4_5960791870949818672.mp3
زمان:
حجم:
1.63M
دعای هر روز ماه رجب
خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلاَّ لَکَ
وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلاَّ بِکَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلاَّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ
بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُکَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ
وَ نَیْلُکَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاکَ وَ حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ
عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ
اللَّهُمَّ فَاهْدِنِی هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِی اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَ لاَ تَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِی یَوْمَ الدِّینِ
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸یک غواصی کوتاه🔸
زندگی ما یک غواصی کوتاه است تا ته دریای وجود. هر دُرّ و گوهری که بخواهی آنجاست. موقعی که نطفه انسان منعقد میشود، مثل آن است که غواص داخل آب میپرد. وقتی میرسد به کف دریا و دُرّ و مروارید کف دریا را میبیند، همان پانزده سالگی و فصل بلوغ است و البته اول امتحان.
موقع مرگ، وقتی است که جمع کرده یا نکرده، دیگر باید برود بالا، روی دریا.
این بدن همچون قطعه سنگی است که به غواص وصل میکنند تا برود به زیر آب، بعد که رفت زیر آب این قطعه سنگ را از او جدا میکنند تا سریع بیاید بالا.
میگوییم: «انّاللّه و انا الیه راجعون»؛ یعنی: برگشت، قطعی است. کسی که از دنیا می رود، مثل غواصی است که به روی آب برگشته. نگاه کن ببین مروارید دارد یا نه؟ اگر مروارید همراهش بود جشن بگیر، اگر دست خالی بود، عزا بگیر.
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سلامت_بوقت_اذان
✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمینی (رحمت الله علیه ) و صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها
✅ بعداز اذان ظهر 👈خواندن دعای نور حضرت زهرا سلاماللهعلیها
✅ بعداز اذان مغرب👈 تلاوت سوره حجرات از طرف ائمه روز هدیه به امام زمان عج
و روز جمعه از طرف بقیه الله الاعظم عج هدیه شود به به روح مطهر پیامبر ختمی مرتبه
✅ مناجات مسجد کوفه امیرالمؤمنین علیه السلام در هر ساعت از شبانه روزکه می توانید.
# مراقبت _ عملی👇
✅ تبیین بخش هایی از توحید مفضل
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سلامت_بوقت_اذان ✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمی
هفدهمین روز از 🌟💫چله ( بیست و هشتم ) 🌟💫 مهمان سفره شهید 🌷مهدی فرزانه 🌷 هستیم.
به همه دغدغهای برای حفظ خاک وطن و جای گرفتن در بین مدافعان حرم با آمدن میهمانی ناخوانده ای به نام ویروس کرونا وظیفه خود به عنوان یک نیروی کادر درمانی برای حفظ جان بیماران دانست تا از آن سنگر به این سنگر انتقال داد. تمام همکاران و همراهانش میگفتند که مهدی روحیه بالایی داشت و به همه این روحیه را انتقال میداد.
در کارش خیلی جدی بود و اجازه نمیداد زمان خدمت رساندن به بیماران هنگام مبارزه با این بیماری همکاری از کار او سهل انگاری و یا سلب مسئولیتی کند با وجود همه کاستیها و نبود تجهیزات و امکانات بهداشتی در بیمارستان امام خمینی (ره) آمل، به وظایف خود اشراف داشت.
مهدی فرزانه شهیدی که میدانست همسر، دو پسر و دختر قد و نیم قدشان در این دوران سخت به وی احتیاج دارند، یاری رساندن به هم وطنانش را مهمترین وظیفه اش قرار داد.
دهمین شهید مدافع سلامت استان مازندران که جزو تنها مدافع حرمی بود تا برای رسیدن به آرزویش در جرگه شهادت جزو شهدای مدافعان سلامت جامعه جای گیرد.
مادر شهید می گوید:
مهمترین خصوصیات اخلاقی فرزند بزرگش را مومن، دلسوز، خوب، فداکار و متدین بودن بیان و عنوان کرد: مهدی جانش را برای بیماران، اسلام و قرآن داد، جزو مدافعان حرمی بود که دوست داشت جانش را برای مسلمانان سوریه دهد به طوری که در آنجا با جان و دل زحمت میکشید و به عنوان مدافع سلامت نیز برای بیماران از جانش مایه میگذاشت.
مهدی برای رفتن به سوریه گریه میکرد تا به وی اجازه رفتن دهم و وقتی میگفتم اینجا هم خدمت است و پشت جبهه به مردم خدمت کن، میگفت: نه مادر دلم می خواهد به مردم سوریه کمک کنم و رفت.
وقتی از سوریه برگشت کمتر از دو روز برای کمک به بیماران کرونایی راهی بیمارستان شد و وقتی میگفتیم: حداقل بیشتر استراحت کن بعد بیمارستان برو میگفت: نه مادر خونم از خون دیگر همکارانم رنگین تر نیست و بیماران به من احتیاج دارند؛ وقتی برای استراحت به منزل می آمد بیکار نمینشست و با تلفن همراهش برای انجام کارهای خیرخواهانه برای دیگران قدم بر میداشت.
مادر شهید مهدی فرزانه عنوان کرد: چهار ماه در سوریه خدمت کرد و وقتی برگشت با وجود تازه بودن زخمهایش راهی بیمارستان شد؛ وقتی از سوریه برگشت به خاطر محبوبیتش بسیاری از دوستان و همکارانش به استقبالش آمدند و به وی گفتند: مهدی تو یک فرشته زمینی هستی و آمدی تا به همه کمک کنی.
برادر شهید می گوید :
زمانی که خواست به سوریه برود از رفتنش ناراضی بودم چون بهیار و دارای سه فرزند قد و نیم قد بود و به وی گفتم که راضی نیستم، گفت: بابابزرگ شهید شد و ما از خانواده شهادت هستیم. پس باید شهید دهیم. یادم هست آن سالی که داعش به مجلس حمله کرد، میگفت: داداش غیرتم اجازه نمیدهد و نمیتوانم اینجا بمانم چرا که ناموس ما در این نظام هستند و برای دفاع باید رفت.
وی افزود: در بیمارستانها از جانش برای خدمت به بیماران مایه میگذاشت و برایش مهم نبود که آن شخص چه فرد یا قشری از شهرش است. عشق شهادت و حضرت زهرا(س) را داشت به طوری که یک هفته قبل از این اتفاق خواب حضرت زهرا (س) را دیده بود و فرزندش گفت که یک ماه بیشتر در کنارشان نیست؛ برادرم قلب شیر را داشت تا در سوریه خدمت کند و در اینجا با وجود این بیماری منحوس بین بیماران کرونایی باشد و خدمت کند