💠سخن دانشمندان و متفکران جهان درباره امام حسین علیه السلام و قیام عاشورا
@alamshirdiyarman
📝روایت تصویری از حوادث دهۀ اول ماه محرم ۶۱ هجری
⬛️ روز هفتم
#ما_ملت_امام_حسینیم #محرم #امام_حسین
🆔 @alamshirdiyarman
9.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬛️ #انیمیشن حضرت علی اصغر(ع)،پیشنهاد دانلود برای بچه ها
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#کودکانه
🆔 @alamshirdiyarman
▪️اولین پنجشنبه محرم از راه رسید💚
فراموش نکن آن دسته از عاشقان حسین (ع) را
▫️که سالهای قبل در کنار تو بر سر و سینه میزدند
و امروز دستشان کوتاه است!😔
چه کسی میداند مسافر بعدی کیست؟!
▪️شکر خدا که توفیق داشتیم امسال
هم برای اباعبدالله سوگواری کنیم🙏
▫️به یاد همه عزاداران
خفته در خاک
فاتحه و صلوات 🖤
🆔 @alamshirdiyarman
🖤السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
▪️در آستانه لیالی تاسوعا و عاشورای حسینی و حسب منویات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای و به همت شما اهالی ولایت مدار المشیر، تعداد ۴۵ بسته معیشتی به ارزش 120/000/000ریال در بین افراد نیازمند و کم بهره توزیع گردید.
▪️خداوند از همه خیرین محترم قبول بفرماید.
پایگاه مقاومت بسیج حضرت حسین بن علی (ع) و هیئت فرهنگی مذهبی بیت العباس المشیر
🍃@alamshirdiyarman🍃
CQACAgQAAxkDAAEN0XdfRW3V_128i9JKieuQBokTkO-dJwACrwYAArf8GVIfNk4u6MDGvxsE.mp3
3.25M
♨️شمر زمان
👌 سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤استاد رائفی_پور
#محرم
@alamshirdiyarman
با سرِ نیزه تنت را چه به هم ریخته اند
ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند
سنگ ها روی لب خشک تو جا خوش کردند
این عقیق یمنت را چه به هم ریخته اند
روضه مصور مقتل حضرت علی اکبر (ع) با هنرمندی حسن روح الامین
@alamshirdiyarman
🏴 شب هشتم #محرم: مصیبت جگرسوز حضرت علی اکبر علیه السلام
.
از جوانان اهل بيت پيغمبر اول كسى كه موفق شد از اباعبدالله الحسین علیه السلام كسب اجازه كند، فرزند جوان و رشيدش على اكبر بود كه خود اباعبدالله درباره اش شهادت داده است كه از نظر اندام و شمايل، اخلاق، منطق و سخن گفتن، شبيه ترين فرد به پيغمبر بوده است.
اين جوان آمد خدمت پدر، گفت: پدر جان! به من اجازه جهاد بده. درباره بسيارى از اصحاب، مخصوصا جوانان، روايت شده كه وقتى براى اجازه گرفتن نزد حضرت مى آمدند، حضرت به نحوى تعلل مى كرد، ولى وقتى كه على اكبر مى آيد و اجازه ميدان مى خواهد، حضرت فقط سرشان را پايين مى اندازند. جوان روانه ميدان شد.
نوشته اند اباعبدالله چشمهايش حالت نيم خفته به خود گرفته بود: «ثم نظر اليه نظر ائس» به او نظر كرد مانند نظر شخص نااميدى كه به جوان خودش نگاه مىكند. نااميدانه نگاهى به جوانش كرد، چند قدمى هم پشت سر او رفت. اينجا بود كه گفت: خدايا! خودت گواه باش كه جوانى به جنگ اينها مى رود كه از همه مردم به پيغمبر تو شبيه تر است. جمله اى هم به عمر سعد گفت، فرياد زد به طورى كه عمر سعد فهميد: «يابن سعد قطع الله رحمك» خدا نسل تو را قطع كند كه نسل مرا از اين فرزند قطع كردى. بعد از همين دعاى ابا عبد الله، دو سه سال بيشتر طول نكشيد كه مختار عمر سعد را كشت.
اين طور بود كه على اكبر به ميدان رفت. مورخين اجماع دارند كه جناب على اكبر با شهامت و از جان گذشتگى بى نظيرى مبارزه كرد. بعد از آن كه مقدار زيادى مبارزه كرد، آمد خدمت پدر بزرگوارش (كه اين جزء معماى تاريخ است كه مقصود چه بوده و براى چه آمده است؟) گفت: پدر جان «العطش»! تشنگى دارد مرا مى كشد، سنگينى اين اسلحه مرا خيلى خسته كرده است، اگر جرعه اى آب به كام من برسد نيرو مى گيرم و باز حمله مىكنم. اين سخن، جان اباعبدالله را آتش مى زند، مى گويد: پسر جان! ببين دهان من از دهان تو خشكتر است، ولى من به تو وعده مى دهم كه از دست جدت پيغمبر آب خواهى نوشيد. اين جوان مى رود به ميدان و باز مبارزه مى كند.
مردى است به نام حميد بن مسلم كه به اصطلاح راوى حديث است، مثل يك خبرنگار در صحراى كربلا بوده است. البته در جنگ شركت نداشته ولى اغلب قضايا را او نقل كرده است. مىگويد: كنار مردى بودم. وقتى على اكبر حمله مى كرد،همه از جلوى او فرار مى كردند. او ناراحت شد، خودش هم مرد شجاعى بود، گفت:قسم مى خورم اگر اين جوان از نزديك من عبور كند داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت. من به او گفتم: تو چكار دارى، بگذار بالاخره او را خواهند كشت. گفت: خير. على اكبر كه آمد از نزديك او بگذرد، اين مرد او را غافلگير كرد و با نيزه محكمى آنچنان به على اكبر زد كه ديگر توان از او گرفته شد و چون خودش نمىتوانست تعادل خود را حفظ كند دستهايش را به گردن اسب انداخت، و چون خون جلوی چشمان اسب را گرفته بود اسب بجای اینکه به سمت خیمه ها برگردد به سمت لشکر دشمت حرکت کرد... اينجاست كه جمله عجيبى نوشته اند: «فاحتمله الفرس الى عسكر الاعداء فقطعوه بسيوفهم اربا اربا»
ا▪️▪️🔲▪️▪️ا
این نیزه های در بدنت میکشد مرا
این لخته خون در دهنت میکشد مرا
ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای
این پاره پاره های تنت میکشد مرا
با دیدن تو ای پسرم جان به لب شدم
این طور دست و پا زدنت میکشد مرا
معلوم می شود که تو را چنگ میزدند
این تکه های پیرهنت میکشد مرا
داری برای خواهر خود غصه میخوری؟؟
این درد و غربت و محنت، میکشد مرا
باشد عبای من کفن و غسل تو زخون
آن غسل خون و این کفنت میکشد مرا
شبه پیمبرم، پسرم، حاصلم، علی...
نیشخند دشمن لجنت میکشد مرا
الا لعنة الله على القوم الظالمين
🆔 @alamshirdiyarman
عدالت.mp3
2.4M
▪️گزیده ایی از سخنرانی حجت الاسلام جلالی در شب هفتم محرم الحرام 1442 ه.ق
🔹حسینیه امام زاده قاسم(ع) و شهدای المشیر
🍃@alamshirdiyarman🍃