eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
8.4هزار ویدیو
232 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر حضرت معصومه - صوت کودک.mp3
1.36M
🖤السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ 🥀سلام بر تو ای دختر رسول خدا 🖤السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ 🥀سلام بر تو ای دختر ولیّ خدا 🖤السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللهِ 🥀سلام بر تو ای خواهر ولیّ خدا 🖤السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللهِ 🥀سلام بر تو ای عمّه ولیّ خدا 🖤السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ 🥀مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ 🖤سلام و رحمت و برکات خدا 🥀بر تو ای دختر موسی بن جعفر 🖤یَا فَاطِمَهُ اشْفَعِی لِنا فِی الْجَنَّهِ 🥀ای فاطمه درباره بهشت برایمان شفاعت کن 🖤فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ 🥀 به درستی که برای تو نزد 🖤خدا مقامی از مقامات بلند است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️ شهید آوینی: «خداوند خميره‌ ی وجود مؤ‌من را با خاک كربلا و خون شهدايش سرشته است و تا شب و روز باقی است، اين پيوند تاريخی كه مؤ‌منين را به عاشورا پيوند می دهد در عمق فطرت‌ها بيدار خواهد ماند و هر آن كس را كه شنوای ندای باطن خويش است، به صحرای كربلا خواهد كشاند.» شهید🕊🌹
👇👇👇 ✅ 114 مرتبه ذکر صلوات برای تعجیل در امر فرج ✅ دعای توسلی دیگر بعد از دعای توسل (در مفاتیح) ✅ دعای نور حضرت زهرا سلام الله علیها ✅ دعای سیفی صغیر (قاموس کبیر) بزرگواران تمام این مراقبت ها 👆👆 از طرف شهید روز هدیه می شود. سلام برشما خوبان، همراهان همیشگی کانال 👈 بیستمین روز از 💐 💐 مهمان سفره پر برکت شهید 🍃🌷 غلامعلی مهران زاده 🍃🌷 هستیم .
نام و نام خانوادگی: غلامعلی مهران زاده (مسئول فنی اطلاعات قرارگاه قدس) تاریخ تولد: ۱۳۴۲/۰۶/۲۰ محل تولد: دزفول تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۰۸/۰۱
🌹تک پسر بابا . . . ☀️ روایت هایی کوتاه از شهید غلامعلی مهران زاده، تک پسری که به شهادت رسید . . . 🌹 پدرش به او گفته بود اگر به جبهه نروی هر چه می‌خواهی برایت فراهم می‌کنم. او در پاسخ گفته بود: آن چیزی را که من می‌خواهم، شما ندارید و نمی‌توانید برایم فراهم کنید.
در میان خانواده ما عشق و محبت اهل بیت بسیار زیاد است، همه بستگان و پدر و جد ما نام اهل بیت دارند، زمانی که خدا به من یک پسر داد نام تنها پسرم را غلامعلی گذاشتم، تا در راه علی و اولاد علی باشد، از همان نوجوانی با مساجد و جلسات قرآن انس داشت و هر وقت از جبهه می آمد به مسجـد می رفت و به مسجد محل خودمان هم اکتفا نمی کرد و می گفت: دوست دارم با مساجد بیشتری ارتباط داشته باشم و بتوانم کمکی بکنم. (راوی: پدر شهید)
قبل از شروع جنگ وارد سپاه شد، زمانی که جنگ آغاز شد خودش را وقف جنگ کرده بود، اما از سپاه حقوق نمی گرفت، یا اگر می گرفت به دوستانش که نیازمند بودند می داد و از حقوقش استفاده چندانی نمی کرد.
علی رغم اینکه درسش خوب بود تا دیپلم بیشتر ادامه نداد چون جنگ شروع شده بود دانشگاه هم قبول شد اما نرفت. خاله اش آمد خانه ما و با مادرش چمدان غلامعلی را بستند تا راهی دانشگاه شود ولی او نپذیرفت و می گفت: تا جنگ است وظیفه ما جنگیدن است! بسیار هم مطالعه می کرد، از مطالعات مذهبی گرفته تا مطالعه درباره کار تخصصی در جبهه یعنی فیلم برداری و عکس برداری حرفه ای، کتابخانه اش پر از کتابهای مختلف بود. (راوی: خانواده شهید)
بعد از عملیات والفجر مقدماتی بود که در خواب دیدم در کنار رودخانه ای هستم و همه در حال شنا می باشند ناگهان آب غلامعلی را با خود برد. فریاد کمک سر می دادم که دیدم مرد بلند قامتی از میان آب پسرم را بیرون آورد و محکم با سر در مقابل من به زمین کوبید که من ناراحت شدم و گفتم: حالا که او را نجات دادی چرا او را با سر به  زمین کوبیدی؟ صبح خبر شهادت او به ما رسید ولی من بر اساس خوابی که دیده بودم می دانستم که او زنده است، پس از چند روز به ما اطلاع دادند که او در تهران در بیمارستان پارس بستری شده و از ناحیه سر به شدت مجروح شده بود بطوری تا چند روز قدرت تکلم و تحرک خود را از دست داده بود. (راوی: مادر شهید) شهید زنده در چند روزی که در بیمارستان بستری بود چند بار برای تکمیل فرم و تشکیل پرونده جانبازی به ما مراجعه کردند اما غلامعلی زیر بار نمی رفت و علی رغم اینکه به سختی می توانست سخن بگوید به ما و آنها فهماند که اجازه تشکیل پرونده ندارید، حالش که بهتر شد دوباره راهی جبهه شد هم ما و هم دوستانش به او می گفتیم که تو شهید زنده ای  لازم نیست جبهه بیایی اما گوشش به این حرفها بدهکار نبود. (راوی: خانواده شهید)
پس از تولد اولین فرزندمان پدرش عکس او را با قیچی بریده بود تا در کیف جیبی اش جا بگیرد  و مدت ها این عکس را همراه خود داشت تا اینکه اندکی قبل از شهادت عکس را از جیبش در آورده و در کمد منزل قرار داده، خیلی حساس نشدم که علت این کار او چیست؟ تا اینکه چند روز بعد خبر شهادتش را برای ما آوردند، و من متوجه شدم که علت این کار او چه بوده است. (راوی: همسر شهید)
از همسرش تشکر می‌کرد غلامعلی مهربان بود و هر دو سه هفته یک بار برای دیدار خانواده از جبهه می‌آمد، هر بار که به خانه می‌رسید، پس از سلام و احوال پرسی می‌گفت: «اجرتان با امام حسین» حتی فرصت نمی‌داد تا به او خسته نباشی بگوییم. ‌با گفتن این جمله گویی تحمل رنج و سختی دوری او بر ما آسان‌تر می‌شد.  راوی: همسر شهید
کلافه شده بودم که چطور او را دور از خط نگه دارم، تا قرار شد برای کاری به خرمشهر برویم و برگردیم، سه نفر جلو و بقیه عقب وانت نشستند. برای رفتن غلامعلی جلو نشست و برای برگشت هنگام غروب من جلو نشستم و به او گفتم بیا جلو، گفت:نوبت من است عقب بنشینم گفتم: بیا با تو کار دارم. تقریبا تمام مسیر خرمشهر تا پادگان حمید با هم صحبت کردیم ۷،۸ کیلومتر مانده به محل استقرارمان گفت: صبر کن من می روم عقب. گفتم:رسیدیم، نمی خواهد. گفت:نه اینطور درست نیست نوبت من است که عقب بنشینم، رفت و عقب نشست. رادیو را روشن کردم نزدیک اذان عربستان بود داشتم رادیو را گوش می کردم و سرم پایین بود، یکدفعه صدای مهیبی بلند شد، نگاه کردم، سقف ماشین پرتاب شده بود، راننده هم زخمی بود فرمان را از دستش گرفتم و گفتم: اگر میشنوی پایت را روی ترمز بگذار، آرام ماشین را کنار زدم، سریع به عقب رفتم تا ببینم حال مهران زاده چطور است، دیدم جای جراحت قبلی سرش به لبه ماشین خورده و کف ماشین افتاده، خودم هم بیحال شدم، بیش از ده ساعت بیهوش بود و در همان حالت به شهادت رسید.
قسمتی از دستنوشته شهید مهران زاده: زندگی در اسلام هدف دارد، این نیست که فقط خوردن و زندگی را گذراندن باشد بلکه این است که انسان به کمال برسد و بتواند مسئولیت خود را که همان خلیفه الله شدن در این دنیا و پیش خدا جا داشتن در آن دنیا را انجام دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 یکی از بهـترین دعـاها و هـدیه‌ها بـرای اهل‌بیـت (علیهم‌السلام) و امـوات ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اسوه خوبان ▫️ اگر فضیلتی برای ذکر شد، ما هم می ‌توانیم و هم که این راه را طی کنیم. آن وقت زیارت کردن این بی ‌بی به این معناست که از خدا بخواهیم تا اوصاف کمالی که خدا به او داد به ما هم بدهد، راهش را هم به ما بدهد. تنها ثواب نیست، تعلّم هم است، تدرّس هم است، هم است؛ زیارت این بی ‌بی این خاصیت ‌ها را هم دارد... .
در اقدامی کم سابقه هر ۴ فرزند ذکور رهبر انقلاب در یک مراسم تشییع جنازه حضور یافتند 🔺هر ۴ پسر رهبر انقلاب در مراسم تشییع فرزند آیت الله استادی در تهران شرکت کردند 🔸محسن استادی، جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی فرزند آیت الله رضا استادی مقدم بود که به لقاء الله پیوست و رهبر معظم انقلاب نیز طی پیامی به آیت الله استادی و همسر و دیگر اعضای خانواده ایشان، تسلیت گفتند و همچنین هر ۴ فرزند ذکور خود را جهت شرکت در مراسم تشییع در تهران فرستادند. 🔸مراسم تدفین مرحوم محسن استادی، پنجشنبه چهارم آبان در قم، ساعت ۱۰ صبح از مقابل مسجد مصطفی خمینی (خیابان بسیج) به سمت امام‌زاده علی ابن جعفر علیهماالسلام برگزار می‌گردد. https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d
. آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی: ♻️مرحوم پدرم، به من گفت: من به امام‌زاده ابوالحسن می‌رفتم و از شب تا به صبح ذکر می‌گفتم و مناجات می‌کردم و گریه می‌کردم. مادرم هم خبر نداشت. من چهل روز ترک حیوانی کردم. نان و سیب‌زمینی می‌خوردم. نان و سرکه‌شیره می‌خوردم. نگذاشتم مادرم متوجه شود. ما در منزل خدمتکاری که به ما کمک کند نداشتیم و من خودم از مادرم پذیرایی می‌کردم. ♻️در آن چهل روز، شب‌ها هم تا به صبح ریاضت و دعا و تضرع و التماس و مناجات داشتم و از خدا فهم می‌خواستم. ➰چهل روز من تمام شد. متوجه شدم که رنگ مادرم پریده است. به بازار رفتم و یک مقداری گوشت خریدم. گوشت را شُستم و سیخ کردم و روی ذغال، کباب کردم و آن کباب چنجه را جلوی مادرم گذاشتم. به مادر گفتم که من متوجه ضعف شما شدم. این کباب را بخورید تا ضعف شما برطرف شود. ♻️مادر نگاه کرد و گفت خودت هم بخور. حالا روز چهلم است و من تا غروب باید صبر کنم تا از ترک حیوانی، با آن همه کارهایی که در طی چهل شب تا صبح کرده‌ام نتیجه بگیرم. ♻️باطنم یک تکانی خورد که خدایا چه کنم؟ تمام زحماتم از بین می‌رود. ابتدا سعی کردم مادر را قانع کنم که من بعداً می‌خورم. پیش خودم گفتم که مثلاً من هم شب کباب درست می‌کنم و برای شام یا افطار می‌خورم. ماه رمضان هم نبود که روزهٔ واجب باشد. ♻️مادر قبول نکرد و لقمه‌ای از گوشت برداشت و گفت: تا تو این را نخوری من هم نمی‌خورم. ♻️یک لحظه خدا نهیبی به دل من زد که عبدالعلی، تو نورانیت و عبودیت و سعادت را از غیر‌خدا می‌خواهی یا از خدا؟ از اربعینیات می‌خواهی یا از خدای اربعینیات؟ اگر خدا نخواهد، صدتا اربعین هم که بگیری به تو نورانیت نمی‌دهند. اگر از خدا اطاعت کنی، او بدون اربعینیات به تو نورانیت می‌دهد.. ♻️ایشان گفت: همین که گوشت را در دهان گذاشتم، چشم دلم باز شد. همه چیز را می‌بینم؛ همه چیز را می‌گویم؛ نه فقط حرف‌های مردم را، بلکه روایات و آیات و فرمایشات معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین را بیان می‌کنم. ♻️این قدرت، نتیجه همان است که خدا با شکستن اربعین و خوردن گوشت در روز آخر به او داده است. چرا؟ چون اطاعت از مادر کرده است. «اَلْجَنَّهُ تَحْتَ اَقْدامِ الْاُمَّهات». . 📚 برگرفته از کتاب سفر چهارم، صفحات ۱۹۹ تا ۲۰۳. https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙استاد شجاعی ▪️توی صحنه قیامت که میلیاردها آدم سرگردانن و ترس همه وجودشون رو گرفته؛ ⚡️یهو یه عده‌ای رو صدا میزنن و با افتخار از بقیه جداشون میکنن! ⁉️ چرا جداشون می‌کنند ؟ ⁉️مگه اینا چه فرقی با بقیه دارن؟ 👌بسیار شنیدنی تسلیت باد. 🏴
اولین سالگرد شهادت مظلومانه طلبه شهید آرمان علی وردی گرامی باد...... یادی که در دلها هرگز نمی‌میرد یاد شهیدان است ... ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
1_1914800854.mp3
6.35M
مداحی که همیشه شهیدآرمان‌علی‌وردی زمزمه می کردند 😭😭 روحشان شاد راهشان پر رهرو باد ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛