من اشک بود ... حتی زمانی که سر نماز می ایستادم ... نه یک لقمه غذا ... نه یک لیوان آب ... هیچ کدوم از گلوم پایین نمی رفت ... تا چیزی رو نزدیک دهنم می آوردم دوباره بغضم می شکست ... - تو از کدوم گروهی؟ ... از اونهایی که نامه فدایت شوم می نویسن و نمیرن؟ ... از اونهایی که نامه فدایت شوم می نویسن ولی ... یا از اونهایی که ... روز سوم بود ... و هنوز این درد و آتش بین قلبم، وجودم رو می سوزوند ... ظهر نشده بود ... سر در گریبان ... زانوهام رو توی بغلم گرفته بودم ... تکیه داده به دیوار ... برای خودم روضه می خوندم ... روضه حسرت ... که بچه ها ریختن توی حسینیه ... دسته جمعی دوره ام کردن ... که به زور من رو ببرن بیرون ... زیر دست و بغلم رو گرفته بودن ... نه انرژی و قدرتی داشتم ... نه مهر سکوتم شکسته می شد ... توان صحبت کردن یا فریاد زدن یا حتی گفتن اینکه ... "ولم کنید" ... رو نداشتم ... آخرین تلاش هام برای موندن ... و چشم هام سیاهی رفت... دیگه هیچ چیز نفهمیدم ... چشم هام رو که باز کردم ... تشنه با لب های خشک ... وسط بیایان سوزانی گیر کرده بودم ... به هر طرف که می دویدم جز عطش ... هیچ چیز نصیبم نمی شد ... زبانم بسته بود و حرکت نمی کرد ... توان و امیدم رو از دست داده بودم ... آخرین قدرتم رو جمع کردم و با تمام وجود فریاد زدم ... - خداااااا ... مهر زبانم شکسته بود ... بی رمق به اطراف نگاه می کردم که در دور دست ... هاله شخصی رو بالای یک بلندی دیدم... امید تازه ای وجودم رو پر کرد ... بلند شدم و شروع به دویدن کردم ... هر لحظه قدم هام تند تر می شد ... سراب و خیال نبود ... جوانی بالای بلندی ایستاده بود ... با لبخند به چهره خراب و خسته ام نگاه کرد ... - سلام ... خوش آمدید ... نگاه کردن به چهره اش هم وجود آشفته ام رو آرام می کرد... و جملاتش، آب روی آتش بود ... سلامش رو پاسخ دادم... و پاهای بی حسم به زمین افتاد ... - تشنه ام ... خیلی ... با آرامش نگاهم کرد ... - تشنه آب؟ ... یا دیدار؟ ... صورتم خیس شد ... فکر می کردم چشم هام خشک شدن و دیگه اشکی باقی نمونده ... - آب که نداریم ... اما امام توی خیمه منتظر شماست ... و با دست به یکی از خیمه ها اشاره کرد ... تا اون لحظه، هیچ کدوم رو ندیده بودم ... مرده ای بودم که جان در بدنم دمیده بود ... پاهای بی جانم، جان گرفت ... سراسیمه از روی تپه به پایین دویدم ... از بین خیمه ها ... و تمام افرادی که اونجا بودن ... چشم هام جز خیمه امام، هیچ چیز رو نمی دید ... پشت در خیمه ایستادم ... تمام وجودم شوق بود ... و سلام دادم ... همون صدای آشنا بود ... همون که گفت ... حسین فاطمه ام ... دستی شونه ام رو محکم تکان می داد ... - مهران ... مهران ... خوبی؟ ... چشم هام رو که باز کردم ... دوباره صدای ضجه ام بلند شد... ضجه بود یا فریاد ... خوب بودم ... خوب بودم تا قبل از اینکه صدام کنن ... تا قبل از اینکه صدام کنن همه چیز خوب بود ... توی درمانگاه، همه با تحیر بهم خیره شده بودن ... و بچه ها سعی می کردن آرومم کنن ... ولی آیا مرهمی ... قادر به آرام کردن و تسکین اون درد بود؟ ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده: @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️شب چهارم 🏴روضه حضرت حرّ علیه السلام 🎙حاج مهدی رسولی 🙏التماس دعا 🖤 ══•ஜ۩🥀۩ஜ•══
🔴 به هیچ عنوان برنج پخته شده ای که در یخچال نگهداری کرده اید را «سرد» نخورید ... ⭕️دراین برنج باکتری باسیلوس رشد کرده است که درصورت گرم نکردن موجب اسهال و استفراغ در بدنهای ضعیف و آسیب میشود 🏴@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید امیر حسین پور🌹 تبریزشاهد تشییع شهیدی بود که از آن جوان‌‌های امروز مارک‌پوش و عطرزده و البته دکتری بود که جانش را داد برای شهرش و عزای حسینی. پدر شهید مدافع امنیت امیر حسین پور : ⏺این پسر آنقدری خاص بود که هر چقدر هم بگویم باز هم ناگفته‌های زیادی می‌ماند! هی می‌گفت می‌خواهم مدافع حرم شوم! آن موقع‌ها کم سن و سال بود و اجازه ندادم؛ مدام می‌گفت کاش در کربلا شهید شوم. ⏺ وقتی از پایگاه به امیر زنگ زدند که انگار چند نفر می‌خواهند بنرهای امام حسین(ع) را که به مناسبت محرم در میدان ساعت نصب شده است را آتش بزنند، طاقت نیاورد، لباس رزم پوشید و رفت. می‌گفت نابرادرها به امام حسین(ع) زورتان نمی‌رسد به جان بنرهایش افتاده‌اید؟ پسرم دست خالی بود! آن نابرادر چند ضربه به او زد و چاقو به یکی از چشم‌هایش زده بود که شدت جراحت به قدری زیاد بود که بعد از 4 روز به شهادت رسید همان آرزویی که داشت. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً بی‌شک شهادت حسین(علیه السلام) شور و حرارتی در دل‌های مؤمنان ایجاد می‌کند که تا ابدخاموش نخواهد شد( پیامبر اکرم (ص)) مجلس عزاداری شهادت سید و سالار شهیدان سخنرانان: حجت الاسلام والمسلمین سید محمدحسین موسوی حجت الاسلام والمسلمین علی حافظی با نوای گرم مداح اهل بیت آقای سجاد معصومی 🖤💔به میزبانی دختران دهه هشتادی💔🖤 تاریخ: از یکشنبه یکم مردادماه به مدت ۳ شب همزمان با نماز مغرب و عشا مکان: خ فردوسی، فرعی ۶ شرقی
▪️🥀🏴🥀▪️ ❓❌چگونه عاشورایی باشیم؟ 4️⃣ مبارزه با تحریف ✔️تحریف در آن روز، بزرگترین بلای معنوی برای اسلام بود كه مثل سیلابی از فساد و گنداب، به سمت اذهان جامعه اسلامی سرازیر شده بود. ✔️دورانی بود كه به شهرهای اسلامی و كشورها وملتهای مسلمان آن روز سفارش می‌شد بزرگترین شخصیت اسلام را لعن كنند! اگر كسی متّهم می‌شد به این كه طرفدار جریان امامت و ولایت امیرالمؤمنین است، تحت تعقیب قرار می‌گرفت... ✔️در چنین دورانی این بزرگوار، مثل كوه ایستاد و مثل فولاد پرده‌های تحریف را بُرید. ... امام خامنه ای ۱۳۷۵/۰۹/۲۴ ══•ஜ۩🥀۩ஜ•══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 جواد خیابانی: قول بدید سانسور نکنید! ⭕️آیین امام حسین (ع) مال جمهوری اسلامی نیست.... 🏴@Alachiigh